سخنان زیبا از بزرگان اسلام در مورد زن | جملات زیبای اسلام در مورد زنان

سخنان زیبا از بزرگان اسلام در مورد زن | جملات زیبای اسلام در مورد زنان

سخنان زیبا از بزرگان اسلام در مورد زن

اهمیت زن در اسلام بسیار ویژه و پر اهمیت است. اسلام احترام بالای برای مقام زن قائل شده است. آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه ی زنان و مردان مبدأ فاعلی واحد داشته، چه این که مبدأ فاعلی همه ی انها خدای یگانه و یکتاست و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست .

 

زنان پیشتاز در دین بودند « نخستین زنی که قبل از همه ی مردان به پیامبر اسلام ایمان آورد و با جان و مال از او حمایت کرد حضرت خدیجه س بود » .

 

انسانها بعضی مظهر خشونت حق تعالی هستند و در میدان کارزار مشغول جنگ و ستیز با کفار هستند و بعضی دیگر مظهر رأفت حق اند انها پشت جبهه را اداره میکنند در ۸ سال دفاع مقدس زن ها نقش مهمی داشتند.

 

زن ها در پیش بردن مسائل نظامی در صدر اسلام هم چون اباذر و مالک اشتر بودند .

 

نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او و این که حیثیت او جنبه حق الله دارد نه حق الناس و هتک حرمت او برای احدی روا نیست و همگان موظف به پاسداری از مقام زن اند و این امر در خلال احکام دینی مشهود است.

 

این که زن زودتر گریه می‌کند به خاطر آن است که دستگاه پذیرش او عاطفی تر است و مهم ترین راه تقرب به خدا راه ذکر است که انعطاف پذیری مقدمه اوست .
مهم ترین سرمایه زن انعطاف پذیری، مناجات با خداست. اگر این معارف عرضه بشود و زن ها بفهمند و به انها عمل کنند آنگاه میدانند که این ذخیره الهی به نام گریه را کجا مصرف کنند .

 

زن ها دربخش قلب، دل و گرایش و جذبه موفق تر از مردانند . لذا مناجات در زن ها بیشتر از مردها اثر می کندو موعظه درزن بیش از مرد اثر می‌کند . زن مظهر رأفت حق است.

 

پیامبر اسلام «ص» می فرماید : گرامی نمی دارد زنان را جز انسان بزرگوار و توهین نمی‌کند به آنان مگر آدم پست .

 

حضرت علی «ع» می فرماید : زن ریحانه است این گل را نباید رها کرد این گل فقط باید به دست باغبان باشد ، جمال برای زنان سرمایه است و زکات جمال همان عفاف است.

 

حجاب مصونیت است نه محدودیت.

 

زن با خودداری و خویشتن داریهای ظریفانه خود نه تنها شخصیت خودرا حفظ می‌کند بلکه به مرد نیز شخصیت میدهد.

 

زن مربی جامعه است .از دامن زن مرد به معراج می‌رود.

 

به درستی که خدای متعال بر زنان و دختران مهربانتر از مردان است.

 

در بین گفتار مردم غرب مطالبی به چشم می خوردکه شگفت انگیز است . از جمله گفته اند :

 

زن باید از این که زن هست شرمسار باشد .
زن، همان موجودی است که گیسوان بلند و عقل کوتاه دارد.
زن برزخ میان انسان و حیوان است.
مردی که زن میگیرد مثل کسی است که میمون می پروراند.
زنان دام شیطانند.
زن شکل فرشته ، قلب افعی و شعور خر را دارد.
کا ری که شیطان از پس آن بر نیاید زن انجام می هد .
برای زن ، الاغ و گردو ، دست قوی لازم است.
سه چیز شر هستند : زن ، آتش و طوفان
شیطان به گرد زن نمیرسد.
حتی بهترین زنان دنده اي از شیطان دارند .

 

در قرن بیستم برای نخستین بار مسئله حقوق زن در برابر مرد مطرح شد . انگلستان که قدیمیترین کشور دموکراسی به شمار می‌رود ، در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شد .

 

در کشور فرانسه ژنرال دوگل قانونی گذاشت که زن تا حدودی می توانست صاحب اموال خود باشد هر چند هنوز هم نمیتوانند بدون امضای شوهر استقلال مالی داشته باشند .

 

در دنیای غرب از قرن هفدهم به بعد پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی به نام حقوق بشر صورت گرفت . نویسندگان و متفکران قرن ۱۷ و ۱۸ افکار خویش را درباره حقوق طبیعی و فطری وغیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسین در بین مردم پخش کردند.

 

ژان ژاک روسو و ولترمنتیسکو از این گروه نویسندگان و متفکرانند . این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند شاید بتوان ادعا کرد که حق این‌ها بر جامعه بشریت از حق مخترعان و مکتشفان بزرگ کمتر نیست.

 

اصل اساسی مورد توجه این گروه این نکته بود که انسان بالفطره به فرمان خلقت و طبیعت، واجد یک سلسله حقوق و آزادیها است که هیچ گروه و فردی نمیتواند از او سلب کند.

 

حتی خود صاحب حق نیز نمی‌تواند به میل و اراده خودآنها رابه غیر منتقل نماید و خودرا از این ها لخت و منصرف سازد و همه ی مردم اعم از حاکم و محکوم ، سفید و سیاه، ثروتمند و مستمند دراین حقوق و آزادیها با یک دیگر متساوی و برابرند.

