در اینجا تلخ ترین اخبار حوادث از تجاوز و قتل را خواهید خواند. از پدر به رحم گرفته که به دخترش تجاوز کرده تا رابطه پنهانی تازه داماد با دختر جوان و … را اینجا خواهید خواند.
پدر بی رحم که به دخترش تجاوز جنسی کرده بود !!! مادری نگران از قضیه تجاوز همسر سابق اش به دختر 15 ساله اش پرده برداشت، ان ها از گفتن این موضوع شرم داشتند اما اعمال شیطانی پدر و ادامه این اعمال باعث شد آنها نزد پلیس بروند.
به گزارش تالاب صبح روز چهارشنبه مادری به همراه دخترش در دادگاه کیفری یک استان تهران حضور یافت و از شوهر سابق خود به اتهام تجاوز به دختر 15 ساله اش شکایت کرد. این مادر که همراه دختر ۱۵ ساله اش در دادگاه حضور یافته بود به قاضی قربانزاده گفت:
4 سال است که از شوهرم طلاق گرفته ام. دخترم نیز کنار پدرش در خانه ای در جنت آباد زندگی میکرد. مادر گریان که در شرف ازدواج بود و به خاطر این اتفاق مجبور شده بود مراسم عروسی را رها کند و برای رسیدگی به کارهای دخترش به دادگاه بیاید ادامه داد: این موضوعی که همین حالا برای ان طرح شکایت کرده ایم در موقع زندگی مشترک مان نیز برای دخترم اتفاق افتاده بود.
اما ان موقع توانسته بودم جلوی شوهرم را بگیرم که دخترم 9 سالش بود و پدرش با وجود سن کم دخترش قصد تعرض به او را داشت. در ادامه دختر گریان جلو آمد و اشک ریزان گفت: از فروردین ماه بود که یک شب پدرم به سراغم آمد و به زور به من تجاوز کرد. او از این عمل زشت خود فیلمبرداری هم کرد و بعد از آن هر 5 الی 6 روز یکبار سراغم می آمد و با تهدید من به پخش کردن ان فیلم از من میخواست که به خواسته شنیع او تن دهم.
این دختر نوجوان که پزشکی قانونی نیز موضوع تجاوز را در مورد او تایید کرده است ادامه داد: دیگر خسته شده بودم و با اینکه می دانستم مادرم در شرف ازدواج است به او زنگ زدم و گفتم که توروخدا بیا و برایم کاری کن. چون پدرم به من تجاوز میکند. در انتهای رسیدگی، با توجه به اینکه موضوع این پرونده در صلاحیت دادگاه انقلاب تهران بود با دستور قاضی قربانزاده، پرونده برای بررسی های بیشتر به دادگاه انقلاب تهران فرستاده شد.
حادثه بعدی :
قرار های شوم تازه داماد با دختر بی حیا لو رفت / عروس جوان بهروز را زیر نظر داشت
با نصب یک برنامه به راحتی به پیام های تلگرام همسرش دست پیدا کرده بود. کاش هیچ وقت این لحظات عذاب آور را به چشم خود نمی دید… عروس جوان هراسان و ناراحت در حالیکه قطرات اشک روی گونه اش سرازیر بود به دامن قانون پناه آورده بود تا از خیانتی که همسرش نسبت به او کرده بود رها شود. به گزارش تالاب زن با ظاهری بهم ریخته که حاکی از آشفتگی درونش می داد، وارد پلیس امنیت اخلاقی شد.
زن از نحوه آشنایی اش با بهروز شروع کرد. از روزی که شوهرش برای خواستگاری او آمده بود. چون بهروز از فامیل های دور مادرم بود تحقیق چندانی در موردش انجام ندادیم. خیلی زود سور و ساط عروسی برقرار شد. مراسم عقدمان به سادگی برگزار شد. چند ماهی بیشتر نمی گذشت. در همین زمان کوتاه زن متوجه رفتار غیر عادی همسرش در ارتباط هایی که با هم داشتند شده بود.
عروس جوان بهروز را زیر نظر داشت
هر زمان که با هم تنها بودند با وجود روزهای اول زندگی مشترک، بهروز سرش داخل گوشی بود و در تلگرام مرتب پیام می داد.اوایل زن چندان توجهی نشان نمی داد تا اینکه کم کم بوهایی از خیانت به مشام زن رسید. کنجکاوی اش او را به سمت گوشی همسرش کشاند و بعد از اینکه سرکی در گوشی کشید و وارد تلگرام همسرش شد، راز رفتارهای مشکوک همسرش برایش برملا شد.
