شب نهم محرم بـه تاسوعای حسینی و شهادت سقای کربلا حضرت ابوالفضل عباس «ع» اختصاص یافته اسـت و بـه مناسبت این شب و روز سوزناک، دراین قسمت از مجله تفریحی تالاب برای شـما همراهان عزیز لیستی از نوحه مداحی محرم را منتشر کرده ایم.
در اینبخش از مجموعه تفریحی تالاب مجموعه اشعار ویژه نوحه سرایی و مدیحه سرایی امام حسین «ع» برای ایام عزاداری ماه محرم و شام غریبان حسینی را آماده کرده ایم. این اشعار در مورد شهادت امام حسین و یارانش و حضرت ابوالفضل عباس «ع» در کربلا و ماه محرم هستند و امیدواریم مورد توجه شـما قرار بگیرند.
مطالب مشابه: نوحه و مداحی زیبا ویژه ایام محرم | متن نوحه محرم جدید
اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها
پاشو برو عزیز برادرم کسی نره بـه سمت خیمه ها
از غصه آب شدم خونه خراب شدم
شرمنده زینب و روی رباب شدم
مادر اومده بالا سرم غرق خون شده پا تا سرم
محشری شده برا سرم اي برادرم
اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها
پاشو برو عزیز برادرم کسی نره بـه سمت خیمه ها
غوغای حمله دشمن بـه گوش میاد
جدا شده دستم و خونم بـه جوش میاد
دوره میکنن من و تو جان مادرت پاشو برو
جای من بگیر جلوی این سیل لشکرو
برو داداش قد کمون من دیگه تو میمونی بدون من
داره میباره بارون از چشات روی چشای غرق خون من
تنها هستی و من بیتاب و مضطرم
چه جوری تنها بری از میدون تا حرم
داغ قربتت رو جیگرم تنها میمونی اگه برم
پیش من نمون برو حرم اي برادرم
دیگه چیزی نمونده یا اخا
کـه عالمی و بیقرار کنی
دیگه کسی نمونده پیش تو
یه نفری میخوای چیکار کنی
صاحب علم بمون بمون بمون
آروم قلب ما نرو نرو نرو
گِرد این حرم بمون بمون بمون
ساقی کربلا نرو نرو نرو
بی تو حرم بی تابه
بی تو حرم دلگیره
بی تو حرم بی آبه
بی تو حسین میمیره
اي سپاه من کجا کجا کجا
می شنوم از حرم عمو عمو عمو
اي پناه من کجا کجا کجا
هی میگه دخترمعمو عمو عمو
تو میری و میلرزه دل همه ی دختر ها
دیگه دارن دلشوره همه ی برا معجر ها
بی تو حرم بی تابه
بی تو حرم دلگیره
بی تو حرم بی آبه
بی تو حسین میمیره
چی اومد سرم ببین ببین ببین
چرا رو زمینی خدا خدا خدا
اومد مادرم ببین ببین ببین
تو کـه نمی بیني خدا خدا خدا
چرا تنت کوچیکه بگو چی شد اون هیبت
خواهرمون تنها شد پاشو بریم با غیرت
بی تو حرم بی تابه
بی تو حرم دلگیره
بی تو حرم بی آبه
بی تو حسین میمیره
جان زینب بـه لب رسید اي رسیده بـه علقمه
کی میآیی عباس «2»
اي قرار دل علی دل بـه تو بسته فاطمه
کی میآیی عباس «2»
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی میآیی عباس «2»
خیمه ها چشم انتظار دیدنت
تیغ دشمن در کمین چیدنت
