آشنایی با 10 استایل جالب بازیگران در فیلم ها

سبک های جالب بازیگران در فیلم های سینمایی

میخواهیم با چند تا از بازیگران مشهور سینما هالیوود و سینمای جهان همراه شویم که استایل ها و سبکهای جالبی برای بازیکردن دارند .

بازیگران برای ایفای نقش در فیلم ها از روش های عجیب و غریبی بهره می‌گیرند که بعضی ازآنها را در این مطلب می‌توانید بخوانید. برای بازیگرانی مانند دانیل دی لوییس که تعهد دیوانه واری به نقش های خود دارند, این نقش ها باید حس شده, درک شده و به شکلی تقلید شوند که در واقع تقلید نباشند,

حتی اگر این موضوع به معنای این باشد که گذشته از آغاز فیلم برداری مدتی را مانند شخصیت فیلم زندگی کرد, حرف زد, و بطور کلی مانند او رفتار کرد. چنین بازیگرانی تنها وانمود کننده هایی باهوش و حرفه ای نیستند, در واقع انها متخصصان روانشناسی هستند که به تاریک ترین, عمیق ترین و کثیف ترین ابعاد شخصیتی

به گزارش تالاب که نیت بازی آنرا دارند رسوخ کرده و آن ها رابا همه وجودشان لمس می نمایند. در برخیاز موارد این کار طبق معمول آسیبی به بازیگر یا اطرافیانش وارد نمی‌کند. برای نظیر بازی کردن در نقش بابانوئل نباید کار سختی باشد اما وقتی قرار است نقش یک شخصیت هولناک وپست فطرت و بدکردار عرضه شود قضیه دقیقاً متمایز خواهد بود.

به گزارش تالاب هیث لجر برای ایفای نقش جوکر در فیلم “شوالیه ظلمات” هفته ها خودرا دریک اتاق در هتلی زندان کرد تا بتواند خود رابه شخصیت یک شخصیت روانی ضد اجتماع نزدیک کند. این موضوع تاریک ترین و ناخوشایند ترین سنجیدن ی این فیلم بود که بعد ها نیز سهم زیادی در افسردگی و مرگ هیث لجر داشت.

بطور کلی بعضی اوقات بازیگران برای فرو رفتن در شخصیت چنان کارهای خطرناک ووحشتناکی انجام می دهند که تنها باید اسم دیوانگی را بر انها گذاشت. این روش از حاضر سازی برای ایفای نقش به روش “متد اکتینگ” مشهور است که بازیگرانی مانند مارلون براندو, آل پاچینو, رابرت دنیرو, دانیل دی لوییس و اینروزها جارد لتو از سرآمدان هالیوود در این سبک از بازیگری هستند.

۱- جوئل کینامان در فیلم “جوخه انتحار”

سایت تفریحی تالاب در طول فرآوری فیلم “جوخه انتحار” «Suicide Squad», جارد لتو با ارسال کردن خوک مرده, موش زنده و وسایلی عجیب‌وغریب برای همبازی هایش در این فیلم تعجب همگی را برانگیحته بود. این احتمالا تلاشی بود برای به نمایش در آوردن شخصیت جوکر پسا-لجری به بهترین و طبیعی ترین شکل مقدور و بر طبق انتظار رسانه ها

آنرا سوژه ی خود قرار دادند. اما در این آشوب و میل صدا تلاش های همبازی لتو در این فیلم برای فرو رفتن در نقش خود عمدتاً نادیده گرفته شد. در حالی که لتو راه نسبتاً اسانی را برای ترساندن دیگران برگزیده بود, جوئل کینامان که نقش ریک فلَگ را در این فیلم بازی میکرد برای خوشنود کردن کارگردان فیلم, دیوید آیر, دست به رژیم تمرینی سخت و تماشای ویدیوهای هولناک زد.