 

این نهضت فکری و اجتماعی نخستین بار در انگلستان و بعد ایالات امریکا و بعد در فرانسه به صورت انقلابها و تغییر نظامها و امضای اعلامیه ها بروز نمود و بتدریج به نقاط دیگر سرایت کرد.

 

در قرن ۱۹ انچه درباره حقوق انسانها گفته شد و یا عملا اقدامی صورت گرفته مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقه کارگر. اما در قرن ۲۰ مسئله حقوق زن در برابر مرد مطرح شدو برای نخستین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم درسال ۱۹۴۸ میلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صریحا اعلام شد .

سخنان زیبا از بزرگان اسلام در مورد زن | جملات زیبای اسلام در مورد زنان

 


حتما بخوانید:   وظایف زن در زندگی از نظر اسلام ؟


 

در همه ی نهضتهای غرب از قرن ۱۷ تا قرن حاضر محور اصلی دو چیز بود: آزادی و تساوی .
نظر به این که نهضت حقوق زن در غرب دنباله سایر نهضتها بود دراین مورد نیز جز درباره آزادی و تساوی سخن نرفت.پیشگامان این نهضت مدعی شدند که حقوق بشر بدون آزادی زن بی معنی است و به علاوه همه ی مشکلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم تساوی حقوق او با مرد است.

 

همه ی ي سخن ها دور این مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیت شریک است و یک انسان تمام عیار است پس باید از از حقوق فطری و غیرقابل سلب بشر مانند مرد و برابر با او برخوردار باشد. این نهضت شاید برخی بدبختی ها را از زن گرفت ولی بدبختی ها و بیچارگی هاي‌ دیگری را برای او به ارمغان آورد .

 

زن اوایل قرن بیستم ازسا ده ترین و پیش پا افتاده ترین حقوق محروم بودو تنها در اواخر قرن بود که غربیها به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت را دنباله نهضتهای دیگر می‌دانستند همه ی معجزه ها را از آزادی و تساوی خواستند غافل از این که تساوی آزادی مربوط است به رابطه انسانها با یک دیگر، ازآن جهت که زن مانند هر انسان دیگری آزاد آفریده شده است و از حقوق مسا وی بهره مند است ولی زن انسانی است با چگو نگی هاي‌ خاص و مرد انسانی با چگونگی هاي‌ دیگر .

 

سرمایه داران از این نهضت سوء استفاده کردند انها برای این که زن را از منازل بکار منازل بکشند و از نیروی اقتصادی او بهره کشی کنند حقوق زنان ، استقلال اقتصادی زن و آزادی زن را عنوان کردند .در مجله ي خواندنی ها مقاله اي از مهنامه ي شهربانی تحت عنوان «سر گذشت هایي از زنان کارگر در جامعه ي ایالات امریکا » نقل کرده است . این مقاله ترجمه اي است از مجله ي کورونت .

 

در ابتدا درد دل خانمی را نقل میکند که چگونه بعنوان تساوی زن و مرد رعایت هایي که سابقاً از زنان کارگر می ‌شد دیگر امروز وجود ندارد او میگوید: «« حالا شرایط کار در کارخانه ي جنرال موتور ایالت اهایو یا به عبارت بهتر همان جاییکه نزدیک ۲۵۰۰ زن در حال زجر کشیدن هستند تغییر یافته است »». خانم مذکور همچنین خودرا در حال نگه داشتن یک اتومبیل بخار بسیار قوی یا پاک کردن یک تنور فلزی ۲۵ پوندی که چند لحظه ي قبل مردی قوی هیکل آن را بر جا گذاشته می‌بیند و با خود می‌گوید : ««سر تا پا کوفته و زخمی شدم»».

 

فیمینیسم یکی از پدیده هاي‌ نو ظهوری است که داعیه دفاع و حمایت از زنان و استیفای حقوق آن ها را دارد .در واقع جنبش فیمینیسم یک پدیده ي غربی تمام عیار محسوب می‌شود . این جنبش عمدتا در دوران پس از جنگ جهانی دوم قوت و گسترش زیادی پیدا کرد و در کشور های غربی رشد یافت و بعضا در عرصه ها و میادین مختلفی موفق به نیل موفقیتهای چشمگیر به نفع زنان گردید.

 

 

انقلاب صنعتی در اروپا و به ویژه در انگلستان منشا پیدایش تحولات بسیار مهمی در عرصه هاي‌ اجتماع گردید و میتوان گفت نیاز روز افزون به کارگان ارزان و نیمه ماهر برای تضمین جرقه تولید کارخانجات و صنایع انگلستان زن رسما بعنوان نیروی کار وارد عرصه تولید شد و استفاده از آنان شکل معمول تری نسبت به گذشته پیدا کرد.

 

زیرا فیمینیسم اساسا یک جنبش اصلاح طلبانه و منادی دفاع از حقوق زنان در چهارچوب یک جامعه مدنی محسوب نمیشود بلکه این جنبش به دنبال تاسیس و یا به عبارت بهتر، ایجاد نوآوری در حقوق زنان می باشدتا این که از حقوق مسلم انها دفاع کند . مثلاً در حال حاضر یکی از مسائل و موضوعاتی که جنبش فیمینیسم در غرب به دنبال تحقق آن بوده و برای آن اهمیت زیادی قائل است این است که نام خانوادگی فرزندان رابه نام خانوادگی زن مبدل سازد تا نام خانوادگی مرد !!!

