راز طلاق محمد رضا شریفی نیا و همسرش فاش شد
محمد رضا شریفی و آزیتا حاجیان
محمد رضا شریقی نیا و آزیتا حاجیان دو بازیگر مشهور کشورمون که چند سالی هست از هم جدا شده اند باری دیگر بحث جدایی انها بر سرزبان ها افتاد در ادامه می توانید با برملا شدن راز طلاق محمد رضا شریفی نیا و همسرش در مهمانی دخترانش تالاب را دنبال نمایید .
طلاق محمدرضا شریفی نیا , مهراوه شریفی نیا با انتشار این عکسهای در اینستاگرامش نوشت :یک شبِ جذاب و به یاد ماندنی درکنار خانواده ي عزیزتر از جانم و دوستان عزیز و هنرمندِ بسیار …
ملیکا شریفی نیا دختر دو هنرمند محبوب کشورمون دریک گفتگو از راز طلاق پدر و مادرش محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان پرده برداشت و گفت پدر و مادرم از هم جدا شدند تا رفیق باقی بمانند.
آزیتا حاجیان همسر سابق محمدرضا شریفی نیا مدتی است با یکی از هم دانشگاهیان قدیمی اش به نام محمد کریمی هراتی ازدواج کرده است.
ایشان طراح صحنه تئاتر هستند ودر یکی از نمایشها که حاجیان نقش ژاندارک را بر عهده داشت بعنوان طراح صحنه درکنار گروه حضور داشتند.
عکس خانواده شریفی نیا
بیوگرافی ملیکا شریفی‌نیا
ملیکا شریفی‌نیا «زادهٔ ۲۱ آبان ۱۳۶۵ در تهران» بازیگر ایرانی است. وی فرزند «آزیتا حاجیان» و «محمدرضا شریفی‌نیا»، بازیگران سینما و تلویزیون، و خواهر «مهراوه شریفی‌نیا» میباشد. او علاوه بر بازیگری، هنرآموختهٔ رشتهٔ گرافیک بوده ودر زمینه‌هاي گرافیک، عکاسی، تصویرسازی کتاب و تولید آثار حجمی به‌طور جدی فعالیت میکند. وی بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلمی به نام اوینار به کارگردانی شهرام اسدی شروع کرد.
علت طلاق محمدرضا شریفی نیا از زبان ملیکا شریفی نیا
بیوگرافی آزیتا حاجیان
آزیتا حاجیان «زاده ۲۱ دی ۱۳۳۶، تهران» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است.
وی لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه هنر است. شروع فعالیت هنری او از ۱۳۵۴ با نمایش «خورشید بانو آفتاب کن» بود. از دیگر نمایش‌هاي او میتوان به «بهرام چوبینه»، «ژاندارک»، «نسل آواره»، «نمایش بی کلام»، «دایره گچی قفقازی» و … اشاره کرد.
حاجیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۸ با فیلم سارق عروسکها ساخته محمدرضا هنرمند شروع کرد.
وی درسال ۱۳۷۷ در هفدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده سیمرغ بلورین برترین بازیگر نقش اول زن دربخش بین‌الملل شد.
علت طلاق محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان
بیوگرافی محمدرضا شریفی‌نیا
محمدرضا شریفی‌نیا «۱۳۳۴، تهران» بازیگر، دستیار کارگردان و برنامه ریز سینمای کشور ایران است.
شریفی‌نیا در ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ در تهران زاده شد. او با بازیگر سینمای کشور ایران آزیتا حاجیان ازدواج کرد و آنها دارای دو دختر شدند که هر دوی آنها نیز بازیگر هستند: مهراوه شریفی‌نیا و ملیکا شریفی‌نیا.
شریفی‌نیا برای نخستین بار با بازی در نقش بسیار کوتاهی «استاد دانشگاه» در فیلم پری «داریوش مهرجویی، ۱۳۷۳» دیده شد.
اما قبل ازآن ودر سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ مشغول بازی در نقش ولید در مجموعه تلویزیونی امام علی «داوود میرباقری» بود که با پخش این مجموعه درسال ۱۳۷۵ مطرح و شناخته شد.
پس از پری آدم‌برفی «داود میرباقری، ۱۳۷۳» را بازی کرد که این فیلم به مدت سه سال توقیف شد.
