بهنام بانی خواننده خوش صدای کشورمون که بتازگی به معروفیت خودش رسیده هست با ما گفتگو دوستانه و صمیمی داشته هست در ادامه تالاب را دنبال نمایید.
بیوگرافی بهنام بانی , بهنام بانی از خواننده هاي خوش صدایی هست که بتازگی وارد عرصه موسیقی
مجاز شده و با آهنگ هایش بر سرزبان ها افتاده هست. او مهر 66 در شهر دامغان به جهان آمده و امسال
در فضای موسیقی گل کرده هست. فعالیت هاي خودرا با برگزاری کنسرت شروع کرده و نخستین سری
کنسرتش با استقبال خیلی گسترده روبهرو شده هست. با او گفت و گویی ترتیب دادیم تا از رازهای
موفقیت و حال و هوای این روزهایش بیشتر باخبر شویم.
آقای بانی، چه چیزی باعث شد که وارد عرصه موسیقی شوید؟ آیا به خاطر پدرتان که نوازنده میباشند بکار در این اساس تشویق شدید یا دلایل دیگری داشت؟
– صددرصد به خاطر پدرم که نوازنده بودند گرایش به موسیقی پیدا کردم ولی کلا به موسیقی علاقه
داشتم. از همان زمان کودکی وقتی می خواندم با استقبال روبهرو می شد و من هم ترغیب به
ادامه اینکار شدم, و هم اکنون هدفم کلا این هست که به بالاترین درجه موسیقی برسم. من از 9-8
سالگی آواز می خواندم. اگرچه ابتدا با تلاوت قرآن شروع کردم و بعد از 10 سالگی در کنار پدرم
می خواندم و پدرم با من تمرین میکردند.بیوگرافی بهنام بانی
گفتگو با بهنام بانی، ستاره این روزهای موسیقی پاپ
از 16-15 سالگی به صورت حرفه اي نزد اساتید موسیقی چند جلسه کلاس آواز رفتم.
از 19 سالگی که دانشجوی شاهرود شدم, با یک بند به نام گروه «روژان» آشنا شدم,
که با انها همکاری میکردیم. در ابتدا مهدی یغمایی خواننده انها بودو پس از اینکه مهدی
از این گروه بیرون آمد، من خواننده این گروه شدم,. هر سال در شاهرود کنسرت می گذاشتیم
و با استقبال هم روبهرو می شد. از همان سال هاي اول احساس میکردم تا یک سال
دیگر من مشهور خواهم شد.
نخستین باری که روی استیج رفتید را خاطرتان هست؟
– بله.
چند سال تان بود؟
– 19 سالم بودو در شهر شاهرود این کنسرت برگزار می شد.
گویا شما در رشته مهندسی درس خواندید. چه شد که از رشته عمران به سوی موسیقی حرفه اي کشیده شدید؟
– هم خودم، هم مادرم و هم کلا خانواده ام دوست داشتند به غیر از رشته موسیقی یک رشته
دیگر را در دانشگاه بخوانم. من به خوانندگی علاقه داشتم و میخوانم و آن ها علاقه نداشتند
که من در رشته موسیقی ادامه بدهم، چون هم خیلی سخت بودو هم اینکه مهندس بودن
را کلا دوست داشتند و خودم هم داشتم.
آن زمان مهندس بودن خیلی مفید بود، هم اکنون هم مفید هست اگرچه… مهندسی عمران را گزینه کردم
و قبول هم شدم, چون خودم اصالتا دامغانی هستم و شاهرود هم با دامغان 60 کیلومتر بیشتر
فاصله ندارد، برایم آنجا راحت تر بود. یک سری از خویشاوندان ما هم در شاهرود زندگی میکنند.
مردم با چه آهنگی بهنام بانی را شناختند؟ نخستین آهنگی که در فضای مجازی از شما هیت شد، چه بود؟
– نخستین آهنگی که هیت شد، آهنگ «علاقه ناب» بود ولی آهنگ «من یه دیوونم» مورد اقبال
بیشتری قرار گرفت. موزیکی هم که من را خیلی بیشتر با آن شناختند «عاشقم کرده» بود.
طبق معمول اول آهنگ را می سازید و بعد ترانه میگویند یا…؟ خودتان که ترانه نمیگویید، نه؟
– نه، من ترانه نمیگویم. خانم عاطفه حبیبی که بنظر من یکی از برترین ترانه سراها میباشند
برای من ترانه سرایی میکنند که ترانه هایشان خیلی با آهنگ هاي من چفت میشود.
