دراین مقاله جذاب تعدادی اشعار زیبا و عکس زیبا درباره آذر ماهی را مشاهده خواهید کرد. آذر ماه یکی از بهترین ماه های سال با زیباترین اشعار درباره متولدین این ماه همراه باشید.
پاییز زیباترین فصل خداست ومن خیلی خوشبختم که متولد ماه آخر فصل پاییزم
دکلمه از بنده متولدین ماه اذر
بـه عشق هرچی اذر ماهی
پ.ن یکی میگفت
اغوش متولد اذر میتونه جزُ عجاعب چند گانه دنیا باشه
اخه وقتی واردش میشی هر چیز بدی رو ازیاد میبری
اما غرورش
غرورش بهش اجازه نمیده با هر شخصی هم مسیر شه
حتا اگه تو اون مسیر تنها باشه.
یه اذر ماهی شاید باکارهات مثل شیشه بشکنه
اما
اما اون وقت برنده تر از قبل میشه
خلاصه …. پاییز بـه همه ی لبخند میزنه
اما
اما با یه نفرمیخنده اونی که دوسش داره این خاصیت پاییزو عاشقانه هاشه
این خاصیت یه اذر ماهی
آدم باید گاهی خودش را بـه فراموشی بزند!
دست خودش را بگیرد و
ببرد بـه جایی غیر از هیاهوی دنیا..
جایی غیر از غم،غصه..
باورکنید پاییز بهانه ما آدم هاست
برای نشان دادن ناراحتی خودمان!
پاییز را باید حس کرد..
باید فهمید..
پاییز را باید سفر کرد..
خودتان را پرت کنید در پاییز!
جاییکه دور اسـت از غم و غصه..
مثل برگی که میوفتد و خودش را از اسارت درخت می رهاند
خودش را بـه دست باد میسپارد و پاییزی می شود..
مهر را عاشقی کنید
آبان را ببارید و
آذر را قدم بزنید..
مـن دختر آذریم
فـرزنـد سوم پاییز
حال و احوالم پاییزیست
ساعتی آفتابی
ساعتی ابری
گاهی طوفانی
ولی همیشه سبز
تـو آن گرمای صبح سرد آذر ماه مـن هستی
نبودت می شود سرمای سختی بر تن و جانم
حظورت انچنان گرم اسـت و پر مهر اسـت
که شعله میکشد قلبم حرارت میشود جانم
سومین ماه خزون بود فصل رویایی پاییز
هـمـه جا زرد و نارنجی شاه فصلا فصل پاییز
فصل خوب لمس بودن فصل زیبای خزونه
هـمه جا برگای رنگی همـه جا عطر خزونه
ماه آذر پر شعره پر پولک و ستاره
پرحس خوب دیدار دل مـن چـه بی قراره
بهترین لحظه دنیاست لحظه لمس نگاهت
تـو حس گرم دستات تـو و آتیش نگاهت
تـو منو عاشق چشمای قشنگت کردی
منو وابسته حس خوب دستات کردی
تـو چـه کار کردی که دل خراب چشمای تـو
تـو تموم لحظههاش دنبال چشمای تـو
همـه وجود مـن پر شده از عطر تنت
از تـو با مخمل شبرنگ چشای خوشگلت
دوست دارم با تـو بمونم توی شهر ناز رویا
توی رویایی ترین فصل که تـو اومدی به دنیا
ای همـه خوبی تـو نهاده در سادگی
جانان مـن، هم صحبت شب های بیگانگی
ای که شبم با تـو گرفت روشنی
که ماه ها گذشت و
آذر در من گرفت معنای عاشقی
مهربانی و سادگی و بچگی هایت
هـمـه از جانانگی
جانانم شدی
و در دل محکوم بـه جاودانگی
در نظر آذر ماه مهربانی و عطوفت و دلدادگی
چون در درون دارد همچو تـو دردانه ای
تـو آن ماه مـن در شبهای تاریکی
خورشیدم در روز های سرد و تاریک ابری
همیشه در قلب و یاد و فکر و ذهنی
ای عشق پر از دیوانگی
تقدیم بـه معشوق آذری ام
دل مـن عاشق چشمای تـو
تویی زیبایی این فصل خزون
دل مـن میمیره واسه خندههات
واسه اون چشمای ناز مهربون
آره این فصل خزون عاشقته
عاشق چشمای ناز مشکیته
آره افسوس واسه فصلای دیگست
که ماه تولد تـو پاییزه
هـمـه قشنگی فصل خزون
بـه دل آرایی چشمای تـو
بـه فریبندگی عطر تنت
بـه نشستن پیش دستای تـو
حتما بخوانید: اس ام اس عاشقانه متولدین آذر ماه
ماه آذر
ماه آخر
پاییز سر آمد
با آمدن آذر
جمع کروم جوجه هایم
می شمارم زِ اوّل تا بـه آخر
سرانجام هـمـه کار ها
آری این اسـت کار آخر
بـه پایان گر بیاید ماه آذر
سر آغاز زمستان ماه خور اسـت
صفا و رونق بعضی محافل
کتاب حافظ این گنج حضور اسـت
بـه نیکی هم تفال کن دراین شب
که امید گشایش در امور اسـت
آذر اسـت آذر
ماه نحص فصل سرد برگ ریزان
گستره سرما سرها در گریبان
تنفس درهوایش سخت بر تنهای بی جان
آذر اسـت آذر
فصل ثابت ماندن رشد گیاهان
فصل لختی آمده
