حکایت جالب جای خدا نباشیم!

حکایت جالب جای خدا نباشیم!

حکایت جالب جای خدا نباشیم!

بعضی وقت ها با رفتارهایمون باعث نشویم دل کسی برنجد و خود قاضی نشویم و بدانیم خدا بخشنده است .

 

روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل ان مرد ترانه اي بود.
بعد از نماز همه ی وی را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا بـه نماز نرفت.

 

همان مرد بـه کافه اي رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست.
مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت…
او از ان روز مشتری دائمی ان کافه شد.

 

حکایت ماست:
جای خدا مجازات می‌کنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا…

 

اون خدایی کـه من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه.
شـما جای خدا نیستی اینو هیچ وقت یادت نره.

 

چقدر خوبه کـه اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این‌که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم🌹

 

جدیدترین مطالب سایت