امیرحسین صدیق متولد هشتم آبان 51 در تهران متولد شده است . میزان تحصیلات امیرحسین صدیق: فارغ التحصیل دیپلم از مدرسه فیلم و هنر صدا و سیما میباشد، وی که فعالیت هنری اش رابا تئاتر آغاز کرد و در نقش پدر خانومی در سریال کودک زی زی گولو به شهرت فراوان رسید.
امیر حسین صدیق بعد از مدت ها مجردی و زندگی با مادرش در نهایت بهمن 1397 در سن چهل و شش سالگی با باران خوش اندام شاعر و تصنیف سرا ازدواج کرد.
فعالیت هنری خودرا بعد از گرفتن دیپلم از سال 1370 وقتی نوزده ساله بود بهصورت حرفه ای با تئاتری بنام پیروزی در شیکاگو به کارگردانی استاد داوود رشیدی آغاز کرد.
درسال 1371 در بیست سالگی با فیلم قافله نخستین بار جلوی دوربین رفت و درسال 1373 با سریال قصه های تا به تا به کارگردانی مرضیه برومند در نقش آقای پدر به شهرت عجیبی رسید. هنوز هم خیلی ها امیرحسین صدیق رابا همین نقش آقای پدر می شناسند.
سن امیرحسین صدیق
در چهل سالگی تصمیم گرفت برای ادامه زندگی به روستا برود و برای همین به همراه مادرش ساکن روستای کمرد در 25 کیلومتری شهر تهران در مسیر جاده آبعلی شد.
تهران شهر بسیار شلوغ، پر ترافیک و آلودگی بالا میباشد که دیگر غیرقابل تحمل شده بود برای همین حدودا درسال 1387 یک باغ قدیمی در کمرد خریدم و شروع به ساخت خانه ام در باغ کردم.
حتما بخوانید: جدیدترین تصاویر امیر حسین صدیق
من عاشق سفر کردن هستم و هر زمانی شرایط مهیا باشد ترجیح میدهم به مسافرت بروم ؛ همیشه دوست دارم اول مناطق مختلف ایران را بگردم و بعد سفر های خارجی در برنامه ام باشد.
انواع ورزش های مختلف را تجربه کردم اما به دلیل فعالیت هنری نتوانستم به طور مستمر ادامه دهم ؛ اما با این حال سلامتی امروزم را مدیون همان ورزش های دوره هستم خیلی اهل فوتبال نیستم و تابحال بازی نکردم.
یکی از دلایلی که از تهران به روستا آمدم این بود که مجسمه سازی را تجربه کنم، هر هفته یکی دو روز در کارگاه خانه ام با حمید جبلی و شاهرخ فروتنیان دور هم جمع میشویم و باهم کار میکنیم.
بیست و یک روز بعد: ۱۳۹۵
بیداری: ۱۳۸۷
میم مثل مادر: ۱۳۸۵
تله: ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵
نوک برج: ۱۳۸۴
شبانه: ۱۳۸۳
مربای شیرین: ۱۳۸۰
دختری به نام تندر: ۱۳۷۹
نسل سوخته: ۱۳۷۷
شب روباه: ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶
در سرزمینی دیگر: ۱۳۷۵
قافله: ۱۳۷۱
دردسرهای عظیم ۲: ۱۳۹۴
تله فیلم گوشی قرمز: ۱۳۹۲
عصر پاییزی: ۱۳۹۱–۱۳۹۲
تله فیلم جزر و مد: ۱۳۹۱
آب پریا: ۱۳۹۱
تله فیلم برگشتناپذیر: ۱۳۹۱
تله فیلم لبخند در مراسم ترحیم: ۱۳۹۱
تله فیلم بهترین همسایه دنیا: ۱۳۹۱
تله فیلم خدا تو را دوست دارد ؟: ۱۳۹۰
تله فیلم قصه سیمین: ۱۳۹۰
تله فیلم غلطانداز: ۱۳۸۹
تله فیلم آخرین چک برگشتی: ۱۳۸۸
تله فیلم مژدگانی برای ایلیا: ۱۳۸۸
ماه عسل: ۱۳۸۸
همه ی ي بچه های من: ۱۳۸۷–۱۳۸۸
نشانی: ۱۳۸۶–۱۳۸۷
تله فیلم کسوف: ۱۳۸۶–۱۳۸۷
تله فیلم دهخدا: ۱۳۸۶
کتاب فروشی هدهد: ۱۳۸۵
رقص پرواز: ۱۳۸۴
دربه درها: ۱۳۸۳
روزگار قریب: ۱۳۸۲
تله فیلم آسفالت: ۱۳۸۲
باغ بلور: ۱۳۸۲
تله فیلم آسفالت: ۱۳۸۲
در کنار هم: ۱۳۸۱
باران عشق: ۱۳۸۱
بدون شرح: ۱۳۸۱
هزاران چشم: ۱۳۸۱
کارآگاه شمسی و دستیارش مادام: ۱۳۸۰
داستان های نوروز: ۱۳۷۹
شب روباه: ۱۳۷۸
ورثه آقای نیکبخت: ۱۳۷۸
تله فیلم دیروز، امروز، فردا: ۱۳۷۸
کاشانه: ۱۳۷۸
داستان یک شهر: ۱۳۷۸
هتل: ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸
این زمینی ها: ۱۳۷۶
تهران ۱۱–۵۹۵ ج ۴۸: ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶
برگی از زندگی: ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵
ماجراهای من و آقای اصل تهرانی: ۱۳۷۴
قصه های تا به تا: ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۴
اجرا
کتاب باز: ۱۳۹۵
کودکی غلامحسینخان: ۱۳۷۵
«فرمول یک» میزبان امیرحسین صدیق بازیگر سینما و تلویزیون بود و با او از بی حاشیه بودنش گرفته تا شهرت احمد پورمخبر، حواشی «کتاب باز» و برنامههایی چون «دورهمی»؛ «خندوانه» و «ماه عسل» گفتوگو کرد.
