ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

مجموعه : اخبار حوادث
ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش

پسر جوان هوس باز شبانه به مکان خواب زن صیغه ای دایی اش رفت و به او تجاوز جنسی کرد ؛ این زن دو فرزند نیز دارد. مرد جوان که به اتهام آزار و آزار جنسی شبانه زن صیغه‌ای دایی اش بازداشت شده بود دیروز با حکم قضایی به شلاق و تبعید محکوم شد.

 

به گزارش تالاب رسیدگی به این پرونده از بهمن سال 1396 به‌دنبال شکایت یک زن جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت. زن جوان گفت من عقد موقت همسرم هستم و دو فرزند دارم. دیشب همسرم همراه پسر 12 ساله‌ ام به سفر رفته بودند.

ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

رابطه جنسی با زن صیغه ای

 

و من و فرزند شش ساله‌ام که معلول است در خانه تنها بودیم. نیمه‌شب خواهرزاده شوهرم که همسایه ما است وارد خانه‌مان شد و مرا آزار داد. به‌دنبال شکایت این زن مرد ۳۷ ساله بازداشت شد اما زن‌دایی‌اش را دروغگو خواند.

 

وی هفته گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان پشت درهای بسته محاکمه شد و ادعای بی گناهی کرد.این مرد ادعا کرد زن صیغه‌ ای دایی‌اش به دروغ این سناریو را مطرح کرده است. در پایان جلسه، قضات دادگاه وارد شور شدند و سرانجام دیروز با توجه به مدرک‌ های موجود در پرونده، مرد جوان را به صد ضربه شلاق و یک سال تبعید محکوم کردند.

 


حتما بخوانید:  ماجرای تجاوز جنسی ناظم مدرسه به دانش آموزان در غرب تهران


 

سمیرا بی هوش بود که 4 پسر از او فیلم ناجور گرفتند

سمیرا نمیدانست چه سرنوشت وحشتناکی توسط پارسا برایش رقم خواهد خورد.دختر دانشجو به نام سمیرا پس از آشنایی با پسر جوان از طریق تلگرام Telegram وقتی دام شیطانی پسر جوان و دوستانش گرفتار شد به خاطر فیلم های سیاهی که از او گرفته شده بود مجبور به تسلیم شدن و پرداخت پول میلیونی به این فرزندان شیطان بود که در آخر با مراجعه به پلیس راز این ماجرای سیاه را فاش کرد.

ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

این دانشجوی دختر گفت دانشجو هستم و از یکی از شهرستان های جنوب کشور به اینجا آمده ام و در خوابگاه زندگی می کنم و پدرو مادر بیچاره و ساده دل من فکر می کنند دخترشون رو برای تحصیل فرستادن ولی خبر ندارن که چه گندی زده ام ومطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد.

 

وی ادامه داد: دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود . چند تا هم اتاقی هم داشتم که سرو گوششون می جنبید خیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو اینقدر پاستوریزه ای و عضو هیچ شبکه ای نیستی هرچند اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچ کس حاضر نشد جایش را با من عوض کند. وی افزود: بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند.

 

به گزارش تالاب شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشون رفتم این بود که دیگه از متلکاشون خسته شده بودم. این بود که یک گوشی مجهز به اندروید خریدم. خرید گوشی همانا و رفتن در دام فریبنده شبکه های اجتماعی همان! کارم صبح تاشب شده بود وب گردی در سایت های مختلف تا اینکه در یکی از شبکه های اجتماعی با پارسا آشنا شدم. او خودش را اهل یکی از استان های غربی کشور معرفی کرد.

 

بعد از کمی آشنایی کم کم صحبت هایش رنگ احساسی و عاشقانه به خود گرفت او ادعا میکرد که نه یک دل بلکه صد دل عاشقم شده و این احساس دوطرفه بود. تحمل اینکه روزی او را از دست بدهم را نداشتم.

 

یک روز پارسا ازم خواست بهانه ای جور کنم و به دیدنش بروم . من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم. پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم.

 

او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی افتد و همه ی ي بچه های مثبتی هستند.این دختر با اشاره به اینکه وقتی به آنجا رسیده بود، اصلاً فضا ان طور که فکر میکردم نبود، گفت: عده ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند. پارسا مرا به انها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و …

 

وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم . احساس بدی بهم دست داد دیگه پارسایی نبود هرچه تماس می‌گرفتم جواب نمی داد تا اینکه برایم یک فیلم “>فیلم ویدئویی ارسال کرد و پشت بندش جمله ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شدم و چشمانم تیره و تار شد.

