زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

مجموعه : اخبار چهره ها
زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

نگار دختر احمدرضا عابدزاده در کنار همسرش

احمدرضا عابدزاده دروازه بان افسانه ای ایران را همگی می شناسیم، دختر وی چندی قبل عروسی کرد که عکسهای آن در فضای مجازی منتشر شد. احمدرضا عابدزاده دروازه بان سابق تیم ملی فوتبال کشورمان، دارای دو فرزند است.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

داماد احمدرضا عابدزاده

 

امیر عابدزاده پسر اوست که مانند پدرش دروازه بان شده و دخترش نگار عابدزاده است.گفتنی است همسر نگار عابدزاه ،رهام هاشمی است.

 

درباره احمدرضا عابدزاده عقاب آسیا در گذر زمان

4 خرداد تولد احمدرضا عابدرزاده بود، چهره محبوب فوتبال ایران. به همین بهانه سراغ زندگی فوتبالی و خصوصی او می‌رویم. قصه از آبادان و دمای 55 درجه شروع میشود و در آخر به ماجرای حکم شلاق احمدرضا میرسد. این فراز و نشیب هایی از زندگی یک چهره دوست داشتنی است.

 

پسر آبادانی

شروع احمدرضا عابدزاده. 4 خرداد 1345. در آبادان. در گرمای بالای 50 درجه. احمدرضا بزرگ میشود، به مدرسه سعی میرود و زندگی تازه ای آغاز میکند. کودکی که فوتبال را از زمین تختی اهواز یاد میگیرد. عابدزاده میگوید: «برایتان بگویم که گرما بالای 55 درجه هم می رفت. پایمان را می گذاشتیم روی آسفالت و قیر، گیر می‌کرد.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

احمدرضا عابدزاده در کنار همسرش

 

در محله ما دو باشگاه بود. یکی باشگاه جم و دیگری جوانان. من در تیم جوانان بازی میکردم…» به فلکه پل خرمشهر و یک خانه ویلایی برمی گردیم. جایی که احمدرضا درباره اش میگوید: «مثل خانه های ویلایی شهرک غرب بود. جایی که احمدرضا بزرگ میشود.

 

او تعریف می کند از دوچرخه ای که داشت و با آن سر تمرین می رفت. عابدزاده میگوید: «از همان روزها وحشتناک تمرین میکردم. یادش به خیر… تیر دروازه هم نداشتیم. از اینطرف و آنطرف آهن جور میکردیم و می گذاشتیم تیر دروازه…

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

عابدزاده چطور دروازه بان شد؟

کودکی که در میانه های میدان، نقش هافبک دفاعی را باز میکند احمدرضا عابدزاده است. او فوتبال را از این پست آغاز میکند اما یک اتفاق، یکی از بزرگترین گلرهای تاریخ ایران را متولد میکند، یک مصدومیت. احمدرضا تعریف می کند: «9 سالم بود. بچه های دیگر همه ی ي از من سن و سال شان بیشتر بود.

 

یک روز دست دروازه بان تیم شکست. گفتند چه کسی را بگذاریم؟ آخرش من را انتخاب کردم.» احمدرضا این پست را دوست ندارد و اعتراض میکند اما بچه ها تصمیم شان را گرفته اند، تصمیمی که احمدرضا بعدها می فهمد در سرنوشتش چقدر موثر بود: «خلاصه زوی من را دروازه بان گذاشتند. از آن روز رفتم درون دروازه و دیگر بیرون نیامدم! در همان بازی اول من کلی توپ گرفتم و دیگر جا خوش کردم.»

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

کوچ در آن شب سخت

زنگ ادامه پیدا میکند و ناگهان به توپ و خمپاره میرسد. به صدای گلوله. شروع جنگ تحمیلی و فرار از آبادان. احمدرضا میگوید: «13 سالم بود که جنگ شروع شد. در خانه حبس شده بودیم. پدرم گفت اینجا دیگر جای ماندن نیست.» پس، کوچ میکنند.

 

از آبادان می روند تا به اصفهان برسند. مسیر دلهره آور. احمدرضا از آن شب یاد میکند: «نیروهای نظامی گفتند چراغ خاموش بروید. چراغ روشن میکردیم، عراقی ها با موشک اتومبیل را می زدند. عراقی ها همه ی ي نوع تجهیزات داشتند. خیلی شب سختی بود. ما رفتیم ولی خیلی از اقوام، فامیل و دوستان در آبادان شهید شدند.»

