در یکی از ماجراهای دادگستری از خیانت زنی شروع می کنیم که به شکل عجیبی دست به خیانت زد در ادامه میتوانید با در هنگام رابطه ي جنسی زنی با مرد غریبه همسرش وارد منزل میشود تالاب را دنبال نمایید.
زنی که به شوهرش خیانت کرد , زن ۲۷ ساله که در پی شکایت همسرش و به اتهام داشتن تماس نامشروع با مرد بیگانه دستگیر شده است درحالی که بیان میکرد اگر همسرم مرا نبخشد نمیدانم سرنوشتم به کجا خواهد رسید به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت وی به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: دریک خانواده ۸ نفره به جهان آمدم.
به گزارش تالاب پدرم با آن که بیسواد بود با کارگری زندگی ما را تامین میکرد تا اینکه ۱۰ سال قبل با مرگ پدرم زندگی مان آشفته شد. مادرم مدتی بعد از ماجرای فوت پدر، به عقد موقت مردی درآمد و زندگی جدید خودرا شروع کرد. در همین شرایط، دو خواهر دیگرم نیز از همسرانشان طلاق گرفتند و به زندگی مجردی روی آوردند.
من هم که تحصیلاتم را در مقطع کاردانی تمام کرده بودم با جوانی که عاشقش شده بودم ازدواج کردم ولی زندگی ما نیز دوامی نداشت چرا که من دوست داشتم آزاد باشم و با هرکس که میخواهم تماس برقرار کنم ولی همسرم جوان مغروری بود که حتی در نوع پوشش من دخالت میکرد بهمین خاطر از او طلاق گرفتم
تا آسان تر زندگی کنم.
مدتی بعد بطور اتفاقی در یکی از مراکز خرید با جوانی به درد دل پرداختم که دچار اختلافات خانوادگی باهمسرش شده بودو با قهر همسرش به تنهایی زندگی میکرد.
دقایقی بعد قرار شد وحید مرا به عقد موقت خودش دربیاورد تا به این طریق سم چشمی از همسرش بگیرد. اما هنوز دو ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم, حامله هستم دیگر راه بازگشت نداشتم بنابر این از وحید خواستم تا همسرش را طلاق بدهد. او هم با آن که در دوراهی قرار داشت ولی به خاطر فرزندش وادار به طلاق همسرش شد.
وحید شوهر بسیار مطیعی بودو کاری به رفت و آمدهای من نداشت در همین روزها من با زنانی رفت و آمد میکردم که یا تماس خیابانی با مردان غریبه داشتند
یا مدت کوتاهی در عقد موقت بودند. همسرم هیچ گاه به من اعتراض نمیکرد و من از همه ی امکانات برخوردار بودم با آن که صاحب دو فرزند دیگر نیز شده بودم
همان گونه به رفت و آمد با اینگونه دوستان ادامه می دادم.
تا اینکه من هم به تقلید از آنها سعی کردم در تماس با مردان غریبه از انها اخاذی کنم.
به گزارش تالاب مدتی بعد در یکی از خیابان هاي مشهد با «نوذر» که جوانی خوش سیما بود آشنا شدم, و خودم را زنی مطلقه معرفی کردم. او پیشنهاد کرد که مرا به عقد موقت خودش درآورد اما من با این بهانه که فعلاً آمادگی ازدواج ندارم به عناوین مختلف از او پول میگرفتم و برای خودم لباس و ادکلن هاي گرانقیمت می خریدم.
این ولخرجی ها آنقدر زیاد بود که همسرم به من مشکوک شد اما به او گفتم این پول ها را مادرم به من میدهد. مدتی بعد از این ماجرا روزی با نوذر در منزل قرار گذاشتم چرا که همسرم قرار بود به شهرستان برود و مطمئن بودم به منزل بازنمی گردد اما ساعتی بعد ناگهان او در اتاق را گشود.