ما اول ملودی را می سازیم، یعنی حامد برادران ملودی را می سازد. حالا یکسری دستکاری
میکنیم، درستش میکنیم بعد برای خانم عاطفه حبیبی می فرستیم ایشان روی ملودی
شعر میگویند، بعد حامد تنظیم میکند و من میخوانم.
ساز خاصی هم میزنید؟
– بله، پیانو، کیبورد و گیتار ولی به صورت حرفه اي ساز نمیزنم.
خودتان دوست داشتید در فضای پاپ بخوانید؟ هیچوقت به سوی موسیقی سنتی نرفتید؟
– چرا، در همان زمان که به یکسری کلاس ها می رفتم برای اینکه یک کم اصولی تر کار کنم،
پنج شش جلسه هم نزد یک استاد کلاس سنتی رفتم ولی آن قدر گسترده و وسیع بود که دیدم
خیلی با روحیات من سازگار نیست و خودم فضای پاپ را بیشتر ترجیح می دادم.
اگرچه در آن چند جلسه خیلی چیزها ذکر گرفتم و هم اکنون هم خیلی به من کمک میکند ولی خیلی
وسیع بودو احساس کردم در پاپ نسبت به سنتی راحت تر میتوانم فعالیت کنم. مدت خیلی
محدودی هم نزد مرحوم استاد محمد نوری تمرین کردم. تقریبا چهار جلسه که در همان چهار
جلسه هم خیلی چیزها را از ایشان ذکر گرفتم. آواز سنتی را هم نزد استاد تولایی کار کردم.
آن زمان که هنوز وارد عرصه خوانندگی نشده بودید، خواننده مورد علاقتان چه کسی بود؟ آیا به خواننده خاصی علاقه داشتید که دل تان بخواهد راه وی را دنبال نمایید؟
– دو، سه تا خواننده آن زمان بودند که من همه ی وقت کارهای شان را دنبال میکردم؛ زنده ذکر
ناصر عبداللهی، استاد پزشک محمد اصفهانی و حمید حامی.
هیچوقت هیچکس در آهنگ برترین نیست
نخستین بار که نخستین آهنگ تان در فضای مجازی شنیده شد چه حسی داشتید و خاطرتان هست کجا و مشغول چه کاری بودید؟
– بله، آهنگ «علاقه ناب» موزیکی بود که نسبت به بقیه آهنگ هایم اتفاق هاي خوبی برایش افتاد.
این آهنگ خیلی بیشتر شنیده شد و استقبال از طرف رفقا و خویشاوندان هم خیلی شد که معتقد
بودند: «این کارت چه میزان موثر بود! بالاخره اون آهنگ خفن را خواندی؟! آفرین.» این استقبال باعث
شد که انرژی بگیرم تا اینکه بچه ها گفتند ما در خیابان داریم همه ی کارهای شما را میشنویم.
در خیابان، بنگاه خریدهای گوناگون، همه ی جا آهنگ هایت هست. ولی خودم نمی شنیدم و فکر
میکردم الکی میگویند، تا اینکه خودم در بنگاه خرید پالادیوم، با خانواده خودم وارد یک مغازه
شدیم خواستیم خرید کنیم دیدم آهنگ من پلی هست. فروشنده هم من را نمی تشخيص.
آمدیم داخل و بعد از اینکه خرید کردم گفتم نمیخواهید به ما تخفیف بدهید؟! گفت برای چه؟
گفتم آهنگ ما را دارید گوش میدهید.
بعد گفت چه میزان موثر هست و ما خیلی اینکار را دوست داریم و هرروز در مغازه گوش میدهیم
و … این انرژی رابه من داد. خیلی انرژی خوبی هست وقتی تو میدانی کاری که انجام دادی
به ثمر نشسته هست. یک فیلم، یک نمایشنامه، یک تئاتر و … کلا هر کاری که فرد انجام
میدهد اگر مورد استقبال واقع شود برای صاحب آن اثر بی مشابه لذت بخش اسم.
