قدمت طب سالمندان در جهان به حدود یک قرن میرسد و این طب در کشور های توسعه یافته توانسته هست به جایگاه حقیقی خودش برسد فکرش را بکنید اگر متخصص مریضی هاي نوزادان نبود، آن وقت باید به محض بیمار شدن نوزادان، هر زمان به یک دکتر متخصص در حوزه هاي گوناگون تخصصی مراجعه میکردیم؛
برای مثال وقتی گوش نوزاد درد میگرفت، باید وی را به دکتر متخصص گوش و حلق و بینی می بردیم و اگر تب میکرد، باید در مطب متخصص عفونی حاضر می شدیم.
به گزارش تالاب : فکرش را بکنید اگر متخصص مریضی هاي نوزادان نبود، آن وقت باید به محض بیمار شدن نوزادان، هر زمان به یک دکتر متخصص در حوزه هاي گوناگون تخصصی مراجعه میکردیم؛ برای مثال وقتی گوش نوزاد درد میگرفت، باید وی را به دکتر متخصص گوش و حلق و بینی می بردیم و اگر تب میکرد، باید در مطب متخصص عفونی حاضر می شدیم.
طبیعی هست که این روند، هم کلافه کننده بود و هم هزینه هاي درمان را افزایش می داد. اما علم پزشکی پس از آزمون و خطاهای متعدد به این نتیجه رسید که مریضی هاي شایع در میان اغلب نوزادان بسیار شبیه هم هست؛
برای نمونه گوش درد، اسهال، کولیک یا همان بی قراری هاي ممتد دوران نوزادی، در تعداد زیادی از نوزادان دیده میشود؛ بنابراین علم پزشکی و مردم به طبی جامع نگر نیاز داشتند که مریضی هاي شایع دوران نوزادی را تشخیص دهد و آن ها را درمان کند.
همین احساس نیاز باعث شد تخصص نوزادان شکل بگیرد و متخصص مریضی هاي نوزادان تربیت شود. این طب از دهه 20 شمسی به ایران هم راه پیدا کرد و به همت دکتر محمد قریب، آموزش این رشته تخصصی در کشور ما آغاز شد.
دقیقا همین شرایط در دوره سالمندی هم تکرار میشود، طوریكه اغلب مریضی هاي شایع دوران سالمندی، کاملا نمونه هم میباشند؛ برای مثال بالا بودن فشار خون، افزایش چربی خون، پیرگوشی، مشکلات مفصلفی و استخوانی، ابتلا به سرطان و ده ها اختلال جسمی و روانی دیگر در تعداد زیادی از سالمندان تکرار میشود.
همین مسئله موجب شد طب نوین برای درمان مریضی هاي شایع سالمندان، طب سالمندی را راه اندازی کند؛ یعنی طبی که تخصصش فقط در حوزه تشخیص و درمان مریضی هاي شایع دوران سالمندی هست.
متخصصان این طب به خوبی با راه هاي پیشگیری از مریضی هاي شایع دوران سالمندی آشنا میباشند و با ارائه مشاوره پزشکی به سالمندان، تلاش میکنند مانع از ابتلای سالمندان به مریضی هاي گوناگون شوند.
همینطور متخصصان طب سالمندی، دوره هاي آموزشی دیده اند و طبق «راهنماهای بالینی» برای درمان هر مریضی شایع در دوران سالمندی، مهارت کافی دارند.
حضور متخصصان طب سالمندی موجب میشود فرد سالمند به محض دیدن مریضی به دکتر آگاه به مریضی هاي سالمندان مراجعه کند. در نتیجه هم بیمار سالمند برای پی گرفتن مسیر درست درمان، کلافه نمیشود و مسیر بی دردسر را گزینش میکند و هم در وقت و هزینه او صرفه جویی خواهد شد.
همینطور سالمندان برخلاف افراد جوان و میان سال، معمولا از چند مریضی هم زمان رنج میبرند که همین مسئله باعث میشود مجبور باشند انبوهی از داروها را مصرف کنند. متخصص طب سالمندی با در نظر گرفتن همین مسئله، مراقبت هست داروهای گوناگون بیمار سالمند با یکدیگر تداخل نداشته باشد و کمترین عوارض در مسیر درمان برای فرد سالمند اتفاق بیفتد.
همینطور در اغلب سالمندان، معمولا علائمی از کاهش آب در بدن وجود دارد. افزایش توده هاي چربی بدن و اختلال در عملکرد کلیه و کبد هم در دوران سالمندان سالمندان شایع هست. به همین دلایل، نحوه تجویز دارو برای یک سالمند بیمار، بسیار متفاوت با یک جوان بیمار هست.
