منزل چارلی چاپلین هر گوشهاي از شهر “وو وه” «vevey» «در نزدیکی شهر لوزان در سوئیس» نشان از مردی کوتاهقامت با سبیل و کلاه و عصا دارد.
منزل چارلی چاپلین ، “دنیای چارلی چاپلین” نام آخرین منزل او در یکی از شهرهای سوییس هست؛ منزلاي که به جز تمام خاطرات ۲۵ سال آخر عمر او، رنگ و بوی تعداد زیادی از فیلمهایش را نیز زنده کرده هست.
هر گوشهاي از شهر “وو وه” «vevey» «در نزدیکی شهر لوزان در سوئیس» نشان از مردی کوتاهقامت با سبیل و کلاه و عصا دارد. بر روی در تعداد زیادی از تابلوهای شهر، در بعضی میادین اصلی و پارکها تابلو یا مجسمهاي از مرد کمدی سینمای دنیا دیده میشود؛ انگار اهالی این شهر می خواهند همۀ بدانند که چارلی چاپلین ۲۵ سال آخر عمرش را در این جا به همراه همسر و هشت فرزند خود در آرامش سپری کرده هست.
چاپلین در دهه ۶۰ میلادی و هنگامی که با اتهاماتی مبنی بر حمایت از کمونیستها رو به رو شد، از ایالات امریکا به سوئیس نقل مکان و تا پایان عمر در این منزل بزرگ زندگی کرد. منزلاي که آن گونه توصیفاش کرده بود: «این منزل در کمال ناباوریِ ما، ۳۷ هکتار زمین با باغهاي میوه دارد که محصول زیادی آلبالو، گوجه سبز، سیب و گلابی میدهد. همینطور باغ سبزیجاتی پُر از توتفرنگی و ذرت دارد. درست روبهروی تراس، ۵ هکتار سبزهزار با درختان خارقالعاده بلندی قرار دارد که با کوهها و دریاچه در یک قاب قرار می گیرند.»
پس از درگذشت چاپلین در سال ۱۹۷۷، این منزل به همسر و فرزندان او به ارث رسید.
“اونا”، همسر آخر چاپلین نیز که در ۱۸ سالگی با چاپلینِ ۵۴ ساله ازدواج کرده بود،
در همین منزل چشم از دنیا فروبست. اما مخارج این منزل بزرگ،
سنگینتر از آن بود که فرزندانشان از عهده آن بر بیایند. منزل چارلی چاپلین
به همین خاطر هم توصیه موزه شدن این منزل با حمایت «مایکل»، «یوجین» و «ویکتوریا»، سه فرزند چاپلین تحقق پیدا کرد.
ایده نخست تبدیل منزل چاپلین به موزه در سال ۲۰۰۰ مطرح و تا چند سال بعد نیز طرحها و ایدههایي در این اساس ارائه شد؛
در نهایت در سال ۲۰۱۳ تولید این موزه به صورت رسمی آغاز شد،
اما طرح تاسیس موزه چارلی چاپلین تنها شامل بازسازی منزل او نبود،
بلکه با تاسیس ساختمانی جدا در کنار منزل او، اغلب لوکیشنهاي فیلمهاي مشهور او در هالیوود نیز ساخته شدند.
موزه «دنیای چاپلین» ۱۷ آوریل سال ۲۰۱۶ به صورت رسمی برای بازدید عموم افتتاح شد.
به گفته یکی از مسئولان موزه «دنیای چاپلین»،
تلاش شده که اغلب بخشهاي منزل چاپلین که یادآور سبک زندگی و خاطرات او میباشند،
همانگونه که بودهاند بازسازی شوند. کتابخانه و اتاقهاي ناهارخوری،
نشیمن و خواب از جمله این بخشها میباشند. سایر بخشهاي منزل نیز به معرفی زندگی چاپلین،
ارتباط او با افراد مشهور دنیا و تاثیر مطبوعات در زندگی حرفهاي او اختصاص یافته که با مجسمهها، عکسهای و فیلمهاي مستندی از او و خانوادهاش همراه هست.