چه میزان روال ساختن ملودی و خواندن آن طول میکشد؟
– بستگی به حس دارد. مشاهده نمایید مثلا یک وقتی هست ما پای یک ملودی مینشینیم آن را
بالا پایین میکنیم، هفت هشت ساعت عوض میکنیم. یک وقت ها هم هست که ترجیع بند
آن را عوض میکنیم؛ یک وقت هایي هست که درهمان بار اول آن قدر شیرین به دل مان
مینشیند که آن را می سازیم.
مثلا خاطرم هست که در کار «عاشقم کرده» – اگر اغراق نکنم – در 10 دقیقه حامد ملودی
اش را ساخت و بعد برای خانم حبیبی فرستادیم. عاطفه حبیبی هم آن قدر کار را دوست داشت
تا شب شعر رابه ما داد، بعد من خواندم که خیلی هم مفید در نیامد اما در شب عید هم
اکران شد و خدا را شکر مردم هم خیلی اینکار را دوست داشتند.
اصلا تصمیم تان برای آینده چیست؟
– تصمیم در وهله اول ماندگار شدن هست.
به نظرتان یک خواننده با چه چیزی ماندگار میشود؟
– هر وقت مغرور نشوید، هر وقت فکر نکنید که شما برترین هستید میتوانید ماندگار شوید.
هر وقت فکر کنید برترین هستید، شک ندارم که احتمال افتادن شما هست چون هیچوقت
هیچ کسی در آهنگ برترین نیست. ما اصلا بتهوونی داشته ایم که ناشنوا و برترین بوده هست،
اثراتی ساخته هست که شما اصلا نمیتوانید تصور کنید. آهنگ نهایت ندارد و شما هر چه میزان
هم که مفید باشید، برترین نیستید. باید برایش تلاش کنید.
هدف من ماندگار شدن هست و اصلی ترین آن مطلوب بودن هست، چون مشهور شدن کار اسانی
هست. هر کس مخصوصا همین حالا با صفحات مجازی میتواند به هر نحوی مشهور شود اما این
که شما مطلوب باشی و این محبوبیت باقی بماند و مردم شما را دوست داشته باشند،
کارهایت شنیده و کارهایت ماندگار شود و این چنین نباشد که تاریخ انقضا داشته
باشد، چیز دیگری هست.
هم اکنون مثلا شما با یک کار خیلی تماس برقرار میکنید، یک ماه آن را گوش میدهید،
بعد از یک ماه دل تان را میزند و ترک هاي بعدی که میآیند دیگر آن را گوش نمیدهید.
این اصلا مفید نیست ولی اینکه شما یک آهنگ را بعد از پنج سال هم گوش میدهید
و لذت میبرید.، این بنظر من یک اتفاق خیلی مفید هست.
چه اتفاقی میوفتد که برخی از آهنگ ها آن قدر ماندگار می شوند، که بعد از 10 سال همان گونه پلی میشوند؟
– واقعا نمیدانم و این اصلا قانون ندارد. یکهویی یک اتفاقی هست میآید همه ی جوره به
دل مردم مینشیند. بنظر من اگر خدا بخواهد این اتفاق میوفتد، یعنی به پتانسیل کار ربط
دارد اما همه ی چی به قسمت هست. یکهو یک کاری که شاید خودت باورت نمیشود ماندگار
میشود و 10 سال آن کار را گوش میدهند و همه ی لذت میبرند. همین حالا یک ذره ماندگار شدن
آهنگ سخت شده هست. یکسری آهنگ هاي قدیم مان و آهنگ هاي 50-40 سال پیش میباشند
که ماندگار شده اند. مثلا آهنگ هاي استاد بنان را همین هم اکنون هم گوش کنید هنوز دل چسب
هست و مو هاي تن تان سیخ میشود. آن کارها را بازخوانی هم میکنیم ولی باز آن قبلی
بیشتر به دلت مینشیند.
آیا برای آینده قرار هست تک تراک یا مجموعه به بازار ارائه بدهید؟
– مجموعه مان را داریم ساخت میکنیم و مرحله تولیدش تمام شده هست.
چند ترک دارد؟
– 13 یا 14 ترک دارد.
برایش اسمی هم گزینه شده هست؟
– احتمالا «عاشقم کرده» اسم مجموعه مان هست و انشاءالله تا گذشته از محرم و صفر آن
را اکران خواهیم کرد.
