داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

مجموعه : داستان جالب
داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

داستان های شیرین و عبرت انگیز

داستان هاي‌ و متن هاي‌ کوتاه و شیرین و عبرت انگیز کـه می‌توانید بخوانید و بـه دیگران توصیه کنید…

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

داستان کارگر و فروشنده دارو

وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ.
ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ‌ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟
ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ.
ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ…
ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ.
ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎنش ﯾﺦ ﺯﺩ…

ﭼﻪ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﻛﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐــﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ!
ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧﺞ، ﺷﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑﺎﺯ ﻫـﻤﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ.
جایگاه شاه و گدا، دارا و ندار قبر اسـت…
تقواست کـه سرنوشت ساز اسـت…

+ برای رسیدن بـه “کبریا” باید نه کبر داشت نه ریا…

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

ماجرای پرواز و ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر را گفتند:

فلانی قادر اسـت پرواز کند،
گفت: این‌که مهم نیست، مگس هم میپرد.

گفتند:
فلانی را چه می گویی؟
روی آب راه می رود!
گفت:
اهمیتی ندارد، تکه اي چوب نیز همین کار را می‌کند.

گفتند:
پس از نظر تو شاهکار چیست؟

گفت:
این‌که در بین مردم زندگی کنی ولی هیچگاه بـه کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.
این شاهکار اسـت..

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

داستان ‌های زیبای سه ثانیه ای

روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت.
این یعنی ایمان…

كودک یک ساله اى را تصور كنيد، زمانيكه شـما وی را بـه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند وی را خواهيد گرفت.
اين يعنى اعتماد…

هر شب ما بـه رخت خواب ميرويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک ميكنيم.
 اين يعنى اميد…

+ برايتان “ایمان ؛ اعتماد و امید بـه خدا” را آرزو ميکنم…

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

گاهی برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم:

یک رژیم برای خلاصی از شر سنگینی روزگار کـه گاهی بر سینه ما سنگینی می‌کند.
رژیم کـه مختص چاقی یا لاغری نیست. گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم؛

مثل:
رژیم کمتر حرص خوردن
رژیم کمتر غصه خوردن
رژیم بی اندازه مهربان بودن
رژیم بی ریا کمک کردن
رژیم بی توقع دوست داشتن
رژیم دوری از افکار منفی
رژیم دوری از رفتارهای منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم…

+ توصیه می کنم یک ماه رعایت کنید، ۳ کیلو از بیماریهایتان کم می‌شود !

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

متن های زیبا و آموزنده

هیچ مگسی در اندیشه فتح ابرها نیست،

و هیچ گرگی، گرگ دیگر را بـه خاطر اندیشه اش نمی کشد.

هیچ کلاغی بـه طاووس، رشک نمی برد،

و قناری می داند قار قار هم شنیدن دارد.

هیچ موشی، بـه فیل بخاطر بزرگی اش حسادت نمی کند،

و زنبور می داند کـه گل، مال پروانه هم هست…

و رودخانه بـه قورباغه هم اجازه خواندن می دهد.

کوه از مرگ نمی‌ترسد و هیچ سنگی بـه سفر فکر نمی‌کند.

زمین می‌چرخد تا آفتاب بـه سمت دیگری هم بتابد و خاک در رویاندن، زشت و زیبا نمی‌کند!!

هیچ موجودی در زمین، بیشتر از انسان همنوعانش را قضاوت نمی کند،
و همنوعانش را بـه خاک و خون نمی‌کشد!

اي انسان
دنیا، فقط برای تو نیست…

جدیدترین مطالب سایت