 

ماجرای کفش های بسکتبال و آن استوک آدیداس

حضور در اصفهان و یک زندگی نو. خانه و کاشانه عوض میشود اما راه زندگی نه. احمدرضا به تیم هلال احمر میرود و زیر نظر احمدرضا بهنام کارش را شروع میکند. با خنده از آن روزها میگوید: «همان روزهای اول برگشت به من گفت چرا خسته نمیشوی پسر؟

 

او خاطره ای تعریف میکند: «یادم هست کفش نداشتم. یک کفش بسکتبال پایم می‌کردم. گفت با این‌که نمی تواني فوتبال بازی کنی. بعد از سه ماه برای من یک کفش آدیداس با پرچم کرواسی گرفتند که تقریباً این کفش را 3 سال پوشیدم. مدام پاره میشد و آن را می‌دوختم و پر از بخیه بود.»

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

اصفهان و خوشبحتی احمدرضا

عابدزاده از هلال احمر به تام اصفهان میرود. تصمیمی که به ناگهان سرنوشتش را عوض میکند. کار زیر نظر حسن چرخابی. احدرضا میگوید: «خیلی تمرین می‌کردم. میگفتم من باید یک روز بهترین دروازه بان ایران شوم.» عابدزاده نزدیک به 6 سال در تام می‌ماند. آنجا اتفاق های مثبت زندگی اش می افتد.

 

عابدزاده شکل میگیرد. دست فروشی میکند، در بازار مسگرها مشغول میشود، پول در می آورد، به قهرمانی لیگ و جام حذفی اصفهان میرسد و به تیم ملی میرسد. او در سال 63 ابتدا به تیم جوانان اصفهان دعوت می شود و سپس به تیم ملی جوانان.

 

یک اتفاق تاریخی در تیم ملی، عابدزاده را هم تحت تاثیر قرار میدهد. قبل از المپیک سئول با استعفای دسته جمعی ملی پوش ها، مرحوم دهداری عابدزاده را به تیم ملی دعوت میکند. حالا او از تام به همه ی ي چیز رسیده است. عابدزاده در مقدماتی بازی ها اولین بازی ملی اش را مقابل کویت انجام می دهد.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

جام ملت ها و آن دستبند جنجال ساز

 

جام ملت‏هاى 1988 قطر از راه میرسد و مرحوم دهدار از عابدزاده به عنوان شماره یک استفاده میکند. تنها در بازی با کره جنوبی سجادی در ترکیب ثابت قرار می گیرد که تا دقیقه 62 سه گل میخورد. دهداری دوباره احمدرضا را به زمین می فرستد. ایران در پایان مسابقات به مقام سومی میرسد. در بازی رده بندی، عابدزاده جوان چهره جدیدی از خود نشان میدهد و به ناگهان حصارها را می شکند.

 

او سه پنالتی مهار میکند و سر زبان ها می افتد. لقب عقاب آسیا کنار نام احمدرضا می چسبد و مردم برایش سر و دست می شکنند. ستاره محبوب در بازگشت از قطر، به تلویزیون می رود. احمدرضا دستبند به دست دارد که جنجال ساز می شد. خبر مثل بمب صدا میکند و هرکس از راه میرسد، موضعی میگیرد که «آی بازیکن ملی باید در تلویزیون دستبند بیاندازد؟

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

 

جواب تاریخی احمدرضا به پروین

سال 1368. علی پروین سرمربی تیم ملی میشود. لیست 104 نفره برای تیم ملی میدهد. 7 گلر در لیست هستند اما نامی از عابدازده نیست. احمدرضا که شاکی است، یکی از به یاد ماندنی ترین گفتگو های عمرش را انجام میدهد به تهران می آیم و با پیراهن استقلال ثابت می کنم بهترین گلر ایران هستم.» عابدزاده البته این گفتگو را تکذیب میکند اما اتفاقی که پیش بینی می کند، رخ میدهد.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

 

احمدرضا چطور به استقلال رفت؟

سال 69 میرسد. سال وفا به عهد. عابدزاده از تام به استقلال می رسد. پسر بد بدن چشم منصور پورحیدری را میگیرد. درخشش با پیراهن تام اصفهان مقابل استقلال و پیشنهاد سرمربی آن روزهای استقلال: «آقای حسین چرخابی گفت این پسر را می‌خواهم و باید بماند.

 

اصرار داشت که با من هنوز با زیاد کار دارد.» بعدها، انگار این چوب‌خط پر شد. احمدرضا عابدزاده به تهران آمد و استقلال. در ایامی که شایعه اولین اختلاف پروین و احمدرضا عابدزاده در محافل جرقه خورد. می گفتند او که از بچگی پرسپولیسی بود، به خاطر لج و لجبازی با پروین به استقلال رفت.

