رابطه میان دانشجو و بیکاری دو کلمه مهم در جامعه

رابطه میان دانشجو و بیکاری دو کلمه مهم در جامعه

رابطه میان دانشجو و بیکاری دو کلمه مهم در جامعه

 

اگر بیشتر دانشجویان را در دانشگاه ببینیم که وضع اقتصادی متوسط را دارند متوجه میشویم که با این وضع بیکاری جیب آن ها هم خالی است در ادامه با رابطه میان دانشجو و بیکاری دو کلمه مهم در جامعه سایت تالاب را دنبال کنید.

 

نرخ بیکاری دانشجویان و مبهم بودن آینده کاری آن ها چالشی بزرگ برای جوانان کشور است که خود دانشگاه ها را نیز زیر سوال برده است. کافی است در گوگل کلمه «دانشجو» را سرچ کنید تا ببینید چه چیزهایی برایتان می‌آورد. دانشجویان بی‌کار، دانشجویان و نرخ بی‌کاری، بی‌کاری در بین دانشجویان و… خلاصه به هر ترتیبی کلمه دانشجو و بی‌کار کنار هم قرار می‌گیرند. این‌که برای کسانی که تحصیل کرده و متخصص یک رشته هستند،

 

کار نباشد، اصلا موضوع خوشایندی نیست، اما گاهی شغل‌هایی به این افراد پیشنهاد می‌شود که همان بهتر که نباشد و آن شخص بی‌کار بماند.شاید تا الان این سوال برایتان پیش آمده باشد که مگر دانشجو بودن شغل نیست؟ نه نیست! دانشجو بودن نه‌تنها درآمدی ندارد، بلکه سراسر هزینه است و هزینه… از شهریه دانشگاه تا کتاب

 

و خورد و خوراک و رفت‌وآمد، همه هزینه‌های سنگینی است مخصوصا برای یک دانشجو که خانواده‌ای متوسط دارد، حالا اگر این دانشجو غیربومی هم باشد که دیگر اوضاع خیلی خراب می‌شود و هزینه مسکن هم به دیگر هزینه‌های کمرشکن دانشجویی اضافه می‌شود.

 

به یک دانشجو برای کار نیمه‌وقت نیازمندیم

اگر همین امروز نیازمندی‌های هم‌شهری را ورق بزنید، پر است از آگهی‌هایی برای کار دانشجویی، پر است از کارگاه‌ها و شرکت‌هایی که یک دانشجوی نیمه‌وقت می‌خواهند برای همکاری… البته که این کار نه‌تنها انسان‌دوستانه نیست، بلکه این شرکت‌ها و کارگاه‌ها دنبال نیروی کار ارزان می‌گردند؛ و چه کسی بهتر از دانشجویی که تحصیل کرده است،

 

اما توقعی از کارفرمایش ندارد برای بیمه و حقوق بالا. مهرداد دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه است و از شهرستان فسا برای تحصیل به تهران آمده. او که دانشجوی دوره شبانه‌ است، هزینه‌های زندگی و تحصیل در تهران را کمرشکن می‌داند.مهرداد می‌گوید: «پدرم بازنشسته آموزش و پرورش است، ما پنج خواهر و برادر هستیم،

 

که دو تای آن‌ها از من کوچک‌تر هستند و هنوز مدرسه می‌روند. وقتی که دانشگاه علامه پذیرفته شدم، هم خوشحال بودم و هم ناراحت، خوشحال از این‌که دانشگاه خوبی بود و ناراحت از این‌که شبانه قبول شده بودم… ما باید شهریه‌ای که چندان کم هم نیست، بپردازیم، هزینه‌های خوابگاه و ناهار و شام برای من زیاد است

 

و گمان می‌کنم دانشجوهای زیادی هستند که برای پرداخت همین هزینه‌های اولیه با مشکل مواجه‌اند. البته هزینه کتاب و جزوه و رفت‌وآمد هم جای خود دارد. من خودم می‌روم انقلاب آن‌قدر می‌گردم تا از آن کتابی که استاد گفته، دست دومش را پیدا کنم.البته با همه این کارها باز هشتم گرو نهم است و آخر ماه من می‌مانم و جیب خالی

