ضرب المثل (حالا نوبت رقصیدن من است)

مجموعه : ضرب المثل ها
ضرب المثل (حالا نوبت رقصیدن من است)

داستان ضرب المثل «حالا نوبت رقصیدن من است»

 

داستان ضرب المثل حالا نوبت رقصیدن من هست را برای افرادی که کارهای بی موقه و نابه جا انجام میدهند بیان می نماید

 

آورده اند كه …
خری و شتری دور از آبادی به آزادی می زیستند . نیمه شبی در حال چریدن شاد و سرحال به محل سكونت آدمیان نزدیك شدند

.
شتر گفت : رفیق ساعتی دم فروبند تا از آدمیان دور شویم ، مبادا گرفتار آییم .
خر گفت : این نتواند بود . چه درست همین ساعت نوبت آواز خواندن من هست و در ترك عادت رنج جان و بیم هلاك تن ، و بی محابا صدای خود را بلند كرد . كاروانیان در اثر شنیدن بیامدند و هر دو را در بین چهار پایان خویش آورده و بر آن ها بار نهادند .
فردای آن روز آبی عمیق پیش آمد كه عبور خر از آن مسیر ممكن نبود .

خر را بر اشتر نشاینده ، اشتر را به آب راندند .
چون اشتر به میان آب عمیق و گود رسید ، دستی بر افشاند و پایی كوفت .
خر گفت : كه رفیق ، این مكن ! و گرنه من در آب افتم و غرق شوم !
شتر گفت : چنانكه دیشب نوبت آواز نا بهنگام خر بود ، امروز هنگام رقص نا ساز اشتر هست و با جنبش دیگر خر را از پشت بینداخت و غرقه تولید .

 

جدیدترین مطالب سایت