صدیق در پاسخ به اینکه قبول دارد بازیگر فراموش شدهای است که در لیستها نیست، اظهار کرد: نمیدانم طبق چه این را دسته بندی می کنند. دو تا تعریف دارم که از خانم برومند یاد گرفتم که میگوید:
جایی را که ما داریم مردم به ما می دهند. با یک حکم حکومتی و نامه دولتی به ما نمیگویند تو همین حالا رییس بازیگران معروف فراموش نشدهای! مردم اگر کارت را دوست داشته باشند هستی و نداشته باشند نه.
وی افزود: من سال 1373 این شانس را داشتم که نقش آقای پدر را در “زی زی گولو” بازی کردم و در این 20 و چند سالی که کار حرفهایام بازیگری است گاهی اوقات پیشنهاداتی را که میشود سخت قبول میکنم.
چون بین مردم آبرویی جمع کردهام و موظفم این آبرو را حفظ کنم و مردم را از خودم ناامید نکنم. البته کارهای بد هم داشتم. خیلی کارها را به خاطر پول کردم. داشتم خانه ای اطراف تهران میساختم و پولم که تمام می شد به کارگرها می گفتم من میروم تهران کار میکنم و پول درمیآورم و دوباره خبرتان میکنم. بازیگر «بیست و یک روز بعد» یادآور شد: نمیتوانم از هیچکدام نام ببرم.
چون مثلا درباره یکی از کارهایی که من از آن متنفر بودم فهمیدم که مردم چقدر دوستش دارند و سلیقه آنهاست. به هر حال در هر کاری که رفتم سعی کردم سلیقهام را اعمال کنم. گاهی به من گفتهاند خودخواهی اما من میخواستم سلیقه مردم را هم در نظر بگیرم. صدیق در این باره که آیا هیچوقت به سوپراستار بودن فکر نکرده، تصریح کرد: زمان “زی زی گولو” من 22 ساله بودم و وقتی سربازیام به اتمام رسید سر این کار آمدم.
سه چیز ظرفیت میخواهد؛ شهرت، ثروت و قدرت. اگر آدم ظرفیتش را نداشته باشد شبیه بادکنک قرمز بزرگی است که از دور خیلی چشمگیر است اما تمامش به یک سوزن بند است. بنابراین بنایی نیست که آدم بخواهد زندگیاش را بر مبنای ان بگذارد. وی ادامه داد: با علم به اینکه ما احتیاج داریم آدمهای خوشگل و جذاب بیایند هنرپیشه و خواننده شوند، خودم زندگی ام را بر این مبنا نگذاشتم.
زمانی که مرا به عنوان آقای پدر می شناختند در خیابان های غریبه از دست مردم فرار کردم و میترسیدم که چطور در یک جای غریبه مرا میشناسند. من از تئاتر و کانون پرورش فکری شروع کردم و “زی زی گولو” که کار شد فکر نمیکردم بازیگری یک شغل است و فکر میکردم عشقی مثل تئاتر با حقوق کم بود. اما بعد دیدم مدام به من پیشنهاد میشود و از این راه زندگی میکنم.
در حالیکه قبلاً این فکر را نمیکردم و آن را به عنوان شغل نگاه نمیکردم. بازیگر «میم مثل مادر» در خصوص گفتوگوای که درباره احمد پورمخبر کرده بود، توضیح داد: خبرنگارها وقتی ضبط نمیکنند می گویند داریم یادداشت میکنیم اما ان چیزی که دوست دارند به رشته تحریر در میآورند! ما در تلویزیون و سینما موظفیم قدری سطح سلیقه مردم را رعایت کنیم.