 

و خجالت‌زدگی از پدرم… تا ترم سه اوضاع همین بود. من تهران درس می‌خواندم و نه‌تنها خودم زندگی نمی‌کردم، بلکه زندگی خانواده‌ام هم برای تامین من به هم ریخته بود. بالاخره تصمیم گرفتم بروم دنبال یک کار نیمه‌وقت. خیلی گشتم، نمی‌گویم هیچ کار خوبی نبود، اتفاقا بود، اما با شرایط من جور نمی‌شد و نمی‌توانستم

 

کلاس‌های دانشگاهم را با ساعت کاری آن‌ها هماهنگ کنم. از سر ناچاری یک ترم تراکت پخش کردم، پولی نمی‌دادند، اما برای من و خانواده‌ام 200 هزار تومان کم نبود، اما کافی هم نبود. هم‌چنان مشکل داشتم تا یکی از دوستانم، کار در یک رستوران را به من پیشنهاد داد، ساعتش بعد از دانشگاه بود و حقوقش هم مناسب‌تر.

 

الان تقریبا 9 ماهی می‌شود که در رستوران کار می‌کنم. حالا مشکلات مالی‌ام کمتر شده، اما درسم حسابی به مشکل خورده و این ترم حتی تا مرز مشروطی هم پیش رفتم. این‌که هم دانشجو باشی و هم کار کنی، واقعا کار ساده‌ای نیست، حقوقش چنگی به دل نمی‌زند، بیمه نداری، از درس و دانشگاه هم تا حد زیادی بازمی‌مانی، یا بهتر بگویم می‌شوی یک آدم 24 ساعته، مثل ربات، همه‌اش یا کار یا درس، زندگی نیست، جنگ است فقط برای زنده ماندن…»

 

کار، عار است یا نه؟

اگر یک دانشجوی عمران در رستوران کار کند، یا یک دانشجوی ارشد فیزیک پیک موتوری باشد، عملا فرصت‌سوزی و اتلاف هزینه دولت و اتلاف وقت فرد است. با این کارها اغلب نه‌تنها به دانش فرد اضافه نمی‌شود، بلکه نشاط او هم از بین می‌رود و حتی در تحصیلات آکادمیک نیز نمی‌تواند موفق باشد.

 

در کشورهای توسعه‌یافته تجربه اهمیت بیشتری نسبت به تحصیلات آکادمیک برای استخدام دارد. اما این‌جا از این خبرها نیست. حتی فارغ‌التحصیلان هم برای کار به مشکل می‌خورند.

 

کار در دانشگاه

اگر می‌خواهید در دانشگاهتان مشغول به کار شوید، به معاونت دانشجویی مراجعه کنید، آن‌جا حتما یک کاری برای شما هست! اگر دانشجوی کارشناسی هستید، برای هر ساعت کار 1500 تومان و اگر خوش‌شانس‌تر و دانشجوی کارشناسی ارشد باشید، ساعتی دو هزار تومان برای کار در کتاب‌خانه یا واحد تکثیر دانشگاه گیرتان می‌آید.

 

یعنی اگر شما دانشجوی کارشناسی باشید و در یک روز 10 ساعت هم کار کنید، در پایان روز 15 هزار تومان حقوق شما می‌شود و شاید بتوانید آن شب یک شام درست و حسابی بخورید.

 

بهترین کار برای دانشجوها

شاید این فکر که بتوان کاری نیمه‌وقت و مرتبط با رشته دانشگاهی پیدا کرد، در نگاه اول کمی خوش‌بینانه به نظر برسد، اما اگر کمی وقت گذاشت، می‌توان کاری مرتبط با رشته تحصیلی پیدا کرد. مثلا دانشجویان روان‌شناسی و مددکاری با نصف دستمزد، در مراکز درمانی مشغول به کار می‌شوند، یا دانشجویان حقوق در دفاتر حقوقی با نصف دستمزد یک کارشناس حقوق فعالیت می‌کنند. پس اگر بتوان کاری مرتبط با رشته تحصیلی پیدا کرد،

 

حتی با حقوق کم و ناچیز، خیلی بهتر است و می‌توان امید داشت که این کار حداقل سابقه و تجربه‌ای برای سال‌های بعد از دانشگاه می‌شود.