 

این موضوع نشان می‌دهد که برای رسیدن به برابری حاضرند هر انچه را قاعده و قانون طبیعی است را وارونه سازند. آنان خیال میکنند که چنانچه اسم خانوادگی فرزندان رابه اسم خانوادگی زن ملحق کنند به یک برا بری دست مییابند!البته در برخی گروههای افراطی فیمینیسم حالت اعتراض و انزجار نسبت به مردان هم وجوددارد از این رو است که متاسفانه حالتهای بیمار گونه اي در بدنه جنبش فیمینیسم در غرب پدیدار گشته است که واقعا مایه تاسف است .
طرفداران جنبش فیمینیسم از سقط جنین که مخالف باورها و ارزشهای کلیسای کاتولیک است طرفداری میکنند و همچنین از همجنس بازی زنان حمایت می‌کنند .

 

ارتباط هواداران این جنبش با مذهب و دیانت مسیحی در غرب کاملا سلبی و منفی است و اصولا یکی از فعالیتهای اصلی کلیسای کاتولیک و واتیکان عبارت از نفی ورود هرگونه ادعا و خواسته جنبش فیمینیسم میباشد. هواداران این جنبش هیچگونه احترام و شانی برای خانواده و رسومات مذهبی در خصوص زن و خانواده قائل نیستند .

 

فیمینیسم انواع و اقسام گوناگونی دارد که تابع نگرش به باوردارندگان این جنبش است . دیدگاههای این گروهها درباره جامعه ایده آل و چگونگی تغییر یک جامعه با یک دیگر متفاوت است در این جا از سه نوع فیمینیسم یعنی برابری خواهان لیبرال ، مارکسیست و رادیکال یاد خواهیم کرد .

 

فیمینیستهای لیبرال معتقد هستند که زنان باید کاملا با مردان برابر باشند انها دراین راستا اصلاحات داخل سیستمی را پیشنهاد می‌کنند .این گروه دارای اهرمها و سازمانهایی هستند که در راستای این هدف تلاش میکنند .

 

دراین ارتباط می‌توان از سازمان ملی زنان « N.O.W» یاد کرد .عقیده بر این است که اساسا جامعه ي کشور آمریکا بر اساس اصول خوبی چون عدالت گستری و آزادی استوار شده است ، لیکن این اصول هنوز بطور کامل در مورد زنان اعمال نمیشود . برخی بر این باورند که مساعی لیبرالیستی این اشخاص نتیجه داده است و تعداد زیادی از اصلاحات فرهنگی خوب در دهه ي گذشته به خاطر اعضای فعال این جنبش بوده است .

 

فیمینیست هاي‌ سوسیالیست بر این باورند که تحلیل اشخاص لیبرال از مشکلات زنان سطحی بوده و به عمق مسائل نمیپردازند . مارکسیستها سرکوبی زنان را نوعی استبداد می‌دانند که ریشه در فاصله طبقاتی انسانها و دو سیستم سرمایه داری دارد .

 

این گروه مدعی هستند که عدم برابری دریافت حقوقی دو جنس منافع سرمایه داری را تضمین میکند . کلام آخر این که بر اساس اعتقادات فیمینیستهای سوسیالیست وضعیت زنان التیام نمی‌یابد مگر آنکه مفهوم خصوصی دستخوش دگرگونیهای وسیعی گردد.

 

فیمینیست دوآتشه اي چون FIRE STONE تحلیل برابر خواهی سوسیالیست را نیز پیش افتاده و سطحی دانسته و معتقد است که سرکوب زنان در هر سیستمی ممکن است .

 

جالب این جا است که رویکرد این گروه رویکردی بیولوژیکی است این گروه مدعی است که تفاوتهای زنان و مردان ریشه در اختلافات بیولوژیکی دارد دلیلشان این است که بچه زایی عامل اصلی مشکلات زنان می‌باشد این عامل سبب شده است که زنان جهت بزرگ شدن بچه هاي‌ خویش به مردان وابسته گشته و بهمین دلیل به حاشیه رانده شده و فرودست شوند.

 

این گروه جهت خلاصی از این حقارت، شدیدا دست به دامن تکنولوژی شده و میل قلبیشان این است که زمانی بچه هاي‌ آزمایشگاهی و علمی جای گزین نقش بچه زایی زن شوند. برای این که وضعیت زنان ارتقا یابد، این گروه معتقد هستند که باید شرایط بیولوژیکی و اجتماعی زنان کاملا دگرگون گردد. در بین این گروهها خرده گروههایی یافت می‌شوند که به مادر محوری معتقد هستند این اشخاص باور دارند که بچه هاي‌ آزمایشگاهی مشکلات زنان را برطرف نکرده بلکه سبب تشدید آن میشوند.

 

نکته قابل تامل این است که کارآمدی دیدگاه زنان لیبرال بیشتر می‌باشد زیرا این گروه بتدریج ایده آلهی زندگی خویش رابه نهادهای مسوول القاء میکنند .

