سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

مجموعه : فرهنگ و هنر
سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

سنت های چهارشنبه سوری

یکی از اولین جشن های نوروز همان جشن چهارشنبه سوری است . با این جشن به استقبال بهار میرویم. معنی شعر زردی من از تو سرخی تو از من بسیار زیبا و قشنگ است. شعر چهارشنبه سوری سرخی من از تو در آخرین سه شنبه سال بخوانید.

 

یکی از آیین‌هاي‌ سالانه‌ي ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه‌شنبه‌ي سال خورشیدی رابا بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

 

چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار میشود. مردم دراین روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه‌اش به قرن‌ها پیش باز می گردد.

مراسم ویژه‌ي آن در شب چهارشنبه صورت میگیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه‌ها آتش‌هاي‌ بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه «سرخی تو از من ، زردی من از تو » می خوانند.

سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

بوته افروزی
در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته‌هاي‌ خار و گزنی راکه از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته‌ها را آتش میزنند.

دراین هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته‌هاي‌ افروخته می‌پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند.

 

مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه‌هایي می خوانند: “زردی من از تو ، سرخی تو از من“، “غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا”، “اي شب چهارشنبه ، اي کلیه جاردنده ، بده مراد بنده” خاکستر چهارشنبه سوری، را نحس میدانند، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خودرا، از راه جادوی سرایتی، به آتش میدهند ودر عوض سرخی و شادابی آتش رابه خود منتقل می کنند. سرود “زردی من از تو / سرخی تو از من”

 

قاشق زنی
زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه‌اي مسین برمی‌دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می‌افتند ودر برابر هفت خانه می ایستند و بی‌آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که میداند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه‌هاي‌ آنان میگذارد.

اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی به قاشق زنی در خانه‌هاي‌ دوست و آشنا و نامزدان خود میروند.

 


حتما خوانید:  اس ام اس چهارشنبه سوری 97 + عکس پروفایل چهارشنبه سوری


 

آش چهارشنبه سوری
خانواده‌هایي که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و التیام یافتن بیمارشان نذر می کردند ودر شب چهارشنبه‌ي آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می‌پختند و آنرا اندکی به بیمار می‌خوراندند و بقیه را هم در بین فقرا پخش میکردند.

 

چهارشنبه سوری از جمله جشن هاي‌ ایرانی است که گرچه دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما همان‌ گونه در برخی شهرها و در بین برخی خانواده ها همان‌ گونه اصالت خودرا حفظ کرده است.

در ایران باستان، عده اي از روزهای سال را نحس و بدیمن میدانستند و اعتقاد داشتند روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. آن ها چهارشنبه سوری را طلایه‌دار نوروز میدانستند و باور داشتند این آتش، سمبل و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی است.

قدیم ترها هفت بوته با فاصله و به دنبال یک دیگر می چیدند و آتش روشن می کردند و همه ی اعضای خانواده شاد و خوشحال از روی آتش می پریدند و یکصدا با یک دیگر این جمله را سر می دادند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». البته اکنون نیز این رسم همان‌ گونه برجاست. شاید هفت آتش نباشد اما همان‌ گونه تعداد زیادی از مردمان از روی آتش می پرند و این جمله را تکرار می کنند.

 

این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و به جای آن سرخی و گرمی و نیرو به انها بدهد.

سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

چهارشنبه سوری فقط به آتش محدود نمی‌شود.

بی شک خودتان هم میدانید رسم و رسوم متعددی دراین شب جاری است که عده اي از انها بسیار جالب هستند.

 

پیش از هر چیز باید باید اشاره کنیم که امروز غروب به هیچ وجه حرف منفی یا ناراحت کننده به زبان نیاورید. شاید دختران جوانی فالگوش ایستاده باشند و منتظر شنیدن خبر های خوب باشند.

 

حیف است رویاهای زیبای آن ها رابا جملات منفی از بین ببرید.

اگر تا کنون در مورد فالگوش ایستادن نشنیده اید باید بدانید، یکی از رسم‌هاي‌ چهارشنبه‌سوری است که در آن دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی‌دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خودرا می گیرند.

پسرها هم بیکار نیستند.

آن ها هم قاشق‌زنی می کنند. البته قاشق‌زنی مختص پسرها نیست. دراین رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود می روند. صاحبخانه از صدای قاشق‌هایي که به کاسه‌ها میخورد به در خانه می‌آیند و به کاسه‌هاي‌ آنان آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می‌ریزد.

 

دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.

بماند که پسرهای اینروزها فقط دنبال ترقه بازی می روند و دیگر از این چیزهادر خیابان نمیبینیم. اما رسم خوبی بود که تا همین چند سال پیش هم انجام می شد.

