شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعر تبریک بهار

دوستان و همراهان عزیز فرارسیدن بهار و عید نوروز رابه شما عزیزان تبریک عرض می کنیم. بهترین و زیباترین اشعار بهار و عید نوروز در مجموعه اي بی نظیر از اشعار شاعران نامی و معروف ایرانی را در این جا در سایت تالاب بخوانید و استفاده کنید.

 

شعری از نظامی گنجوی درباره بهار

بهاری داری از وی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ؛ را نبوید ؛ آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد ؛ باد

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعری زیبا درباره بهار از مولوی

اي نوبهار خندان از لامکان رسیدی
چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

زیباترین شعرهای بهاری

 

بوی باران ؛ بوی سبزه ؛ بوی خاک

شاخه هاي‌ شسته ؛ باران خورده ؛ پاک
آسمان آبی و ابری سپید

برگ هاي‌ سبز بید
عطر نرگس رقص باد

نغمه ء شوق پرستو هاي‌ شاد

خلوت گرم کبوتر هاي‌ مست….

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه هاي‌ نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

فریدون مشیری

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعر درباره نوروز از سعدی شیرازی

 

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه ی سال

همایون بادت این روز و همه ی روز

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار بهار از خیام نیشابوری

بر چهره ي گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعر درباره نوروز از حافظ شیرازی

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

شعری از نظامی گنجوی درباره بهار

بهاری داری از وی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ؛ را نبوید ؛ آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد ؛ باد

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار زیبای بهاری

 

نوبهار است در ان کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظت ان گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه ی غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز دراین قصه مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن راحت بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید ان شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار زیبای بهار از حافظ شیرازی

 

گل امید
هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب

دراین پیاله ندانم چه ریختی ؛ پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب

فرشته روی من ؛ اي آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب

به جام هستی ما ؛ اي شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ؛ اي چراغ ماه بتاب

گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس اي چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب

فریدون مشیری

اشعار بهار از فریدون مشیری

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار زیبای نوروز

 

صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد

هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد

به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

زفكر تفرقه باز ان تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد

چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد

زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش امد

حافظ

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار زیبا برای تبریک نوروز

 

خيرمقدم گل وز ان خوشتر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب ودر یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد

ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد

بیا اي شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد

ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد

شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد

من از جان بنده پادشاه اویسم
گرچه یادش از چاکر نباشد

به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد

کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد

حافظ

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار نوروز و بهار از استاد سخن سعدی شیرازی

برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یکبار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه می رسد دست
سهلست جفای بوستانبان

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

 شعر زیبای بهار از فریدون مشیری

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه هاي‌ شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو هاي‌ شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه هاي‌ نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
اي دل من گرچه دراین روزگار
جامه رنگین نمی پوشي به کام
باده رنگین نمی نوشي ز جام
نقل و سبزه در بین سفره نیست
جامت از ان می که می باید تهی است
اي دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
اي دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
اي دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم رابه سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار زیبای بهاری از استاد شهریار

از همه ی سوی جهان جلوه او می‌بینم
جلوه اوست جهان کز همه ی سو میبینم
 چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
ان نگارین همه ی رنگ و همه ی بو میبینم

 

شعر تبریک بهار | اشعار زیبای بهاری و عید نوروز

اشعار بهار از استاد شهریار

 

اي میهن آمده بودم به درود نوروز
مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروز
آمدم در پی ان کوکب آفاق افروز
لیک از این غمکده رفتم همه ی درد و همه ی سوز
دگر اي مادر غمدیده بخون زیور کن
جشن نوروز بهل، شیون شهریور کن

 

البته ایشان در قطعه دیگری نیز که با عنوان «مهمان شهریور» سروده، به بیرون رفتن قوای اشغالگر شوروی از خاک ایران درسال 1325 اشاره می کند و از خروج «مهمان ناخوانده» شادمان چنین می فرماید:

 

خوان به یغما برده ان ناخوانده مهمان می رود
ان نمک نشناس بشکسته نمکدان می رود
از حریم بوستان باد خزانی بسته بار
یا سپاه اجنبی از خاک ایران می رود
قحط و ناامنی و بیماری و فقر آورده است
گو بماند زخم، باز از سینه پیکان میرود

 

نوروز و بهارتان پیروز

جدیدترین مطالب سایت