 

احمدرضا اما گفت: «این اصطلاحی که به‌کار بردید، درست نیست. من همیشه به پروین احترام میگذارم. حتی اگر صدبار از مقابلم رد شود، بلند می شوم. مگر مثل پروین چندتا در این فوتبال داریم؟» اما کیست که شایعات آن روزها را فراموش کند؟ این‌که عابدزاده فقط از پروین دلخور بود و پدرزن استقلالی اش چگونه از رفتن او استقبال می کند.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

بر بام آسیا…

سال 69،70 و 71. سه سال آبی برای احمدرضا. او با استقلال انواع و اقسام قهرمانی ها را به دست می اورد. قهرمانی در باشگاههای تهران، قهرمانی لیگ آزادگان، قهرمان جام استقلال قطر و قهرمانی و نایب قهرمانی آسیا.

 

شاهکار عابدزاده در جام قطر شاهکار عجیبی میکند. او در مسابقه فینال، سه پنالتی پشت سر هم را مهار میکند تا ستقلال با وجود خراب کردن دو پنالتی، در نهایت 3 بر 2 برنده باشد. احمدرضا و استقلال در فینال جام باشگاهها لیائونگ چین را می‌برند و قهرمان آسیا می شوند.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

مهار سه پنالتی به یاد ماندنی فینال پکن

مهر ماه دوستی پروین و عابدزاده. خبری از اختلاف ها نیست و اسطوره پرسپولیسی ها، احمدرضای جوان را تحویل میگیرد. مهر ماه میرسد و ایران به رقابت های آسیایی پکن میرود. عابدزاده که در استقلال ستاره است، گلر شماره یک ایران میشود.

 

سال 69 است و احمدرضا همراه با تیم ملی عازم پکن میشود. برد پشت برد و درخشش پشت درخش. ایران مالزی و کره شمالی را می برد. در یک چهارم نهایی یک گل به ژاپن میزند. در نیمه نهایی کره را با گل سیروس قایقران شکست میدهد و به فینال می رسد.

 

چین در بازی آخر منتظر ایران است. بازی دو تیم در 120 دقیقه بدون گل به پایان می رسد و کار به پنالتی می کشد. سیروس قایقران، محمدحسن انصاری فرد، سید علی افتخاری و مجید نامجو مطلق 4 ضربه پنالتی ایران را گل می کنند…

 

و اما در آن سو. احمدرضا عابدزاده سه پنالتی کره را مهار میکند تا تبدیل به یک ابر قهرمان شود. هزاران کیلومتر اینطرفتر در خاک وطن مردم برای او فریاد می کشند. عادبدزاده ناگهان محبوب قلب ها میشود.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

دلخوری از مدیران استقلال و قرارداد چند ده میلیونی

به ناگهان مرد محبوب به روی زمین می افتد. سال 72 و بازی ایران و تایوان. احمدرضا بر اثر یک حرکت آکروباتیک رباط زانویش پاره می شود. پزشک ها می گویند سه سال باید دور از میادین باشد. اشک های احمدرضا و گلایه های او از مدیران وقت استقلال و سپاهان.

 

عابدزاده وقتی از استقلال جدا میشود با قراردادی دو ساله به سپاهان میرود. او با قراردادی 35 میلیونی گران ترین بازیکن لیگ میشود اما مصدومیت کار را خراب می کند. نه سپاهان و نه استقلال او را میخواهند. عابدزاده توقع دارد آبی ها در این روزهای سخت به کمکش بیایند اما حاصل «بی مهربی» آن ها را با یک تصمیم جواب می دهد.

 

امیر عابدینی که برای یکی مثل نامجو مطلق ستاره استقلال هم این کار را کرده بود، احمدرضا را با هزینه باشگاه پرسپولیس به کشور کشور آلمان می فرستد تا مداوا شود. احمدرضا خیلی زود خوب میشود و در بازگشت به ایران سال 73 با پرسپولیس قرارداد می بندد. انتقال او به پرسپولیس، هواداران استقلال را شوکه می کند اما احمدرضا به مرور اتفاقات بعد از مصدومیتش می پردازد تا آبی ها مدیران باشگاه را سیبل کنند.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

از پرسپولیس تا آن شب تاریخی ملبورن

 

عابدزاده در پرسپولیس هم می درخشد. در سال 74 همراه با این تیم قهرمان لیگ آزادگان میشود. رکورد منحصر به فرد 18 بازی و 5 گل، از او یک بت می سازد. خیلی ها به عشق عابدزاده پرسپولیسی میشوند. احمدرضا از همان روزها مهر سکوت بر دوران حضورش در استقلال میزند.