در زیر برف و باد و بوران
فصل عشاق جدا ناکرده
در آن دیر خوبان
آذر اسـت آذر
روز زیبائیت
شکر ایزد که دگر بـار دراین روز عزیز
و در این فصـل پـر از مهر و قشنگ پاییز
هستـم و میکـشـم از لطـف هم او بـاز نفـس
و مـرا هست بسی یار همـه اهل تمیز
امسال هم سپری شد زِ مـن و لیک هنوز
همچنان بـاز بــود دفتر عمرم بـر میز
خـوب یـا بد گذرد عمر گرانمـایه ولـی
زه بر آنکس که برد توشه ازاین مزرعه نیـز
حاجیا غره مشو زانکه شهی یا که فلان
حکم رفتن چو رسد از اجلت نیست گریز
پاییز قشنگ و زیبا
ماه آذر مگه چی داشت
که اونو سپردی تـو باز
بـه دل زمستون سرد
ماه آذر خیلی زیباست امّا تـو دادی بـه سرما
که بگیری انتقامت از همون گرمای پارسال
ماه آذر ماه دوست داشتنی مـن بود
تنها ماهی بود که هـمه وجودم رو خوب میفهمید
تنها ماهی که منو با زمستون آشنا میکرد
تنها ماهی که زندگی رو بـه مـن هدیه داد
تنها ماهی که مرا فهمید
مرا درک کرد
مرا امیدوار کرد
مرا از مرگ نجات داد
مرا از ترس درونی حفظ کرد
مرا عاشق زندگی کرد
تنها ماهی که از مـن
دربرابر مرگ حمایت کرد
ماه آذر خیلی زیباست
برگای روی زمینش خستۀ خسته اند
درختاش هـمه دلشکسته اند
قونیه بار دگر در ماه آذر شد بهار
گشته این ماه پایگاه عاشقان بیقرار
هر مکانش پر بود از نام مولانا و شمس
این زمان دنیا بود برکام مولانا و شمس
کوچه ها با یاد شمس اسـت وخیابان مولوی
نام این دو نقش بست در هرمکانی که روی
خانه ای باشد بـه نام بیست وپیج یک خانقاست
بهر عشاق علی ومولوی بس پر بهاست
شهر باشد این زمانه افتخارش بر سماع
شمس و مولانا ببینی شادمانه در سماع
از سماع بسیار گفتند هرچه گویم هم کم اسـت
از برای بیدلان، دیدار از آن یک مرهم اسـت
دست راست بر آسمان دستی دگر سوی زمین
آن چه از یزدان رسد بر دیگران هم خود ببین
پرشکوه و بی نظیر اسـت این مکان واین مزار
داخلش با چشم بینی عشق اگر گیری قرار
آن چه دیدم جلوه ای از عشق انسان برخداست
گوهرا پندی بگیر چون اصل عشق این ماجراست
باد
در نی لبک پاییز
روزهای آخر آذر را
با حزن زردی می دمد
و آینه های کهنسال
که شاهدان ایامند
در سکوت سرد
خویش
درختان برهنه از برگ را
بـه تن پوش سفید برف
وعده میدهند
آذر ماهی یعنی خاص
یعنی از پنجره ای درپاییز
روی ماه دانه برفی را
بـه شفق بوسیدن
یا که در آتش بیشعله چندی هیزم
درکنار یاری
بـه سحر تن دادن
یا همان کرسی زیبای گلی
را برای چندی
از پس خاطرهها
جان دادن
مـن دختر آذری و پاییز هستم
خوش نقش و نگار فرش تبریز هستم
مـن زادۀ فصل سرد وزردم امّا
گرمی بدهم زِعشق لبریز هستم
گیسوان نخل خرمای تورا شانه زنم
خوشه خوشه هم رطب چینم درآن لانه زنم
دوست دارم جرعه نوش لعل لبهات شوم
تا بـه رقص آیم برایت چرخ مستانه زنم
از ستاره آسمان لبریز باشد نیست غم
کهکشانی دارم و در عرش شکرانه زنم
ای تـو آهوی خرامان دل شیدای مـن
بی تـو سرگیرم بـه صحرا و در آن خانه زنم
مـن زِچال گونه ات نقشی زنم بر قلب خود
میشوم نقاش تـو ،مـن طرح رندانه زنم
دلربا بانوی آذر ماهی ام با مـن بمان
تا شوم سلطان عالم تخت شاهانه زنم
مـن چو از شمع شبستان تـو گیرم پرتوی
صد هزاران بوسه بر روی تـو جانانه زنم
پاییز
مردی تنهاست در خیابان
دستهایش رابا عشق بگیرید
قدم بزنید
پاییز را درک کنید
از کنارش ساده رد نشوید…
مـن زاده آذر ماهم
اگر مرا ميخواهي بايد با غرورم بخواهي
اگر مرا ميخواهي بايد با پيچيدگي ام بخواهي
اگر مرا ميخواهي بايد با صراحتم بخواهي
مـن با بقيه متفاوتم
اگر ميخواهي مثل سايرين باشم
برو دنبال همان بقيه
آنکه درون مـن خفته اسـت عشق اسـت
عشقی که منتظرست دست از پا خطا کني
تا تلخ ترين تلخ ها را به تـو بچشاند
پس اگر نميتواني خاص بودنم را تحمل کنی
بـه مـن نزديک نشو که هم دورت ميکنم هم درو
و بـه همـه بگویید مـن یک آذر ماهی هستم
برای معرفی همین کافیست