کوشش زنان برای دگرگونی‌ های اجتماعی ایران

کوشش زنان برای دگرگونی‌ های اجتماعی ایران

کوشش زنان برای ورود به اجتماعی ایران

 

زنان در چرخه این دگرگونی‌ها توانستند به گستره‌هایي وارد شوند که در آن زمانه، عجیب و شگفت به شمار می‌آمد. کافه که صورتی نو از قهوه‌منزل در ایران به شمار می‌آمد به همراه مکان‌هایي چون رستوران و سینما در دسته جاهایی بود که زنان ایرانی آرام‌آرام و در میانه دلواپسی‌ها و مخالفت‌های بخش‌هایي نیرومند از جامعه توانستند بدان‌ها راه یابند.

 

ورود دزدکی زنان به قهوه‌خانه

زنان در گذر روزگار همواره برای ورود به گستره‌های اجتماعی با محدودیت‌هایي روبه‌رو بوده‌اند. پاره‌ای از این محدودیت‌ها بر زمینه باور و اعتقادها و پاره‌ای دیگر بر زمینه سنت‌ها و رسم‌های یک جامعه برپا می‌شده هست. دگرگونی‌های اجتماعی ایران در روزگار پایانی حکومت قاجار و نیز سراسر دوره پهلوی اول، جامعه را با پدیده‌هایي روبه‌رو تولید که پیش از آن پیشینه‌ای نداشت.

 

ورود دزدکی بانوی متشخص به قهوه‌خانه

مادام کارلاسرنا، جهانگرد پرآوازه ایتالیایی که در روزگار قاجار به ایران سفر کرده هست، در سفرنامه خود «آدم‌ها و آیین‌ها در ایران» هنگام توصیف اوضاع زنان طبقه ثروتمند جامعه ایرانی به یک پدیده دیدنی در زندگی آن‌ها اشاره میکند «خانم‌های طبقه اعیان خیلی کم پیاده بیرون می آیند، مگر در اوقاتی که بخواهند برای مچ‌گیری از همسرانشان و یا دلربائی از آنان از منزل خارج شوند.

 

بطوریکه همۀ میدانیم چنین مسائلی، گاهی پیش می آید همچنانکه در همۀ‌جا از جمله در اروپا هم پیش می آید. بعضی از این نوع خانم‌ها در نشان دادن سر و صورت بی‌حجاب خود بسیار گستاخ میباشند ولی در آن گونه موارد، برای آنکه بتوانند دزدکی وارد چایخانه، رستوران و یا مسجد بشوند، با پوشیدن لباس مردانه خود را به شکل مردان درمی‌آورند و در آن گونه مکان‌های عمومی قرارهای گوناگون میگذارند».

 

او نوشته‌های خود را به آگاهی‌هایي مستند می کند که «از یکی از خانم‌های متشخص که نسبت به غیبت‌های گاه‌به‌گاه همسرش مشکوک شده بود» به دست آورده هست «او بمنظور کسب خبر و سر درآوردن از ته و توی قضیه به اینصورت تغییر لباس می‌داده هست». اشاره بانوی ایتالیایی به مکان‌هایي که زنان دزدکی به آنجاها وارد می‌شده‌اند، ما را با یک پرسش روبه‌رو میکند؛

 

کوشش زنان برای ورود به اجتماعی ایران

از مسجد که طبیعتا بخش زنانه داشته و نیز از رستوران که یک پدیده نوین و فرنگی در ایران به شمار می‌آمده هست، اگر بگذریم، حضور زنان در قهوه‌منزل که یک مکان کاملا مردانه با مناسبت‌های ویژه بوده، چگونه ممکن می‌شده هست؟

 

جست‌وجو برای یافتن پاسخ این پرسش، ما را هم با جزییات حضور زنان در قهوه‌منزل آشنا می کند هم به آن بهانه به قلمرو یکی از پدیده‌های شگفت‌انگیز زندگی مردم ایران به ویژه در ٥٠٠ سال جدید فرامی‌خواند؛ همان پدیده‌ای که دو جهانگرد آمریکایی در سفرنامه «گشت‌وگذاری در ایران بعد از انقلاب مشروطیت»، نام «باشگاه عمومی ایرانیان» با ویژگی‌های منحصربه‌فرد بر آن گذارده‌اند

 

«چای‌منزل یا به قول مردم ایران قهوه‌منزل، گونه‌ای باشگاه و مرکز اجتماع مردم و کانون همۀ فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی طبقات گوناگون ایرانیان هست که برکنار از تشریفات و به صورت دموکراتیک اداره میشود و مردم از هر صنف و دسته و طبقه‌ای معمولا ساعتی از اوقات بیکاری خود را در این محل می‌گذرانند.