 

آری ان فرد شیاد و کلاه بردار که خود را عاشق دلباخته ام معرفی کرده بود کلاهبرداری بیش نبود. مرا با شربت بیهوش و همراه 3 تن دیگر مورد سوء استفاده قرار داده بودند واز ان صحنه فیلم تهیه کرده بودند. در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بود که اگر مبلغ 5 میلیون تومان برایش واریز نکنم ان فیلم کذایی را در شبکه های اجتماعی مختلف منتشر میکند.

 

دختر جوان اشک هایش را پاک کرد و ادامه داد: مثل دیوانه ها شده بودم خودم را به درو دیوار می زدم نمی دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم .اگر پدر و مادرم موضوع را می فهمیدند باید چه میکردم و برای آبروی بر باد رفته و لکه دار شدن عفتم چه توجیهی داشتم.

 

هر طور بود مبلغ درخواستی را فراهم کردم ولی کاش به همان یکبار ختم می شد.این شیطان صفت نامرد مجدداً از من اخاذی میکرد و به خرجش هم نمی رفت که هیچ پولی در بساط ندارم .چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم که دوستانم مانع شدند .حالا به اینجا آمده ام که کمکم کنید.

 

بنابه این گزارش کلاهبرداران م تجاوز پس از این شکایت و تحقیقات پلیس police بازداشت شدند وجهت ادامه رسیدگی به اتهاماتشان به بازپرسی معرفی شده اند.

 


 

ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

اقدام وقیحانه مدیر بازرگانی با کارمند دختر – آرمین باردار کرد

پس از چندین ماه روابط خیابانی، وقتی فهمیدم «آرمین» ازدواج کرده و همسرش نیز باردار است ناخودآگاه گوشه خیابان نشستم و به حال زار خودم گریستم. آسمان دور سرم می‌چرخید. نمی دانستم با این آبروریزی که رخ داده است چه کنم و چگونه به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم چرا که در این مدت فکر میکردم او با من ازدواج میکند اما روزگار و آینده ام زمانی سیاه شد که احساس کردم…

 

دختر 18 ساله در حالی که اضطراب سراسر وجودش را فراگرفته بود و عنوان میکرد اگر خانواده ام از ماجرای تیره روزی و بدبختی من مطلع شوند نمی دانم چه حادثه تلخی رخ می دهد به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: چند ماه قبل از طریق یکی از دوستانم با آرمین آشنا شدم.

 

به گزارش تالاب او در زمینه واردات از کشور های‌ خارجی فعالیت میکرد من هم که در جست وجوی یافتن شغلی بودم به عنوان بازاریاب Marketer در شرکت او مشغول کار شدم اما خیلی زود روابط ما از حد صاحبکار و کارمند فراتر رفت و ما خیلی به یکدیگر نزدیک شدیم.پدرم کارگر ساختمانی و انسانی بسیار شریف است که با سختی مخارج خانواده 9 نفره ما را تامین میکرد.

 

من 3 خواهر بزرگتر از خودم دارم که ازدواج نکرده اند و به دلیل بالا رفتن سنشان خواستگاری ندارند. از سوی دیگر خانواده ام به رفت و آمدهای من توجهی نداشتند و من تقریبا آزاد بودم چرا که تصور خانواده ام این بود که من در بیرون از منزل برای آسایش انها و تامین هزینه های زندگی تلاش می کنم.

 

این در حالی بود که آرمین نیز عنوان میکرد قصد ازدواج با مرا دارد من هم که از این موضوع هیجان زده شده بودم روز به روز روابطم را با او بیشتر می کردم به طوریکه عکسهای زیادی از خودم و اعضای خانواده ام را از طریق شبکه های اجتماعی برایش ارسال می کردم.

 

آن قدر به آرمین و حرف های او اعتماد داشتم که بدون هیچ تاملی حرف هایش را باور میکردم اما هر بار که از او می‌خواستم به خواستگاری ام بیاید آماده نبودن شرایط خانوادگی اش را بهانه میکرد و از این موضوع سر باز می زد و می گفت: به خاطر اینکه خانواده اش از وضعیت مالی خوبی برخوردارند

 

و از این نظر با یکدیگر تفاوت زیادی داریم او باید خانواده اش را توجیه و آماده کند ولی او مدتی بعد تنها با این ترفند که بالاخره با یکدیگر ازدواج می کنیم از من سوءاستفاده کرد من هم با این امید که رویاهای زندگی ام به واقعیت خواهد پیوست به خواسته کثیف او تن دادم و…

 

از آن روز به بعد اصرارهایم بیشتر شد تا آرمین که ده سال نیز از من بزرگتر بود مرا از خانواده ام خواستگاری کند ولی انگار ورق برگشته بود و او تنها مرا مورد سوءاستفاده قرار می داد. او وقتی با اصرارهای زیاد من مواجه شد تهدیدم کرد که موضوع روابط مرا به خانواده ام اطلاع میدهد و تصاویرم را نیز برایشان ارسال می کند. به همین خاطر مجبور به سکوت بودم و از ترس آبروریزی به خواسته های کثیفش تن می دادم تا اینکه فهمیدم او ازدواج کرده و همسرش نیز باردار است.