 

نظریه پردازان فیمینیسم مسئله جنسیت را یک واقعیت بیولوژیکی ندانسته بلکه آن را پدیده اي می‌دانند که به واسطه اجتماع شکل می‌گیرد.موضوع اصلی ساخت گرایی این است که حتی دانشمندان واقعیت آن را کشف نکرده بلکه به ساخت آن میپردازند بر اساس رویکرد ساخت گرایی اجتماعی، ما مستقیما واقعیت را تجربه نمیکنیم بلکه در عوض فعالانه، مفاهیمی برای وقایع محیطی می سازیم که بر اساس تجربیات قبلی و پیش انگاشتهای ما می‌باشد این رویکرد شباهت زیادی به تئوری طرح واره اي دارد این در حالی لست که در فرهنگهایی چون ZUNI و SIOUX مقوله دیگری به نام BERDACHE وجوددارد که جنسیت اساس اجتماعی دارد. مثلاً سفید پوستان معتقدند که زنان بعد از زایمان خسته میشوند این در حالی است که در عده اي از فرهنگها به مفهوم زائو نمایی پدر عقیده دارند.

 

به عبارت دیگر طوری به مساله زایمان می نگرند که گویی وضع حمل کننده جنس مذکر می‌باشد . به مجرد این که نوزاد پا به عرصه حیات می‌گذارد زنی که زایمان کرده نوزاد را در اختیار پدرش گذاشته تا چندین روز استراحت کند این در حالی است که خودش به فعالیتهای سابقش برمی گردد .

 

روانشناسان فیمینیسم معتقد هستند که نه تنها جنیست یک متغیر شخصی است در عین حال نیز یک متغیر متحرک نیز می‌باشد زمانی که ادعا می‌شود جنسیت یک متغیر شخصی است منظور این است که جنسیت شاخص فرد است .این امر شخص رابه مطالعه تفاوتهای جنسیتی رهنمون میکند. منظور از متغیر محرک این است که دیگران به واسطه این امر در برابر شخص واکنش نشان می‌دهند. با این تفاسیر مطالعه موضوع جنسیت می‌تواند بسیار راهگشا باشد .

 

تعداد زیادی از گروههای محافظه کار و راست جدید شدیدا به دیدگاههای فیمینیستها خرده گرفتنداند. این اشخاص عقیده دارند نقش و جایگاه زنان ریشه در ایدئولوژی آنان داشته است به وسیله خداوند مقدر شده است پس براین اساس کاملا طبیعی می‌باشد. در خاتمه جا دارد که به این مطلب اشاره شود که تعداد زیادی از دیدگاههای فیمینیستها به دشواری با موازین علمی فعلی سازگاری دارد و باید این گروهها برای اثبات دیدگاههای خویش تلاش بیشتری کنند.

 

به اعتقاد روشنفکران استقرار فرهنگ پدرسالار و نگرش مرد سالارانه در جامعه ایرانی عمده ترین عامل وجودی ساختار تبعیض آمیز و نابرابر فرهنگی اجتماعی علیه زنان است .

 

چنانکه یکی از روشنفکران سیطره نگرش مرد سالاری و عادت مردان بر مالکیت نسبت به زنان را از مشکلات عمده زنان دانسته و معتقد است که این نگرش به سادگی متحول نمی‌شود .

 

یکی از روشنفکران لائیک در گفت‌وگو با یکی از نشریات اپوزیسیون بيرون از کشور نظام مرد سالار را چنین توضیح می‌دهد : «« نظام مرد سالار نوعی سازمان اجتماعی است که در آن اعمال قدرت خانگی و سیاسی در دست مردان است. از مظاهر این نظام، نظام برتری جنس مذکر در مقابل قوانین و نظارات اجتماعی است. در چنین نظامی زن در قیومت دائمی مرد است.

 

زن برای زایش و پایش کودکان و برآوردن نیازهای عاطفی مرد و مرد برای کسب و کار و امرار معاش و نگهبانی و سرپرستی از زن و فرزندان آفریده شده است . در جایی دیگر نیز گفته است : اسلام بنیاد گرا با اعتقاد به برتری مرد به زن از نظر قوای جسمانی و مغزی هم چون قوانین دوران جاهلیت نقش زن را محدود به مادر بودن می‌کند و ناقص العقل می شناسدش.»»

 

اگر این سخن اشاره به تفا.وتهای حقوقی داشته باشد که در اسلام متناسب با ویژگی های جسمی و روحی زن و مرد مقرر شده است می‌توان گفت این نظام حقوقی با سنن انسانی برابر زنان ناسازگار نبوده و اتلاق مرد سالاری بر آن روا نیست.

 

امروزه در دنیای غرب نیر علی رغم شعارهایی که در باره برابری زن و مرد داده شده و به ظاهر هیچ منع قانونی در آن وجود ندارد . در متن جامعه غرب نیز هنور از برابری زنان و مردان در عرصه سیاست و اقتصاد خبری نیست و موانع اجتماعی و فرهنگی همان‌ گونه باقی است .

 

بنظر یکیدیگر از روشنفکران لائیک در نظام سنتی زنان دارای هویت مستقل و دارای پایگاه فردی نیستند بلکه بعنوان همسران ، مادران ، دختران مطرح هستند یعنی پایگاه اجتماعی ایشان در وابستگی به مردان معنا پیدا می‌کند . دختران هویت خودرا نه از طریق فعالیتها و تواناییهای فردی بلکه از طریق ازدواج و تشکیل خانواده و ایفای نقش همسری و مادری کسب میکنند.

 

در دنیای غرب حضور خانم مارگارت به مدت ۱۱ سال در راس دولت انگلیس علامت بارزی از همین مشارکت وانمود میشود و ظاهر امر این است که نمیتوان این ادعا را رد کرد که در دنیای غرب زنان میتوانند به والاترین مناصب سیاسی دست پیدا کنند .

