دوازده ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان گرامی باد…
به امید روزی که شاهد کار هیچ کودک کاری و خیابانی در سرزمینمان نباشیم…
در چشمهایشان خیره شوی
راز تلخی را میبینی
مدت هاست
بار غم را بسته اند…
حسرت بازیهاي کودکی
در دلهاي کوچکشان
داغ مانده اسـت.
رؤیاهای شیرین
در جور روزگار
خاموش و خالی مانده اند…
بست نشین پیاده روها هستند
آنجا کـه انعکاس نگاه کودکان کار،
از واکس کفشهاست!!
گم اند کفشهاي پیاده اي کـه
برقص سوارگان پیدا می دوند!!
بـه اجبار والدین در خیابان کار میکردم؛ دل کندن از خانواده راحت نیست
تابلو نقاش را ثروتمند کرد
شعر شاعر بـه چند زبان ترجمه شد
کارگردان جایزه ها را درو کرد
و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی کـه بهترین سوژه شد .. !
“شرم” میکنم کـه وزن سیری ام رابا ترازوی گرسنه اي بکشم…
نردبانی کـه ،بـه اندازه دلتنگی من قد بکشد
پشت دیوار کسی یافت نشد!!!!
تکیه بر حسرت خود خواهم زد……….
خدایا کجایی…من از تو فقط یک چیز میخواهم…پیامبری کـه معجزه اش
خنداندن کودکان خیابانی باشد…!!!
باز باران بی ترانه میخورد بر بام خانه
نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه کودکی ده ساله ام من
کودک کار و خیابان خسته و مجروح ز باران
وای باران! وای باران!
بازهم من ماندم و یک دسته گل بازهم من ماندم و یک دست پر!
متن کودکان کار
«باران عشق» حسرت همه ی این نداشته هاست. حسرت همه ی بیقراریها، دلتنگیها و آرزوهای بر باد رفته…
حسرت جهانی کـه دیگر خاکستری شده و خبری از ان صورتیِ شاد در ان نیست. دنیایی کـه بچه ها در ان نمیخندند و غمگیناند…
«باران عشق» قلبیست کـه دیگر در سینه هیچ کس جا نمی شود و ان بالاها می تپد. ان بالاها می وزد، می بارد، ضجه می زند…
کـه بچهها را نجات دهید، کـه فرار کنیم از این خاکستری لعنتی… کـه دنیا بدون بچه ها و ان نگاه هاي معصوم، خیلی چیزها کم دارد، نبضاش نمیزند، نمی خندد…
ورشکست شدن کدامین سرمایه دار، بـه اندازه بی سرمایه شدن تودردناک اسـت ؟
در شیرینی ات چه ریخته اي کـه کامها تلخ میشوند ؟؟
از پسرک فقیر پرسیدند :
تا بحال دروغ گفته اي ؟ پسرک گفت :
دروغ هایم زمانی شروع شد کـه :
موضوع انشایم این بود:
تابستان را چگونه گذرانده اید ؟
از خودم بدم آمد ؛ وقتی کـه بـه پسرک گفتم :
کفش هایم را خوب رنگ کن
و او گفت : خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم
متن هاي زیبا درباره کودکان کار
تنها کسی کـه اگه با یه شاخه گل بـه خونه بره ؛ مؤاخذه می شه
كودك گل فروش سر چهار راهه …