رقص، معمولاً به حرکتهاي انسان که برای بیان یک حالت انجام می گیرد گفته میشود. رقص می تواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود. واژهٔ رقص همینطور برای نشان دادن جنبشهاي موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار میرود مثل رقص برگها، رقص رقص باد و …
رقص، بر خلاف بعضی از فعالیتهاي انسان آغازین مثل تولید ابزارهای سنگی، شکار نقاشی در غار و غیره، رقص هیج نوع جسم فیزیکی از خود به جای نمیگذارد. بنابراین صحبت کردن درمورد زمان ورود رقص به فرهنگ بشر غیرممکن هست. با این وجود، قطعاً رقص بخش مهمی از مراسم، تشریفات، جشنها و سرگرمی بدویترین تمدنهاي بشر بودههست. باستان شناسی ردپاهایی از رقص را در دوران گذشته از تاریخ از جمله در نقاشیهاي مقبرههاي مصری در حدود ۳۳۰۰ پیش از میلاد و نقاشیهاي پناهگاه صخرهاي بیمبتکا در هند نشان می دهد.
یکی از بدویترین کاربردهای سازمانیافته رقص در بازگویی نمایشی داستانهاي اساطیری بودههست. در واقع گذشته از معرفی زبانهاي نوشتاری، رقص یکی از روشهاي اصلی انتقال این داستانها از نسلی به نسل دیگر بود.
البته رقص و موسیقی به دوران گذشته از تاریخ برمی گردند، معلوم نیست که کدام یک «زودتر» به وجود آمدههست. با این وجود از آنجا که «ضربآهنگ» و «صدا» در نتیجه حرکت ایجاد می شوند و موسیقی می تواند حرکت را القا کند، به نظر میرسد که رابطه این دو «رقص و موسیقی» همواره به شکل همزیستی بودههست.
تعداد زیادی از شکلهاي آغازین موسیقی و رقص با هم ایجاد و اجرا شدهاند. این تکامل دوگانه در دوران گوناگون ادامه داشته و باعث ابداع گونههایي از رقص / موسیقی شدههست، از جمله: دیسکو، سالسا، الکترونیکا و هیپهاپ. بعضی از سبکهاي موسیقی مثل موسیقی باروک و رقص باروک رقص موازی دارند، در حالیکه سبکهاي دیگر به طور جداگانه ایجاد شدند: موسیقی کلاسیک و باله کلاسیک.
هر چند رقص همراه با موسیقی هست، می توان آن را به طور مستقل ارائه کرد یا از آهنگ خود رقص بهرهگیری نمود «رقص پا». رقصهاي همراه با موسیقی، بسته به سبک رقص ممکن هست با موسیقی همزمان باشند یا نباشند. رقصی که بدون موسیقی اجرا میشود، «رقص با ریتم خود» نامیده میشود.
به افرادی که به انجام رقص می پردازند رقصنده میگویند و به خود کنش، رقصیدن یا رقص گفته میشود.
رقص باله کلاسیک
رقص باله نئوکلاسیک
رقص باله مدرن و یا رقص معاصر
رقص با شمشیر، سیستان
رقص سیستانی
رقص آذربایجانی
رقص تاجیک
رقص گرجی
رقص ایرانی
رقص کردی
رقص عربی
رقص هندی
فولکلوریکو
رقص لری
رقص بندری
رقص شمالی یا گیلانی
رقص بلوچی
رقص اسپانیایی
فلامنکو
چاچا
سالسا
تانگو
دیسکو
پازا دبله
سماع
رقصهاي شیطان در سریلانکا
عناوین رقص نواحی را از شمال البرز آغاز می کنیم.
رقص مردانه گیلان در پی پیروزی کشتی گیران و نواختن رقاصی مقام یا رقصی مقام، توسط سرنا و نقاره از سوی مردان به اجرا در می آید. رقصنده دستها را بر کمر می گذارد و تنها با پیش و پس کردن پاها، به اجرای رقصی می پردازد که “پابازی” نام دارد. رقص متعارف زنان این منطقه قاسم آبادی هست. رقصنده دو لیوان یا استکان را با هر دست خود برداشته که در اصطلاح به آن دس سنج گفته می شود. در واقع تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکانها یا اشیا فلزی دیگری صورت می گیرد. دیگر رقص زنانه این منطقه، رقص چراغ هست که مجری با قرار دادن پایه چراغ گردسوز روشن بر دندانهاي خود و ایجاد حالتی خاص، به رقص می پردازد. رقص در گیلان انفرادی هست.