 

اما باید دانست همه ی دنیای غرب این آزادی عمل را برای زنان قائل نیست و مثلاً در خود ایالات امریکا که در حال حاضر ۴۳ رئیس جمهور داشته است نمیتوان یک مورد را سراغ گرفت که یک زن حتی به مرحله نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری دست یابد چه برسد به این که بعنوان رئیس جمهور برگزیده شود . این موضوع درباره اکثر کشور های غربی صدق می‌کند . این مسئله میتواند حالتی از وجود تبعیض جنسیتی در تصدی مناصب و پستها باشد .

 

 

با این وجود نمی‌توان این واقعیت را منکر شد که سطح و درجه مشارکت سیاسی زنان در غرب در دایره ي وسیع تری نسبت به آنچه که در جوامع جهان سوم می گذرد انجام میگیرد و از این حیث زنان در دنیای غرب توانستند زودتر از سایر جوامع به آزادیهای بیشتری در زمینه برخورداری از حق رای و شرکت در انتخابات نایل آیند و این درحالی است که در عده اي از کشور های جهان سوم به ویژه در کشور های اسلامی به زنان حتی حق رای و شرکت در انتخابات داده نشده و از این جهت این کشورها شان و موقعیتی برای مشارکت سیاسی زنان قائل نیستند .

 

اما واقعیت این است که برای ارزیابی مشارکت زنان و قائل شدن حق برای نیمی از پیکره جامعه برای شرکت موثر و کارامد در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورمان هیچ نیازی نیست که دنیای غرب بعنوان مثال درنظر گرفته شود زیرا اسلام بعنوان دینی جهان شمول، هیچگاه از وضعیت زن در جامعه غفلت نورزیده و برای وی شان و منزلت ویژه اي قائل شده است و این شان در وضع و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت جالبی متبلور شده است .

 

مثلاً در بند ۱۴ قانون اساسی به تساوی بین مرد و زن تاکید کرده و دولت را مسوول تامین حقوق همه ی جانبه افراد جامعه اعم از مرد و زن و … و تساوی عمومی در برابر قانون می‌داند .

 

جالب این که حقوق همه ی جانبه اي که نسبت به تامین انها در قانون اساسی پافشاری شده است عبارت است از: تضمین تحصیل آزاد برای همگان، صحه گذاری بر مشارکت برابر در عرصه هاي‌ مختلف اقتصادی، اجتماعی و غرهنگی ، پرداختن به حقوق نژادی و قومی، حمایت از حق، تامین اجتماعی ، تضمین حق اشتغال و…. است . علاوه بر این براساس اصل ۲۱ قانون دولت موظف است حقوق زن را در تمامی جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و زمینه هاي‌ مساعد برای رشد شخصیت زن و مقام مادی ومعنوی وی را فراهم آورد . این دو اصل به خوبی روشن میکند که زنان در ایران دارای آزادی عمل کامل برای برخوردرای از حق مشارکت برابر در تمام عرصه هاي‌ فرهنگی، هنری و سیاسی و …. می باشند.

 

 

امروزه وضعیتی که زنان در کشورمان دارند حاکی ازآن است که هیچ عرصه اي باقی نمانده است که انها نقش و سهمی پویا و فعال در آن نداشته باشند در انتخابات مختلف زنان با آراء خویش نقش آفرینی کرده و طبعا رأی آنان در رقم خوردن تعداد زیادی از معادلات موثر بوده و قانون اساسی بر حق رای زنان بعنوان عرصه اي برابر با رای مردان تاکید کرده و زنان در تجربه نخستین حق رای در بعد از انقلاب در همه ی پرسی جمهوری اسلامی شرکت کرده و نقش قاطعی را در تاسیس کیان جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند و این در حالی بود که محافل بیگانه و بدخوا ه تا قبل ازآن چنین تبلیغ می‌کردند که با سرنگونی رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی زنان در کنج منازل محبوس شده و از کلیه حقوق محروم خواهند ماند.

 

در ساخت سیاسی نیز پیشرفت زنان اگر چه کافی نبود ولی سیر منظم و چشمگیری را طی کرد.محدودیتها و موانع سنتی در قبال پیشرفت زنان از میان برداشته شد و میتوان گفت که نظام به ارزش و پویایی حضور زنان در کلیه عرصه هاي‌ سیاسی و فرهنگی بعنوان راهی برای سهیم کردن آنان در تعیین چشم اندازها و آفاق حرکت علمی و فرهنگی و سیاسی کشور پی برد.

 

به یقین طی ۲۰ سال و اندی زن ایرانی تجربه اي از سر گذرانده که در تاریخ حیات سیاسی کشور ما بی سابقه بوده است .زنان ما خواستار خلعت ملوکانه نیستند بلکه حق طبیعی خودرا می‌خواهند و برای آن تلاش میکنند .

 

 

از آنجا که زنان ایران بار یک تاریخ ۲۰۰ساله رابه دوش می‌کشند، برای التیام وضعیت زنان در جامعه یک کار فرهنگی دراز مدت لازم است . با مروری بر تاریخ ۲۰۰ساله ایران از زمان مشروطه تا امروز می‌توان گفت که مشروطیت دورانی است که زن به سبب ناآگاهی ازحقوق خود چیزی نخواست و کسی چیزی به او نداد .

