بازیگر هنرمند لاله اسکندری متولد 30 آذر 1354 در تربیت حیدریه، بازیگر است . فارغ التحصیل لیسانس رشته طراحی گرافیک از دانشگاه آزاد تهران مرکز است دو خواهر بنام ستاره و سارا و یک برادر بنام سیامک دارد، ستاره بازیگر و سارا چهره پرداز است، علاوه بر بازیگری طراح گرافیک روی موزاییک است . تربیت حیدریه از شهرای استان خراسان رضوی است.
مصاحبه ای خواندنی با لاله اسکندری بازیگر محبوب کشورمان را در این مطلب بخوانید و در پایان از زندگی شخصی لاله اسکندری با خبر شوید. دراین سالها آن قدر از سرانه پایین مطالعه کتاب سخن گفته شده که شاید حتی آنهایی هم که کتاب نمی خوانند از بر باشند که این سرانه تنها چند دقیقه درسال است.
به گزارش تالاب دراین میان توصیه به کتابخوانی و گفتن درباره فواید و ارزشمندیهاي اینکار فرهنگی هم کمتر اثری دارد. شاید یک دلیل آن بیشتر برخوردهای شعاری با این مساله بوده است و یا راهکارهای کوتاه مدتی که نتوانسته به یک فرهنگسازی عمیق منجر شود.
با این حال دراین دنیای مدرن هنوز هم بعضی علاقهمندان به مطالعه هستند که کتاب را هم چون پدیدهاي نوستالژیک نگاه میکنند و هنوز هم با آن آرامش میگیرند و حتی ایده و خلاقیتهاي کاری و حرفهاي خودرا از این طریق تامین میکنند.
عکس های لاله اسکندری
ستاره اسکندری بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما در گفت و گویی از علاقه خود به مطالعه و کتابخوانی گفت و این که کتاب دنیایی ناشناخته و عمیق با عمری چند هزار ساله در پیش روی آدمی میگذارد که می توان هرآنچه بخواهیم در آن تخیل کنیم و همین عنصر نامحدود کتاب باعث شده که حتی برای خلاقیتهاي حرفهاي خود در بازیگری و امر تخیل، کتابخوانی را بر تماشای فیلم ترجیح دهد.
اسکندری دراین گفتوگو از این که در کودکی و قبل از مدرسه توسط برادرش سواد آموخته، سخن گفت و این که کتاب رابه دلیل اجباری نبودنش دوست داشته برعکس مدرسه و درسهاي مدرسه که چون اجباری بودهاند همیشه از درسخواندن فراری بوده است.
این بازیگر تئاتر اینروزها نمایش «همهوایی» را نیز روی صحنه دارد و به گفته خودش حتی شبها پس از اجرای تئاتر باید مدت زمانی رابه مطالعه اختصاص دهد.
عکس های خانوادگی لاله اسکندری با مادر و خواهرش
گفتگوی ما رابا ستاره اسکندری که اینروزها به مناسبت برپایی نمایشگاه کتاب انجام گرفته است، میخوانید:
* اینروزها که نمایشگاه بین المللی کتاب در حال برگزاری است دوست دارم بدانم کتاب در زندگی شما چه جایگاهی دارد و اصلا با حرفه شما چقدر پیوند خورده است؟
– کتاب جزو لاینفک زندگی من است و بعنوان یک عنصر همیشگی در زندگی ام حضور داشته و دارد.
*آخرین کتابی که اینروزها خواندهاید چه بوده است؟
– آخرین کتابی که خوانده ام «دختری از پرو» نام داشت از ماریو بارگاس یوسا، البته این قصه پیچیدگی هاي یوسایی نداشت و سبک یوسا مثل رفت و برگشت هاي زمانی چندان در آن نبود اما جذابیت آن برای من موضوع آن بود.
داستان کتاب درباره مترجمی بود که مجموعه اي از حوادث برایش پیش میآید و به نوعی نگاهی ترجمه وار داشت، این نکته برای من جذابیت زیادی داشت چون همواره بحث نوشتن را دوست داشتم.
عکسی زیبا از لاله اسکندری بازیگر هنرمند کشورمان
*ترجمه اگر چه حوزهاي سخت و گسترده است اما این عرصه و حتی خود مترجمان متاسفانه کمتر دیده می شوند. چرا این حوزه برای شما جذاب است؟
– همانگونه که گفتید در کشور ما برای ترجمه ارزش زیادی قائل نمیشوند و ما که زمانی مترجمان بسیار توانمندی داشتیم امروزه باید حسرت نبود آنان را بخوریم. یک مترجم بار بزرگی بر دوش دارد زیرا با کار خود درهای ادبیات مناطق و کشور های مختلف رابه روی کشور ما باز میکند و فرهنگ آن ها رابه داخل انتقال می دهد.