می رسدکی دست ما بر دامنت
کی می آیي عباس «2»
جان زینب ؛ جان اصغر ؛ جان من
بر لب خشکیده ات آبی بزن
قلب تو تنگ اسـت و جنگت تن بـه تن
کی می آیي عباس «2»
دست تو تنها پناه اصغر اسـت
خشم تو سرمایه ي این لشکر اسـت
در کنارت تشنگی آسان تر اسـت
کی میآیی عباس «2»
با خیالت لحظه ها سر می شود
بغض ما هر لحظه پرپر می شود
تازه بی تو داغ اکبر می شود
کی می آیي عباس «2»
گریه ها کم کم بـه افغان میرسد
کار غم بی تو بـه سامان میرسد
عمر صبر ما بـه اتمام میرسد
کی میآیی عباس «2»
یاد تو گرمای آغوش همه ی
برده اي با رفتن ات هوش همه ی
شد عطش بی تو فراموش همه ی
کی میآیی عباس «2»
اي کـه با تو هر شبی مهتابی اسـت
بی تو ماندن اول بی تابی اسـت
داغ تو سنگین تر از بی آبی اسـت
کی می آیي عباس «2»
عشق مردان ؛ مرد میدان خطر
بر تن مشکت مکن دستت سپر
از تمام تشنه ها، لب تشنه تر
کی می آیي عباس«2»
اي زلال راهی دریا شده
اي هلال در شبم پیدا شده
درکنار علقمه تنها شده
کی می آیي عباس «2»
اي عمود خیمه ي زهرا بیا
تشنه کردی ؛ تشنه دریا را بیا
مثل تنها رفتنت تنها بیا
کی میآیی عباس «2»
ما همه ی یکدل دعایت میکنیم
صحبت از مهر و وفایت میکنیم
با لبی تشنه صدایت میکنیم
کی میآیی عباس «2»
قامت سرو تو مثل لاله ریخت
بر زمین خون تو بی اندازه ریخت
اي قربان سرت آبی کـه ریخت
کی می آیي عباس «2»
مانده سوی رفتن تو روی ما
روی تو برگشته سمت خیمه ها
ساقی ما ؛ سایه سار کربلا
کی می آیي عباس «2»
مطالب مشابه: بهترین متن های نوحه ماه محرم | اشعار و نوحه ماه محرم
یل ام البنین مولی اباالفضل
گل روی زمین مولی اباالفضل
کرم شرمنده ي تو
سخاوت بنده ي تو
ابوفاضل اباالفضل2
تمام خلق عالم عاشق تو
بود باب الحوائج لایق تو
همه ی دیوانه ي تو
گدای خانه ي تو
ابوفاضل اباالفضل2
عزیز و هستی زهرای اطهر
تو کردی جان فدای آل حیدر
بـه زینب نور عینی
علمدار حسینی
ابوفاضل اباالفضل2
تویی امید آن غمدیده خواهر
تویی سقای طفلان برادر
حسین را تکیه گاهی
علمدار سپاهی
ابوفاضل اباالفضل2
کسی هم چون تو سقایی ندیده
عدو با تیغ دستانت بریده
رسد بر جان صدایت
نوای یا اخایت
ابوفاضل اباالفضل2
بمیرم بر تو و فرق شکسته
بـه تیر کین عدو چشم تو بسته
کجایی قمر من
شده خم کمر من
ابوفاضل اباالفضل2
تا پیکرت در خون نشست اي علمدارم
از داغ تو پشتم شکست اي علمدارم
بعد از تو برادر من گشتم بی یاور
در خیمه آل فاطمه منتظر هستند
طفلان لب تشنه همه ی منتظر هستند
میکنم جستوجو برادر دستت کو
من درکنار جسم تو دیده گریانم
با نالههایي آتشین روضه میخوانم
اي همه ی هستِ من رفتی از دست من
اي ساقی لب تشنگان با لب عطشان
گرمِ خسوفی زیر خون، اي مهِ تابان!
