اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

شعر عید مبعث

27 رجب مصادف با بعثت پیامبر اکرم «ص» و عید مبعث پیامبر اکرم «ص» را بـه همه ی دوستداران پیامبر گرامی تبریک عرض می‌کنیم. مجله تالاب

 

غرق شور و شادی و شیدایی شده شهر مکه تماشایی

طاها در حرا محو کبریا

پیچید این نوا إقرا مصطفی

مبعثه و روح الامین از ازل بوده آرزوش

لحظه اي رو کـه ببینه ختم رسل رو رو بـه روش

طاها در حرا محو کبریا

پیچید این نوا إقرا مصطفی

 

با کلام آفريننده دریاها مکه شده وادی رؤیاها

سرشار از صفا قلب ماسوا

پیچید این نوا إقرا مصطفی

زیر قدمهای رسول ذکر میگیره تموم خاک

«نور امید فلک و رحمت حق! روحی فداک!»

طاها در حرا محو کبریا

پیچید این نوا إقرا مصطفی

 

داره شب تیره ي غم درمون با شکوه عاشقی بارون

جشنی شد بـه پا شادن عرشیا

پیچید این نوا إقرا مصطفی

اگرچه نور حقیقتِ دین خدا ازلیه

دنیا میدونه اولین مومن اسلام علیه

مولا یا حیدر مولا یا حیدر

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

مولودی عید مبعث رسول اکرم

 

آسمون بـه عشق طاها می زنه دل و بـه دریا

مکه میشه دیگه امشب سرزمین آرزوها

غار حرا پر ز نور حضرت یزدانِ

روی دست هر پیغمبر یه جلد قرآنِ

رسول خدا با خدا گرم پیمانِ

یا رسول الله مدد

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

اشعار مبعث حضرت محمد «ص»

 

امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده
امشب فضای مکه پر از جلوه ي کوثر شده

امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده
امشب امین وحی حق نازل بـه پیغمبر شده

امشب محمد کرده بر تن خلعت پیغمبری
یا گوش شو تا بشنوی یا چشم شو تا بنگری

 

اي مکه احمد آمده آغوش خودرا باز کن
اي کعبه بر دور سر ان جان جان پرواز کن

اي بت ثنای مصطفی با نام حق آغاز کن
اي آفرینش یک صدا موزیک وحدت ساز کن

اي جامعه بیدار شو قرآن صلایت میزند
فریاد زن پاسخ بگو احمد صدایت می‌زند

 

یا رحمت للعالمین جبریل می‌خواند تو را
اي منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا

تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا
اي یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ

این خلق خواب آلوده را بیدار کن بیدار کن
اقرأ بخوان اقرأ بخوان تکرار کن تکرار کن

 

تو سروران را سروری تو رهبران را رهبری
تو از تمام انبیا هم بهتری هم برتری

تو کشتی توحید را هم ناخدا هم لنگری
تو اولین روشنگری تو آخرین پیغمبری

پیغمبران یک کاروان، تو کاروان سالارشان
پابست تو، با دست تو وا شد گره از کارشان

 

اي آشنای عالمی اي عالمی بیگانه ات
اي سینه ي صافی دلان لبریز از پیمانه ات

اي کل عقل و عقل کل اي عاقلان فرزانه ات
اي شمع جمع عالمی اي مهر و مه پروانه ات

سنگ تو باید سینه ي نا اهل ها را بشکند
تا حمزه ات پیشانی بوجهل ها را بشکند

 

ما بر تو از صبح ازل حکم خطیری داده ایم
ما بر تو تا شام ابد خیر کثیری داده ایم

ما خلق را مانند تو مهر منیری داده ایم
ما بر تو مانند علی شمشیر و شیری داده ایم

 

اي وهم گم در جاه تو پیوسته تابان ماه تو
پیغمبر محبوب ما دست علی همراه تو

 

اي در بدن جانت علی تسلیم فرمانت علی
تفسیر قرآنت علی شمشیر برانت علی

آغاز و پایانت علی پیدا و پنهانت علی
شیر خروشانت علی اول مسلمانت علی

بر قله ي اندیشه ها پرواز کن پرواز کن
راهی کـه باید طی کنی با یا علی آغاز کن

 

اي تا قیامت جاودان اسلام تو آئین تو
اي نقش لبخند خدا روی لب خونین تو

دشمن هم از کف داده دل بر منطق شیرین تو
قرآن و عترت تا ابد رمز بقای دین تو

باز از حرای دیگری پیغمبری آغاز کن
دام نفاق و فتنه را از پای امت باز کن

 