قدمت طب سالمندان در جهان به حدود یک قرن میرسد و این طب در کشور های توسعه یافته توانسته هست به جایگاه حقیقی خودش برسد، اما طب سالمندی در کشور ما همچنان مانند نوزادی هست که هنوز در ابتدای راه قرار دارد و حتی اسمش هم برای خیلی ها ناآشناست.
در حالیکه گفته میشود حدود هزار سال گذشته، بوعلی سینا در کتاب قانون خود به مریضی هاي شایع دوران سالمندی اشاره کرده هست و به نوعی وی را باید مبتکر طب سالمندان دانست؛ اما این طب در کشور ما در مسیری برعکس عمل کرده؛ یعنی به جای تکمیل و تصحیح مسیر بوعلی سینا، به طور کلی از خدمات طب سالمندان، دست شسته هست.
الان تعداد متخصصان طب سالمندان در ایران که واقعا تخصص شان طب سالمندان باشد به 10 نفر هم نمیرسد. این متخصصان هم کسانی میباشند که در خارج از کشور درس خوانده اند و متخصص طب سالمندی شده اند. همین تعداد محدود پزشکان متخصص طب سالمندان در ایران، به خوبی نشان میدهد تا چه حد، طب سالمندان در ایران مهجور هست.
حتی در حالیکه در کشور های توسعه یافته، بیمارستان هایي مختص سالمندان فعالیت میکند؛ اما چنین مراکز درمانی در کشور ما تعریف نشده هست.
دلایل مختلفی وجود دارد که موجب شده طب سالمندی در ایران به شکل یک مفهوم تئوریک در نظام سلامت مطرح شود و جای پایش در بهداشت و درمان کشور خالی باشد.
قطعا یکی از مهمترین دلایل این فراموشی، جمعیت جوان کشور هست. چندین دهه متوالی هست که کشور ما بعنوان کشوری جوان در سطح جهان مطرح میشود. حتی با وجود آنکه جمعیت کشور ما در حال گذار به مرحله سالمندی هست؛ اما همچنان ایران ما در مقایسه با کشور های توسعه یافته، کشوری جوان به حساب میآید.
خیلی جای تعجب ندارد در جامعه اي که همچنان نیروهای جوان آن جمعیت غالب کشور باشند، طب سالمندان نهادینه نشده باشد، چون این جمعیت هنوز با مشکلات و دغدغه هاي دوران سالمندی آگاه نیست. در مقابل، کشور ژاپن بعنوان یکی از پیرترین کشور های جهان، به طب سالمندی دقت زیادی میکند زیرا جمعیت مردم این کشور به خدمات این طب فراگیر، نیاز حیاتی دارند.
پیش بینی میشود تا سال 1420 حدود 23 درصد جمعیت کشور ما که جمعیتی حدود 26 میلیون نفر میشود، سالمند بالای 60 سال باشند. این جمعیت در خور دقت با دقت به روند پیر شدن جمعیت در ایران، به خدمات بهداشتی و درمانی ویژه اي نیاز دارند
که اگر از همین حالا به آن نیندیشیم و برای چند دهه آینده به فکر نباشیم، با انبوهی از سالمندان بیمار و زمین گیر مواجه خواهیم شد، در حالیکه امروز میتوان با سرمایه گذاری روی طب سالمندان، اساس برای پیشگیری و پیش گیری از گسترش مریضی هاي دوران سالمندی را آغاز کرد.
دکتر رسول خضری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، میگوید: «ایران خیلی زودتر از سال 1420 به پیری میرسد؛ به باور او اگر با همین نرخ رشد جمعیت حرکت کنیم، تا سال 1410 قطعا یک کشور پیر خواهیم بود.» به گفته این نماینده مجلس، اضافه بر اینکه باید تلاش شود از پیر شدن جمعیت پیشگیری کنیم، باید به فکر بهداشت و درمان سالمندان فعلی و سالمندان آینده هم باشیم.
خضری تاکید میکند سیستم آموزش و تربیت متخصصان طب سالمندی باید شتاب بگیرد و با جهش بیشتری به تربیت این متخصصان بپردازیم؛ اما متاسفانه همین حالا چنین شتاب و ضرورتی از سوی مسئولان دیده نمیشود و تربیت متخصص طب سالمندی در کشور ما فراموش شده هست.
خاستگاه طب سالمندی را به کشور انگلستان نسبت میدهند؛ اما حالا در اکثر کشور های توسعه یافته، طب سالمندی جا افتاده هست. دیدنی هست که در کشور ما حتی تعداد زیادی از خود سالمندان هم نمیدانند که تخصصی به اسم طب سالمندی وجود دارد، چه برسد به اینکه بخواهند به متخصص طب سالمندی مراجعه کنند.