با نصب یک برنامه به راحتی به پیام های تلگرام همسرش دست پیدا کرده بود. کاش هیچ وقت این لحظات عذاب آور را به چشم خود نمیدید. شریک زندگیش به راحتی با زنان دیگر درارتباط بود. پیام های عاشقانه ایی که با هم رد و بدل میکردند. دل زن را به درد می آورد. زن با خود فکر میکرد چرا بهروز با وجود اینکه من همسر شرعی و قانونی او هستم و روزهای اول زندگی مشترکمان را می گذرانیم باید با زنان دیگر در ارتباط باشد.
زندگی کردن با چنین آدمی دیگر برایش امکان پذیر نبود ولی هیچ گاه نخواست به واسطه اطلاعاتی که از زنانی که با همسرش داشتند بنیان خانواده ان ها را بهم زند. موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت. کاش پای تلگرام به خانه آنها باز نمی شد. کاش در مورد بهروز بیشتر تحقیق میکرد و بهروز با هوس بازی اش پایه های زندگی تازه بنیانش را به راحتی خراب نمیکرد.
نظریه کارشناس:
انتخاب شخص ایدهآل برای زندگی مشترک کار دشواری است. اما آن چه دشوارتر محسوب میشود، حفظ رابطه و مدیریت درست ان است. عوامل بسیاری باعث جدایی میشوند که از جمله ان می توان به خیانت، اختلاف ارزشهای اجتماعی، اختلاف سلیقه و غیره اشاره کرد. خیانت یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در بسیاری از مواقع نقطه پایان رابطه را رقم میزند. عمل خیانت باعث از بین رفتن اعتماد زن و شوهر شده و زخم عمیقی را در دل آنان ایجاد میکند.
با این حال، خیانت تنها یکی از عوامل مخرب رابطه محسوب میشود و عوامل دیگری وجود دارند که درست به اندازه خیانت باعث سلب تعهد و امنیت رابطه عاطفی می شوند. رواج استفاده از شبکه های اجتماعی و ایجاد وابستگی شدید به فضای مجازی از مهم ترین آسیب¬هایی است که می تواند مشکلات خانوادگی برای کاربران ایجاد کند، سرد شدن روابط خانوادگی و عاطفی از دیگر آسیب های این نرم افزار است.
حادثه بعدی :
انتقام خونین از دوست قدیمی/ از من خواست به عنوان سارق مسلح به دختری که همراهش بود تجاوز کنم اما
مردی که دوستش را در جریان یک انتقامگیری به قتل رسانده بود، در انتظار برگزاری جلسه محاکمه بهسر میبرد. این پرونده از سال 94 و زمانی تشکیل شد که زنی به پلیس آگاهی رفت و خبر داد پسرش به نام مهرداد مفقود شده است. او گفت: مهرداد قرار بود گاوی را به یک گاوداری ببرد، ولی دیگر از او خبری نشد. چندینبار با موبایلش تماس گرفتم، ولی جواب نداد. بعد از آن هم گوشیاش خاموش شد.
انتقام خونین از دوست قدیمی
مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، اما ردی از مهرداد به دست نیاوردند. صاحب گاوداری که قرار بود مهرداد به آنجا برود در جریان تحقیقات گفت: مهرداد روز حادثه پیش من آمد و چنددقیقهای هم اینجا بود، ولی بعد از گاوداری رفت و من خبری از او ندارم. چند روز بعد از شروع تحقیقات خبر رسید جنازه جوانی ناشناس پیدا شده است. کارآگاهان بعد از رؤیت جسد متوجه شدند متوفی همان مهرداد است.
نوع ضربات و شواهد اولیه حکایت از آن داشت که این جوان خودزنی کرده است، باوجوداین جنازه برای بررسی بیشتر به پزشکیقانونی انتقال یافت و متخصصان به تحقیق درباره نوع جراحات پرداختند. به گزارش تالاب آن ها بعد از انجام آزمایشهای لازم اعلام کردند مهرداد برخلاف تصور اولیه، خودزنی نکرده، بلکه او را به قتل رساندهاند. بهاینترتیب تحقیقات وارد مرحلهای تازه شد و کارآگاهان که حدس میزدند این قتل به دلیل خصومت شخصی اتفاق افتاده.