اي ماه بیقرین یل امّ البنین
با دیدن تو چارهام کم شده عباس
من کوهم اما قامتم خم شده عباس
تو رفتی من ماندم بین دشمن ماندم
داغ تو برد از یاد من داغ اکبر را
حس می کنم در نزد تو بوی مادر را
چون کـه کوفی هستند فرقت را شکستند
مطالب مشابه: نوحه های زیبای دهه اول محرم
اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان
اللهم العن الجبت و طاغوت
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ
وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفَ الْمَلاَّئِکةِ
السلام علی المهدی وعلی آبائه
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً
وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً؛ بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
می شود هرروز اشکم در عزایت بیشتر
سوختم از روضه ات، از هاي هایت بیشتر
میروم دنبـالت امّا از حـرم هاي شـما
میرود تـا کربـلایـت، ردِّ پایت بیشتر
«یابن الحسن»
از عبادت هم مهمتر این اطاعت کردن اسـت
میدهم سر را ولی، دل را برایت بیشتر
دستگاهِ لاف بسیار اسـت امّـا مَـرد کـو
غیـرتم من را نگه دارد، بـه پایـت بیشتر
تا کـه می اُفتی بـه یادِ مشک و دست و علقمه
باز میگیرد دلت، امّا صدایت بیشتر
«یابن الحسن»
تا کـه میآید رَجزهای عمویت بر لبم
می شود سهمِ من از، دستِ دعایت بیشتر
تو هم از ایل و تبارت خوش قد و بالاتری
رفته آری بر عمویت، شانه هایت بیشتر
شام هايِ قبل، شاید، حتما امشب میرسی
میرسد از هر شبی، عِطرِ عبایت بیشتر
«یابن الحسن»
آنکه از جمعِ امامان دو برادر دارد
دلبری از همه یيِ ما دو برابر دارد
طرفی اُمِبنین و طرفی فاطمه اسـت
کیست در بینِ عشیره کـه دو مادر دارد
لشکری زهره ندارد کـه نگاهش بکند
خاصه وقتی کـه کنارش علی اکبر دارد
چقدر بر رویِ پیشانیِ او می اید
دستمالی کـه بـه سر حضرت حیدر دارد
ایستاده بـه سرِ کعبه بخواند خطبه
تا بدانند کـه این طایفه منبر دارد
هر امامی کـه تو را دید دو دستت بوسید
آخه بوسه بر بازویِ تو لذّتِ دیگر دارد
حق بده اینهمه اسفند برایت می سوخت
قد و بالایِ تو در سایه دو دختر دارد
گردیـده از پیکر جدا شاخۀ یاسم
افتاده بر روی زمین دست عباسم
عباس من! عباس من! چشم خود وا کن
بـار دگــر حمـایت از آل طاهــا کـن
سقای آل فاطمه! از چه بیتابی؟
کنـار نهـر علقمــه تشنـۀ آبی
با جام خالی کودکان دیده در راهاند
تنها تو را تنها تو را از تو میخواهند
من بین دشمن ماندهام بیکس و تنها
تو غـرق خـون افتادهاي بین دشمنها
وقتی کـه دست از پیکرت بر زمین افتاد
ذریـۀ زهــرا شدنـد جملـه دشمـنشاد
سقـای بیدست و سـرم! آه و واویلا
برخیز و رو کن در حرم آه و واویلا
این آبها کـه ریخت ؛ فدای سرت کـه ریخت
اصلا فدای امّ بنین مادرت، کـه ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه، بال و پرت کـه ریخت
اثبات شد بـه من کـه تو سقای عالمی
بر خاک قطره قطره ي چشم ترت کـه ریخت
طفلان از این کـه مشک بـه دست تو داده اند
شرمنده اند ؛ بازوی آب آورت کـه ریخت
گفتم خدا بـه خیر کند قامت تو را
این قوم غیض کرده بـه روی سرت کـه ریخت
وقت نزول این بدن نا مرتّبت
مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت کـه ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه هاي بلندت سرت کـه ریخت
اما هنوز دست تو را بوسه می زنم
این آب ها کـه ریخت فدای سرت کـه ریخت
پاشو علمدار حرم هنوز علمداری
پاشو اوردم دستات و علم رو برداری
پاشو می خوام بدونن
کـه کاشف الکروبی
پاشو می خوام تو صحرا
علمت و بکوبی
یا ساقی العطاشا
تو می دونی کـه بعد تو چی بـه سرم میاد
خودم کـه هیچ چی بـه سر اهل حرم میاد
خواهرمون بـه غیر از
من و تو یار نداره
همین حالا داره تو خیمه
گوشواره در میاره
مطالب مشابه: دانلود مداحی و نوحه محرم | نوحه خوانی و مداحی زیبا از مداحان
وقت جدایی رسید
باد مخالف وزید
از شَرر داغ تو
پشتِ برادر خمید
پُشت و پناهم شِکست
پشت سِپاهم شکست
فاطِمه در کربلاست
عَلقمه در خون نشست
از جانِ خود سیرم
اي خدا من بی او میمیرَم
اي خدا اهل حرَم ناله کنان
با مادرم تو هم رَفتی
حالا کـه من بی لَشکرم
از خون جوانان حرم
خدا لاله خدا لاله دمیده
بابا بـه حرم آمده
با ناله خدا ناله ولی قد خمیده گوید
یارم نیامد کس و کارم نیامد
علمدارم نیامد خدایا چه کنم حالا کـه من گرفتارم
نیامد مشکم صد پاره قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من زمین و آسمان ببین می لرزند
ز ناله هاي من شدم غریب قاتلم میخندند
بـه گریه هاي من رفتی و برادر تو بیچاره شده
جان جان منی اما گریان منی از بس نگران من و طفلان منی حسین….