 

ما در ایالات امریکا مشابه این باشگاه راکه توسط مردم اداره شود و به صورت طبیعی مورد استقبال مردم باشد، نداریم». پیش از جست‌وجو برای یافتن پیوند میان زنان و قهوه‌منزل، از دالان‌های تودرتوی تاریخ به روزگار قبل میرویم تا دریابیم مکانی که شگفتی دو آمریکایی را یک سده پیش برانگیخته، چگونه جایی بوده هست.

 

کوشش زنان برای دگرگونی‌ های اجتماعی ایران

باشگاه همگانی ایرانیان با منظومه‌ای از سرگرمی‌ها

قهوه‌منزل‌ها، مینیاتوری از همۀ ویژگی‌ها و بخش‌بندی‌های جامعه ایرانی به شمار می‌آمد «قهوه‌منزل همان‌جايي هست كه انگليسيان بدان كافي هوس ‌CoffeHeus مي‌گويند. … قهوه‌منزل عبارت از اتاق بسيار وسيعي هست كه به صورت‌های گوناگون در بهترين و پرجمعيت‌ترين نقاط شهر ساخته مي‌شود. زيرا قهوه‌منزل محلي هست كه در آن جمعيت كثيري از طبقات گوناگون مردم گردهم مي‌آيند.

 

اگر قهوه‌منزل بسيار بزرگ و وسيع باشد معمولا حوضي در ميان آنست. دور اين اتاق بزرگ تخت‌هايي به ارتفاع سه و به عرض سه يا چهار پا ساخته شده يا به جاي تخت نيمكت‌هايي براي نشستن وجود دارد.

 

در قهوه‌منزل‌ها از صبح پگاه تا شب به روي همگان باز هست. مخصوصا هنگام غروب پر از جمعيت مي‌باشد. در قهوه‌منزل مردم چاي مي‌نوشند، با يكديگر به گرمي و خوشرويي سخن مي‌گويند. در اين جاست كه هركس صاحب خبر هست، و همۀ مي‌توانند بي‌ترس و بيم درمورد سياست به آزادي صحبت بدارند.

 

هيأت حاكمه نيز متقابلا به آن چه در قهوه‌منزل‌ها بر زبان مردم مي‌رود دقت و اعتنا نمي‌كند». ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی با این روایت و توصیف ویژه از قهوه‌منزل در روزگار صفوی، ما را به پدیده‌ای شگفت‌انگیز در فرهنگ و جامعه ایرانی روبه‌رو میکند که شاید مشابه‌ای همسان برای آن در تاریخ ایران نمی توان یافت. این شرق‌شناس فرانسوی نگاه ویژه خود را آن گونه شرح میدهد «در قهوه‌منزل‌ها براي مشتريان تخته نرد مي‌آورند تا با بازي نرد خود را سرگرم بدارند.

 

همچنين بازي صدف كه مخصوصا ميان ترك‌ها رواج دارد و اين بازي به وسيله ارامنه از اروپا به ايران آمده هست؛ و بازي تخم‌مرغ كه در ايام عيد نوروز رواج كلي دارد. … در قهوه‌منزل‌ها مردم خود را به بازي‌های مجاز و سرگرم‌كننده نظير شطرنج و نرد مشغول مي‌دارند…. درويشان، شاعران، نيز به نوبه خود در قهوه‌منزل‌ها ميدان‌داري مي‌كنند.

 

کوشش زنان برای ورود به اجتماعی ایران

سخنان … درويشان همچنان كه در كشور ما جريان دارد متضمن اندرزهاي اخلاقي هست ولي هيچ‌كس ناچار نيست بدان‌ها گوش فرادهد، و هيچ داستان‌پردازي حق ندارد هيچيك از بازيكنان را به ترك بازي و شنيدن داستان مجبور كند.

 

داستان‌ها و حكايات داستانسرايان گاه منظوم و گاه منثور هست. در قهوه‌منزل‌ها ناگهان … [فردی] در ميان قهوه‌منزل يا در گوشه‌ای از آن برپا مي‌ايستد و با صداي بلند به وعظ و خطابه مي‌پردازد يا درويشي به‌ناگاه وارد مي‌شود و براي مردم از بي‌وفايي دنيا و بي‌اعتباري آن، بي‌قدري دارايي و ثروت، و بي‌ارجي خوشي‌ها و لذات و افتخارات دنيوي داد سخن مي‌دهد. گاه نيز چنان روي مي‌دهد كه دو يا سه ناطق هر كدام در گوشه‌ای سخن مي‌گويند.