محمد رضا شریفی‌نیا علاوه بر بازی در فیلمهای سینمایی و مجموعه‌هاي تلویزیونی، سمتهای دستیار کارگردان، برنامه‌ریز، عکاس را هم بر عهده داشت.
محمدرضا شریفی نیا و مهراوه شریفی نیا
بیوگرافی مهراوه شریفی نیا
نام : مهراوه
نام خانوادگی : شریفی نیا
تولد : ۲۹ فروردین ۱۳۶۰
والدین :
محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان
محل تولد : تهران
سال‌هاي فعالیت : ۱۳۶۸ – تا کنون
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته موسیقی
تاهل: مجرد
آزیتا حاجیان یکی از برترین بازیگران سینما و تئاتر ایران مادر مهراوه و پدر او محمدرضا شریفی نیا یکی از بازیگران و بازیگردانان بنام ایران است.
بررسی طلاق محمدرضا شریفی نیا و همسرش
مهراوه شریفی نیا از سن ۸ سالگی یعنی از سال ۱۳۶۸ بازی را شروع کرد.در کودکی در دو فیلم بازی کرد.
در مجموعه امام علی «ع» ودر فیلم زیبای سارق عروسکها به کارگردانی محمدرضا هنرمند.این شروع فعالیتهای هنری مهراوه بود….
بعد از فیلم سارق عروسکها در فیلم “دایان باخ” فرهاد پوراعظم درسال ۱۳۷۱ به ایفای نقش پرداخت وتا ۷سال در هیچ فیلمی حضور پیدا نکرد….در فیلم :”زیر پوست شهر” رخشان بنی اعتماد نقش دوست باران کوثری را بازی کرد…همان دختر عاصی که به خاطر اذيت برادرش از منزل فرار کرد و ….
شاید این نخستین حضور جدی مهراوه شریفی نیا بعنوان بازیگر حرفه اي به شمار رود…بعد از این فیلم مهراوه در دو فیلم سینمایی دیگر به نامهای دختری به نام تندر«۱۳۷۹-حمیدرضا آشتیانی پور» و به من نگاه کن«۱۳۸۱-شهرام اسدی» بازی کرد…
اما بی شک اوج بازی مهراوه در سریال زیبای ساعت شنی است.بازی کاملا احساسی و به دور از کلیشه هایي که در بیشتر مواقع در سریالها و فیلمهای سینمایی شاهد آن هستیم…
مهراوه شریفی نیا
مهراوه شریفی نیا بجز کارهای سینمایی در سریال هاي و مجموعه هاي بسیار ي هم نقش بازی کرده.مهم‌ترین آنها سریال به یاد ماندنی امام علی«ع» «۷۴/۱۳۷۰» هست.
در مجموعه امام علی «ع» هم در نقش کودکی هاي قطام ظاهر شد.
دیگر سریالهایی که مهراوه در آنها به ایفای نقش پرداخته :این قافله عمر«۱۳۷۱»،شبحی در تاریکی«۱۳۷۵» و قصه هاي رودخانه سیاه«مجموعه،۱۳۷۸»از
این به بعد باید منتظر روزهای اوج مهراوه باشیم.
بازی بدون نقص و زیبای او در سریال جنجالی ساعت شنی میتواندسکوی پرتابی برای رسیدن به قله هنر ایران باشد.
عکس مهراوه شریفی نیا
طلاق مهراوه شریفی نیا
زندگی شخصی:
مهراوه شریفی نیا در ٢٩ فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در تهران متولد شد.
پدرش «محمدرضا شریفىنیا» و مادرش «آزیتا حاجیان» هنگام تولد او ۲۶ و ۲۴ سال سن داشتند.
نام مهراوه را پدرش براى او انتخاب کرد.مهراوه فرزند اول خانواده شریفی نیاست پنج ساله بود که خواهرش ملیکا «۲۱ آبان ۶۵» به جهان آمد.
خواهرش ملیکا ۵ سال از او کوچک تر است و اوایل سال ١٣٨۶ ازدواج کرد و این در حالی است که مهراوه هنوز مجرد است.
مهراوه شریفی نیا در خندوانه
بازی و چهره ي او شباهتهای بسیاری به مادرش دارد.
