به گزارش فیلم نت نیوز، سریالهای کمدی ایرانی زیادی در سالهای اخیر ساخته و در پلتفرمها به نمایش درآمده که بخش مهمی از آنها در پایان بندی با مشکلات زیادی مواجه بودهاند. معضلی دیرینه در هنرهای نمایشی کشور که همچنان حل نشده باقی مانده و در کمدیها بیش از بقیه خود را به رخ میکشد، اما گهگاه به آثاری در این باب برمیخوریم که پایان بندی را جدی گرفته و بدرقهای مناسب برای تماشاگران خود در نظر میگیرند. سریال «قهوه پدری» ساخته مهران مدیری که به تازگی پخش آن از پلتفرم فیلم نت به پایان رسیده، جزو همین سریالها است که جمع بندی مناسبی داشته و تماشاگر خود را راضی به خط پایان میرساند.
«قهوه پدری» قصه خانواده مردی به نام جهانگیر ادیب است که پس از سالها گرداندن کتابفروشی به ورشکستگی رسیده و همراه همسرش سیمین و فرزندان خود مجید، سعید و سپیده در خانهای عاریهای زندگی میکنند. امیر برادران به عنوان نویسنده فیلمنامه که تجربه زیادی هم در نگارش فیلمنامه کمدی دارد، نقطه عطف نخست را خیلی زود رقم زده و قصه را وارد فاز تازهای میکند؛ جایی که اعضای خانواده برای رهایی از بنبست مالی دست به اقدام زده و در نهایت به مردی به نام اون میرسند! ایده اقتصادی اون بابت خرید قهوه و انبار آن برای کسب سودن، عطف دیگری را رقم زده و سقوط اقتصادی را خانواده را تکمیل میکند. شغل سیمین به عنوان کارمند ارشد بانک، زمینه را برای طرح ایده دزدی از گاوصندوق بانک فراهم میکند. ایده اصلی و مرکزی فیلمنامه سریال که الباقی داستان حول محور آن میچرخد. در عین حال، هیجانی هم پشت سر این ایده است که تماشاگر را کنجکاو تماشای ادامه آن میکند.
مجموعه اتفاقهایی که پس از مطرح شدن ایده سرقت از بانک کلید میخورد، بخش مهمی از دو سوم پایانی «قهوه پدری» را رقم زده و اندک داستانکها نیز به آن گره میخورد برای مثال میتوان به ماجراهای بیژن فاضلی پدر ملیسا اشاره کرد که در قسمتهای پایانی به ازدواجاش با ناهید خانم منتهی میشود. همین طور ماجراهای مربوط به ایرج نگهبان بانک که او نیز در فهرست طولانی بدهکاران خانواده ادیب قرار گرفته و شوخیهای زیادی با محوریت کاشت موی او شکل میگیرد. اضافه شدن پیرمردی به نام ناصر تونل هم بار کمدی کار را بالا برده و شوخیهای بامزه ای را شکل میدهد. درست کردن قهوه توسط جهانگیر به روشی که از خانواده اش ارث برده و در همان قسمت اول طرح شده، نقطه عطف دیگری را شکل داده و به اجاره کردن کافی شاپ کنار بانک ختم میشود. برادران با این کار به یک تیر دو نشان زده است: نخست ماجرای تونل زدن برای رسیدن به گاوصندوق بانک را طرح کرده و دیگر این که قهوههای باد کرده روی دست خانواده ادیب را آب کرده و پول زیادی هم نصیبشان میکند.
در قسمت آخر، مدیری برای جمع کردن قصه خود به یک عطف متوسل شده و آن هم چیزی جز ناپدید شدن دلارهای داخل کیف نیست. اتفاقی که تنشی به کار بخشیده و کل خانواده را وارد بحران میکند. میخچالچی عامل همه این اتفاقها است که پشت ظاهر سادهاش یک اختلاسگر حسابی خوابیده است! پیشنهاد مالی میلیون دلاری تاجری ایرانی برای استفاده از برند و فرمولاسیون قهوه جهانگیر، عطف بعدی را کلید زده و «قهوه پدری» را به سمت یک پایان خوش راهنمایی میکند؛ دقیقا همان چیزی که با توجه به کلیت سریال از آن انتظار میرفته و تماشاگر نیز توقع دیگری از آن ندارد.
مدیری که سابقهای سی ساله در کارگردانی و تولید سریالهای کمدی در مدیومهای گوناگون دارد، در قهوه پدری قصه ساده و سرراستی را انتخاب کرده و در شیوه روایت آن نیز از همین موضوع تبعیت کرده است. او در انتخاب بازیگران هم سعی کرده طیف متنوعی را گردهم آورده و از آن به عنوان نقطه قوت استفاده کند. یک طرف بازیگرانی همچون سام درخشانی، ژاله صامتی، جواد رضویان و خود مدیری و در سوی دیگر مجید نوروزی، حامد آهنگی، ملیسا ذاکری و حامد وکیلی که شکل بازی آنها نسبتا یکدست از آب درآمده است. از میان آنها، صامتی و وکیلی بهتر از بقیه بوده و در اجرای شوخیها کاملا موفق نشان دادهاند.
محمد جلیلوند
سریال قهوه پدری را در فیلم نت تماشا کنید