گروه هنرمندان تالاب: نمیدانم شاهکارهای بزرگی مثل ادبیات مارکز اگر مترجمی نداشت چطور وارد کشور ما می شد؟ من می خواهم همین جا از زندهیاد بهمن فرزانه مترجم این آثار یادی کنم و دیگر مترجمانی که نقش مهمی در فرهنگ و ادبیات ما داشتند.
علت علاقمندیام هم به بحث ترجمه این است که جوانتر که بودم کتاب هاي زیادی از مترجمانی چون احمد شاملو، بهمن فرزانه می خواندم، اینها مترجمان بزرگ کشور ما بودند که بتدریج از دنیا رفتند و جای خالیشان هیچ گاه پر نشد.
عکس های زیبا از لاله اسکندری
*این شبها درگیر تئاتر «هم هوایی» هم هستید. با انرژیاي که صرف تئاتر و کار حرفهاي خود می کنید بازهم فرصتی برای کتاب خواندن پیدا میکنید؟
– بله. از جمله کتابهایي که همین چند شب پیش خواندن آنرا تمام کردم «12 داستان سرگردان» از مارکز بود که داستانهایي کوتاه بودند. من طبق معمولً شبها هنگام خواب داستان و رمان می خوانم که گاهی ممکن است تا خود سحر ادامه پیدا کند.
*یعنی حتی شبی که خسته از کار برگردید، مطالعه را ترک نمی کنید؟
– خیر. ممکن است در طول روز تمامی انرژی ام به خاطر بازی دریک فیلم، سریال و یا تئاتر مصرف شده باشد با این حال بازهم شبها به سراغ کتاب می روم و احساس می کنم کتاب ذهن مرا به پویایی میرساند. انچه که برای من بازیگر مهم است این است که ذهنم رابه افقی روشن نزدیک کنم و کتاب بیشتر از فیلم این حالت را برای من به وجود می آورد.
در واقع کتاب به من اجازه می دهد که ذهنم رابه پرواز در بیاورم، تخیل کنم و درباره شخصیت ها و داستان و یا ساختار آن تحلیل داشته باشم. کتاب ذهن مرا نسبت به محیط هاي گوناگون و هر چیزی و هر جایی به تخیل وا می دارد و معتقدم که ذهن را گسترده کرده و وسعت می بخشد.
عکس های زیبا از لاله اسکندری
*اما برای یک بازیگر فیلم دیدن بنظر من بیشتر میتواند مفید باشد.
– ببینید در فیلم شما همانچه که نمایش داده می شود، میبینید و خودرا در غیر از شرایط فیزیکی که یک فیلم روبرویتان گذاشته نمیتوانید تصور کنید اما کتاب یک تعریف مکانی و زمانی نامشخصی ارائه می کند چون عکسهای مشخص نیست و ذهن رابه پرواز در می آورد بنابر این می توان خانه، شخصیت ها، مکان ها، روحیات، فرهنگها و حتی مفاهیم مطرح شده در کتاب رابه تسلط درآورد و هرطور که بخواهید آن ها را تصور کنید.
*دیگر مدیومهاي رسانهاي چطور؟ چقدر مدیومهاي دیگر را جای گزین مطالعه کتاب میکنید؟
– من دوست دارم در دنیای امروز که پر از تکنولوژی و ارتباطات و ابزار مجازی است همان گونه کتاب به دست بگیریم و کاغذ را لمس کنم. درواقع چندان نمیتوانم مدیوم دیگری را برای خود جای گزین کنم چون بیشترین علاقهام بهمین کتاب و آن هم با ویژگی کاغدی بودنش است.
* یعنی علاقه اي به ابزار دنیای مجازی ندارید؟
– بحث من بر سر فضایی است که دنیای مجازی بر ما تحمیل می کند. من هم به سراغ دنیای مجازی می روم اما انچه که ما در سایت ها و این فضای مجازی پیدا میکنیم بیشتر به نوعی اطلاعات فشرده و نتیجه گیری شده است.
در حالیکه بنظر من کتاب به آدم قدرت تامل، صبر و ایستادن می دهد و حتی آدمی رابه گذشته اي بسیار بزرگ وصل می کند. گذشته اي که عمق و تاریخ دارد. من ترجیح می دهم بیشتر دراین گذشته غوطه ور شوم. کتاب می تواند مرا به دو یا سه هزار سال پیش ببرد. انگار به اندازه عمر بشریت زندگی کرده، ضمن این که میتوانم در فرهنگ ها و روحیات آدم هاي مختلف بگردم.
لاله اسکندری با آرایش متفاوت
*و کدام نویسنده را بیش از همه ی دوست دارید؟
– از میان همه ی نویسندگان ادبیات و آثار مارکز را خیلی دوست دارم به خصوص با ترجمههاي بهمن فرزانه. فکر می کنم آثار او جایی را بین واقعیت و خیال باز می کنند.