به قول ی خودش وی برای مدت طولانی با گروهی از سربازان مخصوصاً سابق ایالات متحده تمرین میکرد. کینامان در این خصوص چنین گفته است;” ما به جنگل رفته و حدود ۲۵ کیلو گرم وزنه در کوله پشتی هایمان می گذاشتیم. آن ها می‌خواستند که از لحاظ جسمی مرااز بین برده و مانع از خوابیدن من شوند. به مدت ۶۰ ساعت

ما این تمرینات را تکرار می کردیم”. وقتی که نیروهای مخصوصاً کاری به جسمش نداشتند ازلحاظ روانی او را مورد اذیت قرار می دادند. وی در این خصوص نیز چنین گفته است;” انها ویدیوهایی از سربریدن ها و شکنجه های کارتل های مواد مخدر رابه من نشان می دادند. ترسناکترین چیزهایی

که در تمام عمرم دیده بودم. اما این اتمام کار نبود و کینامان می بایست حدود ۶ ساعت را دریک تونل زیرزمینی پر پیچ و خم به سر ببرد و شرایطی شبیه گروگانگیری را سنجیدن نماید تنها برای این که میدان جنگ و نبرد رابه خوبی درک کند.

۲- جارد لتو در فیلم “مرثیه برای یک رویا”

سال‌ها گذشته از این که جارد لتو برای فرو رفتن در شخصیت جوکر به وسایل عجیب‌وغریب ارسال کردن برای دوستانش روی بیاورد, نقش یک معتاد هروئینی به اسم هری گلدفارب را در فیلم “مرثیه برای یک رویا” «Requiem for a Dream» بازی کرد. در نقشی که احتمالاً دومین نقش خوب در زمینه ی فیلم های ضد مواد مخدر باشد «اولین نقش متعلق به جنیفر کانلی در همین فیلم ودر نقش ماریون سیلور است»,

به گزارش تالاب هری در انتها یک دستش رابه علت عفونت شدید در اثر مصرف بی رویه هروئین به صورت تزریقی از دست میدهد. تمامی فیلم بدون این که گریبانگیر شعارزدگی شود ویرانگری مواد مخدر رابه شیوه ای مفید و البته دردآور به تصویر می‌کشد. به عبارت ساده تر تماشای این فیلم بهترین ادزهر برای شاد بودن است و البته دردآور تر ازآن روشی است که جارد لتو برای پیدا کردن حقیقت نقش خود در پیش گرفته بود.

ظاهرا وی برای این کار دست به پست کردن هروئین برای همبازی هایش نکرده و بجای این کار روش خلاقانه تر و دردآور تری را در پیش گرفت. بر زمینه گزارشات, لتو هفته ها را در خیابان های نیویورک گذراند تا درد خماری و وایستگی شدید به مواد را درک نماید. وی در میان معتادان به هروئین زندگی کرده

و ادای آن ها را در می آورد حتی آب به بدن خود تزریق میکرد تا شرایط این معتادان رابه خوبی درک نماید. بدین ترتیب این سنجیدن از آنچه که وی برای فیلم “جوخه انتحار” انجام داد هولناک تر بوده است. حتی در این حین یکی از معتادانی که لتو با وی زندگی میکرد در مقابل چشمان او می میرد. وی در این خصوص گفته است;” یک شب یک دختر اوردُز کرد

و چند روزبعد پسری که با او بود گفت;یادته اون دختره که اون شب اوردُز کرد؟ خب روزبعد توی بیمارستان مرد”. هیچ بازیگری, هر چه میزان هم که قادر باشد, نمی تواند این تراژدی عمیق رابه تصویر بکشد.

۳- جیمی دورنان در سریال “سقوط”

بیشماری جیمی دورنان رابه علت ایفای نقش یک مریض سادیست جنسی به اسم کریستین گری در فیلم “پنجاه طیف خاکستری” «Fifty Shades of Grey» می شناسند اما وی در سریال جنایی “سقوط” «The Fall» علاوه بر تجاوز, قربانیان خودرا خفه میکرد. وی در این سریال نقش قاتلی به اسم پل اسپکتور را بازی میکرد

