مصاحبه جنجالی با دختران گروه «رستاک»

مجموعه : اخبار چهره ها
مصاحبه جنجالی با دختران گروه «رستاک»

مصاحبه جنجالی با گروه «رستاک»

این گروه، فعالیت خود را در تابستان سال ۱۳۷۶ در قالب یک گروه موسیقی تجربی آغاز کرد. این گروه با الهام از عناصر شنیداری موسیقی بومی ایران و با رویکرد به گونه‌اي از موسیقی با قابلیت برقراری ارتباط با سایر فرهنگ‌ها، اقدام به تحقیق و برگزاری جلساتی با حضور هنرمندان و اساتید حوزه‌هاي متفاوت موسیقی نمود.صبا جمالی و مینا دوستی در دو فضای متضاد موزیسین شدند.

 

صبا در خانواده اي رشد کرد که پدر و مادر، هنری و علاقه مند به موسیقی بودند و از کودکی برنامه ریزی کردند که استعداد هنری فرزندشان در مسیر درست هدایت شود اما مینا در خانواده اي با کار آزاد بود که لابد عاشق موسیقی هم بودند و این طور بود که یک روز مادر پرسید، آیا دوست داری به هنرستان موسیقی بروی؟

به گزارش تالاب: صبا جمالی و مینا دوستی در دو فضای متضاد موزیسین شدند. صبا در خانواده اي رشد کرد که پدر و مادر، هنری و علاقه مند به موسیقی بودند و از کودکی برنامه ریزی کردند که استعداد هنری فرزندشان در مسیر درست هدایت شود

 

اما مینا در خانواده اي با کار آزاد بود که لابد عاشق موسیقی هم بودند و این طور بود که یک روز مادر پرسید، آیا دوست داری به هنرستان موسیقی بروی؟ و او دوست داشت و موزیسین شد و حالا آن ها، هر دور در یکی از برترین گروه هاي حرفه اي تاریخ موسیقی ایران میباشند. اما شما در این گفتگو، فقط بخش دوم گفت و گویشان را می‌خوانید. جایی که در آن از علایق و حاشیه هاي زندگی شان گفتند.

 

موسیقی ضریب هوشی را بالا می برد

به نظر شما خانمی که موسیقی کار میکند یا علاقه مند جدی و حرفه اي موسیقی هست، می‌تواند همسر، خانم منزل و مادر بهتری باشد یا نه؟ صبا خانم، شما گفتی که مادر شما موسیقی کار میکرد و حتی سه تار می زد. آیا از نظر شما ایشان به نسبت مادرهای دیگر ویژگی هاي خاصی داشت یا نه؟ آیا دانستن موسیقی به ایشان کمک می‌کرد مادر بهتری باشد یا نه؟

 

صبا: خیلی. وقتی مادر اهل فرهنگ و هنر باشد یک بستر فرهنگی مناسب را برای بزرگ شدن بچه فراهم میکند و این خیلی مفید هست. وقتی که مادر با فرهنگ به هر شکل آن آشنا باشد، سیاست، اجتماع، تاریخ، ادبیات و… خیلی تاثیر دارد و هنر خیلی بیشتر.

 

گفت و گو با دختران گروه رستاک

موسیقی خیلی کمک می‌کند که بچه در این فضای فرهنگی خیلی مفید رشد کند و ببالد. یکی از تفاوت هایي که موسیقی و هنر با گرایش هاي دیگر دارد این هست که به شکل عجیبی ضریب هوشی را بالا میبرد و وقتی که در خانواده طوری باشد که بستر برای بچه فراهم بیاید که در کنار درس هایش موسیقی یا نقاشی کار کند، قطعا از نظر ذهنی رشد خیلی سریع تری خواهدداشت و به علت بالا رفتن این ضریب هوشی به درک خیلی بهتری از فضای اطرافش می‌رسد.

 

لابد بستگی به علاقه بچه هم دارد چون اگر به زور بفرستند موسیقی این اتفاق اصلا نیافتد. درست هست؟ خانم دوستی نظر شما چیست؟

مینا: نظر من هم با صبا یکی هست و نکاتی که صبا گفت به نظر من هم روی هوش بچه و شکل ورودش به اجتماع و موقعیت هایش تاثیر دارد.

 

پوشش خاص

خانم ها خیلی به لباس و لباس پوشیدن علاقه دارند. این وجه رستاک که شما روی صحنه لباسهای رنگ و وارنگ اقوام ایرانی را میپوشید چه اندازه برایتان جذاب هست؟ آیا اصلا جذاب هست یا نه؟

صبا: خیلی جذاب هست.