در حوزه آموزش متخصصان طب سالمندی هم روند بسیار کُند در جریان هست. تازه از سال 91 فرآیند پذیرش محدود دانشجویان طب سالمندی آغاز شده هست، روندی که به گفته کارشناسان، در هر چهار سال فقط هفت متخصص طب سالمندی به آلبوم متخصصان کشور اضافه میکند.
اگر در نظر داشته باشیم که الان حدود 10 درصد جمعیت کشور در دوره سالمندی به سر میبرند، آن وقت میبینیم این تعداد انگشت شمار متخصص طب سالمندی نمیتواند پاسخگوی هشت میلیون سالمند فعلی باشد.
همینطور در حالیکه بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سن سالمندی از 65 سال شروع میشود؛ اما در کشور ما با دقت به وضعیت جسمی افراد در سنین پیری، میتوان سن سالمندی را از 60 سال محاسبه کرد.
دکتر آبتین مهدی پور، متخصص دوره سالمندی «MPH» یادآور میشود: «اغلب ایرانی ها وقتی به سن سالمندی میرسند، آلبوم متنوعی از مریضی هاي گوناگون را همراه خود به سن سالمندی می آورند، در حالیکه اگر فردی در دوره جوانی و میان سالی، سبک زندگی سالمی در پیش بگیرد، قطعا دوران سالمندی سالم تری خواهد داشت.»
به گفته مهدی پور، اضافه بر ارائه خدمات پیشگیری و درمان از سوی متخصصان طب سالمندی، این متخصصان در حوزه توانبخشی هم به سالمندان بیمار کمک میکنند تا سالمندان بیمار بتوانند پس از درمان مریضی ها، دوباره به اجتماع برگردند و منزل نشین نشوند.
حتی به گفته او، یک متخصص طب سالمندی با دقت به وضعیت مالی و روحی و روانی فرد سالمند، نسخه درمانی اش را می پیچد، در حالیکه مثلا اگر یک فرد سالمند برای درمان مریضی قلبی به یک متخصص قلب مراجعه کند، آن متخصص صرفا از منظر مشکلات قلبی، بیمار را بررسی و معاینه میکند و از سایر پیش اساس هاي بروز این مریضی در فرد سالمند صرف نظر میکند.
با نیم نگاهی به ساختار اجتماعی اغلب کشور های توسعه یافته نیز میبینیم در این کشورها رسیدن به سن سالمندی به معنی ابتلا به انواع و اقسام مریضی ها نیست، بلکه اتفاقا ورود به 65 سالگی، با لذت سفر و بازنشستگی همراه میشود؛
اما در کشور ما به علت نهادینه نشدن فرهنگ پیشگیری، خودمراقبتی و نظام بهداشت، ورود به سالمندی با ابتلا به امراض گوناگون پیوند میخورد.
از منظر مالی نیز ورود به سن سالمندی در کشور ما به معنی آغاز دغدغه هاي مالی هست؛ برای مثال بر اساس آمارهای رسمی، حدود 60 درصد بازنشستگان فراهم سازی اجتماعی، حداقل بگیر میباشند؛
یعنی کل حقوق و مزایای انها را هم که روی هم بگذارید، دریافتی شان به یک میلیون و 200 هزار تومان نمیرسد؛ اینها جدای از صدها هزار سالمندی هست که همین کف حقوق بازنشستگی را هم دریافت نمیکنند.
به همین دلایل هست که گفته میشود درمان مریضی هاي روحی و جسمی سالمند، بدون نگاه به مؤلفه هاي اجتماعی، مسیری خطاست که فقط به علامت درمانی ختم میشود؛ یعنی علامت یک مریضی را در سالمند از بین میبرند، بدون آن که منشأ آن مریضی ریشه یابی و خشک شود.
استقرار طب سالمندی در نظام سلامت ایران، کمترین فایده اش این هست که متخصص طب سالمندی به این مؤلفه هاي اجتماعی نگاه میکند و نسخه اي متناسب با وضعیت اجتماعی می پیچد. فایده مهم بعدی اش این هست که نسخه طب سالمندی، بسیار ارزان تر از انبوه نسخه هاي پزشکی تمام میشود که سالمند مجبور هست هر ماه به طور مکرر به انها مراجعه کند؛
یعنی از منظر اقتصادی، هم فرد سالمند و هم نظام سلامت از نسخه هاي متخصصان طب سالمندی سود میبرند و با گسترش این طب، صرفه جویی جدی در هزینه هاي درمان خواهد شد.