 

او حالا پرسپولیسی است و محبوب هوادارانش پس نباید درباره موفقیت های بزرگش در دوران حضور در استقلال حرفی بزند. آذرماه 76 از راه میرسد و آن بازی تاریخی مقابل استرالیا. احمدرضا با آن لبخندهای به یاد مادنی برای همیشه در ذهن هوادران نقش می بندد.

 

به خاطر حرکاتی که انجام می داد و آن مهار یک دستی توپ. عابدزاده درباره حماسه ملبورن میگوید: «قبل از بازی همه ی ي اعضای تیم مبهوت فضای ورزشگاه ملبورن شده بودند و اصلاً کسی خودش را درست و حسابی گرم نکرد.

 

من مربی دروازه‌بان‌ها را صدا زدم و گفتم بیا مرا گرم کن چون او هم داشت مثل بقیه تماشاگران را نگاه میکرد و اگر اشتباه نکنم، فقط من بدنم را گرم کردم و انگار بقیه با دیدن جو استادیوم و بالا رفتن ضربان قلب، خود به خود داغ کرده بودند.

 

ایران مساوی می کند و به جام جهانی میرسد. شایعات نگران کننده هر روز جدی تر میشود. این‌که پای احمدرضا خراب است. عابدزاده بازی یوگسلاوی را در جام جهانی از دست میدهد ولی مقابل آمریکا به میدان میرود و بدون این‌که بداند، آخرین بازی ملی اش را مقابل کشور کشور آلمان انجام میدهد.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

خداحافظی جنجالی از تیم ملی

 

جام جهانی که تمام میشود، همه ی ي همچنان نگران احمدرضا هستند. قبل از جام ملت های لبنان، شایعات به اوج می رسد. عابدزاده مصدوم است، عابدزاده نمیتواند، وضعیت مرموز پای احمدرضا و هزار شایعه دیگر. در نهایت او به خاطر بی مهری ها با یک خط بیانیه از تیم ملی خداحافظی می کند.

 

عابدزاده جلال طالبی را عامل اصلی خداحافظی اش میداند و با دل پری درباره اش میگوید: «گذشته‌ها، گذشته اما او هیچ‌وقت نمی‌توانست تیم را مدیریت کند. آن برش را میان بازیکنان نداشت. نمی‌توانست. گاهی بچه‌ها هم اذیتش می کردند. آن زمان در تیم ‌ملی باندبازی داشتیم…

 

عابدزاده پس از بازگشت تیم ملی از جام جهانی مصدوم است و یک سال به خاطر مصدومیت و جراحی زانو، دور از میادین. در اواخر سال 78 او دوباره بازمی گردد. بازی های درخشانش در پرسپولیس باعث میشود تا رسانه ها به جلال طالبی فشار بیاورند که چرا عابدزاده دعوت نمی شود. قبل از جام ملت ها، تیم ملی برای انجام یک بازی دوستانه راهی قطر میشود.

 

عابدزاده هم در این سفر کنار تیم ملی است.طالبی در آن بازی احمدرضا را بازی نمی دهد و در بازگشت به تهران او با صدور بیانیه ای یک خطی، از تیم ملی خداحافظی میکند. این خداحافظی جنجال ساز میشود. جلال طالبی میگوید چون پاسپورت او مشکل داشت، نمی توانست به لبنان برود! عابدرزاده اما جو نامناسب تیم ملی را سبب خداحافظی اش اعلام می کند.

 

عابدزاده در توضیح آن اتفاقات میگوید: «یکی از دلایل کنارگذاشتنم بازوبند کاپیتانی بود. می خواستند بازوبند را از من بگیرند. دوم این‌که، در جام‌جهانی‌ به فدراسیون 2 میلیون و 500 هزار یورو پاداش داده بودند. پول برای ما بود. من رفتم به آقای نوآموز گفتم پول را بدهید. به مذاق آقای صفایی خوش نیامد. نخواستند در تیم‌ ملی باشم.

 

اما جلال طالبی هیچگاه نمی پذیرد که او عامل خداحافظی احمدرضا بوده است. او می گوید: «پس از جام جهانی یکی از بازیکنان جوان که هم اتاق عابدزاده بود به من گفت احمدرضا می‌خواهد خداحافظی کند. از سویی پزشک ها عکسهای پای احمدرضا را به من نشان دادند و گفتند دیگر نمیتواند بازی کند ولی تصمیم گیرنده شما هستید در واقع من را قربانی خداحافظی عابدزاده کردند. در حالیکه بنده دوست داشتم احمدرضا کنار تیم ملی بماند.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

شب نحس حمله مغزی

 

تنها یک سال پس از خداحافظی جنجالی. شب نحس از راه میرسد. 12/12/1380. خبر بد خیلی زود مخابره میشود. چهره محبوب روی تخت بیمارستان. حمله مغزی، چغر بد بدن را از پا در می آورد. احمد رضا که اشک در چشمهایش حلقه زده، میگوید: «از این دنیا رفتم و با خواست پروردگار و دعای خالصانه مردم ایران برگشتم.