فیلمهایي که در قسمتهاي گوناگون این موزه به نمایش درمیآیند،
اغلب عکسهایی هست که “اونا”، همسر چاپلین در موقعیتهاي گوناگون از او ثبت کرده بود.
چاپلین هر بار که متوجه میشد همسرش از او فیلم می گیرد، حرکات طنزآمیز انجام میداد.
چاپلین بعد از شکست تجاری و هنری در فیلم «کنتسی از هنگ کنگ»، افسردگی شدید گرفت،
اما با شروع پروژه فیلمی درمورد دختری بالدار که یکی از دختران خودش این نقش را ایفا می کرد،
شرایط روحی بهتری پیدا کرد. این پروژه هیچوقت به سرانجام نرسید،
چراکه چاپلین دیگر برای کار کردن بسیار ضعیف شده بود.منزل چارلی چاپلین
او سالهاي آخر عمر خود را تنها با رضایت و آرامش در کنار همسرش سپری کرد.
بخش دیگر موزه، در ساختمانی جدا به زندگی حرفهاي چارلی چاپلین اختصاص دارد،
که با اکران مهمترین آثار او آغاز می شود. نخستین بخش به خیابانی اختصاص دارد که برای تعداد زیادی از ما عکس آشنایی هست. خیابانی که اغلب سکانسهاي فیلم «پسر بچه» در آن تصویربرداری شده و به اعتقاد بسیاری این فیلم و این خیابان یادآور دوران کودکی خود چاپلین هست.منزل چارلی چاپلین
چاپلین خود ادعا می کرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهاي در جنوب لندن متولد شده و ساختمانی در خیابان شلوغ بریکستون، منزل کودکی و نوجوانی او به همراه مادرش بوده هست. گرچه علیرغم این ادعای چاپلین تحقیقات سازمانهاي اطلاعاتی بریتانیا٬ فرانسه و ایالات امریکا برای یافتن مدارکی از مکان و زمان دقیق تولد او هیچگاه به نتیجه نرسیده هست.منزل چارلی چاپلین
در سه سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند؛ پدرش را در ۱۲ سالگی از دست داد و مادرش هم در حین اجرای زنده برای سربازان، بر اثر پرتاب جسمی از سوی انها و اصابت به سرش به مریضی روانی مبتلا شد. وقتی مادرش مجبور به ترک صحنه شد، چارلیِ پنج ساله مجبور بود برای آرام کردن تماشاگران روی سن برود و با انچه از مادرش آموخته بود، شروع به آوازخواند کرد.منزل چارلی چاپلین
موزه «دنیای چاپلین» که تولید آن از ایدهپردازی تا تولید نزدیک به ۱۰ سال طول کشید،
می تواند مشابه بارز آن چیزی باشد که هر آدمی از مصداق واژه موزه انتظار دارد.
شاید شما هنگام ورود به موزه هیچ اطلاعاتی درمورد شخصیت حرفهاي یا ابعاد شخصی چارلی چاپلین نداشته باشید، اما هنگام خروج بدون هیچ تلاش خاصی برای یادگیری، اطلاعات زیادی به دست آوردهاید.
شاید تعریفِ ما از موزه که یادآور نگاهکردن به آثاری که گاهی توضیحی کافی نیز برای آن ها ارائه داده نشده هست، عمده مناسب نباشد. این روزها دیگر جذابیتهاي بصری همچون اکران فیلمهاي مستند، ارائه پیشینه تاریخی با اکران فیلمهاي مستند یا پیامهاي صوتی از ملزومات هر موزهاي هست. موضوعی که کمتر در موزههاي ما با وجود ارزش تاریخی بالایی که دارند، دیده میشوند.منزل چارلی چاپلین