تنظیم و ترانه هاي آن بر عهده چه کسانی بوده هست؟
– غالباً شعرها را خانم عاطفه حبیبی گفته هست. تنظیم هم بر عهده حامد برادران بوده به
جز یک یا دو قطعه که تنظیمش را هومن آزما انجام داده که ترانه آن با حمیدرضا یوسفی
و ملودی هم بر عهده قاسم بایرامزاده بوده هست.
عاشق اعتراض هستم
بدترین استعدادتان چیست؟
– اصلا آشپزی ام موثر نیست ودر واقع باید بگویم افتضاح هست.
برترین استعدادتان چیست؟
– بازیگری را خیلی دوست دارم.
دوست داشتید بجای اینکه خواننده شوید بازیگر شوید؟
– نه، خوانندگی را خیلی دوست دارم ولی در کنارش خیلی وقت ها میگفتند اگر میخواستی
بازیگر شوی می توانستی پیروز باشی چون خیلی اکتم موثر هست. اگرچه خیلی تمرین میکنم در یکسری جمع ها که میروم.
همین حالا اگر کسی به شما توصیه بدهد دوست دارید بازی کنید؟ چرا؟
– در حال حاضر نه. گم میشوم و آن چه هم اکنون دارم از من دور میشود. سعی میکنم روی آن چه
که دارم تمرکز کنم و خودم رابه جایی که قانعم میکند و آدم را راضی نگه می دارد برسانم. همین حالا فعلا در تلاش هستم به برترین شدن برسم.
بدترین نقدی که از شما شده هست چه بوده هست؟ اصلا آدم نقدپذیری هستید؟
– بی مشابه چندان. من عاشق اعتراض هستم. یعنی دوست دارم که از من اعتراض شود. خیلی اهل این نیستم که خودم را توجیه کنم ولی آن چیزی که خودم احساس میکنم درست هست را انجام میدهم.
آیا هیچوقت نخواسته اید با کسی آهنگ فیت بزنید؟ آیا اصلا به نظرتان فیت زدن کار خوبی هست؟
– مشاهده نمایید، اتفاقا فیت زدن کار خوبی هست ودر کل جهان هم رواج دارد ولی ما متاسفانه جامعه مان دیدگاه خوبی نسبت به آهنگ فیت ندارد و هنوز این موضوع جا نیفتاده هست. در صورتی که فیت اتفاق
خیلی جالبی هست. شما میآیید دوتا خواننده مطلوب را کنار هم قرار میدهید و دوتا فضای مطلوب و دوتا فضای مطلوب را دریک ترک می آورید و اینکار، آن ترک را خیلی دلنشین تر میکند.
مثلا کار فیت آهنگ «بارون» بابک جهانبخش و رضا صادقی که اتفاق خوبی هم برایش رخ داده هست. دوتا صدای گوناگون دریک ترک آمدند و این ترک آن قدر دلنشین شد که فکر میکنم یکی از برترین کارهای جفت شان بوده هست. وقتی میخواهیم آهنگ فیت کار کنیم، هم آن خواننده اي که میخواند و هم آن کسیکه میخواهد با او فیت بخواند باید خیلی اوکی باشند.
جفت شان هم هم دیگر را قبول داشته باشند. هیچ رقابتی در کار نباشد و بیشتر رفاقت باشد. رفاقت باعث میشود که خیلی اتفاقات بهتری برای آهنگ فیت بیفتد، تا اینکه شما بخواهید در اینکار خودتان را نشان دهید.
کدام یک از آهنگ هاي تان را بیشتر دوست دارید؟
– من «یه دیوونه ام» را خیلی دوست دارم. همه ی را دوست دارم ولی «یه دیوونه ام» را یک جور دیگر دوست دارم.
در کلامی که توزیع میشود، آن آهنگی که توزیع میکنید خودتان چند درصد سهیم هستید؟
– مطمئنا. اولا شما باید از کار خوش تان بیاید که آن را ایفا کنید. در حال حاضر تعاملی بین من و حامد به وجود آمده هست که خیلی مفید هست. بیشتر میتوانم نامش را اطمینان بگذارم. دو طرفه هست. یعنی یک جایی من به حامد میگویم که حامد بنظر من اینجای کار را این چنین بخوانیم خیلی بهتر هست یا یک جا حامد میگوید این جا را خیلی تحریر نزن و ساده بخوان و این باور وجود دارد.
