ماجرای دزدی متفاوت زن و شوهری در تاکسی (عکس)

مجموعه : اخبار حوادث
ماجرای دزدی متفاوت زن و شوهری در تاکسی (عکس)

زن و شوهری که دزدی میکردند 

 

با ماجرای متفاوتی آشنا می شویم که چند روز پیش در دادگستری تهران یک خانومی پیش پلیس آمد و احظاراتی داشت در ادامه می توانید با ماجرای دزدی متمایز زن و شوهری در تاکسی تالاب را دنبال نمایید. 

 

سوار شدن تاکسی برای خانمها معظل بزرگی است به گزارش تالاب روزهای پایانی هفته گذشته زنی با حضور در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از مرد و زنی به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد.شاکی به قاضی قریب احمدزاده گفت:

 

به گزارش تالاب : در خیابان منتظر تاکسی بودم که راننده پرایدی در حالی‌که زنی در صندلی جلو بعنوان مسافر نشسته بود، مقابلم توقف کرد. با گفتن مقصدم به راننده سوار شدم, و او حرکت کرد. در میانه راه راننده تغییر مسیر دادکه به وی اعتراض کردم، اما توجهی نکرد ودر محله اي خلوت اتومبیل را متوقف کرد.

 

بعد چاقویی را سمتم گرفت و با تهدید از من خواست هر چه پول و اموال قیمتی دارم به زنی که کنارش نشسته تحویل دهم در غیر این صورت مرا با ضربه هاي چاقو میکشد و جسدم را در بیابان دفن می‌کند تا هیچگاه خانواده ام جسدم را پیدا نکنند. از ترس جانم پول، طلا، گوشی و کارت بانکی ام رابه آن زن دادم.

 

آن ها سپس مرا از اتومبیل بیرون انداختند.با تشکیل پرونده، تحقیقات برای دستگیری زن و مرد دزد ادامه داشت تا این‌که زن دیگری نیز با حضور در پلیس آگاهی شکایتی نظیر مطرح کرد. بررسی هاي پلیسی نشان می داد، سارقان فراری همان دو نفری هستند که پلیس در تعقیبشان است.

 

ماجرای دزدی متفاوت زن و شوهری در تاکسی (عکس)

جست وجوها ادامه داشت تا این‌که دو روز پیش ماموران هنگام گشتزنی دزد زن را شناسایی کردند که او هنگام فرار با چند اتومبیل تصادف کرد و سرانجام متوقف شد.متهم پس از دستگیری با انتقال به پلیس آگاهی گفت:

 

من 16 سال پیش با مردی که 30 سال از خودم بزرگتر بودو همسری مریض داشت، ازدواج کردم. او مدام مرا اذیت می‌کرد حتی با به جهان آمدن دخترمان اخلاق و رفتارش تغییر نکرد.

 

به گزارش تالاب شش سال پیش هوویم که تحت درمان بود حالش خوب شد و شوهرم مرا طلاق داد. بعد از این ماجرا گرفتار اعتیاد و مصرف شیشه شدم,. پنج سال پیش، یک روزکه برای مصرف شیشه به منزل دوستم رفته بودم با مردی معتاد که دزد بود، آشنا شدم, و بعد از مدتی او مرا به عقد موقت خود درآورد.

 

هزینه زندگی مان رابا همان پس اندازی که از زندگی گذشته ام داشتم، تامین میکردیم. اعتیاد شوهرم بیشتر شده بود تا این‌که به زورگیری رو آورد. او مرا هم وادار میکرد در ماشین بنشینم تا طعمه ها آسان تر سوار شوند.با اعتراف این زن، تحقیقات برای دستگیری شوهرش و رازگشایی از دزدی هایشان ادامه دارد.

 

جدیدترین مطالب سایت