 

 

در دوران پهلوی اول و دوم نیز حقوق اساسی و قوانین خانواده از بالا واز سوی هرم قدرت بدون این که زن بخواهد بعنوان عطیه ملوکانه به او اهدا شد ، اما با توجه به این اصل که حقوق ناخواسته زیر پا گذاشته خواهد شد ، هیچ تغییری در وضعیت زنان ایرانی به وجود نیامد زیرا آنان باید خود بخواهند و بدانند چه را و چه قدر می خواهند .

 

بعد از انقلاب سازمان دولت خصلت مذهبی گرفت ؛سیاستمداران ایران بسیج توده اي رابه جای تشکیلات مدنی منسجم مورد تایید و تشویق قرار دادند و بسیج توده اي عامل احیای سنت هاي‌ به ظاهر مرد سالارانه در عرصه ي جامعه و صحنه ي سیا ست شد .

 

به گفته ي نخستین ناشر زن ایرانی :

«« کار نشر برای من در دورانی بود که زنان اوضاع نابسامانی را میگذراندند . جنگ ایران و عراق عاملی برای سرپوش نهادن بر شکاف هاي‌ اجتماعی بودو با آغاز جنگ نغمه مرد سالاری در ایران دمیده شد.»» .وی با مروری بر محتوا و عکسهای کتاب هاي‌ درسی دانش آموزان داشتن سهم بیشتر مردان در عکسهای اسامی و به دست داشتن شغل ها و نقش هاي‌ کلیدی در داستانهای این کتابها را مورد انتقاد قرار داد و اعلام کرد دراین کتاب ها ۱۸درصد اسامی مربوط به دختران و ۸۲ درصد مربوط به پسران است و از این مجموعه عکسهای نیز ۱۶ درصد مربوط به دخترا ن است و ۸۴ درصد به پسران اختصاص دارد . وی این امررا ایزوله کردن شکاف جنسیتی در کتاب هاي‌ درسی دانست و چنین گفت : ««وجود و حضور زنان عین حقیقت و واقعیت جامعه ایرانی است . سرگذشت زنان سرزمین ما تداوم تلخ انسان ایرانی است که سر درد دل تاریخ چند هزار ساله دارد .خواسته هاي‌ زنان کفه مقابل مسوو لیت است نه بیشتر ازآن .»»

 

 

البته فعالیت هاي‌ جنبش زنان در ایران باید آرام پیش برود چون مخاطب این فعالیت ها مردم هستند و مردم باید برای این تغییرات آماده شوند .زنان در تعداد زیادی از خانواده ها استقلال اقتصادی ندارند و برای مراجعه ي قانو نی با خشونت همسرانشان نخستین سوالی که مطرح میشود این است که به کجا بروم ؟

 

 

بخشی دیگر از مشکلات زنان در ایران به خاطرنبود ارتباط جمعی بین آنهاست و باید دانست که نمی‌توان مانع آگاهی زنان شد. وقتی بحث حقوق زنان در حیطه خانواده را جست‌وجو کنیم در نهایت به این نتیجه می رسیم که خانواده اي که حقوق بشر اسنادش را ترسیم کرده با چارچوب خانواده هایي که در ذهن تعداد زیادی از ما ترسیم شده است متفاوت است .

 

وقتی از حقوق زنان در چارچوب حقوق بشر سخن گفته میشود، بنیادی ترین اصل حقوق بشر یعنی اصل برابری تمام انسانها صرف نظر از نژاد ،مذهب ، رنگ و جنسیت عنوان میشود .

 

در ۷ سال گذشته جز تغییراتی در عسر و حرج بالا رفتن سن حضانت تا ۷ سالگی و ارزیابی مهریه به نرخ روز اتفاق چندانی رخ نداده ، اما تغییرات اجتماعی پر شتاب تر عمل کرده و ساخنار اجتماعی ایران به شکلی سریع از ساختار حقوقی فاصله گرفته است. البته بحث حقوق زنان از فیمینیسم جداست و این دو مقوله جدا از هم هستند و بحث حقوق زنان ایران بخشی از فر آیند دموکراتیزاسیون است.

 

خانم باربارا گری در مورد مقام زن در ایران طی سفری میگوید: «« من پیش از سفر به ایران برداشت هاي‌ نادرستی درباره این کشور داشتم که عمده آن بدلیل تاثیرات منفی رسانه هاي‌ غربی بود . پیش ا ز سفر به ایران دوستانم می‌گفتند سفر به آنجا برای زن کار بسیار خطرناکی است و تعداد زیادی از آن ها با تعجب به گفته هایم درباره سفر به ایران گوش میکردند و خود من هم تصور یک سفر پر مخاطره و مواجهه با انواع خطرات را در سر داشتم .

 

 

به محض ورود به ایران تمام این تصورات دریک لحظه دود شد و به هوا رفت . تصور می کردم بعنوان یک زن با ناملایمات زیادی در ایران روبه‌رو خواهم شد ، در حالی‌که پس از ورود باور کردم تمام این ذهنیات باطل و پوچ است و متاثر از تصویر هاي‌ سیاهی است که تعداد زیادی از رسانه ها در طول سال هاي‌ زیاد برایمان از ایران تصویر کرده اند .

 

 

تصور من این بود که زنان در ایران از هیچ حقی بر خوردار نیستند و همانند دوران رنسانس و انگیزیسیون ، زن ها اسیر و برده اند در حالی‌که واقعیت اساسا مخالف با این باور بود .