سما، لاک سری سما یا چکه سما، تقریبا متعارف ترین و در حال حاضر یگانه رقص همۀ مناطق طبری زبان هست. این رقص، عموما به صورت فردی و گاه به صورت جمعی به اجرا در می آید. اگر چه سما رقصی زنانه هست ولی گاه مردان نیز در اجرای رقص شرکت می کنند. لاک سری سما رقصی تند و پرشتاب هست که با لرزش مواج و عمودی اعضای بدن همراه هست. این رقص، عاری از فیگورهای متنوع هست و در اجرای دسته جمعی آن، افراد رقصنده به طور مستقل و بدون ارتباط با یکدیگر عمل مینمایند. چکه سما اگر چه رقصی متعلق به شمال البرز هست، اما در بیشتر آبادیهاي کوهستانی و کوهپایه اي جنوب البرز نیز مورد بهرهگیری هست.
رقص در کردستان، هریره نامیده می شود، نامی که در شمال خراسان با تحریف، به نوع خاصی از رقص گفته میشود. کردستان نیز از مناطق کم نظیر تنوع رقص در ایران محسوب می شود. رقصهاي گروهی مردانه، زنانه و انفرادی از گونههاي گوناگون رقص در این منطقه میباشند. در کرمانشاه نیز رقصهاي سه چار، گردیان«گریان»، چپی، فتاپاشایی و خان امیری، تنها چند مشابه از آلبوم رقص این منطقه به شمار می آید. در لرستان نیز تنوع رقص قابل دقت هست؛ اضافه بر شمشیربازی و ترکه بازی، نوعی چپی، همانند چپی کرمانشاهی نیز متداول هست.
در بلوچستان رقصهایي چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، کلمپور، چوچاپ، شمشیر بازی و دوچوبه رواج دارد. مرکزیت این گروه از رقصها در دلگان هست. در منطقه میرجاوه نیز رقصهایي چون چاپ سرحدی، یک لت، دو لت و سه لت متعارف هست که همانند چوب بازی خراسانی هست.
تا چند دهه پیش، در بنادر و سواحل جنوبی کشور، رقصهاي متفاوتی متعارف بوده هست. معمول شدن انواع رقصهاي عجیب و غریب و مفصل عربی و آفریقایی مثل رقصهاي رزیف، کووایی، شابوری لافت و ذاکری از مشابه اینگونه رقصها میباشند.
در آذربایجان گروه رقصندگان با انطباق تحرک و مهارتی مثال زدنی حرکاتی را به نمایش میگذارند که این درجه تعالی و ترتیب را به سختی میتوان در رقصهاي دیگر اقوام فلات جستجو کرد. رقصندگان به گروههاي متعدد و چند نفره تقسیم شده سپس هر یک به نوبت گوشه یا بخش خاصی از رقص خود را به اجرا در میآورند. ورزیدگی، چستی و چابکی، از ملزومات کار رقصندگان هست.”یاللی” بازگو کننده موضوعات تاریخی، مورد تجاوز قرار گرفتن، احساس خطر، بازگشت به خود و ایجاد وحدت برای دفاع هست. “قایتاغی” در بردارنده مفاهیمیچون رفع اختلافات درونی، گرفتن دستور مقاومت و بیعت از سردسته، بسیج عمومیبرای راندن دشمن، سوار بر اسب به سوی میدان جنگ هست.”لزگی” با مضامینی چون جنگ، مبارزه با دشمنان در دو جبهه، رشادت و از جان گذشتگی، کسب پیروزی، شور و شوق پیروزی، وحدت و همبستگی ابدی همراه هست.
رقص چوب یا به گفته بومیان خراسان چوب بازی از رقصهاي جمعی و پرتحرک هست و حالات و پزهای آن، بر جنبههاي رزمیو حماسی آن حکایت دارد. این بازی از آغاز تا پایان با سرنا و دهل همراهی می شود.
در بین ایل قشقایی معروفترین رقص هلی نام دارد که در سه قسمت و با سه ریتم متفاوت به اجرا در می آید. آخرین قسمت این رقص که دارای شتاب و سرعتی بی نظیر هست به لکی و کلواری سرشناس هست. بختیاریها اضافه بر رقص چپی از دو نوع رقص حماسی سود میبرند که یکی از انها با شمشیر و دیگری با ترکه هست.