خالکوبیها در همۀ جای جهان مرسوم میباشند و در بین زندانیان رواج بیشتری دارند. مجله اکونومیست اخیرا در تحلیلی به بررسی خالکوبی روی بدن زندانیان پرداخته هست. این تحلیل رابطه میان جرم و جوهر را نشان می دهد.
خالکوبیها روی بدن نقش میبندند یا پاک میشوند صرفا به این خاطر که معنای خاصی برای فرد دارند. در ایالات متحده کشور آمریکا اینکار آنقدر شدید هست که می توان فرمول یا قانونی را تعریف کرد تا بر زمینه آن، آنچه فرد قصد داشته با بدن خود به دیگران بگوید، مورد تحلیل قرار داد.
هر شخصی این جمله را میشنود، احتمالا به صورت همزمان عکس یک بازوی کلفت را در ذهنش مجسم میکند که این جمله با جوهر زیر پوست آن تزریق شده هست. خالکوبیها در همۀ جای جهان مرسوم میباشند و در بین زندانیان رواج بیشتری دارند. مجله اکونومیست اخیرا در تحلیلی به بررسی خالکوبی روی بدن زندانیان پرداخته هست. این تحلیل رابطه میان جرم و جوهر را نشان میدهد.
معمولا مجرمان با چه نوع جرمی و چگونه بدن خود را با جوهر دکور میکنند؟ چه جملههایي مورد علاقه کدام دسته از مجرمان هست؟ کسی که قاتل هست، اکثر چه عکسهای یا جملاتی را روی بدنش خالکوبی می کند؟ زنان مجرم معمولا چه چیزهایی روی بدنشان خالکوبی میکنند؟
اینها بخشی از سوالهایي هست که جرمشناسان در این تحلیل به آن پرداخته و پاسخ آن را یافتهاند. زندگی مجرم وقتی آغشته به جوهر میشود و در قالب هنر روی بدنش به عکس درمیآید، دیگر شباهتی به زندگی افراد معمولی ندارد. اگر بخواهد دوباره به زندگی معمولی بازگردد، باید در فرایندی دردناک این جوهر را پاک کند تا رد جرم نیز از پیشانیاش پاک شود.
میانههاي دهه 90 میلادی بود که مردی به نام فرانک دستبهدامان گریگوری بویل کشیشی در لسآنجلس شد. او تازه از زندان آزاد شده بود، اما نمیتوانست برای گذران زندگیاش شغلی پیدا کند.
بخشی از مشکل ریشه در قبل او داشت، حتی اگر صورتش را شطرنجی میکرد، باز هم جمله جوهری «گور پدر جهان» از روی پیشانیاش پاک نمیشد. پدر بویل یک نانوایی دارد که افراد خطاکار نادم را در آن استخدام می کند، فرانک را هم به همین نانوایی برد تا در مسیر درست به زندگیاش ادامه بدهد.
بهعلاوه پزشکی برای او پیدا کرد تا نشانههاي طغیانگرانه نهیلیستی را از صورتش پاک کند. آلبوم اقداماتی که این پدر روحانی انجام می دهد و نانواییاش آنقدر شهرت ندارد، اما خدماتش برای پاک کردن خالکوبی زندانیان حسابی بر سر زبانها افتاده هست.
برنامههایي از جنس اقدامات پدر روحانی در ایالات متحده کشور آمریکا بیش از هر جای جهان رواج پیدا کرده هست. همۀ زندانیانی که رفتارشان تغییر میکند و راه درست را گزینش میکنند، در اولین قدم خالکوبیها را از بدنشان پاک می کنند. یکی از کسانیکه پیشتر در زندان بوده، در گفتوگو با اکونومیست، از فرایند دردناک برداشتن تاتو میگوید.
او که شاهد پاک کردن خالکوبی یکی از همبندهایش بوده، آن را کاری شبیه به گذاشتن آتش روی بدن میداند که ممکن هست چند جلسه تا چند ماه طول بکشد. با وجود دردناک بودن اینکار تعداد زیادی از آنها ترجیح میدهند شکلها و جملهها را از روی پوست خود پاک کنند تا مردم تغییر و تحول در شخصیتشان را باور کنند.
از نظر آنها، این درد ارزشش را دارد. برای همۀ زندانیان، شخصیت از هر چیزی مهمتر هست. به همینخاطر ناگهان تصمیم می گیرند خالکوبی را پاک کنند.
بعضی هم دچار نفرتهاي ناگهانی میشوند و تصمیم میگیرند این فرایند دردناک را طی کنند تا خالکوبی از بدنشان محو شد. پاک کردن تاتو معنای زیادی دارد. وقتی یک خالکوبی از روی بدن محو می شود، نگاه دیگران نیز به فرد تغییر می کند.
اگر آن دیگری یک قاضی یا یک کارفرما باشد، حس خوبی از اینکار میگیرد، اما اگر یکی از همبندهای قدیمی این را ببیند، شاید خطر بزرگی برای فرد باشد. بههرحال برداشتن خالکوبی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هست.