 

زن هاي‌ ایرانی متمدن ، فرهیخته و بسیار کار آمد اند که در تعداد زیادی از عرصه ها حضوری بارز دارند . خود من با چند خانم ایرانی فعال در عرصه هاي‌ اجتماعی صحبت کردم برایم بسیار جالب بود که زنان ایرانی در دوران بعد از انقلاب و برقراری جمهوری اسلامی حتی بیشتر از همتایان اروپایی به دانشگاه می‌روند و تحصیلات عالیه دارند . تعداد زیادی از خانم هاي‌ ایرانی در دانشگاهها فعالیت میکنند ، تدریس می‌کنند و مناصب عالیه دارند .

 

 

بعنوان فردی تحصیل کرده این زنان را ستایش میکنم وقصد دارم دراین زمینه تحقیقات گسترده اي را شروع کنم و واقعیت را برای دنیای غرب بازگو کنم .
واقعا احساس تاسف میکنم که چگونه رسانه هاي‌ ما توانسته اند با دروغ پردازی و خیال پردازی این همه ی ذهن مارا نسبت به سایر مردم و ملل خدشه دار کرده و به جای بیان حقایق برای ما داستان هاي‌ بی سر و ته وهزار و یک شب می‌گویند .

 

تعداد زیادی از رسانه ها تنها با الهام گرفتن از سیاسی پردازی ها و به قصد مخالفت با انقلاب اسلامی و حکومت ایران موقعیت زنان را دور از شان انسانی به تصویر می‌کشند، درحالی که فقط با مقایسه عکسهای و عکس هاي‌ دو برهه تاریخی پیش از انقلاب و بعد از انقلاب پیشرفت هاي‌ انسانی ، علمی و اجتماعی زنان ایران را در دوران پس از انقلاب میتوان شاهد بود .

 

برای من بسیار جالب بود که زنان ایرانی بعد از انقلاب بیش ازهمه زنان جهان به تحصیلات و فعالیت در محیط اجتماعی تمایل نشان میدهند در حالیکه در غرب عنوان میشود زنان ایرانی از تمامی حقوق محرومند.

 

 

زنان ایرانی به اسانی رأی میدهند و مشارکت سیاسی دارند ، انتخاب میشوند و پست هاي‌ بالای اجتماعی و سیاسی را اشغال میکنند ، در حالی‌که سایر همتایانشان در کشور های همسایه از حد اقل حقوق اجتماعی محرومند.

 

شاید تجربه بیست و چند ساله نگرش متفاوت به زنان ، تجربه اي بسیار موفق برای همه ی زنان در سراسرجهان باشد و جادارد این نمونه بعنوان تجربه اي عملیاتی در سراسر جهان و از سوی علمای علم بررسی شود.»»

 

از نظر علم آموزی از دو جهت حضور زن ضروری می‌نماید :
تحصیل علم و انچه که مربوط به حیات معنوی و انسانی است ؛ این تحصیل از نظر دین بر هر زن و مرد مسلمان واجب است . خداوند در قرآن و معصومین در سخنانشان بارها حرکت به سمت آخرت رابه ما تذکر داده اند و دستور فر موده اندکه این حرکت را نباید فراموش کرد و آن را مهم‌ترین حرکت یک انسان در زندگی انسان معرفی کرده اند .

 

این حرکت ، حرکت به سوی ابدیت است که نوع زندگی ابدی بستگی به نوع استعدادهای انسان در دنیا دارد چرا که دنیا گشت گاه آخرت است و از آنجا که هیچ حرکتی بدون آگاهی به به نتیجه مطلوب نخواهد رسید بر هر زن و مردی لازم است مقداری از وقت خودرا صرف یادگیری امور معنوی و دینی اش نمایدتا حرکتش به سوی ابدیت دروهله اول کور کورانه و نا موفق نباشد و در ثانی از زندگی انسانی و الهی جدا نگردد.

 

تحصیل علوم غیر دینی ؛ یعنی علومی که مربوط به زندگی مادی انسانی ، جدای از هر عقیده و مکتب است .حتی اگر از تحصیل معارف الهی هم صرف نظر کنیم و به زن بعنوان یک غیر مسلمان هم که بنگریم باز او ناچار است برای تحصیل علوم دیگر که یادگیری آن ها توسط خانم ها ضروری بنظر می رسد مقدای از وقت خودرا در اجتماع و خارج از خانواده بگذراند ، مثل علم دکتری با گرایشهای مختلف آن ودیگر علوم که بهتر است زنان بطور جداگانه به تعلیم وتعلم انها اقدام کنند .

 

 

انچه که مسلم است معالجه ویا تعلیم زن ها توسط دکتر ومعلم زن مزایا و محاسنی دارد که بر هیچ انسان عاقل و فهیمی پوشیده نیست و چیزی که بر همگان آشکار است این است که دنیای امروز برای پیشرفت نیاز مبرمی به کمکهای زن دارد .

 

تصدی بعضی از شغلها و اشتغال به بعضی حرفه ها از سوی زنان لازم بنظر می رسد مانند : طبابت ،پرستاری و سایر خدماتی که مربوط به خانم ها می‌شود و اغلب برای این موارد هم زنان ناچارند در اجتماع حضور یابند و شکی نیست که ارایه ي این خدمات از سوی خانم ها برای خانم هاي‌ دیگر بسیار بهتر از ارایه ي آن توسط مردهاست .