یل دلاورم امیر لشکرم
میان ناله هاي تو میآید صدای مادرم
صدای وامصیبتای زینب میاد
از حرم رفتی و برادرت بیچاره شده حسین….
شبای پریشونی، با چشمای بارونی
مثل چشمه اي اما، بازم تشنه می مونی
برا او کـه مرد مرداست، حرمش شبیهه دریاست
علمش همیشه بالاست، یا مولا یامولا یاعباس
تو خونه ي کرمتم، ابالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دیوونه ي حرمتم، ابالفضل، اباالفضل، اباالفضل
بهونه ي کرم تو حسینِ،حسینِ،حسینِ
نشونی حرم تو حسینِ،حسینِ،حسینِ
همه ی کس و کار منی، علمدار، علمدار، علمدار
ماه شب تار منی، علمدار، علمدار، علمدار
وفامون اباالفضلِ؛ صفامون اباالفضلِ
بـه اذن خود ارباب، آقامون اباالفضلِ
پسررشید مولاست، پسرعزیز زهراست
قمر تموم دنیاست، یامولایامولایاعباس
ستاره شبای من، ابالفضل، اباالفضل، اباالفضل
همه ی ي نفسای من، ابالفضل، اباالفضل، اباالفضل
تویی کـه حال دلمو می دونی، می دونی، می دونی
تویی کـه پای عاشقا می مونی، می مونی، می مونی
می دونی کـه جای دیگه نمیرم، نمیرم، نمیرم
آرزومه برای تو بمیرم، بمیرم، بمیرم
تو خونه ي کرمتم اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دیوونه ي حرمتم اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
بهونه ي کرم تو حسینِ،حسینِ،حسینِ
نشونی حرم تو حسینِ،حسینِ؛ حسینِ
همه ی کس و کار منی، علمدار، علمدار، علمدار
ماه شب تار منی علمدار، علمدار، علمدار
دلی کـه گرفتاره، نداره دیگه چاره
کلید دل ارباب، تو دست علمداره
لقبش امیر و سقاست، آقای دلای شیداست
یه نگاش دوای درداست، یا مولا یا مولا یا عباس
سینه زن خواهرتم، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
گدای برادرتم، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
همه ی آب و گل منی، علمدار، علمدار، علمدار
همه ی چیه دل منی، علمدار، علمدار، علمدار
دلی کـه شده دیوونه، واویلا، واویلا، واویلا
نوحه براتو می خونه، واویلا، واویلا، واویلا
تو خونه ي کرمتم، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دیوونه ي حرمتم، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
بهونه ي کرم تو حسینِ،حسینِ؛ حسینِ
نشونی حرم تو حسینِ،حسینِ؛ حسینِ
همه ی کس و کار منی، علمدار، علمدار، علمدار
ماه شب تار منی علمدار، علمدار، علمدار
علی العباس واویلا، حسین تنهاست واویلا
تو خونه ي کرمتم اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
دیوونه ي حرمتم اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
بهونه ي کرم تو حسینِ،حسینِ،حسینِ
نشونی حرم تو حسینِ،حسینِ؛ حسینِ
مطالب مشابه: دانلود نوحه و مداحی های محرم
قامت خم شده را هر کـه بیند گوید
بی علمدار شده، دست حسین بر کمر اسـت
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر اسـت
دست از جنگ کشیدند و بـه من میخندند
تو کـه باشی بـه برم باز دلم گرم تر اسـت
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدي
چو ملائک بدنت پر شده از بال و پر اسـت
پیش من با سر منشق شده تعظیم نکن
کـه خدا هم ز وفاداری تو با خبر اسـت
علقمه پر شده از عطر گل یاس بگو
مادرم بوده کنارت كه حسین بی خبر اسـت
بـه تو از فاصله ي یک قدمی تیر زدند
قد و بالای رسا باعث این درد و سر اسـت
اصغر از هلهله کردن بدنش می لرزد
گر بداند کـه تو هستی کمی آرام تر اسـت
وعده ي ما بـه نوک نیزه و هر شهر دیار
کـه بـه دنبال سرت خواهرمان رهسپر اسـت
” پاشو حالا “
پاشو حالا تا نبینم علمت روی زمینه «زمینه»
پاشو حالا تا نبینم علمت روی زمینه
پاشو حالا نمیدونم من چی بگم من بـه سکینه
نرو پشت و پناه حرم ساقی آب آورم