در دوره ای که از چند سال پیش شروع شد به برنامههای تلویزیونی و فیلم های سینمایی سخیف نگاه شد. با ورود برخی دوستان این اتفاق افتاد. آقای پورمخبر هم جزو همین ها بود. شغل من بازیگری است و اگر خودم به شغلم احترام نگذارم نمیتوانم از بقیه انتظار داشته باشم. استفاده نابجا از این دوستان باعث شد سطح برخی کارها پایین بیاید. صدیق تاکید کرد:
انتخاب پورمخبر توسط رضا عطاران درست و در جایگاه درستی بود اما حضورهای بعدی که در امتداد ان اتفاق افتاد غلط بود و من اگر او در فیلمی باشد در ان بازی نمی کنم. خانمی هم بود که لهجه ترکی داشت و اسمش را بلد نیستم. وی در پاسخ به سوال برنامه که آیا تیم ملی قهرمان میشود، بیان کرد: اگر حواشی برای تیم ملی نسازند و امکان تمرکز و تمرین داشته باشند و مربیها کارشان را درست انجام دهند می توانند موفق شوند.
اسم بازیکنان را نمیدانم فقط میدانم بیرانوند دروازهبانمان است. رامین رضاییان را هم بخاطر موهایش که عجیب بود و مثل شیر شده بود یادم میآید. مجری سری اول «کتاب باز» درباره تجربه اجرا گفت: قبل از این هم با رامبد جوان برنامهای به نام امشب را در شبکه دو داشتم و او از همان زمان درباره «خندوانه» و فرهنگ خندیدن ایده برنامه در ذهن داشت. سالها قبل از کتاب باز آن را اجرا کرده بودم.
هم چنین برنامهای به نام «آفتابگردان» را هم در شبکه دو داشتم. ماجرای «کتاب باز» هم این بود که کرمی مدیر شبکه نسیم به دلیل کارهای فرهنگی که من کرده بودم از جمله «کتابفروشی هدهد» که با خانم برومند داشتم می خواستند من برنامه را اجرا کنم. صدیق ادامه داد: من هم رفتم و سعی کردم با تهیهکننده جوانی که آنجا بود به همفکری برسیم. فصل اول را کار کردم و به نظرم تا اندازه ای به ایدهآلهایم نزدیک شدم.
گذشت تا اینکه زمان ساخت فصل دوم رسید و سروش صحت به من زنگ زد و گفت من برای کتاب باز قرارداد بستهام. عیبی ندارد؟ گفتم حالا که قرارداد بستهای نه! دوست داشتم با تهیهکننده حرف بزنم و بدانم چرا؟ همین حالا که گاهی برنامه را دنبال میکنم می بینم چه خوب است که من نبودم چون در ذهنم این بود که میخواهیم برنامهای را بسازیم که عامه مردم را در روستا و شهر های دورافتاده به کتاب خواندن ترغیب کنم.
اما همین حالا شکلی نیست که بتواند این کار را انجام بدهد. وی درباره برنامه خندوانه اینطور اظهارنظر کرد: رامبد پنج سال قبل از آن خندوانه را در ذهنش داشت که قابل تقدیر و کار درستی بود. حالا هم هرکسی انتقاد میکند به او این را میگویم. به دلایل شرایط و سیاستهای تلویزیون و مشکلات کشور شکل برنامه تغییر میکند و… بازیگر «همه ی ي بچههای من» درباره «دورهمی» گفت:
این برنامه را تک و توک و تکه پاره دیدهام. طرح ان از مهران مهام و برداشتی از یک مسابقه هندی بود. به من هم برای اجرا پیشنهاد دادند که گفتم مردم فحشم میدهند و نرفتم. گاهی نگاه میکردم بخاطر اینکه دوستانم در بخشهای نمایشی ان کار میکردند و مهران مدیری را به عنوان بازیگر میشناسم. اما جزو کسانی نبودم که ساعت کوک کنم و هر شب آن را نگاه کنم.
صدیق درباره «ماه عسل» هم این چنین نظر داد: با اینکه یک شب میهمان احسان علیخانی بودم تقریباً هیچ قسمتی را ندیدم. وی در پایان گفت: دو سه ماه است برای یک مستند در شهرستانهای مختلف هستم و تهران نبودم. دیشب که بعد از چند ماه برای خرید رفته بودم و یک شیشه آبلیمو و روغن کنجد خریدم، پول زیادی شد. ان زمان احساس اصحاب کهف به من دست داد.
فیلم ازدواج با باران خوش اندام یکی از آخرین اخبار مهم و جنجالی در مورد این هنرمند عزیز بود.