 

چه هیجانی داشت این قاشق‌زنی ها. خاطرم هست این شب را همیشه در خانه مادربزرگم «که دو سال پیش به رحمت ایزدی رفت» جمع می شدیم ودر حال بازی و لذت بردن از انواع خوراکی ها و آجیل هاي‌ شور، منتظر بودیم تا قاشق‌زن‌هاي‌ ارجمند کیسه شان را از پشت‌بام به پشت پنجره آویزان کنند تا ما برایشان تخم‌مرغ یا آجیل بریزیم.

 

چه لذتی داشت دیدن مادربزرگم که با هیجان وصف‌نشدنی در دستهای پیر و تاخورده خود مشتی آجیل جمع میکرد ودر کیسه قاشق‌زن‌ها می ریخت و تا چندین دقیقه از اینکار غرق در هیجان و لبخند می ‌شد.

سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)
در شهر های مختلف ایران رسم ها کمی باهم فرق دارند.

بطور مثال، در تبریز آب‌پاشی از بام خانه‌ها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان بوده است و هنوز در بین ارمنیان و زردشتیان ایران معمول است که در یکی از جشن‌هاي‌ خود بر یک دیگر آب می‌ریزند. در تبریز آتش‌افروختن دراین اواخر متداول شده‌است.

 

در گذشته به جای آتش‌افروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان می پریدند و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند.

در شهر های کردنشین ایران، رسوم و مراسم آخرین چهارشنبه سال و نوروز بدین ترتیب است که ابتدا برفراز کوه ها، بالاترین نقطه کوه آتش روشن می کنند و همچنین در مکانی مناسب آتش بزرگی می افروزند و به دور آن به رقص محلی و پایکوبی میپردازند.

در شیراز هم افروختن آتش در معابر و خانه‌ها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن مرسوم است. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجوددارد که زنان میخوانند.

 

در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ بوده‌است ودر آنجا توپ کهنه‌اي است، که مانند توپ مروارید تهران زنان ازآن حاجت می خواهند.  زنان در گذشته در حمامی که آب آن از رودخانه سعدیه می‌آمد به جهت رفع بلاها و گشوده شدن بخت دختران دراین روز استحمام می کرده‌اند.

زنجانی ها در چهارشنبه سوری کوزه شکنی می کنند.

انها مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه به علامت تنگدستی در کوزه‌اي سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یکبار کوزه را دور سرخود می‌چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن رابه کوچه پرتاب می کند و میگوید: درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.

 

سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

در آخر هم بد نیست در مورد آجیل مشکل گشای چهارشنبه سوری برایتان بگوییم.

همه ی می‌دانیم که دراین شب آجیل حضور دایمی دارد اما آیا میدانید فلسفه آن چیست؟

در گذشته پس از پایان آتش‌افروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم می‌آمدند و آخرین دانه‌هاي‌ نباتی هم چون تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه راکه از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بو می دادند و با نمک تبرک می کردند و میخوردند.

 

آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان‌تر میگردد و کینه و رشک از وی دور می گردد. امروزه اصطلاح نمک‌گیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن ودر حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفته‌است.

پس زیاد آجیل بخورید تا حسابی مهربان شوید و هیچ کینه اي در دل‌تان نماند که با خود به سال جدید ببرید.

 


 

سنت های چهارشنبه سوری (زردی من از تو، سرخی تو از من)

 

فردوسی پیرامون گذر سیاوش از آتش می گوید :

سیاوش سیه رابه تندی بتاخت

نشد تنگ دل جنگ آتش بساخت

ز هرسو زبانه همی برکشید

کسی خود و اسپ سیاوش ندید

 آتش انبوهی بوده و سیاوش هم تیز ازآن گذشته است . باید دانست که گامهای اسب هنگام دویدن ریختاری پرش گونه دارد .

 

 این انگاره که چون در ایران باستان هفته وجود نداشته است , پس وجود نام چهارشنبه بر این جشن ، نشانی از ایرانی نبودن آن است نیز بی گمان غلط است . در ایران باستان هفته وجود داشته است و این سخن سراسر غلط است .

 

تنها بسنده است به وجود هفت «موزیک شاهانه» «خسروانی» در زمان ساسانیان اشاره نمود که هر یک در روز ویژه اي از هفته خوانده می شده اند . یا بازی تخته نرد که با بهرهگیری از طرحی که ساعات شبانه روز , هفت روز هفته و دوازده ماه سال را بازمی نمود , ابداع شده بود .

 

همچنین اسناد سغدی مانوی به دست آمده , نام هاي‌ کهن هفت روز هفته راکه در دو سامانه ي روزشماری بنیادین بکار می رفته اند گواهی می کنند .

 

گروه فرهنگ تالاب

جدیدترین مطالب سایت