که در داخل اطراف شهر بلفاست ایرلند قربانیانش را تعقیب کرده و پس از تجاوز انها را خفه میکرد. خوشبختانه دورنان در حقیقت چنین حدی از دیوانگی را نداشت و برای فرو رفتن در نقش این آدمکش سنگدل مدتی رابه ماموریت تعقیب دیگران پرداخت.وی در گفتگو ای با روزنامه نیویورک تایمز در این خصوص گفته است;” به علت این کار

که ما را دستگیر نمی کنند؟ صبر کنید… این یک اعتراف بسیار بسیار هولناک است. من یک روز زنی را در داخل و خارج قطار تعقیب کردم تا ببینم که تعقیب کردن یک نفر به این شکل چه حسی دارد”. وی گفته که پس از تعقیب این زن در چندین کوچه و خیابان ناگهان بخود آمده و دست از این کار برداشته است ولی میگوید که حس جالبی از این کار به او دست داده است.

۴- تام هیدلستون در فیلم “برج”

تام هیدلستون درسال 2015 در فیلم “برج” «High-Rise» نقش یک فیزیولوژیست به اسم رابرت لینگ را بازی کرد. این فیلم حکایت مبارزه طبقاتی بین ساکنان یک ساختمان بلند را روایت میکند. رابرت لینگ در میان طبقات بالا و پایین این مجتمع سکونت دارد. با فروپاشیجامعه ساکنان این برج,

لینگ نیز سلامت روانی خودرا از دست داده و دست به کارهای خطرناکی می‌زند. احتمالاً این موضوع کمی سوررئال بنظر برسد اما عجیب ترین حکایت این فیلم در پشت صحنه رخ داده است. هیدلستون برای این که خودرا برای این نقش حاضر کند به دکتری قانونی رفته ودر حین یک کالبد شکافی واقعی در صحنه حضور یافت.

وی در این خصوص گفته است; این کار شبیه هیچ کاری که تا به حال انجام داده بودم نبود. این که بشینی و پاره شدن بدن یک انسان را تماشا کنی. نتوانستم بردباری کنم. چیزی که مرا تحت تاثیر قرار می داد بوی پیکر بود. بیرون رفتم و بالا آوردم. البته هیدلستون بعدا که حالش کمی بهتر شد بازگشته و ادامه ی ماجرای کالبدشکافی رابا دقت تمام دنبال کرد.

۵- اسکات هیز در فیلم “فرزند خدا”

فیلم “فرزند خدا” «Child of God» که بر زمینه رمانی بهمین اسم نوشته کورمک مک کارتی درسال ۱۹۷۳ به کارگردانی جیمز فرانکو ساخته شد حکایت تبدیل شدن یک مرد گوشه گیر به اسم لستر بالارد, با بازی اسکات هیز, را روایت میکند که بر اثر گوشه گیری و تنهایی رفته رفته دیوانه میشود.

در این مدت وی در غارهایی زندگی میکند که با جسدهای حیوانات و کسانی که خود به قتل رسانده تزیین شده است و دست به کارهای شنیعی می‌زند. هیز بعد از خواندن کتاب مک کارتی به این نتیجه رسید که برای تبدیل شدن به شخصیت بالارد باید دست به کارهای خاصی بزند.

به قول ی خودش, تمامی چیزهای مرتبط به بالارد از گذشته, رفتار, شیوه های قتل و حتی لهجه اش نیز برای وی قابل درک نبود. بنابر این وی وسایلش را جمع کرده و به تنسی نقل مکان کرد تا سفر دیوانه وار خودرا اولیه نماید و به ادعای خودش تمامی کارهایی که لستر انجام داده بود

را در این مدت تکرار کرد. وی برای این منظرور 4 ماه را تنها در غارها و یک کلبه خالی و تنها با یک تفنگ و آی پاد برای سرگرم شدن زندگی کرد. در تمام این مدت وی تنها از سیب و ماهی تغذیه میکرد تا بتواند خود رابه شرایط فیزیکی لستر بالارد برساند.