خالی دور و برم اي امیر لشکرم
یا نور
تا عمود خیمه ات افتاد دشمن شیر شد
بی کسی ام را تماشا کرد و از من سیر شد
جای امنی نیست خیمه بی نگهبانی تو
ترس دشمن از حریم خیمه بی تأثیر شد
آن قدر چشم سکینه ماند بر راهت ولی
حیف کـه برگشتنت سقا بـه خیمه دیر شد
چشم هایم را ندیدی پای تو شد رنگ خون
از غم تیری کـه با چشمان تو درگیر شد
راه خیمه باز شد بر غارت نامحرمان
بی پناهی حرم با داغ تو تفسیر شد
شاهد حرف من اشک و روضه هاي زینب اسـت
اي علمدار حرم داغت بـه قلبم تیر شد
اي شجاعت دستبوس تو امیر علقمه
پرچم «آنّي اُحامی» تو عالم گیر شد
شاعر:جابر عابدی
مطالب مشابه: متن نوحه محرم | نوحه پیشواز محرم | اشعار پیشواز ماه محرم
باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس
دوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس
آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخهاي پرچم
واسه تو تا همیشه طپش قلبم / میگیره دم
پیمونه بـه پیمونه میزنم غم رو بی خیالم
با تو میگذره لحظههاي هرروز و ماه و سالم
حضرت سقا / تو دستای تو زلف موجای دریا
بـه عشق تو میبارن همه یي ابرا / تویی سقا
حضرت عباس / رقیه با صدای پات میره تو خواب
بنفسی انتَ میگه زیر لب ارباب / تویی مهتاب
مردم اینو میگن یل حسین خیلی خیلی آقاست
بین شیعه و غیر شیعهها پرچم تو بالاست
شد بـه پا طوفان / یا انگاری کـه دریا میکنه طغیان
کیه این کـه میلرزه زیر پاش میدان / شده طوفان
یا علی یاهو / گره انداخته بازم میون ابرو
نمیتونه بشه باز کسی رو در رو / مدد یا هو
صد و سی و سه مرتبه صداش کن بگو اباالفضل
بچه سیدا یک صدا بگن جان عمو ابالفضل
روضه شهادت علمدار کربلا
برادری بـه زمین بودو بال و پَر میزد
برادری بـه سرش بودو هِي بـه سر میزد
برادری بـه زمین از لبش جگر می ریخت
برادری بـه سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک اسـت رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش میکرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره بـه معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر بـه زانو و چشم هایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه يِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی کـه بغض علی داشت تا بـه پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته بـه روی سر میزد
حسین جان
شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله
خدا میدونه تا صدای قدم هاي عباس میومد
این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت
رو قبضه ي شمشیرش گفت
هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب ابوالفضله
جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو بـه پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب این جا چکار میکنی گفت عباس اومدم
یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهریادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهریادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد
هذا ودیعه علیک یادته؟ آره خواهریادمه گفت یادته
گفت حسین کـه تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهریادمه چی میخوای بگی خواهر ؟
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی از اهل قبیله ي مادرت اومدن
راسته ،چی شده خواهر شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه
یل بی مثال میدان شجاعت مثل قاسم زانو
هاشو بغل کرده هی می گفت آبروی منو
بردن خدا نگذره ازشون دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ي عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد
یقیین داشتیم تو میمونی عباس …
وقتی ابوالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی کـه مشک آب و میگیره بـه جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکو بـه دوش گرفت
بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس برنمیگرده
راوی میگه میدیدم حسین گاهی دستشو روشونه ي
عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس کـه راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه
یه وقت این جا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت
یه نگاه کرد بـه ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام می کني
مگه بناست برنگردم؟حسین هیچی نگفت دیدن عباس
و بغل گرفت سر بـه دوش هم اینقد گریه کردن
مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن عباس دیگه میخواد
در باغ یاسین از ازل من گل یاسم
پـروردهي امّالبنیـن یعنـی عباسم
من جان نثار مکتبم من اباالفضلم
یعنی حسینی مذهبم من اباالفضلم
چون ماه نو سر می زنم خیمه بـه خیمه
پروانهام، پر میزنم خیمه بـه خیمه
مـن بر سر پیمان خود باقــیام باقی
در بـزم عـاشوراییان ساقیام ساقی
هر کس کـه از شوق لقا تشنهتر گردد
گر در دل دریا رود تشنه برگردد
آب و امید من چه شد رفته از دستم
شرمنده از لب تشنگان در حرم هستم
آید حسین آنجا کـه من منتظـر هستـم
چون برگ قرآن می زند بوسه بر دستم
اي مرگ اگر بر عمر من خاتمه دادی
جایی بـه من در دامنِ فاطمه دادی
مطالب مشابه: کلیپ های کوتاه برای محرم (مداحی محرم)
دلی بـه وسعت پهنای عرش بالا داشت
لبی بـه وسعت مهریه هاي زهرا داشت
کنار علقمه در سجده گاه چشمانش
نداشت هیچ کسی را فقط خدا را داشت
گرچه قطرۀ آبی میان مشک نبود
ولی کرانۀ چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب چله ها، تیری
همین کـه در وسط گیر و دار گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
امیر علقمه، از بس کـه قدّ و بالا داشت
درست وقت نزولش؛ همه ی نگاه شدند
رشید بود، زمین خوردنش تماشا داشت
حسین بودو علی اصغر شهید شده
کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت…
اگه همه ی عالم سر یل ام البنین بیفته
تا من علمدارم محاله علم رو زمین بیفته
امونم رو بریدن با اون امان نامه
علی العباس حسینم تنهاست رو لبهامه
میترسم بعد من جرات پیدا کنن میترسم با بچه هامون بد تا کنن
میترسم کـه معجر از سرا وا کنن
خدا یه کاری کن نریزه زمین ابروی سقا
نذار کـه شرمنده بشم جلوی بچه هاي زهرا
من و زخم عمود اهن پرم از درد
توی خیمه رقیه میگه عمو برگرد
میترسم کـه زینبم اواره بشه میترسم رقیه بی گوشواره بشه
میترسم مادری بی شیر خواره بشه
بیا حسین جانم خودت روی دامن بگیر سرم رو
تا وقتی من زندم نبر طرف خیمه پیکرم رو
حلالم کن کـه مشک و خیمه نیاورد
مثه زهرا با صورت روی زمین خوردم
میترسم از قافله و بازار شام میترسم از نا محرم ها و ازدحام
میترسم از زینب و از بزم حرام
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من گل وفای من شنو صدای من
زمین و آسمان ببین میلرزد بـه ناله هاي من شدم غریب و قاتلت میخندد بـه گریه هاي من
رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده رفتی و برادر تو بیچاره شده
بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
یل دلاورم امیر لشگرم یل دلاورم امیر لشگرم
میان ناله هاي تو میآید صدای مادرم صدای وامصیبتای زینب میآید از حرم با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
رفتی برنگشتی کردی بیقرارم
پاشو جون زینب علمدارم
علمدارم، علمدارم