با اتحاد دشمنان ایجاد گشته خیبری
تا بشکند ارکان ان تا بر کند از ان دری

اي کاش تا بار دگر آید بـه میدان حیدری
آید بـه میدان حیدری با ذوالفقار دیگری

فریاد، یا للمسلمین آیا شود از آستین
بار دگر آید برون دست امیرالمؤمنین

 

اي حیدر خیبر شکن پیروز این میدان تویی
اي حجت ثانی عشر هم نوح هم طوفان تویی

هم مصلح کل بشر هم حامی قرآن تویی
امّید محرومان تویی فریاد مظلومان تویی

 


حتما بخوانید:  اشعار زیبای مبعث پیامبر اکرم (ص)


اي آفتاب دل برآ از پرده ي غیبت درآ
اي غیبت کبری برو اي دوره ي هجران سرآ

 

اي سینه ي زخمی ما زخمی طول غیبتت
در بعثت جدت همه ی چشم انتظار بعثتت

 

خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت هاي‌ عالم بشکند با دست عزم و همتت

 

اي موسی دوران بیا اي عیسی قرآن بیا
اي نوح کشتیبان بیا عالم شده طوفان بیا

 

باز آ کـه بی تو شیعه را جز خون دل در کام نیست
بازآ کـه امت را بـه دل آنی دگر آرام نیست

از حق بـه غیر حرف حق از دین بغیر از نام نیست
اسلام بی خط شـما با ا… سوگند اسلام نیست

تا ماه و خورشید و فلک تا عالمند و آدمند
«میثم»؛ غدیر و بعثت و قرآن و عترت با همند

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم «ص»

 

تا کـه قرعه ي رسالت

روی نام احمد افتاد

مصطفی با حضرت حق

دست یاعلی مدد داد

بزم خدا و پیغمبر

شده تماشایی

برا نبی خونده جبریل

چه مثنویهایی

میگه خدا گفته کـه تو

اباالزهرایی

یارسول الله مدد

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

 

سرشده شبای ظلمت

روشنه مه حقیقت

با امضای حضرت عشق

تمومه بحث نبوت

دوازده آقای دنیا ز نسل این مَردن

بـه دورش آسمونها هم

مستانه می گردن

ملائکه ز ساغرش

کاسه پُر کردن

یا رسول الله مدد

شاعر: رضا تاجیک

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

اشعار مبعث پیامبر اکرم

 

گشت مبعوث ان کـه عالم زنده شد از کیش او
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید

 

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید
یا اولین حرف قرآن کریم آمد پدید

 

صوت اقرأ بسم ربک مى رسد بر گوش جان
یا کـه از کوه حرا خلق عظیم آمد پدید

 

بانگ توحید اسـت از هرجا طنین افکن بـه گوش
فانى اصحاب شیطان رجیم آمد پدید

 

سید امى لقب بر دست قرآن مى رسد
یا بـه گمراهان صراط مستقیم آمد پدید

 

فاش گویم عقل کل فخر رسل مبعوث شد
ان کـه گردد ز اعجازش دو نیم آمد پدید

 

قصه لولاک باشد شاهد گفتار من
یعنى امشب عالم آرا از قدیم آمد پدید

 

در حرا بر مصطفى امشب شد از حق جلوه گر
ان چه اندر طور سینا بر کلیم آمد پدید

 

نغمه اللّهُ اکبر از حرا تا شد بلند
بت پرستان را بـه تن لرزش ز بیم آمد پدید

 

گر قریش وی را یتیمش خواند اما در جهان
بس شگفتى ها ازین دُرّ یتیم آمد پدید

 

منجى نوع بشر داراى آیات مبین
صاحب خلق خوش و لطف عمیم آمد پدید

 

گفته «ما اوذى مثلى» بـه عالم روشن اسـت
پیشواى خلق با قلب سلیم آمد پدید

 

بود اگر باغ جهان پژمرده از طوفان جهل
حال بر این بوستان خرّم نسیم آمد پدید

 

گشت مبعوث ان کـه عالم زنده شد از کیش او
فاش گویم محیى عظم رحیم آمد پدید

 

حب و بغض او نشانى از بهشت و دوزخ اسـت
قصه کوته، صاحب نار و نعیم آمد پدید

 

زد تفأّل «ثابت» از قرآن بـه نام مصطفى
حرف بسم الله الرحمن الرحیم آمد پدید

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

متن مولودی مبعث رسول اکرم

 

دل چراغونه شب بارونه

دنیا محو دیدن روی خاتمه

بـه دل حرا ز نور خدا

غرق در شور و شعف همه ی عالمه

می باره از فلک گل نور

بر چهره تمام زمین

شد نام دلربای رسول

ورد زبان روح الامین

 

خندون شده لبامون

دوباره دل شاده و دل دنیا

واله و شیدا زغصه آزاده

 