به تحقیق درباره دوستان و اطرافیان مقتول پرداختند تا اینکه فهمیدند او با یکی از دوستانش به نام جواد اختلافاتی داشت. جواد سابقه تحمل زندان را نیز داشت و همین موضوع سوءظن را نسبت به او بیشتر کرد. جواد وقتی بازداشت شد و پشت میز باز جویی نشست، اتهام قتل را رد کرد و گفت: من و مهرداد از بچگی با هم دوست بودیم و هیچ اختلافی هم با یکدیگر نداشتیم. اصلا دلیلی نداشت که بخواهم او را به قتل برسانم.
ادعاهای متهم با کشفیات پلیس در تناقض بود، به همین دلیل بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره جواد در بنبست قرار گرفت و به کشتن دوستش اقرار کرد. او گفت: مهرداد به دختری علاقه داشت و با او دوست بود. ان ها با هم در ارتباط بودند و من هم از این موضوع خبر داشتم تا اینکه یک روز وقتی مهرداد ان دختر را به خارج از شهر برده بود، با من تماس گرفت و پیشنهاد داد بهعنوان سارق مسلح به سراغ آن ها بروم و دختر جوان را مورد آزار قرار بدهم.
من نیز این پیشنهاد را قبول کردم و همین کار را انجام دادم، اما دختر از من شکایت کرد و دستگیر شدم. بعد از آن بهمدت سه سال در زندان بودم و در تمام این مدت از مهرداد کینه داشتم، چون او باعث شده بود این اتفاقات برایم بیفتد. در این مدت فکر میکردم چگونه از او انتقام بگیرم تا اینکه وقتی از زندان آزاد شدم، برای اجرای نقشهام تلاش کردم. متهم ادامه داد: روز حادثه مهرداد را تعقیب کردم. او وارد یک گاوداری شد.
در گوشهای منتظر ماندم. وقتی بیرون آمد و به محلی خلوت رسید، او را غافلگیر کردم و با چاقو ضرباتی را به وی زدم. بعد هم بلافاصله فرار کردم. من هیچ سرنخی از خودم بهجا نگذاشته بودم و هرگز تصور نمی کردم دستگیر شوم. بازپرس جنایی بعد از تحقیق از این متهم برای او قرار مجرمیت صادر کرد و در ادامه کیفرخواست علیه جواد تنظیم شد. بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر در انتظار برگزاری جلسه دادگاه بهسر میبرد.
و در ادامه هم: مهلت دوباره برای یک محکوم به قصاص/ قاتل: شهاب فکر میکرد دوست دخترش در خانه من است و با من درگیر شد
متهمی که موفق شد پای چوبه دار مهلت بگیرد؛ مرد جوانی بود که به خاطر یک سوءتفاهم دستش به خون آلوده شده بود. رسیدگی به این پرونده از 25 دی سال 91 آغاز شد. مأموران کلانتری 127 نارمک در جریان مرگ پسر جوانی در یکی از بیمارستان های تهران قرار گرفتند. بررسیها نشان میداد که شهاب 4 روز قبل بهخاطر نزاع شبانه به بیمارستان منتقل شده است.
از آنجایی که بعد از معاینات پزشکی مرگ مغزی او تأیید شده بود خانواده شهاب به اهدای عضو رضایت دادند. بهدنبال اعلام این خبر موضوع به بازپرس کشیک قتل و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. در بررسیهای صورت گرفته روشن شد پسر جوان در درگیری با یکی از دوستانش بهنام افشین به قتل رسیده است. با شناسایی افشین وی بازداشت شد و در تحقیقات به قتل اعتراف کرد. او گفت:
من اعتیاد به شیشه دارم و مدتهاست که شهاب را میشناسم. شب حادثه شهاب سوار بر خودرواش به همراه دو دختر و یک پسر جوان به مقابل خانهام آمد. فکر میکرد دختر مورد علاقهاش خانه من است. او نصف شب دستش را روی بوق گذاشته بود و همه ی ي همسایهها را بیدار کرد. از این کارش خیلی عصبانی شدم به خیابان آمدم و با شهاب درگیر شدم. به او گفتم چرا بوق میزنی.
شهاب فکر میکرد دوست دخترش به خانه من آمده است و میخواست مرا غافلگیر کند. دو دختری هم که داخل ماشینش بودند از دوستان همان دختر بودند و پسر جوان را هم میشناختم از بچه محل هایمان بود. هر چه به شهاب گفتم او خانه من نیست، گوشش بدهکار نبود، خلاصه درگیری ما بالا گرفت و با چاقو ضربهای به سر او زدم. با اعتراف پسر جوان به جنایت؛ او بازداشت و به اتهام قتل عمد روانه زندان شد.