خالکوبیها روی بدن نقش میبندند یا پاک میشوند صرفا به این خاطر که معنای خاصی برای فرد دارند. در ایالات متحده ایالات امریکا اینکار آنقدر شدید هست که می توان فرمول یا قانونی را تعریف کرد تا بر زمینه آن، آنچه فرد قصد داشته با بدن خود به دیگران بگوید، مورد تحلیل قرار داد.
وبسایت زندانهاي آمریکایی معمولا اطلاعات کاملی در مورد زندانیان منتشر میکند. در بین این اطلاعات یکی از نکات این هست که آیا فرد روی بدن خود خالکوبی دارد یا خیر. اکونومیست به سراغ این وبسایتها رفته و همۀ آنها را مورد بررسی قرار داده هست.
جذابترین بخش مربوط به زندانیان فلوریدا بوده که این امکان را فراهم کرده تا همۀ چیز مورد بررسی قرار بگیرد. یعنی می توان مشخص کرد که کدام زندانی با کدام جرم در چه نقطهاي از بدنش، چه چیزی را خالکوبی کرده هست.
اولین یافته مهم این هست که خالکوبی در بین زندانیان این زندان بسیار شایع هست. «گرچه مشت نمونه خروار هست.» سهچهارم از زندانیان فلوریدا حداقل یک خالکوبی روی بدن خود دارند. به صورت میانگین، هر زندانی سه خالکوبی روی بدن خود خواهد داشت. «گرچه ممکن هست یکی نداشته باشد و یکی شش خالکوبی داشته باشد.»
نکته دیدنی این هست که تغییرات نسلی روی تعداد خالکوبیها بسیار تاثیرگذار هست. 85 درصد از زندانیان زیر 35 سال روی بدن خود خالکوبی دارند، درحالیکه تنها 43درصد از زندانیان بالای 55سال اقدام به اینکار کردهاند.
این خالکوبیها به صورت کلی هیچ ارتباطی با دنیای مجرمها ندارد. محبوبترین طراحیها شامل اسم، عکس حیوان یا یک موجود خیالی و افسانهاي «اژدها یا اسب تکشاخ» و نمادهای مسیحیت هست. برای مثال تعداد زیادی از آنها صلیب را روی بدن خود خالکوبی کردهاند.
شکل خاصی از خالکوبیها در بین مجرمان بسیار کم دیده می شود، برای مثال خالکوبی قلب تنها روی بدن 15 درصد از مجرمان سفیدپوست دیدن شده هست. بعضی از خالکوبیها نوعی ندامت را منعکس می کنند.
برای مثال 117 نفر از زندانیان این جمله را روی بدن خود خالکوبی کردهاند: «مادر تلاش کرد». بعضی از آنها طرفدار یک گروه موسیقی یا راک میباشند و نام آن را روی بدن خود خالکوبی کردهاند. بعضی هم نوشتهاند: «گور بابای پلیس». بعضی از خالکوبیها لحن طنزآمیز دارند، مثلا هفت نفر از زندانیان فلوریدا روی بازوی خود نوشتهاند: «اسم تو». گروههاي گوناگون به تاتوهای گوناگون علاقه دارند.
دیدنی هست که بحث تبعیض نژادی روی خالکوبیها هم دیده میشود. مثلا مجرمان سفیدپوست از نشانهها و نمادهای مربوط به سفیدپوستان برای خالکوبی بدن خود بهرهگیری میکنند. در مقابل سیاهپوستان نیز از خالکوبیهایي با نماد نژاد خودشان بهرهگیری می کنند.
زندانیان زن تلاش می کنند در بازی خالکوبی از زندانیان مرد عقب نیفتند. آنها روحیه زنانه خود را حفظ می کنند و از خالکوبیهاي زنانهتری بهرهگیری می کنند. روی بدن زنان مجرم اغلب خالکوبی با طرح پروانه و قلب دیده میشود. بعضی از آنها نیز برای یادآوری به خود نوشتهاند: «این نیز بگذرد». بعضی از زندانیان مرد به جای اینکه بگویند این نیز میگذرد، سعی میکنند در زندان بودن را مدام به خود یادآوری کنند.
آنها معمولا عکس میلههاي زندان را روی بدن خود خالکوبی می کنند. همانطور که نژاد و جنسیت افراد، نوع خالکوبی آنها را تعیین میکند، نوع جرم آنها نیز می تواند روی نوع خالکوبی انتخابیشان اثرگذار باشد. این اصلیترین بخش بررسی اکونومیست هست. در این بررسی مشخص شده که مجرمان با چه نوع جرمی اکثر به چه نوع خالکوبی گرایش دارند.
مجرمانی که بهخاطر دزدی «از سر فقر» و حمل سلاح به زندان افتادهاند، بیشترین خالکوبی را روی بدنشان دارند. اما کسانیکه به جرم تجاوز جنسی بهویژه تجاوز به همجنس به زندان افتادهاند، اغلب تمایلی به خالکوبی ندارند و معمولا کمترین خالکوبی روی بدن این افراد دیده میشود. اما در مورد قتل قضیه قدری پیچیده میشود.