ما یک کار به نام «عشق پاییزی» گذشته از کار «من یه دیوونه ام» آماده کردیم. قرار بود در پاییز اینکار اکران شود. چند روز مانده به اکران کار، حامد به من زنگ زد و گفت اینکار را اکران نکنیم و «من یه دیوونه ام» را اکران کنیم. شاید هر کس جای من بود میگفت برای چه؟ ما کاور را زده بودیم و برای کار تیزر هم ساخته بودیم.
همه ی کارهایش را کرده بودیم ولی چون خیلی اطمینان داشتیم به هم دیگر و خیلی وی را باور داشتم گفتم هر چه تو میگویی مطمئنا خودت میدانی. چون حامد بسیار آدم باهوشی هست. قبول کردم و آن کار اکران شد و خیلی از کار استقبال شد و به قولی ترکید و خیلی اتفاقات خوبی رقم خورد.
ما با هم دیگر خیلی متحد هستیم و به هم دیگر خیلی اطمینان داریم و مطمئنا از لحاظ فکری سعی میکنیم برترین خروجی را داشته باشیم. این همفکری و اطمینان باعث میشود که بتوانیم چیزی که از نظر خود ما برترین هست را ارائه بدهیم.
من یک قانون دارم، وقتی من میخوانم و حامد یک اتود به من میدهد، من شاید روزی که آن کار را میشنوم 100 تا 150 بار بدون اغراق پشت سر هم گوش میدهم. اگر دلم را بزند یعنی یکجای کار می لنگد. اگر اوکی باشد و بعد از 100 بار بازهم دوست داشته باشم آن کار را گوش بدهم، مطمئنم که میتواند اتفاق خوبی برایش بیفتد. تازه بازهم این چیزی را تضمین نمیکند تا وقتی که توزیع شود.
اگر بخواهید خودتان را دریک خط روایت کنید چه میگویید؟
– … در حال حاضر هر چه دارم از مردم دارم. یعنی مردم خواستند که صدای من شنیده شود، مردم حمایتم کردند که برترین اتفاق ها دارد برایم میوفتد. 30 سال هست که دارم برای اینروزها زحمت می شکم، تلاش میکنم و بنابر این دست تک تک شان را می بوسم. آنهایی که حمایتم کردند و آنهایی که حمایتم خواهند کرد.
همه ی اینها چون واقعا این ها میباشند که میتوانند به هر هنری هدف بدهند، سوق بدهند، انرژی بدهند و وقتی این انرژی بر میگردد واقعا خیلی برای من لذت بخش هست و بازهم دست همه ی شان را می بوسم.
من آدم آدم نقدپذیری هستم ولی مثلا تا خودم به آن نتیجه نرسم تغییرش نمیدهم. مثلا یک زمانی خیلی از افزون وزنم اعتراض می شد و همین حالا به این نتیجه رسیده ام که دقیقا درست هست و اصلا به سلامتی ام لطمه میزند و تلاش کردم و خدا را شکر به آن چیزی که میخواستم دارم می عرف.
زندگی راحت در فرهنگ لغت نامه بهنام بانی به چه معنی هست؟
– به نظرم بستگی دارد شما زندگی را چگونه مشاهده نمایید. من میگویم اول از همه ی سلامتی داشته باشید. شما وقتی که سلامت باشید همه ی چیز دارید. من یک جمله دریک کتاب خواندم که میگفت اگر لباس داشته باشی بپوشی، اگر یک سقف داشته باشی که زیر آن زندگی کنی، اگر غذا داشته باشی که بخوری، از 75 درصد مردم جهان خوشبخت تری.
یعنی 75 درصد مردم جهان این چیزها را ندارند. پس این یک اسانی، یک خوشبختی و یک اتاق موثر میشود. ولی ما همه ی اینها را داریم و قدر نمیدانیم. همین که یک دندان درد بگیری، یک سردرد بگیری، خدای نکرده یک اتفاق ناگوار برای سلامتی بیفتد بعد بگویی وای چرا اینجوری شد.
آخرینبار که از ته دل گریه کرده اید کی بوده هست؟
– آخرین باری که از ته دل گریه کردم… فکر میکنم سر حادثه پلاسکو بود… یک آهنگ ویدئو اکران شد که من را خیلی اذیت کرد ولی آن گریه، گریه ناراحتی بود. ولی اینکه از ته دل برای کسی گریه کنم برای از دست دادن عزیزم خیلی گریه کردم.