در زمان کودکى بسیار خوشاخلاق و خندان بود.از دوازده سالگى پیانو زد.
توسط پدرش به داود میرباقرى معرفى شد ودر سریال «امام على «ع»» هم بازى کرد.
رشته ریاضى فیزیک را براى دبیرستان انتخاب کرد یک ترم در رشته کارگردانى سینما درس خواند اما پس از مشورت با پدرش، از ادامه تحصیل دراین رشته انصراف داد.
در زمان دانشگاه، کار تدریس پیانو را هم انجام مىداد.
علاقه شدید به فوتبال و تیم پرسپولیس دارد و بارها و بارها براى تشویق تیم پرسپولیس به ورزشگاه آزادى رفته
و آرشیو قطورى از نشریات ورزشى جمعآورى کرده است.
ساکن خیابان پاسداران تهران است. در نمایش «یک زن، یک مرد» که توسط مادرش کارگردانى و توسط پدرش تهیه شد، با خواهرش همبازى بود.
شهریور ۸۶ فارغالتحصیل شد. در حال حاضر یکى از برترین نوازندههاى بانو پیانو به حساب مىآید.
مهراوه شریفی نیا و مادرش آزیتا حاجیان
واکنش مهراوه شریفی‌نیا به پوشیدن لباس جنجالی‌اش در جشنواره اسپانیا
نخستین باری که خواستی بازیگر شوی قبل از “سارق عکروسکها” بود یا بعد ازآن؟
آن هنگام ها مانند لان نبود که همه ی بخواهند بازیگر شوند.
از وقتی خیلی کوچولو بودم یعنی بعد از انقلاب فرهنگی که دانشکاه ها باز شد مادر من به دانشکده سینما تئاتر می رفت و من هم با او می رفتم.
آن هنگام پنج سالم بودو حتی به مدرسه هم نمی رفتم.
اما در تئاترهای دانشجویی که در دانشکده برگزار می شد هرکس برای بخش اطفال بازیگر می‌خواست از من استفاده میکرد.
سر سارق عکروسکها هم آقای هنرمند و آقای اسکندری مرا دیدند و خوششان آمد.
ان هنگام فکر میکردم بازیگری جزئی از زندگی من است.
یعنی از بچگی برای من آن گونه بود که زندگی میکنیم، مدرسه میرویم، میرویم در فیلم بازی می
کنیم، مامان و بابایت سرکار هستند، ناهارت را باید خودت گرم کنی….
من فکر میکردم زندگی کلاً همین است
عکس مهراوه شریفی نیا
آن هنگام قهرمانی و یا الگویی داشتی که بخواهی مانند او بشوی؟
البته هم اکنون
بحث بازیگری است، من اما میخواهم درمورد روحیات بچه هایي صحبت کنم که کودکی شان را در دهه شصت
گذرانده اند.
عکس قدیمی مهراوه شریفی نیا و مادرش
اتفاقا این هم از نکاتی است میخواستم در مورد آن صحبت کنیم.
چون در فیلم “پرسه در حوالی من”که شما به خاطر آن جایزه گرفتی همه ی این موارد هست و تو نقش
دختری را بازی می کني که در حوالی ۳۰ سالگی است واین یعنی این که دهه شصتی هم هستی.
بله.
بچه هاي دهه شصت بچه هایي هستند که حتی کارتون ها و فیلم هایي که میدیدند هم اینطوری بود
که تو باید آدم قوی باشی سختی بکشی تا بتوانی به مادرت برسی و مثلاً مادرت را بغل کنی.
هاج زنبور عسل، دختری به نام هل، حنا، هایدی و همه ی همین حالت ها را داشتند و تلقین می‌کردند که تو باید دختر کوشایی باشی.
من هم بخاطر شغل پدر و مادرم هرروز زمانهای زیادی را تنها بودم و این کارتونها هم روی من تاثیر بسیاری داشت.
من برخی وقت ها امتحان داشتم اما باید می رفتم سر صحنه و انجا گریه میکردم که باید بروم
منزل مان چون امتحان داشتم ودر سن ۹ یا ۱۰ سالگی امتحان برای تو خیلی مهم است.