 

يكي نقالي مي‌كند و ديگري وعظ». شاردن سپس از مقدمه‌ای که برای توصیف این نهاد ویژه در جامعه ایران آورده هست، چنین نتیجه میگیرد «الجمله دامنه آزادي در اين مراكز اجتماع عمده گسترده هست كه همانند آن در هيچ نقطه دنيا وجود ندارد. هركس هرچه دلش مي‌خواهد مي‌گويد، و هر كس به سخن هر كه مايل هست گوش فرا مي‌دهد.

 

و آن كه به جدّ سخن مي‌گويد حق ندارد متعرض كسي شود كه به خنده دار و لطيفه و كنايه حرف مي‌زند. درويشان، … شاعران، حماسه‌پردازان و داستانسرايان معمولا سخن خود را با گفتن اين جمله ختم مي‌كنند: پند و موعظه بس هست؛ به نام و به اميد خدا دنبال كارهامان برويم.

 

سپس آنان كه داستان يا حكايت گفته‌اند يا پند و اندرز داده‌اند يا نقالي كرده‌اند بي‌آن كه اسباب مزاحمت و تصديع خاطر حاضران را فراهم آورند از آنان چيزكي مي‌طلبند، و اگر جز اين كنند صاحب قهوه‌منزل هرگز اجازه نمي‌دهد كه بار دگر پا به آن قهوه‌منزل بگذارند».

 

مذمت حضور زنان در قهوه‌خانه‌ها

قهوه‌منزل‌ها مکان‌هایي همگانی اما تنها برای مردان به شمار می‌آمدند و زنان را بدانجاها راه نبود. قهوه‌منزل در ایران بدین‌ترتیب محیطی مردانه داشت. حضور زنان در این مکان آنگونه که منابع تاریخی روایت میکنند، زشت شمرده می‌شد. جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» اشاره می کند

 

در دوره قاجار تنها زنانی که نگاه منفی جامعه را بر خود پذیرفته بودند، به بعضی از قهوه‌منزل‌ها می‌رفتند. پیش‌تر گرچه از قلم مادام کارلاسرنا خواندیم که ورود آن‌ها اما مخفیانه و با لباس مردانه بوده هست. توصیف مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» از چگونگی ورود زنان به قهوه‌منزل دیدنی هست.

 

تصویر زنان قاجار, تصاویری از زنان قاجار

 

قهوه‌خانه زنانه در حمام

او روایت میکند زنان گاه با رشوه‌ای که به مامورین دولت و پلیس شهر می‌دادند، آزادانه به اماکن عمومی از جمله قهوه‌منزل وارد می‌شدند، گاه نیز پلیس از آن‌ها بعنوان جاسوس در قهوه‌منزل و دیگر اماکن عمومی بهره میبرد. بررسی منابع تاریخی بیانگر نگاه منفی حکومت به حضور زنان در قهوه‌منزل بوده هست.

 

مهدیقلی هدایت «مخبرالسلطنه» در «خاطرات و خطرات» از یک سخنرانی در عصر پهلوی اول به سال ١٣١٤ یاد می کند که در آن در مذمت حضور زنان در قهوه‌منزل‌ها سخن رانده هست. این مساله نشان میدهد حتما در آن روزگار زنانی بوده‌اند که به قهوه‌منزل می‌رفته‌اند. هدایت، حتی اشاره می کند سالها پیش‌تر هنگامی که مظفرالدین شاه قاجار و همراهانش در سفر به اروپا، خدمتکاران زن قهوه‌منزل‌ای در کارلسبارد پروس را میبینند، شگفت‌زده میشوند.

 

منابع تاریخی گاه به زنانی اشاره می کنند که حتی مالک یک قهوه‌منزل بوده یا آنجا را اجاره و قهوه‌چی استخدام کرده‌اند. اشرف‌الملوک فخرالدوله، یکی از دختران پرآوازه مظفرالدین شاه قاجار، از جمله آن دسته زنان به شمار می‌آمده هست. مریم صدیقی در کتاب «قهوه‌منزل در آیینه اسناد» از وجود اسنادی در آرشیو ملی ایران آگاهی می دهد که فخرالدوله، قهوه‌منزل خالصه باجخانه کهریزک را در سال‌های ١٣١٠ و ١٣١١، از اداره مالیه غار و فشافویه اجاره کرده هست.

 

قهوه‌خانه زنانه در حمام!