۶- اسکات گلن در فیلم “سکوت بره ها”

فیلم “سکوت بره ها” «Silence of the Lambs» دو تن از شخصیت های شرور تمام ادوارسینما را در خود داشت; بوفالو بیل و هانیبال لکتر. اما در کمال ناباوری ما نمی خواهیم در مورد تحربیات تاد لوین و انتونی هاپکینز که به ترتیب این دو نقش را اجرا کردند بپردازیم بلکه می خواهیم از فداکاری های روانشناختی اسکات گلن بگوییم

که در این فیلم نقش یک افسر اف بی آی به اسم جک کرافورد را بر عهده دارد. وی در این فیلم از شاگردش, کلاریس استرلینگ, با بازی جودی فاستر, می خواهد که هانیبال لکتر آدمخوار را ترغیب نماید که در دستگیری بوفالو بیل به او کمک کند. گرچه وی شخصیت اصلی فیلم نیست اما نقش مهمی در موزیک کلی فیلم و باورپذیری آن دارد. خوشببختانه یک مامور مخصوصاً جنایی در درک روش های قاتلان سریالی کمک زیادی به اسکات گلن کرد.

گلن, همراه با جاناتان دمی, کارگردان فیلم و البته توماس هریس, نویسنده حکایت فیلم, در بنگاه آموزشی اف بی آی حضور یافته و علاوه بر آموزش در مورد اسلحه و روش های کارآگاهی چیزهای دردآور دیگری را نیز سنجیدن کردند. در این میان شخصیت گلن اکثر از همه ی باید تحت تاثیر قرار می‌گرفت

بهمین علت نوارهایی صوتی از ضجه های دختران نوجوانی که در پشت یک ون از طریق دو آدمکش و متجاوز سریالی مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفته بودند برای وی پخش شد. این نوارها باعث شد که برای مدت طولانی وی کابوس دیده ودر مخالفتش با مجازات اعدام تجدید نظر کند. وی گفته که این تجارب تلخ دیدگاه های او را برای تمام زندگی اش تحت تاثیر قرار داده است.

۷- آدرین برودی در فیلم “پیانیست”

فیلم “پیانیست” «The Pianist» ساخته ی رومن پولانسکی ازآن دسته فیلم هایی بود که تماشاگران رابه شدت به گریه می انداخت. این فیلم که بر زمینه زندگی یکی از بازماندگان هولوکاست به اسم ولادیسلاو ژپیلمن ساخته شده حکایت او را روایت میکند که در زمان حکومت نازی ها, خانواده, دوستان و است

و نیستش را از دست میدهد. بازی خوب برودی در نقش ژپیلمن درد رابه اعماق وجود شما خواهد برد اما وی برای چنین تاثیرگذاری باید خارج از صحنه خودرا شکنجه می داد. بدین غرض وی خود رابه شدت در دسترس تنهایی, افسردگی و گرسنگی قرار داد.

وی بدین غرض ماشینش را فروخته, خانه اش را ترک کرده و ارتباطش رابا دوستان و عزیزانش قطع نمود. آنگاه برای دوری جستن از تمامی تعلقات زمینی و مادی اش به اروپا رفت در حالی‌که تنها دارایی های وی دو چمدون لباس و یک پیانو بود. در این مدت وی بیشماری اوقات غذا نمی خورد تا درد ناشی

از گرسنگی را درک نماید بطوری که در مقطعی,برودی با قد نزدیک به دو متر خود تنها ۶۰ کیلو گرم وزن داشت. این ریاضت ها گذشته و بعد از فیلم نیز زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. نامزدش او را بعلت ترک کردن زندگی اش تنها گذاشت.بعد از اتمام فیلم برداری ها, او مدتی را روی مبلمان خانه ی دوستانش میخوابید تا رفته رفته به شرایط نرمال زندگی خود بازگردد.

وی بیش از یک سال گریبانگیر افسردگی شد. وی در گفت‌وگو ای درسال ۲۰۱۷ در این خصوص چنین گفت;” تنها افسردگی نبود, یک عزاداری بود. به علت کارهایی که برای فیلم کرده بودم به شدت به هم ریخته بودم و می‌دانستم که این نقش در درون من شکل گرفته است”. ۱۵ سال پس از ساخت فیلم “پیانیست” هنوز زخم های روحی این فیلم برودی را رها نکرده اند.