علت طلاق محمدرضا شریفی نیا
یک‌بار دریک گفت و گو گفته اي که “دختری به نام نل” را خیلی دوست داشتی؟
بله.
خیلی دوست داشتم.
سر سارق عکروسکها هم شب کار بودیم و من صبح که می آمدم میخواستم ببینمش اما آن قدر خسته
بودم که خوابم می‌برد.
خیلی دوستش داشتم.
او هم تنها و به دنبال مادرش بود.
بررسی طلاق محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان
دست قضا براین شد که تو نخستین فیلمی که می‌خواهی بازی کنی کنار مادرت بودی؟
بله آن هنگام که این
فیلم سینمایی ضبط می شد تا بستان بود وکل فیلم در پارک شفق فیلم برداری می شد و همه ی چیز طوری
بود که یک خاطره و تجربه دل انگیز بود برای من.
و تو هم دراین محیط دوستانه بازیگر شدي….
بله و من از آنجا این در ذهنم جا گرفت که سینما و زندگی در هم ادغام شده اند.
بعداً که رفتم مدرسه فهمیدم همه ی بچه ها این طور نیستند و مامان شان شب قبل برای آنها غذایی آماده می کند.
یعنی تازه فهمیدی تا آن هنگام کلاه سرت رفته است؟
نه
کلاه، تو وقتی چیزی را بدست می آوری ممکن است چیز دیگری را از دست بدهی.
من هنر را دراین خانواده بدست آوردم و ازآن طرف یکسری چیزهایی که بچه هاي دیگر داشتند را از دت دادم. اشکالی هم نداشت و ندارد.
من به داشته هایم نگاه میکنم نه نداشته هایم و فکر میکنم وقتی آدم ها به داشته هایشان نگاه کننددرصد حب و بغض بسیار پایین می‌آید.
منظورم این است تا سال ۸۵ که ساعت شنی را بازی کردم فکر میکردم که بازیگری جزئی از زندگی است.
یعنی هست و نیست و هر وقت هست میرویم بازی میکنیم و هر وقت هم که نیست به بقیه شئونات زندگی مان میپردازیم تا این که در ساعت شنی بازی کردم ودر انجا باید انتخاب میکردم که میخواهم بازیگر باشم یا این که نمیخواهم بازیگری کنم.
مهراوه شریفی نیا و ملیکا شریفی‌نیا
پدر و مادرت برایت بستر لازم را فراهم کردند اما پارتی بازی نمی‌کردند.
برای همین هم بعد از سارق عکروسکها در فیلمهای زیادی با نقش هاي بزرگ و اساسی بازی نکردی.
گفتم که، آن هنگام حالات بازیگری این طور نبود.
تو می خواستي فیلم بسازی به من زنگ می زدی و می‌گفتی مهرآوه بچه ات را می فرستی سر کار من؟ اینکار برای بچه سخت است و ان هنگام سخت تر بود.
فیلم ها نگاتیو بودو بچه باید بلد می بودو بدون ریسک زیاد بازی میکرد و بلد بود تا پنج صبح بیدار بماند.
*در جشنواره اسپانیا که رفتی لباس خاصی پوشیده بودی، بازتاب این پوشش در انطرف و بین علاقه مندانت چه بود؟
کلا لباس از نزدیک خیلی جذابتر است تا توی عکس.
آنهایی که عکسها را دیدند هم ۶۰ درصد دوست داشتند، ۲۰ درصد دوست نداشتند و ۲۰درصد هم هر کایر
کنی ایراد میگیرند.
من خودم دوست داشتم.
من وگلناز گلشن استایلیستم که از طراحان درجه یک است دختری خلاق و ساده پسند است.
از همین تهران تصمیم گرفتیم که مشکی کار کنیم چون مجلسی تر و پوشیده تر است.
ازآن طرف می‌خواستیم مانتو نباشد.
یعنی می‌خواستیم بلوز بلندی باشد که گشاد باشد با شلوار رسمی. من کامنت هاي خوبی تقریباً از همه ی ادم هایي که انجا بودم دریافت کردم. دوست داشتم با حجاب و برازنده باشم ودر انتها لباس من از همه ی مدعوین که می توانستند هر لباسی را بپوشند زیباتر بود.