 

آیا مثلا ترجیح نمی دادید که لباس های مدرن روز را بپوشید؟

صبا: نه. به خاطر جنس موزیکی که ما کار میکنیم، لباسهای ما هم باید با این موزیکی که کار میکنیم همخوانی داشته باشند. لباسهای ما تلفیقی از لباسهای محلی اقوام گوناگون ایران بزرگ هست همان طوریکه موسیقی رستاک همین هست. رنگ جزیی از فرهنگ عامیانه مردم ماست و این خیلی زیباست.

 

یک سری از رنگ ها میباشند که اصیل میباشند و در لباس ها از آن ها بهرهگیری می‌شود. گرچه مانند موسیقی رستاک که برگرفته از اقوام گوناگون اما توام با نوآوری و خلاقیت هست، لباسهای ما هم به همین صورت هست و اضافه بر طراحی، گاهی حتی رنگ هاي این لباسهای ما هم مدرن میباشند

 

یعنی طراحان ما اضافه بر اینکه از آن فرهنگ ها بهرهگیری می‌کنند، از خلاقیت شان هم بهره می‌گیرند و تلفیقی را هم به وجود می آورند. مثلا ممکن هست در طراحی یکی از لباسهای اقوام ایرانی از گل و بوته بهرهگیری شده باشد و طراحان ما بخواهند از آن ایده بهرهگیری کنند. اینکار را میکنند اما مدرن و به روزش میکنند و این اتفاق در موسیقی ما هم میوفتد.

 

در موسیقی رستاک ضمن حفظ اصالت ها و احترام به ریشه ها، خلاقیت هم وارد کار می‌شود و برای همین هم هست که آدم هایي از طبقات گوناگون اجتماعی و جغرافیایی به آن علاقه دارند.

 

مصاحبه جنجالی با دختران گروه «رستاک»

گفت و گو با دختران گروه رستاک

 

شما چقدر در طراحی این لباس ها دخیل هستید و آیا نظر می‌دهید یا نه؟

صبا: در طراحی لباس ها دخالتی نداریم اما طراحان لباس ما به نظر و سلیقه هر کدام از ما در طراحی لباسش دقت می‌کنند. یعنی آن ها میبینند کسی که دارد این لباس را می‌پوشد و میخواهد از آن بهرهگیری کند ذائقه اش چطوری هست و چگونه چیزی را طراحی کنند که او در این لباس راحت باشد و دوستش داشته باشد. انها میبینند که چه رنگی به این پوست می‌آید و خودش در لباسهای هرروز اش از چه رنگ هایي بیشتر بهرهگیری می‌کند. قطعا طراحان ما به این نکات خیلی اهمیت می دادند و اهمیت می‌دهند.

 

آیا این لباس هایي که سر صحنه و بعنوان عضوی از گروه رستاک می‌پوشید در نگاه تان به پوشش و سلیقه لباس پوشیدن تان تاثیر گذاشته هست؟

صبا: چون خیلی اهمیت داده شده که این لباس برای چه کسی دوخته می‌شود و طراحان از گذشته سلیقه هایمان را پرسیده اند، بنابراین لباسهای ما در گروه رستاک خیلی نزدیکند به لباسهای خود ما. یعنی ما تاثیر نگرفتیم. آنقدر به اعضا اهمیت داده شده که لباس ها نزدیک هست به خودشان. مثلا گردنبندی که آویزان می‌کنم همخوانی دارد با لباسی که روی استیج میپوشیم و بهرهگیری میکنم.

 

در فضاهای مجازی؛

عده اي اعتراض کرده بودند که این لباس ها لباس اقوام ایرانی نیست. توضیحات شما هم همین را تایید میکند. درست هست؟

مینا: بله. این لباس ها به شکل مشخص و کامل متعلق به جای خاصی نیست اما از همۀ کلیت و فرهنگ اقوام ایرانی تاثیر گرفته هست. یعنی روح کلی این لباس ها از همان فرهنگی ایرانی هست اما از آن جایی که ما موسیقی همۀ اقوام ایرانی را کار می‌کنیم، قاعدتا نباید متعلق به منطقه خاصی باشیم.

 

همۀ جای ایران سرای من هست و لباسهای ما مجموعه اي هست از همۀ زیبایی هاي لباسهای ایرانی. گرچه سربندهایمان کمی خاص تر میباشند. یک سربند داریم که برای منطقه شوشتر هست یا سربندهای آذری و کردی داریم که تغییرات کمتری در آن ها به وجود آمده و اصالت شان حفظ شده هست.

