ماجرای طنز پیرزنی ۸۰ ساله و نامه !

ماجرای طنز پیرزنی ۸۰ ساله و نامه !

طنز پیرزنی ۸۰ ساله و نامه  : یک روز مامور اداره پست مشغول مرتب کردن نامه ها بود که نامه ای دید که با خط ظریف و ولی زشت  نوشته بود نامه ای به خدا!!ا و نامه را پیش بقیه همکارانش برد و آنها گفتن نامه را بازکنیم اگر کمکی از دستمون بر بیاد براش انجام بدیم .نامه رو باز کردند نوشته بود خدایا من پیرزنی هشتاد ساله هستم
 

 

دیروز حقوقمو که ۱۰۰ دلار بود گرفتم که یه موتوریه اونو ازم دزدید اون پول مال یک ماه من بود من دیگر پول ندارم واسه این ماهم که غذا بخرم و دوستام هم قرار چند روز دیگه بیان خونم نمیدونم چطور باید ازشون پذیرایی کنم ….کارکنان پست که خیلی از این نامه دلشون سوخت پولاشون رو هم گذاشتن و ۹۶ دلار جور کردن و تو پاکت گذاشتن و برای پیرزن فرستادن .

 

ماجرای طنز پیرزنی ۸۰ ساله و نامه !

 

چند هفته بعد دوباره نامه ای به دسته شون رسیده بود که روش نوشته بود نامه ای به خدا. اونها بازش کردن پیرزن نوشته بود خدایا متشکرم بابت این پولی که برایم فرستادی من با اون پول مهمانی برگذار کردم و خیلی بهمون خوش گذشت ولی پولی که من خواستم ۱۰۰دلار بود اما توی پاکت ۹۶ دلار بود فکر کنم که ۴دلارشو مامور ادره پست بر داشته بود!!!!

 

 

تهیه و تنظیم : بخش سرگرمی تالاب

 

 

جدیدترین مطالب سایت