رئیس فستیوال هم آمد و خیلی از لباس تعریف کرد و فیدبک هاي خوبی هم گرفتیم.
لباس مهراوه شریفی نیا در اسپانیا
طلاق محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان
یک مدت در فضای مجازی نبود و حالا دوباره برگشتی!
بله! من هفت ماه اینستاگرامم را دی اکتیو کرده بودم
ولی بعد که فضا خوب شد دوباره بازش کردم.
حالااینستاگرام این قابلیت را گذاشته که شما کامنت را ببندی ، می‌توانی عکسها را آرشیو کنی و خیلی
قابلیت هاي دیگر.
دراین هشت ماه فالوئرهایم می توانست بالا برود ولی صفحه را بسته بودم در عوض اعصابم ارام تر بود.
یک کتاب به خوانندگان ما معرفی کن؟
من توی اینستاگرامم مدام کتاب معرفی میکنم.
من هم اکنون دارم کتاب “دوباره از همان خیابانها” ي بیژن نجدی را میخوانم که خیلی زیباست.
البته این کتاب را همسرشان بعد از فوتشان منتشر کرده اند.
مهراوه شریفی نیا
یکی از کارهایی که انجام دادی هم این بود که ماجرای نویسندگی را خیلی بیشتر جدی گرفتی و پیگیری کردی.
نمی خواهي کتاب قصه را منتشر کنی؟
سال جاري دارم به این موضوع فکر میکنم و شاید هم اینکار را بکنم. البته باید بعد از تکمیل چند ادم صاحب نظر نوشته را بخوانند و اگر بنظر آنها بدون درنظر گرفتن نام نویسنده ارزش چاپ کردن داشته باشد چاپش میکنم.
اصلا دلم نمی‌خواهد رد اینکار از شهرت بازیگری ام استفاده کنم. دوست دارم نثرم نثر خوبی باشد و مردم دوستش داشته باشند. یعنی حتی اگر این کتاب با نام مستعار چاپ شود دلم می‌خواهد آن قدر خوب باشد که خوانده شود.
برایم مهم است که نگارشش و ادبیاتش طوری باشد که سرم را بالا بگیرم و کتابم را بدهم به کسیکه می‌خواهد بخواند.
نظر آقای شریفی نیا درمورد نوشته هایت چیست؟
به پدر نوشته هایم را نداده ام که بخواند.
دوران کودکی مهراوه و ملیکا شریفی نیا
یعنی این قصه هایي که در فضای مجازی خوانده اي را برایش نفرستادی که گوش کند یا
برای ایشان نفرستادی که حکايت هایي که نوشته اي را بخواند؟
نه.
«خنده» هیچگاه نفرستادم.
حتی قصه هایي که در مورد خودش نوشتم را هم برایش نفرستادم. البته مامانم حکايت هایم را می‌خواند و یکی از هم کسانی است که پافشاري دارد من کتابم را منتشر کنم.
مامان قصه هایم را دوست دارد و برایش میخوانم.
اوهم خیلی زیاد در کار ادبیات است و به من میگوید این قصه ها از کجا می‌آید. چون قصه هاي من با خود من خیلی تفاوت دارد. ممکن است یک چیزهایی از درون خود من باشد و علاقه مندی هاي خودم را در قصه هایم بگذارم اما بقیه اش آمیزه اي از تخیل و حقیقت و شنیده هاست.
علت طلاق محمدرضا شریفی نیا و همسرش
یک‌بار درمورد آقای محمدرضا شریفی نیا نوشته بودی “پدری که پاسخ همه ی سوال هاي ادبی و فلسفی و تاریخی
و هنری من را می‌دانست”.
پس حتماً از چنین پدری که همه ی چیز را می‌داند می ترسي…
شاید برای من خیلی مهم است که وقتی میخواهم چیزی رابه بابا عرضه بدهم برترین باشد. شاید اگر من کتاب چاپ کنم برایم نخستین ترسم پدرم است و مهم ترین چیز این است که بابا چه میگوید.
کمی هم حاشیه اي صحبت کنیم. اینروزها مانند این که خیلی ورزش میکنی؟
بله.
برنامه روزانه برای ورزش دارم و باید خیلی لاغر شوم.
برای نقش خاصی است؟
هم برای خودم و هم برای یک نقش ناب.