 

جدای از لباس هایي که خودتان می‌پوشید، چقدر لباسهای اقوام ایرانی را می شناسید؟ خودتان بیشتر کدام یک از لباسهای ایرانی را بیشتر دوست دارید؟

 

مینا: هر کدام زیبایی هاي خودشان رادارند اما من از زرق و برق شلوارهای جنوبی ها خیلی خوشم می‌آید. گرچه همان طوریکه گفتم لباس همۀ اقوام را دوست دارم. لباس کردها زیبایی خاصی دارد و شمال همینطور و همینطور فارس.

 

شده هست که با لباس رستاک در میهمانی شرکت کنید به خصوص میهمانی هاي خارج از کشور؟

مینا: این لباس ها، لباس اجرا روی صحنه هست و کمتر این اتفاق افتاده هست.

 

گفت و گو با دختران گروه رستاک

 

از آهنگ های گروه رستاک، آهنگ مورد علاقه تان کدام است؟

مینا: بیشتر آهنگ ها را عاشقانه دوست دارم و پاسخ دادن به این سوال سخت هست اما اگر بخواهم حتما به این سوال جواب بدهم باید بگویم در مجموعه آخرمان، قطعه «بیوبریم» را دوست دارم که مال منطقه شوشتر هست. همینطور در مجموعه «سرنای نوروز» قطعه کرمانجی را خیلی دوست دارم. من موسیقی هایي که کمی خاص میباشند و خیلی کمتر شنیده شده اند را بیشتر دوست دارم.

 

آذری هستیم

 

اصلیت خانوادگی خودتان از کجاست؟

مینا: ما اصالتا آذری هستیم. یعنی هم پدرم و هم مادرم آذری میباشند.

 

پس آهنگ های آذری را هم دوست دارید؟

مینا: بله این آهنگ ها را هم چندان دوست دارم ولی ما معمولا آهنگ هاي کردی و آذری چندان می‌شنویم و چند قطعه میباشند که از مناطقی میباشند که کمتر شنیده شده و خاص تر میباشند، بنابراین من بیشتر دوست شان دارم.

 

اصلیت شما از کجاست صبا خانم؟

صبا: من هم اصالتا آذری هستم و گرچه من یک رگ اسدآبادی هم دارم و پدر. پدرم اسدآبادی هست. مادر پدرم هم ترک تبریز بود همان طوری بقیه بودند.

آهنگ مورد علاقه شما کدام هست؟

صبا: من مجموعه اول رستاک یعنی رنگواره اي کهن را کلا دوست دارم و بعد دو قطعه میباشند که خیلی جذاب میباشند؛ یکی بختیاری و دیگری قشقایی.

گرچه مجموعه جدیدمان به خاطر جنس کارهایی که در آن هست خیلی برایمان جذابیت ویژه اي دارد. خیلی از قطعاتش برایمان جذاب میباشند و اگر مجبورم باشم گزینه کنم… نه. مجبورم نکنید. همۀ را دوست دارم. «خنده»

 

شما دو خانم هستید که حرفه تان موسیقی هست و به صورت حرفه اي دارید کار میکنید. این وسط آیا غذا درست کردن هم یاد گرفته اید؟

«خنده» صبا: غذا خیلی چندان حرفه اي نیستم و خیلی محدود بلدم اما تخصصم در دسر و کیک هست و علاقه شدیدی به درست کردن شان دارم.

 

وقتی دسر و کیک درست می‌کنم خیلی لذت می‌برم و انگار دارم کار خیلی عجیبی انجام میدهم و اگر کسی داخل آشپزخانه بیاید و دخالت کند می‌گویم من دارم کار میکنم و لطفا به چیزی دست نزن «خنده». آشپزی را هم تک و توک انجام میدهم؛ در حد ماکارونی و مرغ و از این کارها.

 

گفت و گو با دختران گروه رستاک

 

غذای مورد علاقه تان چیست؟

صبا: فسنجان. یک غذای سخت که نمی‌توانم هم درست کنم. اما خوردنش را دوست دارم. «خنده»

مینا: من هم غذا هاي عادی و معمول را بلدم درست کنم. اما برایت فسنجان نمی‌توانم درست کنم صباجان. «خنده»

 

شده بیروناز کشور که با به هاي گروه با هم هستید، شما خانم ها بگویید که ما امروز غذا درست می‌کنیم؟

 

مینا: موقعیتش پیش نیامده ولی اگر مجبور شویم و موقعیت مناسب باشد حتما اینکار را میکنیم. «خنده» گرچه آنقدر غذا هاي متنوع هست که خوشبختانه این ضرورت پیش نمی‌آید.

 

جدیدترین مطالب سایت