 

پزشکانم و بیمارستان کسری هم برایم سنگ‌تمام گذاشتند. بعدها در سوئد پزشکان گفتند نزدیکی دو رگ در مغزم باعث این مشکل شده و تأکید کردند از هر چند میلیون ‌نفر فقط یک نفر این مشکل را دارد و گفتند با افزایش فشارم، رگ‌ها باز شده بودند.

 

این هم قسمت من بوده و گلایه‌ای ندارم و هرگز فراموش نمی کنم میلیون‌ها نفر در ایران و خارج از ایران چگونه پیگیر اوضاعم بودند و برای سلامتی‌ام دستان‌شان را به سمت پروردگار دراز کردند و دست تک‌تک آن ها را می‌بوسم.» دعای مردم جواب میدهد و عابدزاده به این دنیا بازمی گردد.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

چرا اینقدر محبوبیت؟

عابدزاده حتی 9 سال بعد از خداحافظی از فوتبال هم، محبوب است. سال 88 برنامه 90 نظرسنجی محبوب ترین بازیکن سه دهه اخیر فوتبال ایران را برگزار میکند و عابدزاده در پایان محبوب ترین میشود. کسی به گرد پای او نمی‌رسد.

 

عابدرزاده در این باره میگوید: «مردم به من لطف دارند. برخورد آدم‌‌هاست که در دل مردم میماند. باید تصویری از خودتان در ذهن‌شان بسازید که مثبت باشد. من به این باور رسیدم که کار خوب همیشه میماند. من با استقلال در زمین دیهیم، پایین میدان رسالت تمرین میکردم. مهدی فنونی‌‌زاده شوت می‌زد، بدجور.

 

پسر کوچکی در حد 13، 14 ساله ایستاده بود کنار زمین. یکی از شوت‌ها رفت و خورد کنار این بچه. اینقدر ترسیده بود که نفسش بالا نمی‌آمد. سریع رفتم بالای سرش. به او آب دادم و گفتم حالت خوب است؟ این اتفاق تمام شد و رفت.

 

22 سال بعد یک‌بار جایی بودم، یک جوانی آمد کنارم و گفت من همان پسر بچه هستم که دستم را گرفتی و بلندم کردی. گفت هنوز رفتارت در یادم هست. کاری که کردی در دلم مانده. من کاری نکردم ولی آدم‌ها این چیزها در ذهن‌شان می‌ماند.

 

بازی خداحافظی

23 دی ماه سال 1384 بازی خداحافظی احمدرضا. او در میان تشویق هزاران پرسپولیس و پس از بدرقه الیور کان، در بازی بایرن مونیخ و پرسپولیس به رختکن بازمی گردد. بازی خداحافظی با تاخیر.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

حکم شلاق

عابدزاده در سال 1394 تصمیم میگیرد برای تعطیلات نوروز همراه با خانواده اش راهی کشور آمریکا شود. او در فرودگاه می فهمد ممنوع الخروج است. پای پزشکی به میان می آید که عابدزاده اعتقاد داشت از قبال مداوی او برای خود نامی دست و پا کرده است.

 

این شکایت برای احمدرضا یک حکم سنگین میبرد. تحمل 45 ضربه شلاق… به ناگهان فوتبال ایران تکان میخورد. عابدرزاده واکنش نشان میدهد و میگوید تمام قصه از عملی آغاز شد که یک پزشک ایرانی روی پایش انجام داد. عابدزاده حرف هایی میزند و در نهایت ماجرا ختم به خیر می شود و عابدزاده دو میلیون تومان جریمه نقدی پرداخت میکند.

زندگی شخصی احمدرضا عابدزاده | همسر و دختر و داماد عابدزاده

جدیدترین عکس دختر عابدزاده در کنار همسرش ،همه ی ي چیز درباره احمدرضا عابدزاده ،جدیدترین عکس دختر عابدزاده در کنار همسرش ،دختر عابدزاده،همسر دختر احمد رضا عابدزاده،دختر احمدرضا عابدزاده،عکس داماد عابدزاده

 

جدیدترین مطالب سایت