گفت و گو جالب با محب اهری (+عکس)
گفت و گو جذاب با محب اهری به همراه تصویر
با گپ وگفت جالبی با محب اهری در این زمان با به این هنر پیشه شب گذشته شاهد برگزاری مراسمی برای تجلیل از حسین محب اهری بازیگر پیشکسوت تلویزیون و تئاتر ایران بود .
به گزارش تالاب حسین محب اهری که متولد 1330 است ، سالهاست در برابر سرطان میجنگد . او یکبار با سرطان غدد لنفاوی دست و پنجه نرم کرد و بیماری‌اش که بهبودیافته به نظر می‌رسید، مجدداً عود کرد اما با مبارزه با بیماری اش، مجددا سرطان را شکست داد اما حالا بخاطر پیوند استخوان بزودی عمل خواهد شد
به گزارش تالاب ابتدا اصغر همت مدير عامل خانه تئاتر در خصوص حسين محب اهري گفت: سالهاي سال حسين را مي‌شناسم. هميشه باعث شعف و شادي گروه بود. حتي وقتي که اين بيماري مهلک سراغش آمد، روحيه با محبتش باعث شد که همه به او علاقه‌مند شوند.
گفت و گو جالب با محب اهری
وي ادامه داد: حسين محب اهري همه را با يک چشم مي‌بيند. او وقتي هم عصباني است، همچنان شيرين و دوست داشتني است. از خدا مي‌خواهم روز به روز حالش خوب باشد وشادي را براي ما و دوستانش بياورد.
مهدي شفيعي مدير مرکز هنرهاي نمايشي نيز در ادامه اين مراسم اظهار داشت: هميشه محب اهري پر انرژي است و برگزاري چنين مراسم هايي نشانه بلوغ جامعه تئاتري بوده؛چراکه براي ساير صنوف الگو خواهد شد.
از برگزار کننده ها سپاسگزارم و اميدوارم، مراسم هاي نکوداشت بيشتري برگزار کنيم؛ زيرا تکريم هنرمند موجب تکريم هنر و تئاتر وباعث نشاط جامعه هنري مي‌شود.
وي افزود: محب اهري در اين سالها با بيماري دست و پنجه نرم مي کند و الگويي شده براي مبارزه با اين بيماري. از اينکه اين انرژي را از ايشان مي‌بينم، بسيار خوشحالم و درجايگاه يک انسان شريف شخصييتش جالب توجه بوده است.
گفت و گو جالب با محب اهری
آتيلا پسياني بازيگر سينما تئاتر و تلويزيون بيان کرد: از زاويه ديگر در مورد حسين محب اهري حرف مي‌زنم، حسين روح نمايش بوده و همه کارهايش نمايش است. من در کارگاه نمايش با محب اهري آشنا شدم، همه کارهايمان براساس پيوند نمايش است. پيوند من و حسين هم در نمايش است و در واقع از کارگاه نمايش خاطرات خوشي دارم. حسين هميشه يک دوست خوب است.
گفت و گو جالب با محب اهری
در ادامه همسر حسين محب اهري گفت: حسين تنها جايي که نمي‌تواند نمايش بازي کند، در زندگي شخصي است. در زندگي حسين خودش است.در پايان مراسم حسين محب اهري به روي سن آمد و با روحيه اي شاداب و خندان گفت:
من قصدي براي رفتن ندارم. آدم‌هايي را امروز ديدم که انتظار نداشتم، بسيار خوشحالم ودلم براي کار کردن پر پر مي‌زند و لحظه شماري مي‌کنم. ان‌شاءلله برمي‌گردم.