مجرمانی که حداقل یک خالکوبی روی بدنشان دارند، 9 درصد اکثر از مجرمانی که روی بدنشان خالکوبی ندارند، به قتل گرایش دارند. وقتی این خالکوبی روی صورت باشد، مسئله جدیتر هم می شود. یعنی 30 درصد مجرمانی که روی صورتشان را خالکوبی کردهاند، بیش از سایرین به قتل گرایش دارند. نمونه این تحلیلها در مورد جرایم خانگی نیز وجود دارد.
جرم و جوهر
بعضی از خالکوبیها نشانه خشونت کمتر در بین مجرمان هست، مانند خالکوبی ساعت، دیوار زندان یا تار عنکبوت. این ها روی بدن کسانی دیده میشود که خشونت کمتری نسبت به سایر زندانیان دارند. بعضی از نوشتهها نیز به میزان خشونت کمتر در فرد مجرم مربوط میشود، مانند خالکوبی جمله «همین حالا بخند؛ بعدا گریه کن». اغلب کسانیکه چنین جملههایي را روی بدن خود خالکوبی میکنند، درنهایت دست به خودکشی میزنند.
خالکوبی علایم و نمادهای مسیحیت در مورد مجرمان معنای زیادی دارد. این دسته از مجرمان نسبت به بقیه پرهیزکارتر میباشند. احتمال اینکه آنها قاتل باشند، 10 درصد نسبت به بقیه کمتر هست. گرچه بعضی از آنها به جای نمادهای الهی، از نمادهای شیطانی بهرهگیری می کنند.
برای مثال کسانیکه عکس شیطان را روی بدن خود خالکوبی میکند، عموما خطرناکتر میباشند و احتمال اینکه دست به خودکشی بزنند نیز در آنها بسیار اکثر هست. اما چطور میتوان فهمید که یک خالکوبی تنها برای زیبایی هست یا سیگنالی هست که قرار هست حرفی را منتقل کند. کوین واتر، جرمشناس آمریکایی از دانشگاه میشیگان، معتقد هست کشف رمز در این شرایط قدری دشوار هست.
به گفته او گاهی خود زندانیان خالکوبیهایي را خلق می کنند که بهعنوان رمز در بین آنها بهرهگیری میشود و میتوان از طریق آن به حرف اصلی که فرد مجرم میخواهد بزند، پی برد. مثلا کسانی که سه نقطه در کنار انگشت اشاره خود خالکوبی می کنند، اغلب بهخاطر قتل به زندان افتادهاند. معمولا خود زندانیان از رمز این خالکوبیها آگاه میباشند.
مجرمانی که سالهاست در زندان سپری می کنند، دوستان خود را از روی خالکوبیهایشان گزینه میکنند. این مهارتی هست که آنها معمولا کم کم زمان به دست میآورند. سیاستگذاران در زندانها بیش از آنکه به دنبال سابقه فرد از روی خالکوبیهایش باشند، سعی میکنند آینده وی را پیشبینی کنند.
برای مثال آنها از روی نوع خالکوبی و تعداد آن تشخیص میدهند که فرد چند سال دیگر و به چه جرمی دوباره در زندان مهمانشان خواهد بود. مطالعات واتر نشان می دهد 42 درصد از زندانیانی که خالکوبی دارند، پس از آزادی دوباره به زندان باز میگردند. اغلب آنها نیز جرمی با خشونت اکثر مرتکب شدهاند و بهخاطر آن دوباره به زندان میافتند. گرچه کشف این رابطه هنوز نیاز به مطالعه و بررسی دارد.
هنوز هم نمی توان با قاطعیت در مورد رابطه میان خالکوبی و بازگشت مجدد فرد به زندان نظر داد. این آزمایش تنها مربوط به زندانیان آمریکایی در زندان فلوریدا هست. هرچند می توان فرهنگ خالکوبی مجرمان را امری عمومی در جامعه زندانیان دانست، اما شاید هر کشوری نیاز به تحلیل خودش داشته باشد.
زندانیان زمانیکه بدن خود را با خالکوبیهاي گوناگون دکور می کنند، تنها به این فکر میباشند که وارد گروهی از دوستانشان شوند و روزهای زندگی را در کنار آنها با اطمینانخاطر بیشتری سپری کنند. اما یک روز بالاخره از زندان آزاد میشوند و همان خالکوبیهایي که قرار بوده باعث پذیرش آنها در دل یک جامعه شود، باعث طرد آنها از دل جامعهاي دیگر می شود.
دنبال کار می گردند، اما تا خالکوبی روی بدنشان نمایان میشود، باعث وحشت کارفرما میشوند. اینجاست که دوباره تصمیم می گیرند فرایند دردناک پاک کردن خالکوبی از بدنشان را طی کنند تا به زندگی عادی بازگردند. جوهری که در یک محل به آنها زندگی و امنیت میبخشد، در جای دیگر فرصت زندگی را از آنها میگیرد.