*اینروزها بازار کتاب و نمایشگاه کتاب داغ است، طبق معمولً به نمایشگاه کتاب میروید؟
– دراین سالها بطور معمول به نمایشگاه رفته ام؛ زمانیکه وقت داشته باشم. نمایشگاه کتاب از یک طرف شور و حال خاصی دارد و از طرف دیگر این شلوغی کمی مرا اذیت می کند. احساس می کنم دراین فضا جوی حاکم است که هر شخصی میـــخواهد شما رابه غرفه خود بکشاند. درواقع بیشتر احساس می کنم همه ی می خواهند تبلیغات کتابشان را داشته باشند.
البته وجود نمایشگاه کتاب بسیار خوب است. شاید برای ما که در تهران هستیم و کتابفروشهاي زیادی در معرضمان وجوددارد نمایشگاه کتاب چندان ضروری نباشد اما برای کسانی که در شهرهایی غیر از تهران هستند چه چیزی بهتر از این وجوددارد که این افراد بتوانند مجموعه اي از کتابها را یک باره در نمایشگاه کتاب پیدا کنند.
*خود شما پس چندان ضرورتی برای خود ایجاد نمیکنید که باید به نمایشگاه کتاب بروید؟
-چندان نه. من طبق معمول از شهر کتاب، نشر چشمه و یا نشر ثالث کتابهاي مورد نظرم را میخرم البته در هر منطقه اي که باشم سری به کتابفروشیهایش می زنم. بنابر این خیلی این اجبار را برای خود احساس نمی کنم.
عکس های لاله اسکندری
*پیشنهاد شما برای علاقمندان حوزه کتاب که دوست دارند کتابهاي خوب تهیه کنند، چیست؟
– من به ادبیات، داستان و شعر علاقهمندم اما علایق افراد متفاوت است و هر شخصی باید به سمت سلیقه و فضای مورد پسند خود حرکت کند. تنها چیزی که من توصیه می کنم خواندن است، مطالعه و عادت به مطالعه. خود من هر شب باید مطالعه داشته باشم، حتی ممکن است بعضی از شبها که در اثر کار زیاد مغزم کشش مطالعه مفاهیم جدید را ندارد به سراغ کتابی میروم که شاید آنرا چیزی درحدود 200 بار خوانده باشم.
گاهی ممکن است دوباره شروع کنم و کتاب هاي «تنتن و میلو» را بخوانم و یا هنوز هم گاهی به سراغ «بابالنگ دراز» میروم چون ذهنم به این پویایی نیاز دارد و از طرفی ترجیح میدهم کتاب هایي را بخوانم که با ذهنم آشناتر باشد و فکر می کنم به این شکل چشمهایم با این کتابهاي آشنا نواخته میشوند.
* پس باید کتابخانه بزرگی هم داشته باشید؟
– بله. کتاب هاي زیادی در حوزههاي داستان و ادبیات دارم و فکر میکنم حداقل چیزی درحدود 300 جلد کتاب همدست دوستان و آشنایانم دارم.
*با این همه ی کتاب هیچ وقت عضو کتابخانهاي هم بودهاید؟
– بله. من از 18 سالگی عضو کتابخانه مرکزی بودم. به خیابان بهارستان میرفتم و از کتابخانه آنجا استفاده میکردم. فکر میکنم عضو شدن در کتابخانه فرهنگ بسیار خوبی است و شما می توانید هر کتابی راکه بخواهید در کتابخانهها پیدا کنید. همین حالا هم در کتابخانه خودم در انواع مختلف رمانهاي ایرانی، رمانهاي خارجی، تئاتر و سینما، شعر و روانشناسی کتاب پیدا میشود.
*و از چه سنی به کتابخوانی علاقمند شدید؟
– از قبل از دبستان. برادر بزرگترم قبل از این که به مدرسه بروم برای من کتاب میخواند ودر واقع او به من سواد آموخت. خاطرم هست نخستین کتابی هم که خواندم «توپها در قفس» نام داشت. من در دبستان از درس خواندن متنفر بودم اما مطالعه کتاب را همیشه دوست داشتم چون هیچ زمان تحمیلی نبود که بخواهم کتاب بخوانم ولی درس خواندن امری تحمیلی و اجباری است.
از حدود سن 13 یا 14 سالگی بود که شروع کردم به خواندن کتابهاي جدی تر مثل «جان شیفته» و یا «برادران کارامازوف» در آن زمان به ادبیات روس علاقه زیادی داشتم و بعد در سنین بالاتر به کتاب هاي امیل زولا، ریموندکارور و گابریل گارسیا مارکز رسیدم. این میان کتابهایي مثل «عقاید یک دلقک» نوشته هاینریش بل و «خرمگس» به نویسندگی اتل لیلیان وینیچ از کتابهاي مورد علاقه من است.