اما در ادامه تحقیقات افشین مدعی شد که تحت تأثیر مواد مخدر شیشه دست به جنایت زده است. با این ادعا متهم به کمیسیون پزشکی منتقل شد اما سلامت روانی او تأیید شد. درنهایت با تکمیل تحقیقات وی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. با تأیید حکم قصاص متهم، او 7 آبان سال گذشته پای چوبه دار رفت.
اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران موفق شد 6 ماه از خانواده مقتول مهلت بگیرد. با پایان این مهلت، متهم جوان چندی پیش برای دومین بار پای چوبه دار رفت اما این بار نیز با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران خانواده مقتول راضی به اعدام او نشده و مهلتی دوباره برای زندگی به وی دادند.
حادثه بعدی :
مهندس کامپیوتر: یاسمین را من نکشتهام/ همسر مقتول: روز حادثه، او را نزدیک خانهام دیدم
پرونده قتل زن کارمند که با سیم تلفن در خانهاش کشته شده بود پس از 7 سال با محاکمه تنها متهم پرونده به ایستگاه آخر نزدیک میشود.این پرونده در حالی روی میز قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت که متهم بار دیگر منکر ارتکاب جنایت شد. رسیدگی به این پرونده از دهم بهمن سال 89 شروع شد. مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از قتل همسر 30 سالهاش در خانه خبر داد.
با حضور بازپرس کشیک قتل جسد یاسمین به پزشکی قانونی منتقل شد. نخستین بررسیها نشان میداد زن جوان بر اثر فشار سیم تلفن به ناحیه گردن جان باخته است. فریبرز شوهر این زن در تحقیقات کارآگاهان جنایی اظهار داشت: همسرم در یک شرکت خصوصی کار میکرد. من صبح دخترم را به مهدکودک بردم و سپس به محل کارم رفتم. اما چند ساعت بعد هر چه با تلفن همراه یاسمین تماس گرفتم کسی پاسخ نداد.
نگران او شده بودم با محل کار همسرم تماس گرفتم و فهمیدم او به محل کارش هم نرفته است. با عجله به خانه برگشتم و ناباورانه با جنازه همسرم روبه رو شدم. در ادامه تحقیقات مشخص شد کارت عابر بانک مقتول و مقداری پول نیز سرقت شده است.فریبرز در اظهارات بعدیاش به فردی به نام ناصر اشاره کرد وگفت: صبح روز حادثه پس از ترک خانه ناصر را که از همکاران همسرم است با یک کوله پشتی در اطراف خانهام دیدم.
بدین ترتیب ناصر تحت بازجویی قرار گرفت. او که مهندس رایانه بود درباره ارتباطش با یاسمین گفت: وقتی پدرم فوت شد، شرایط مالی بدی داشتم. یاسمین همکارم بود وقتی متوجه شد من پول ندارم پنج میلیون تومان برای حل مشکلم قرض داد. چهار میلیون تومان را همان سال به او برگرداندم و قرار شد یک میلیون باقی مانده را بعداً به او پس بدهم. اما چند ماهی که گذشت با من تماس گرفت و گفت برای خرید خانه به پول نیاز دارد.
من قول دادم بعد از گرفتن حقوقم بدهیام را بپردازم. من هیچ ارتباط و مشکلی با یاسمین نداشتم و قسم میخورم که او را نکشتهام. اما تحقیقات کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته حوالی خانه مقتول ادامه یافت. اگرچه تصویر شفاف نبود اما مرد غریبه شباهت زیادی با ناصر – تنها مظنون پرونده- داشت.این تنها رد پای کشف قاتل زن جوان بود بنابراین بار دیگر ناصر تحت بازجویی قرار گرفت.
این بار ناصر به اتهام قتل بازداشت شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه وی در زمان قتل یاسمین در محل کارش حضور نداشته و با کارت بانکی مقتول از حساب وی برداشت کرده بود دلایلی علیه او به تیم تحقیق داد که نشان می داد او متهم به قتل یاسمین است.
ناصر درحالی که با قرار وثیقه آزاد بود هفته گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی پای میز محاکمه ایستاد.در ابتدای جلسه همسر یاسمین به وکالت از تنها دخترش خواستار قصاص شد. متهم گفت: هیچ دلیلی برای کشتن همکارم نداشتم. قسم میخورم من یاسمین را نکشتهام و بی گناه هستم…