خنده رو ي لب- کـه مه رجب

میون آسمون دلا سر زده

یار آشنا- مه کبریا

ختم الانبیا بـه همه ی سرآمده

از برکت سخن خدا

روشن شده تمام جهان

از آیه آیه خواندن وحی

شیدا شده زمین و زمان

 

یار مه جبین- احمد امین

مظهر رحمت و بخشش کبریاس

جشن گل بـه پاس- دنیا با صفاس

جشن پادشاهی ختم الانبیاس

پیمونه ها همه ی پر عشق

مملوه از محبت یار

گشته دل خراب زمین

شیدا و مست خم نگار

شاعر:رضا یعقوبیان

 

 
اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم
 

امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست

 

مکه دگر برای بزرگیت کوچک اسـت
فریاد کن رسول کـه دنیا برای توست

 

اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول
قران بخوان امین کـه همین آشنای توست

 

لات و هبل برای تو تعظیم کرده اند
وقتی کـه قلب سنگی عُزی فدای توست

 

خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست

 

بعد از هزار سال دگر می شناسمت
وقتی کـه جای جای دلم ردّ پای توست

 

فریادتان تمام زمین را گرفته اسـت
امروز هر چه میشنوم از صدای توست

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

شعر مبعث پیامبر

 

مکه پر از نور اسـت

در بعثت احمد

چون وادی طور اسـت

در بعثت احمد

یا مصطفی احمد

 

نوای یا احمد.

غارحرا دارد

رسول حق در دل

شور و نوا دارد

یا مصطفی احمد

 

اي هستی دنیا

اقرا رسول ما

تو رهنمایی بر.

وجود انسانها

یا مصطفی احمد

 

نور دل عالم.

اي مایه رحمت

یا حضرت خاتم.

برشیعه اي عزت

یا مصطفی احمد

 

يي هستی سرمد.

تونور دلهایی

اي رحمت بیحد

سرور جانهایی

یا مصطفی احمد

 

یا مصطفی مهرت

دارم دراین سینه

یک آرزو دارم

دیدار مدینه

یا مصطفی احمد

 

جشن تویااحمد

شدجشن هم عهدی

امشب دعابنما

بر فرج مهدی

یا مصطفی احمد

 

امشب ابالزهرا

عیدی عطا فرما

نجف و سامرا

مدینه کربلا

یا مصطفی احمد

 

اگرچه کـه بد هستم

من عاشقت هستم

جان علی امشب

مولا بگیر دستم

یا مصطفی احمد

شاعر: رضا یعقوبیان

 


 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

بعثت پیامبر اکرم «ص»

محمد امین«ص» قبل از شب 27 رجب در غار حرا بـه پرستش خدا و راز نیاز پرداخت ودر عالم خواب رؤیاهایی میدید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی بـه‌تدریج آماده میشد.

درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و وی را بـه مقام پیامبری مفتخر سازد. محمد «ص» دراین هنگام چهل سال بود. تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می‌نمود. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و بـه ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی بـه یک‌باره بر او نازل گردید با این پیام:

«اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم».

بخوان بـه نام پررودگارت کـه آفرید. او انسان را از خون بسته. بخوان بـه نام پروردگارت کـه گرامی تر و بزرگ تر اسـت .خدایی کـه نوشتن آفرید .بـه انسان آموخت انچه را کـه نمیدانست.

فرشته وحی بـه او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی دانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من امی و درس ناخوانده‌ام» و شنید: «بخوان»؛ اینبار روح‌الامین وی را سخت فشرد و محمد«ص» دریافت کـه اینبار می تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را بـه انجام رساند.

 

ان حضرت از کوه پایین آمد و بـه خانه همسر مهربانش خدیجه شد. واقعه عجیبی را کـه بر او گذشته بود با وی در بین گذاشت. وی را دلداری داد و گفت: «بدان کـه خداوند مهربان هرگز بـه تو کـه با خانواده‌ات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری می کني بد نخواهد کرد و تو را تنها نمیگذارد». او دانست کـه ماموریت بزرگ شویش آغاز شده اسـت.

 

اشعار و مولودی های مبعث پیامبر اکرم (ص) | شعر عید مبعث رسول اکرم

حضرت فرمود: «مرا بپوشان تا لختی بیاسایم، خدیجه چنین نمود و محمد «ص» بـه خوابی آرام فرو رفت».

 

او آمد تا برای همه ی آدمیان الگویی باشد نمونه تا رسم چگونه زیستن را بـه آنان بیاموزد و راه هدایت را بـه انسانها بنمایاند. آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد.

 

منبع: بیتوته

جدیدترین مطالب سایت