۸- امیل هرش در فیلم “کالبد شکافی جین داو”

فیلم “کالبدشکافی جین داو” «The Autopsy of Jane Doe» حکایت دو مرد متخصص کالبدشکافی رابا بازی برایان کاکس و امیل هرش روایت میکند که علاوه بر همکار بودن, پدر و پسر نیز هستند. زمانی که این دو دریک شب طوفانی کوشش می‌کنند جنازه ی یک دوشیزه ی جوان را کالبدشکافی کنند

همه چیز به شکل غیرطبیعی به هم می ریزد. هرش گفته است که وی برای آشنایی با روش های کالبدشکافی و شکافتن بدن اجساد به یک سردخانه در لس آنجلس رفته و جنازه های بیشماری را از نزدیک دیده است.وی حتی در چندین کالبدشکافی واقعی حضور داشت که خود در باره انها چنین گفته است;” یک زن آفریقایی آمریکایی دارای

افزون وزن شدید را دیدم که به تکه های کوچکی تبدیل شده بودو یک مرد بی خانمان سفید پوست را دیدم که دل و روده اش دقیقاً خارج شده بودو پایه ی مغزش نیز دقیقاً جدا شده بود. چیزهایی که حتی تا امروز, دو سال پس از این ماجرا نیز برای ذهنم تازگی دارند”.

۹- مارتون کزوکاس در سریال “فالکن”

به گزارش تالاب مارتون کزوکاس در مینی سریال “فالکن” «Falcon» نقش یک کارآگاه تنها و معتاد به مواد مخدر به اسم خاویر فالکون را بازی میکند. همزمان با تلاش های او برای خلاص شدن از دست ابلیس باطنی اش, فالکن پرونده های قتلی را حل میکند که با زندگی آشفته ی او در رابطه هستند. بنظر میرسد

که به تصویر کشیدن این شخصیت کار بسیار اسانی باشد اما کزوکاس بجای چند سوال ساده از افراد پلیس و بازی کردن با مواد مخدر با چند کارآگاه بخش جنایی ارتباط گرفته و آن ها نیز چندین جنازه واقعی رابه او نشان دادند که یکی از انها مردی بود که در طی یک سرقت به طرز وحشتناکی کشته شده بود. هم‌ چنین وی به صورت حضوری به تماشای کالبد شکافی جسدهای زیادی نشست.

۱۰- جیسون کلارک در فیلم “سی دقیقه پس از نیمه شب”

بی تردید فیلم “سی دقیقه پس از نیمه شب” «Zero Dark Thirty» پرداختی تاریک از رویارویی گروهی از نیروهای مخصوصاً ایالات متحده با بن لادن است. صحنه های خشنی که در فیلم به تصویر کشیده می شد باعث شد که بیشماری نشان دادن این حد از خشونت را دریک فیلم تقبیح کنند. در این فیلم جیسون کلارک

نقش یک مامور سازمان سیا به اسم دن را بازی می کند که به اسم امنیت داخلی کارهای غیر قابل یقین و شنیعی انجام میدهد. در این فیلم دن شاهد کتک خوردن, غرق کردن مصنوعی, تحقیر جنسی ودر انتها زندانی کردن یک فرد توقیف شده در داخل یک جعبه ی کوچک است.

در واقع وی با این کار سمبل خشونت به دلایلی مهربانانه و انساندوستانه می‌باشد که برای امنیت عده ی زیادی از مردم جهان افراد کمی را شکنجه میکند. گرچه وی در این فیلم نقش شکنجه گر و نه شکنجه شده را بازی میکند اما وی داوطلبانه روش شکنجه غرق شدن مصنوعی را انجام داد تا درد و رنجی که زندانیان متحمل میشدند را درک نماید.وی گفته که گرچه این روش از غرق شدن با غرق شدن واقعی تفاوت بیشماری دارد اما ترس ناشی ازآن واقعی بوده است.