 

زنان مسلمان بعنوان نیمی از پیکر جامعه باید در مسایل سیاسی دخالت داشته باشند ودرتعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود شرکت کنند و به فرموده امام خمینی«« زن باید در مقررات اساسی مملکت شرکت کند »»

 

به هرحال ما معتقدیم که حفظ حجاب کمک بسیار خوبی برای انجام دادن این وظایف میباشد و اغلب هم برای این موارد زنان ناچارند در اجتماع حضور یابند وشکی دراین نیست که حجاب زن را از خطرات والوده شدن به مفاسد گوناگون دور نگه خواهد داشت و به ترقی او در وظایف ومسوولیتهای ذکر شده کمک شایانی خواهد کرد.

 

تجربه حضور فعال وموثر زنان مستمان باحجاب در تاریخ ۱۸ساله انقلاب اسلامی شاهد خوبی بر این مدعاست .

 

امیدواریم زنان ما با پیروی از احکام حیات بخش اسلام روز به روز درزمینه هاي‌ فردی و اجتماعی ترقی و تعالی یابند و الگوی خوبی برای تمام زنان عالم گردند.

 

قانون اساسی ایران در دیباچه خود، منزلت والایی برای زنان قایل شده و اعلام میدارد : «« زنان به خاطر ظلم بیشتری که تا کنون متحمل شده اند ، استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود.»»

 

و بر اساس اصل ۲۱ قانون اساسی دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و برای ایجاد زمینه مساعد برای رشد شخصیت و احیا ي حقوق مادی و معنوی او تدابیر لازم را اتخاذ کند ، از سوی دیگر منزلت برابر زن و مرد در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته و مطابق بند ۱۴ از اصل ۳ دولت موظف به تامین حقوق همه ی جانبه ي ا و و تساوی عموم در برابر قانون شده است . با این حال برخی ا ز روشنفکران می پندارند که بر سر راه تحقق این قوانین تنگناهایی وجوددارد، زیرا این برا بری اصولی که بارها مورد تایید قانون اسا سی قرار گرفته است در چارچوب موازین اسلامی طراحی شده است .

 

البته نظام ایران نسبت به تمایزات حقوقی خاصی که قوانین اسلامی بین زن و مرد قایل شده است متعهد و وفادار بوده و قوانین داخلی نمیتوانند منصرف ا ز آن تدوین و تصویب و اجرا بشوند.

 

ما دراین تحقیق به نتایج نه چندان خوشایندی رسیدیم . فهمیدیم که از ابتدا تا کنون توسط مردان در حق زنان اجحاف شده است و هیچ گاه زنان نتوانسته اند حق خودرا از مردان بگیرند .

 

ما دراین تحقیق به این نتیجه دست یافتیم که اکثر مردان زن را موجودی یک بعدی میدانند ، موجودی که حق ندارد سرنوشت خودرا تعیین کند و مردا ن باید نگهبان و رئیس او باشند و بر او تسلط داشته باشند و متوجه شدیم زنان نیز دراین امر مردان را یاری کرده اند ، اما نفهمیدیم چرا ؟

 

شاید به این دلیل که ما زنان و دختران را آن گونه تربیت کرده اند که همیشه از حقوق خود بگذریم و موجودی مهربان باشیم که فقط گذشت و ایثار میکند و تنها وظیفه ي او بر آورده کردن نیازهای مردان است و خود هیچ نیاز و هیچ حقی ندارد .

 

 

شایداین سخنان بنظر شما یک طرفه باشد ولی بنظر من این سخنان، حقیقت محض است و بس !و تنها پیام برای زنان و دختران این کره خاکی این است که ارزش هاي‌ خودرا درک کنند و در صدد به دست آوردن حقوق از دست رفته خود باشند و به این نکته توجه داشته باشند که :

 

امیدوارم این تحقیق برای همه ی خوانندگان مفید واقع شود مخصوصا زنان و دختران .

 

زنان و دخترانی که باید بدانند مانند همه ی مردها و پسرها حق و حقوقی دارند و باید به پاخیزند و با منطق و استدلال حق خودرا بگیرند.

 

روش منطقی این نیست که با جلوه نمایی و خود آرایی دلربایی کنند و در عالم رویا خودرا فردی موفق بدانند . بلکه باید سعی کنند با کسب علم و اعتماد به نفس قابلیتها و تواناییهای خویش رابه همگان آشکار سازند و بر تمام مرد هایي که چشم بر تواناییهای جنس مخالف بسته اند و فقط خود و همجنس هاي‌ خویش را می‌بینند نشان دهند که زنان علاوه بر ظاهر زیبای خویش ، سیرتی زیبا و افکاری منطقی دارند که در صورتی که به انها میدان داده شود میتوانند جهان را بهتراز آنگونه که هست بسازند .

 

پس بیاییدما همه ی زنان و دختران خویش را باور کنیم و نشان دهیم مردان هیچ برتری نسبت به ما ندارند .

 

بیایید کره زمین را برای زنان امن کنبم ، نه آنگونه که مردان آن را امن کرده اند و دراین راه کسانی هم که داعیه دفاع از حقوق زنان را دارندبه یاری بطلبیم تا همه ی انسانها بدون توجه به جنسیتشان زندگی اي سالم و سودمند داشته باشند. به امید آنروز!

 

منبع: takbook.com

گروه آموزشی تالاب

جدیدترین مطالب سایت