پسر بچه 5 ساله به شکل مرموزی به قتل رسید

مجموعه : اخبار حوادث
پسر بچه 5 ساله به شکل مرموزی به قتل رسید

رسیدگی به این پرونده از روز 28 تیر با شکایت مردی 75ساله آغاز شد؛ این مرد که در روستایی در نزدیکی جویبار زندگی می‌کند به ماموران پلیس گفت: «صبح امروز سوار بر موتور از خانه بیرون رفتم تا برای دام‌هایم علوفه جمع کنم، در همین هنگام پسر پنج‌ساله‌ام به نام عارف هم دنبالم از خانه بیرون آمد و گفت می‌خواهد همراهم بیاید ولی من مخالفت کردم و از او خواستم به خانه برگردد سپس دنبال کار خودم رفتم و از آن زمان به بعد دیگر پسرم را ندیدم و نمی‌دانم چه اتفاقی برای او افتاده است.»

 

کارآگاهان در وهله اول احتمال دادند فرد یا افرادی، عارف را ربوده باشند اما این فرضیه در تحقیقات مقدماتی رد شد زیرا پدر عارف، مردی پولدار نبود از طرفی این مرد در روستا شخصی محبوب بود و با کسی اختلاف و دشمنی نداشت. کارآگاهان در تحقیقات بعدی خود متوجه شدند مادر عارف، پیش از این دوبار ازدواج ناموفق داشته، به همین دلیل احتمال دادند شوهران سابق این زن به قصد کینه‌جویی عارف را ربوده باشند؛ اما بررسی‌های صورت‌گرفته نشان داد این فرضیه نیز صحت ندارد.

 

پس از آن سومین‌احتمال مطرح شد و این‌بار کارآگاهان حدس زدند چون پدر عارف قبلا نیز ازدواج کرده و به‌دلیل اختلاف بر سر نحوه تقسیم ارثیه بین اعضای خانواده دلخوری پیش آمده و همین امر انگیزه کودک‌ربایی شده باشد؛ اما این احتمال نیز مردود اعلام شد زیرا پدر عارف از پیش، ارثیه را بین فرزندان خود تقسیم کرده بود و مشکلی از این بابت وجود نداشت. 

 

کارآگاهان که از زنده‌پیداکردن عارف ناامید شده بودند احتمال مرگ وی را مطرح کردند. در اطراف روستای محل سکونت این کودک چاه‌های زیادی وجود داشت و بعید نبود پسربچه داخل آنها سقوط کرده باشد. ماموران پلیس با کمک آتش‌نشانان، این چاه‌ها را بازرسی کردند ولی باز هم اثری از عارف به دست نیاوردند. آنها سپس به جست‌وجو در جنگل‌های اطراف پرداختند که این کار نیز ثمری نداشت. احتمال دیگری که در پرونده مطرح شد؛ تصادف عارف با خودرو بود به همین دلیل دوربین‌های مداربسته موجود در اطراف روستا، شناسایی و فیلم‌های آنها در زمان ناپدیدشدن کودک بازبینی شد.

 

به این ترتیب کارآگاهان فهرستی از تمام خودروهایی که آن زمان از حوالی محل حادثه عبور کرده بودند، تهیه و همه این اتومبیل‌ها را بررسی کردند ولی روی هیچ‌یک نشانه‌ای از تصادف وجود نداشت.  تمامی راه‌ها برای پی‌بردن به سرنوشت کودک پنج‌ساله به بن‌بست رسیده بود و ماموران چاره‌ای نداشتند جز اینکه یک‌بار دیگر از بستگان عارف تحقیق کنند؛ آنها در این مرحله به یکی از این افراد ظنین شدند اما نتوانستند وی را متهم کنند و این فرد را فقط به‌عنوان مطلع بازداشت کردند. پس از آن بود که پدر عارف خبری تازه به پلیس داد. او گفت: «صبح که برای جمع‌آوری علوفه از خانه بیرون رفتم، هیچ‌چیز مشکوکی ندیدم اما یک‌ساعت بعد وقتی برگشتم جمجمه‌ای را جلوی در خانه‌ام دیدم.»

 

کارآگاهان سریع به محل رفتند و مشاهده کردند جمجمه با دقت در آن محل گذاشته شده و فردی که این کار را کرده، قصد داشته پدر عارف حتما آن را ببیند. این احتمال وجود داشت که شخص ناشناس به‌منظور اثبات بی‌گناهی فرد در بازداشت، دست به چنین کاری زده باشد. جمجمه به پزشکی‌قانونی منتقل شد و متخصصان بعد از انجام آزمایش روی آن اعلام کردند جمجمه متعلق به کودکی چهار تا پنج‌ساله است.

 

از آنجا که سایر مشخصات نیز با عارف مطابقت داشت تردیدی باقی نماند که پسربچه کشته شده است. بعد از آن ماموران به فردی دیگر ظنین شدند و او را بازداشت کردند اما این مرد نیز اعلام کرد از ماجرا بی‌اطلاع است، در نهایت متهم آزاد شد و تحقیقات به بن‌بست رسید.  درحال حاضر تلاش‌ها برای شناسایی قاتل یا قاتلان پسر پنج‌ساله ادامه دارد.

 

جدیدترین مطالب سایت