آرش مجیدی یکی از بازیگران برجسته و پرکار سینما و تلویزیون ایران است که مسیر هنری خود را از تئاتر آغاز کرد و با نقشهای ماندگارش در سریالها و فیلمهای مختلف، به یکی از چهرههای محبوب تبدیل شد. در کنار بازیگری، زندگی شخصی و نگاه عمیق او به پدرhood و خانواده، جذابیت خاصی به شخصیت او بخشیده است. در این مقاله، قصد داریم به طور جامع درباره زندگی، حرفه، علاقهمندیها و نگاههای آرش مجیدی صحبت کنیم و ۲۵ عنوان متفاوت و جذاب از زوایای مختلف زندگی این هنرمند را بررسی کنیم.
آرش مجیدی کار هنری خود را در تئاتر آغاز کرد و توانست در استان رتبه اول تئاتر را کسب کند. این موفقیت نقطه شروعی برای ورود او به تلویزیون شد.
نقش پلیس در سریال «رستگاران» اولین تجربهای بود که باعث شناخته شدن آرش مجیدی در میان مخاطبان شد.
او با بازی در سریال «زیر هشت» ساخته سیروس مقدم، استعداد خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت و توجهها را جلب کرد.
آرش مجیدی بارها گفته که بازیگری را برای لذت بردن از تجربه بازی و بودن در نقشهای مختلف انتخاب کرده است؛ او عاشق این است که نقش آدمهای متفاوت را بازی کند.
همسر آرش، میلیشیا مهدینژاد، لیسانس روانشناسی دارد و فعالیت هنریاش را از سال ۷۶ آغاز کرد. او به خاطر ازدواج و فاصله زمانی در فعالیتهایش کمی دوری کرد اما همچنان در کنار آرش همراه و حامی است.
آرش و میلیشیا صاحب یک دختر به نام میشا هستند که تبدیل به مهمترین نقطه زندگی آنها شده است.
آرش مجیدی معتقد است تولد فرزند باعث تغییر چشمگیر در نگرش و دیدگاه والدین نسبت به زندگی میشود؛ او میگوید حس پدر یا مادر شدن قابل توصیف نیست و فقط کسانی که آن را تجربه کردهاند، میفهمند.
آرش مجیدی و همسرش بعد از ۱۰ سال تصمیم گرفتند که بچهدار شوند. او میگوید فکر میکردیم باید به رفاه و امکانات خاصی برسیم، اما حالا میفهمد هیچ چیز آنقدرها تغییر نکرده و میشا بهترین اتفاق زندگی اوست.
آرش همیشه دوست داشت دخترش باشد و معتقد است زنان از نظر روحی و احساسی بسیار قوی و پیچیدهتر از مردان هستند.
آرش مجیدی علاقه زیادی به کوهنوردی و طبیعتگردی دارد و سعی میکند میشا را هم در این تجربهها شریک کند تا او هم کودکیاش را در طبیعت بگذراند.
او تلاش میکند محیطی را که خودش دوست دارد به میشا منتقل کند و با خود به کوهپیمایی ببرد تا حس پیوند با طبیعت را در او تقویت کند.
آرش تاکید دارد که بازیگری تنها شغل اوست و هیچ حرفه دیگری ندارد، او تمام تمرکز خود را روی بازیگری گذاشته است.
در سریال «سرزمین مادری» (معروف به «سرزمین کهن»)، آرش نقش رهی اردکانی را ایفا کرد که یکی از نقاشان بزرگ ایرانی است و این سریال زندگی و تحولات او را از سال ۱۳۲۰ تا انقلاب روایت میکند.
آرش در سریال «دلدادگان» نقش مالک پورسلیم را بازی کرد؛ داستان این سریال خانوادهها را در دوران مختلف تاریخی ایران به تصویر میکشد.
در این سریال آرش نقش نوری را بازی میکند، برادری که زندگی پیرزنی به نام زمانه خانم و ساکنان ساختمانش را روایت میکند.
آرش مجیدی در سریال «شهباز» نقش حسام را بازی کرده است؛ داستان گروهی سایبری که به دنبال یافتن یک هکر بینالمللی هستند.
آرش در فیلمهای متعددی مانند «روباه» (بهروز افخمی)، «سپیده» (روحالله حجازی)، «گاوخونی» (بهروز افخمی) و «شوکران» نقشآفرینی کرده است.
بازی در آثار کارگردانانی چون سیروس مقدم، بهروز افخمی و روحالله حجازی، نشاندهنده کیفیت و جایگاه آرش در سینما و تلویزیون است.
آرش مجیدی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره جام جم برای بازی در سریال «ارمغان تاریکی» دریافت کرده است.
این سریال ۳۰ قسمتی ساخته محمدحسین لطیفی است و داستان خانواده ثروتمند تیمورفام را روایت میکند؛ داستانی پر از پیچیدگی و چالشهای خانوادگی.
آرش معتقد است که پدر بودن تغییر بزرگی در زندگی انسان ایجاد میکند و دنیا را به شکل متفاوتی میبیند.
همسر آرش، با تخصص روانشناسی و تجربه بازیگری، همراهی ارزشمندی در مسیر زندگی و حرفه آرش است.
تجربه کودکی آرش در طبیعت و علاقهاش به آن باعث شده که بخواهد همین حس را به دخترش منتقل کند.
او باور دارد زنان از نظر حساسیت و اجتماعی بودن قویترند، در حالی که مردان اگر رها شوند بیشتر بازیگوش و شیطانصفت میشوند.
او نه تنها بازیگری جدی و متعهد است، بلکه در زندگی شخصی اش نیز یک پدر مهربان و مردی با دغدغههای عمیق است.
آرش مجیدی نمونهای از بازیگری است که با عشق و علاقه وارد این حرفه شده و توانسته با نقشهای متفاوت و ماندگار، جایگاه ویژهای در سینما و تلویزیون ایران پیدا کند. زندگی شخصی او، بهخصوص رابطه عمیقش با همسر و فرزندش، بخش مهمی از هویت او را شکل میدهد. نگاه آرش به خانواده، تربیت و طبیعت، تصویری انسانی و ملموس از یک هنرمند را به ما ارائه میکند که فراتر از قاب دوربین زندگی میکند.
آرش مجیدی را میتوان بازیگری دانست که زندگی را به شکل تمامعیار تجربه میکند؛ او با مهارت و احساس خود در نقشهایش زندگی میبخشد و در زندگی شخصیاش نیز یک پدر و همسر نمونه است. داستان زندگی و مسیر هنری او، الهامبخش بسیاری از علاقهمندان به هنر و خانواده است و نشان میدهد که عشق به هنر و خانواده چگونه میتواند همزمان در یک فرد وجود داشته باشد و به بهترین شکل به هم پیوند بخورد.