 

این در حالی بود که چند روز بعد احساس کردم وضعیت جسمی و روحی ام به هم ریخته است اما از نتیجه آزمایش های پزشکی نیز وحشت دارم. از سوی دیگر هم اگر خانواده ام در جریان روابط من با آرمین قرار بگیرند نمیدانم چه حادثه تلخی رخ خواهد داد حالا به واحد مشاوره کلانتری آمده ام تا کمکم کنید که…

 


حتما بخوانید:  تجاوز وحشیانه دو پسر به دختر جوان در خودرو (+عکس)


 

ماجرای تجاوز پسر جوان به زن دایی اش + تجاوز به دختران جوان

وقتی با کامران در خانه مجردی تنها شدیم متاسفانه تسلیم تقاضای خلاف شرع او شدم

اصلا نمی دانم فیلمی در کار است یا اینکه او با این بهانه نقشه دیگری برای سوء استفاده از من کشیده است، فقط این را می‌دانم که با یک اعتماد بی جا و قضاوت عجولانه نه تنها آبرو و حیثیتم را از دست داده ام بلکه به خاطر شرم از این اتفاق قدرت بازگوکردن این ماجرای تلخ را برای خانواده ام هم ندارم…

 

دختر 20ساله درحالی که با عذاب وجدان دست به گریبان بود و عنوان می کرد باید تا پایان عمر تاوان این اشتباه بزرگ را بپردازم به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت: سال گذشته در یکی از رشته های خوب دانشگاهی پذیرفته شدم، اما از همان روزهای اول تحصیل با یکی از کارکنان دانشگاه University که چهار سال از من بزرگتر است آشنا شدم

 

و از طریق تلفن و پیامک با یکدیگر رابطه داشتیم و گاهی نیز همدیگر را ملاقات می کردیم تا اینکه یک سال بعد از این آشنایی، کامران به همراه خانواده اش به خواستگاری ام آمد. ان شب همه ی ي صحبت های رسمی ما درباره ازدواج بیان شد، اما به خاطر اینکه پدر و مادرم سفر زیارتی در پیش داشتند قرار گذاشتیم مراسم عقد پس از بازگشت خانواده ام برگزار شود چند روز بعد از این ماجرا کامران پیشنهاد کرد

 

قبل از آن که پدر و مادرم از سفر بازگردند با یکدیگر به خانه مجردی دوستش برویم تا بیشتر درباره آینده و مراسم ازدواج صحبت کنیم، اما هنوز مدت زیادی از حضورم در ان خانه نگذشته بود که دچار وسوسه های شیطانی شدیم من که در واقع همه ی ي چیز را با توجه به خواستگاری Matchmaking کامران تمام شده می دیدم و او را همسر آینده ام می دانستم در برابر تقاضای خلاف شرع او مقاومت نکردم و… دختر جوان که دیگر بغضش ترکیده بود، ادامه داد

 

پس از بازگشت خانواده ام کامران به همراه بزرگ ترهای فامیل به منزل ما آمدند،اما بر سر موضوعاتی مانند مهریه و جهیزیه دعوایی به راه افتاد و همه ی ي چیز به هم خورد این درحالی بود که هیچ کدام از خانواده های ما کوتاه نیامدند و قرار شد ما همدیگر را فراموش کنیم اما دو هفته بعد کامران با اظهار علاقه مجدد با من تماس گرفت و عنوان کرد بدون ازدواج با من نمی تواند به زندگی ادامه بدهد

 

او همچنین گفت: خانواده ام در صورتی به ازدواج ما رضایت می‌دهند که من کارت سلامت خودم را که به تایید پزشک رسیده باشد به انها ارائه کنم او سپس برای چاره جویی در این باره از من خواست دوباره به منزل دوستش بروم. هرچه سعی کردم با او در مکان عمومی و یا پارک قرار بگذارم به بهانه های مختلف قبول نکرد. وقتی من هم برای رفتن به ان خانه راضی نشدم

 

او گفت از ارتباط شیطانی گذشته فیلمی تهیه کرده است و اگر با خواسته اش موافقت نکنم ان فیلم را منتشر خواهد کرد، اما نمی دانم راست میگوید یا نقشه دیگری دارد، در عین حال این عذاب روحی و آبروریزی تاوان اشتباه بزرگی است که به خاطر رابطه قبل از ازدواج و اعتماد بی جا باید بپردازم.

 

متاسفانه با بالا رفتن حوادث تجاوز جنسی زوری و گروهی به زنان و دختران و …باید توجه بیشتری در این زمینه داشت .اخبار و حوادث مهم را در تالاب دنبال کنید

جدیدترین مطالب سایت