 

به یک عدد هم‌خانه نیازمندیم!

همین که بخواهید امنیت و شرایط مناسب یا نامناسب خوابگاه را ترک کنید و در جست‌وجوی سقفی در هر شهری به‌ویژه تهران بگردید، خدا می‌داند چه چیزی انتظارتان را می‌کشد. شاید اولین موضوعی که باید به آن بپردازید، پیدا کردن هم‌خانه‌ای است که بتوانید شب‌ها بدون دلهره در کنارش صبح کنید و صدالبته امنیتی

 

که باید در کنار او داشته باشید. شاید در خوابگاه و میان دوستان و آشنایان نتوانید کسی را پیدا کنید. پس احتمالا تنها راه‌حل موجود صفحه نیازمندی‌هاست. هرکدام از فهرست بلندبالایی که سایت‌های نیازمندی به شما می‌دهند یا آگهی‌هایی که به در و دیوار دانشگاه چسبانده‌ شده‌اند، شرایطی دارند که یا با آن‌ها می‌سازید یا مجبور خواهید شد

 

با آن‌ها سازگاری داشته باشید و زندگی دانشجویی خود را ادامه دهید. بعد از سبک و سنگین کردن قیمت‌ها و بررسی موقعیت خانه‌ها باید با آگهی‌دهندگان تماس بگیرید. تماس با آن‌ها و شنیدن توضیحاتشان در بسیاری از موارد چیزی متفاوت از نوشته‌های روی آن برگه‌ها یا اطلاعات سایت‌هاست. بماند که کلاه‌برداری از این راه هم یکی از مرسوم‌ترین حقه‌هایی است که کلاه‌برداران با سابقه از آن استفاده می‌کنند.

 

متاهل نیستی، مزاحم نشو

وقتی دانشجوی مستاجر باشید و بخواهید با چند نفر از دوستانتان در خانه‌ای سکونت داشته باشید، دید همسایه‌ها به شما تغییر خواهد کرد. کم نیستند دعواهایی که در راه‌پله‌ها و پارکینگ‌ها اتفاق افتاده‌اند و یک طرف دعوا متاهل بودن را برگ برنده‌ای برای خود می‌داند که شما را بازنده دعوا کند. بماند وقتی که بخواهید

 

خانه‌ای را که با شرایطتان تطابق دارد اجاره کنید، چون مالکان به مستاجران مجرد خانه نمی‌دهند، به‌خصوص اگر چند پسر یا چند دختر جوان باشند البته می‌توانید هزینه‌ای را متحمل شوید و با بنگاهی‌ها لابی کنید. یا حتی… ولش کنید بیایید صلوات بفرستیم.

 

خوب دانشجویی هم بخشی از جوانی بسیاری از ماست. اما گاهی بعضی از دانشجوها برای داشتن آسایش باید برای همسایه‌هایشان از همه دردسرهایی که در دانشگاه می‌کشند و از مشکل بی‌کاری و بالا رفتن سن ازدواج توضیح دهند تا قبول کنند که کمی با آن‌ها بسازند و مانند فرزندانشان با آن‌ها رفتار کنند.

 

یا این‌که بنگاهی که ضامن زندگی آرامی برای آن‌ها شده است، در فهرست تماس‌هایشان بیشترین تعداد تماس را به خود اختصاص دهد و هر بار که اتفاقی افتاد، با او تماس بگیرند که بیاید و ریش گرو بگذارد تا بتوانند زیر سقفی که به‌سختی یافته‌اند، بمانند. البته اگر بنگاهی عزیز حنایش رنگی برای دیگران داشته باشد

 

از کجا بیاریم این همه پول رو پس بدیم

هم‌چنین برای کمک به دانشجویان مجردی که نمی‌توانند از سهمیه خوابگاه استفاده کنند، صندوق رفاه کمک‌هزینه‌ای را در نظر گرفته است که تحت عنوان «ودیعه مسکن دانشجویی» به دانشجویان می‌دهد. این کمک‌هزینه برای دانشجویانی که در تهران تحصیل می‌کنند، مبلغ پنج میلیون است و برای پنج شهر بزرگ