لاله اسکندری در برنامه دورهمی
*طبق معمول چقدر برای کتاب هزینه می کنید؟ میزان و میانگین مشخصی دارد؟
– هزینه اي که برای کتاب میگذارم خیلی دقیق و مشخص نیست ممکن است یک باره به کتابفروشی بروم و 20 هزار تومان و یا 600 هزار تومان برای کتاب هزینه کنم. چون فرصت نمیکنم که بطور دائمی برای خرید کتاب به کتابفروشی بروم طبق معمول به یکباره می روم و کل کتاب هایي راکه دوست دارم و یا برایم ضروری است، تهیه میکنم.
*و آخرین باری که فرصت کردید و به کتابفروشی رفتید چه زمانی بود؟
– آخرین باری که کتاب خریدم اسفند ماه بود. کتابی به نام «احتمالا گمشدهام» از سارا سالار بود که آنرا خصوصا برای هم نسلان خودم بسیار توصیه می کنم. همچنین این نویسنده کتابی دیگری با نام «هست یا نیست؟» دارد که داستان این کتاب نیز بنظر من فوق العاده و بسیار درخشان است. این کتاب واقعیت هاي زندگی زنی را روایت می کند که دورههایي از زندگیاش برای ما بازگو می شود و مسایلی که با آن ها درگیر بوده بیان میشود.
*کتاب بیشتر هدیه میدهید یا هدیه می گیرید؟
– هم هدیه می دهم و هم کتابهاي زیادی هدیه میگیرم. هدیه گرفتن کتاب را خیلی دوست دارم و چون تعداد زیادی از دوستانم این را می دانند کتاب هاي زیادی رابه من هدیه میدهند. کتابهاي زیادی هم دارم که به صورت امانت از من گرفته اند اما هنوز کسی انها را برنگردانده است. خودم هم در خاطرم نیست که تعداد زیادی از این کتاب ها رابه چه کسی دادهام تنها می دانم کتابی را داشته ام و وقتی به کتابخانهام می روم و آنرا پیدا نمی کنم تازه یادم میآید که به امانت داده ام.
*آخرین کتابی که هدیه گرفتید چه بود؟
– آخرین کتابی که هدیه گرفتم همین چند وقت پیش بود کتابی از ایزابل آلنده.
کارهای هنری لاله اسکندری در تهران
*اینروزها اما فکر می کنم که هدیه کتاب چندان متداول نیست؟
-بله، به نسبت 15 الی 20 سال پیش که هدیه کتاب رواج بسیاری داشت این اتفاق کمتر شده است. امروزه وقتی من می خواهم کتابی را هدیه بدهم در بعضی موارد شک می کنم و باید بطرف مقابلم نگاه کنم تا ببینم چقدر از هدیه گرفتن کتاب خوشحال می شود اما زمانی که من دانشجو بودم هدیه و امانت کتاب خیلی بیشتر بود.
*فکر میکنید چرا اینروزها کسی دیگر علاقه اي ندارد که کتاب هدیه بگیرد؟
-فکر می کنم کتاب جای خود رابه سیدیهاي صوتی و تصویری داده است و یا لوازم الکترونیکی دیگر. من هم نمی دانم اما احتمالا مردم فکر میکنند که ثروت بهتر از علم است. با این حال خود من از این که کتاب هدیه بگیرم بسیار خوشحال میشوم.
*حتی اگر کتابی که هدیه میگیرید مورد علاقه شما نباشد؟
بله این اصلا مهم نیست البته بیشتر دوستان من که شناختی از من دارند، می دانند که به چه کتابهایي دلبستگی دارم در غیر این صورت هم فکر میکنم هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد.
*حسرت نبود کدام یک از نویسندگان را میخورید؟
– وقتی مارکز فوت کرد حسرت خوردم. او آفريننده کتابهایي هم چون «صد سال تنهایی» و «عشق سالهاي وبا» بودو من هرگاه هر یک از نویسندگان خوب که از این دنیا میرود با خود فکر می کنم آیا شخص دیگری جای او خواهد آمد؟
آیا نویسندگانی مثل سیمون دوبوار، ایزابل آلنده و… و نویسندگان کشور خودمان مثل غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، صمد بهرنگی جایگزینی خواهند داشت؟
هرکدام از اینها که رفتند خودش یک حسرت است اگر چه که آثارشان همیشه جاودانه است. من امیدوارم نویسندگان حال حاضر مثل محمود دولت آبادی همان گونه باشند و از انها بهره ببریم.
لاله اسکندری بازیگر و هنرمند محبوب کشورمان را بیشتر بشناسید.
حتماً بخوانید: مصاحبه با لاله اسکندری و همسرش ۲ روز بعد از ازدواج + تصاویر دیدنی
مجله اینترنتی تالاب