شاید اگر بخواهیم هم‌ترازی برای قهوه‌منزل بجوییم که زنان را برای اجتماع در آن راهی بوده هست، جز مکان‌هایي چون بازار و اندرونی منزل‌ها، از حمام میتوانیم نام بریم. کارلا سرنا، جهانگرد اروپایی در کتاب سفرنامه‌اش «آدمها و آیینها در ایران»، از فضایی برایمان سخن میراند که هرکس را بدان راه نبوده و او به لطف یک شاهزاده خانم دربار توانسته هست بدانجا برود؛ حمام، جایی شگفت‌انگیز از دریچه کاربرد در زندگی زنان ایرانی!

 

این بانوی ماجراجوی ایتالیایی که در میانه‌های دوره قاجار به ایران آمده هست، یک روز زنان ایرانی «از ساعت هشت صبح تا شش عصر» را در ماجرایی جذاب برایمان توصیف می کند «در ایران، حمام رفتن، وقت بسیار زیادی میگیرد، چون حمام تنها جای شست‌وشو نیست، بلکه محلی هست

 

 

که مردم همۀ‌گونه نظافت و کارهای آرایشی خود را در آنجا انجام می دهند برای همۀ‌ي زنان، حمام رفتن نوعی پیک‌نیک یا گردش دسته‌جمعی محسوب میشود، و آن ها به صورت اجتماع و با زن و دختر خانواده و در و همسایه همۀ با هم به حمام می روند». وی سپس جزییات حمام‌رفتن زنان و مراسم پس از شست‌وشو را چنین بیان می کند

 

«حمام این شاهزاده خانم، که در «اندرون» واقع شده بود، بی‌نهایت زیبا و توام با ذوق و سلیقه خاصی بود. … فرشهای بینظیر، تشکهای ابریشمین، مخده‌های نرم و راحت را … کف زمین در رخت‌کم پهن کرده بودند تا بعد از استحمام هر شخصی خواست بتواند استراحت کند.

 

کوشش زنان برای ورود به اجتماعی ایران

هرچه برای آرایش لازم بود آنجا در دم دست گذاشته بودند: شیشه‌های عطر گل، چندین آیینه، جعبه‌های توالت پر از سرخاب، سفیداب … از همۀ نوع و هر قدر که دلتان بخواهد. … [پس از استحمام] سر هر کدام از آنان در بین دستهای کلفتی قرار گرفته بود و او در یک ظرف نقره‌ای حنا خیسانده، و موی خانمش را رنگ میکرد.

 

… از همان حنا مقداری هم روی دستها و پاها مالیدند». آیین‌هایي که زنان در حمام انجام می‌داده‌اند، شگفت‌انگیز می‌نمایاند. کارلا سرنا در این‌باره مینویسد «خانمها وقتی این کارشان به اتمام رسید، در جایی که نشسته بودند چندین ساعت متوالی تکان نخوردند و در همان جا به صرف شربت و کشیدن قلیان و گپ‌زدن مشغول شدند.

 

یکی از شاهزاده خانمها، نقش نقالها را به عهده گرفته بود، و از قهقهه‌ها و سروصدای جمعیت معلوم بود که مجلس او مفید گرفته هست. … غذای اصلی عبارت بود از پلو با خورشت گوشت و آلوی خشک‌شده، و چند خوراک دیگر. بعد از خوردن غذا، خواجه‌ها دوباره آمدند و ظرفهای دیگری مملو از شیرینی و میوه آوردند.

 

 

هنگام صرف غذا، مطربها وارد شدند. انها آن قدر خواندند و رقصیدند تا آنکه بزک و آرایش خانمها از همۀ لحاظ کامل شد … وقتی همۀ‌ي آن ها از این نوع کارها که برای «زیبا» کردن خود انجام می‌دادند، فراغت حاصل کردند، دیگر کسی نمی‌توانست میان زنان زیبا و زنان زشت، فرقی قائل گردد چون همۀ‌ي آنان کم‌وبیش قیافه یکسانی داشتند … بعد نوبت به آراستن موی سر رسید».

 

این اما پایان یک برنامه حمام نمی‌توانسته باشد «خلاصه آنان با تفریح هم حمام و هم آرایش کردند و آن روز یکی از روزهای واقعا خوش آن خانمها بود. قهقهه‌ي خنده‌ها، شوخیهای بچگانه‌ای که ردوبدل می‌شد، درست بازی کودکان خردسال را در روزهای تعطیل به یاد آدم می‌آورد. وقتیکه «خودآرایی» خانمها از هر لحاظ تکمیل شد، باز هم برای آنان چایی و قهوه و قلیان آوردند و بوی غلیظ تنباکوی قلیان همۀ جای فضای این رخت‌کم زیبای حمام را پر کرده بود».

 

کوشش زنان برای دگرگونی‌ های اجتماعی ایران

عکسهایی از زنان قاجار

 

جدیدترین مطالب سایت