 

(تبریز، شیراز، مشهد، اهواز و اصفهان) تا سقف سه میلیون و 750 هزار تومان و برای دیگر شهر‌ها تا سقف سه میلیون تومان اعطا می‌شود. دانشجویی که از این تسهیلات استفاده می‌کند، باید بعد از فارغ‌التحصیلی همه مبلغ را به صورت یک‌جا برگرداند. شرایط سخت از لحاظ داشتن ضامن، در نوبت بودن برای گرفتن وام به دلیل زیاد بودن درخواست،

 

بودجه‌های کم و دانشجویانی که نمی‌توانند بعد از فارغ‌التحصیلی به صورت یک‌جا مبلغ را پس بدهند، از مشکلاتی است که دانشجویان به آن اشاره کرد‌ه‌اند.یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی درباره شرایطی که وام ودیعه دارد و او نتوانسته از آن استفاده کند، می‌گوید: یکی از دلایلی که از خوابگاه انصراف دادم،

 

این بود که خوابگاه را با شرایطی که داشت، نمی‌توانستم تحمل کنم. وقتی برای اجاره خانه با دوستم اقدام کردم، برای پول پیش خانه به مشکل برخوردیم. وقتی برای گرفتن وام ودیعه به امور دانشجویی رفتم، متوجه شدم برای چهار ماه بعد می‌توانم وام بگیرم و به همین دلیل منصرف شدم. از طرفی دوستانی داشته‌ام

 

که پس از دوران دانشجویی به علت عدم توانایی مالی در بازپرداخت ودیعه، هنوز مدرکشان را از دانشگاه نگرفته‌اند. آخر دانشجوی بدبخت این همه پول را از کجا بیاورد؟

 

کاش قبل از هر کاری فکر کنیم

در دو سال گذشته درصد پذیرش دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه‌ها معکوس شده، چنان‌چه آمارها نشان می‌دهد، ورودی دختران به دانشگاه‌ها در سال گذشته ۵۷ درصد بوده است. اما در مقابل، حتی یک اتاق هم به خوابگاه‌های آن‌ها اضافه نشده است. اما از آن‌جا که لازمه بازدهی علمی مطلوب، آرامش روانی است و بحث امنیت و اسکان دختران دانشجو مهم‌ترین عامل برای این آرامش است،

 

اختصاص بودجه برای گسترش خوابگاه‌ها با در نظر گرفتن همه شرایط نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد. و ای کاش پیش از افزایش ظرفیت‌ها و هزاران مصوبه دهان پرکن، کمی به زیرساخت‌های موجود نیز فکر کنیم.

 

زندگی متری چند؟

 به گزارش تالاب اجاره‌نشینی دانشجویان به دور از تمام مشکلات اجتماعی و شرایط مالی، بحث فشار مالی و روانی خانواده‌هایی را در پی دارد که فرزندانشان کیلومتر‌ها از آنان فاصله دارند و طبیعتا نمی‌دانند چه چیزی در انتظار فرزندانشان است. برای مثال در همین تهران برای اجاره‌نشینی و ادامه تحصیل هر چقدر به سمت جنوب می‌روی،

 

از قیمت‌ها کم، اما به شلوغی و ترافیک اضافه می‌شود. حالا به این آمار بزه‌کاری و عدم امنیت و حتی اعتیاد را هم اضافه کنید. علاوه بر این نمی‌توان با قیمت‌ها به‌راحتی دست‌وپنجه نرم کرد. برای مثال در خیابان کرمان می‌شود یک آپارتمان ۶۰ متری را با ۱۰ میلیون تومان اجاره کرد، البته صاحب خانه‌ها کمتر حاضرند خانه‌هایشان را رهن کامل بدهند، چون به اجاره‌اش بیشتر احتیاج دارند، همان‌طور که دانشجویان به سقفی بالای سرشان.

 

 

جدیدترین مطالب سایت