از داغ غم تو خیلی گریه کردم
پاشو جون زینب علمدارم
علمدارم، علمدارم
پاشو اي ماه و مهتابم ؛ پاشو از جات کـه بیتابم
بـه پیش چشمای اهل حرم داداش نکن آبم
بی تو من از همه ی سیرم ؛ بریم خیمه نکن پیرم
میبینی کـه زمین خوردی و من حالا زمین گیرم
رقیه ام آب نخورد اصلاً فدای اون سرت پاشو
اگه جون داد و مُرد اصغر فدای اون سرت پاشو
امون اي دل………
تنها بین لشکر با جسمت چه ها شد
از این غم اباالفضل قدم تا شد
قدم تا شد، قدم تا شد
با ضرب عمودی فرق تو دوتا شد
از این غم اباالفضل قدم تا شد
قدم تا شد، قدم تا شد
زدن دستاتو نامردا ؛ دیدم افتادی از بالا
با تیری کـه تو چشمت بود با صورت خوردی رو خاکا
امون از تیر و از نِي ها ؛ چقدر زخمی شدي اما
بـه دندونت گرفتی مشک دویدی هِي بـه سوی ما
ولی تا تیر بـه مشکت خورد زدی زانو و افتادی
تموم آبروت ریخت و تو از این غصه جون دادی
امون اي دل………
میدونم کـه دیگه داری میری اما
بی تو میشه داداش حرم تنها
حرم تنها، حرم تنها
میره سمت خیمه چشم بی حیاها
بی تو میشه داداش حرم تنها
حرم تنها، حرم تنها
بی تو میشه حرم غوغا ؛ بـه هر خیمه میذارن پا
تو کـه میری میدزدن معجر از روی سر زن ها
تو میری آه و واویلا ؛ از این شر و از این دعوا
میون اون همه ی آتیش میسوزه موی دخترها
اینا هر چی کـه ما داریم بـه غارت میبرن اي وای
اینا ناموس ماهارو اسارت میبرن اي وای
رقیه ام آب نخورد اصلاً فدای اون سرت داداش
اگه جون داد و مُرد اصغر فدای اون سرت داداش
امون اي دل………
الا یا ایها الساقی برون بر حسرت دل ها
کـه جامت حل نماید یکسره اسرار مشکل ها
بـه می بربند راه عقل را از خانقاه دل
کـه این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقل ها
اگر دل بسته اي بر عشق جانان جای خالی کن
کـه این میخانه هرگز نیست جز مأوای بی دل ها
اگر از نشئه ي دل کمتر از آنی بـه خود آیی
برون شو بی درنگ از مرو خلوتگاه غافل ها
اگر دل داده اي بر عالم هستی و بالاتر
بـه خود بستی بـه تار عنکبوتی بس سلاسل ها
نمک شور تو دریای طلب می طلبد
وصف لعل دهنت باغ رطب می طلبد
روز من را شب گیسوی شـما کرده سیاه
اصلأ اي ماه سرودن ز تو شب می طلبد
از غباری کـه نشسته بـه لب پر ترکت
میتوان گفت قدم هاي تو لب می طلبد
آن خضوعی کـه خدا در نظرت ریخته اسـت
درک آغوش نگاه تو ادب می طلبد
سخت کرده تب شوق لب تو کام مرا
هیچکس نیست کـه بر دوش کشد بار مرا
چه کسی برده دراین حاشیه چشمانت را
منکر آن نقش زن ناشی چشمانت را
میکشد با نظر ام بنین جبرائیل
طرح فیروزه اي کاشی چشمانت را
میتوانند ملائک بگذارند مگر
آخرین قیمت نقاشی چشمانت را
کار و بارش بـه سر میکده ها افتاده
دیده هر کس کـه نمک پاشی چشمانت را
آدم از باده ي چشم تو هوس میوفتد
تو اگر جام دهی میکده پس میوفتد
آخرین جمله کـه گفتند بگویم دلی اسـت
هر شخصی عبد حسین اسـت ابوفاضلی اسـت
لرزه انداخته عشق تو بـه بالا بـه زمین
مرحبا بر تو و بر مادر تو ام بنین
گردیـده از پیکر جدا شاخۀ یاسم
افتاده بر روی زمین دست عباسم
عباس من! عباس من! چشم خود وا کن
بـار دگــر حمـایت از آل طاهــا کـن
سقای آل فاطمه! از چه بیتابی؟
کنـار نهـر علقمــه تشنـۀ آبی
با جام خالی کودکان دیده در راهاند
تنها تو را تنها تو را از تو می خواهند
من بین دشمن ماندهام بیکس و تنها
تو غـرق خـون افتادهاي بین دشمنها
وقتی کـه دست از پیکرت بر زمین افتاد
ذریـۀ زهــرا شدنـد جملـه دشمـنشاد
سقـای بیدست و سـرم! آه و واویلا
برخیز و رو کن در حرم آه و واویلا
بره میدون حسین پیشانی حسین و بوسید
با هزاران امید زد بـه دل میدون سمت شریعه ي فرات
آب بیاره همه ی امید داشتن چون میدونن
عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره
یقین داشتن همین حالا از تشنگی علی اصغرو در میارن
یه آبی بـه لب هممون میرسه عباس رفت
تو شریعه ي فرات مشکشو پر آب کرد چند نقله
میگن آورد بالا بعضی ها میگن بـه آب تذکر داد
مگه تو مهریه ي مادر حسین نیستی؟
چرا بچه هاي حسین باید تشنه باشن؟
بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره
ولی امکان نداره آب بـه لب عباس برسه
و بچه ها تشنه باشن راه افتاد توکل بـه خدا
خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم صدای گریه ي علی اصغر
بـه خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه هاي حسین تشنن
خدایا کمکم کن راه افتاد چهار هزار تیر انداز
دور عباس و گرفتن تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن
بـه یه هدف تیر بزنن چی میشه اول دست راست عباس
و زدن مشک بـه دست چپ گرفت دست چپشم زدن
رفقا همه ی ي امید در وجود ابوالفضل بود یه جا ناامید شد
دید تیراندازا کـه دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش
بـه مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه
اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود بـه مشک دیگه
امید عباس ناامید شد من تا این جا بگم همه ی مقدمه بود
بیراهه نگفتم اصل روضه ي من همینه دستا رفت
مشک پاره شد تیر بـه چشم خورد
اونقدر بـه بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره
ایستاد عباس دیگه نمی خواست برگرده
دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت
دیگه بیاین کارو تموم کنین
من دیگه اینجوری برنمیگردم مشک و زدید
دیگه رفتنم فایده نداره یه وقت دیدن
یکی پا بـه رکاب عباس گذاشت اومد بالا
چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد
عباس کـه میگن تویی؟
از صبح تا هم اکنون همه ی رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی کـه من دیگه دست ندارم
گفت تو کـه نداری من کـه دارم
چنان با عمود آهنی زد بـه فرق ابوالفضل
این جا بود آقا با صورت افتاد بـه زمین تیرها دوباره فرورفت…
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی
حالا کـه آبی نیست پس احساسو برگردون
پاشو علمدارم خودت عباس و برگردون
غصه نخور عیبی نداره میگیم مشک و آب و برده
شاید حرم بارون گرفته شاید علی هم آب خورده
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و
خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ي ربابو
بدتر از این کـه روضه ي مشک تورو میبینم
دارم جلو چشم همه ی اسک تورو میبینم
بین تو خیمه نباید فاصله باشه
فرصت نده میدون تو دست حرمله باشه
فهمیدم از چشمای زخمیت کـه حرمله آزار داره
انگار حالا حالا با تیر سه شعبه اش کار داره
مردونگی کن پاشو میدونم کـه بی دستی
بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی
*آقا بهش گفت بیا بریم گفت نه گفت
اخه بـه همه ی بچه هات قول دادم
بعد جلو این همه ی لشکر رودوشت بزاری
مردم میخندن من نمیخوام جلو این همه ی مردم بهت بخندن حسین…
مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردن
دورو بر خیمه دارن از صبح میگردن
هر دائم الخمری کـه دیدم با گریه گفتم وای عباس
تو بهتر از هرکی میدونی زینب بـه چادر هست حساس
پاشو نذار هر بی حیایی بـه اشک ناموسم بخنده
پاشو بذار کسی بیادو دست رقیه رو ببنده
*همچی کـه اومد بالا سر عباس
رو بـه دامن بگیره دید عباس داره پاشو جمع میکنه
عباس چرا پاهاتو جمع میکنی گفت آقا
کی دیدی من جلوت پام دراز باشه جلوت دراز بکشم ؛
سر عباس و زانو گرفت دید هی عباس
سرشو کج میکنه میاره رو خاک آقا دوباره
سرشو میذاره رو زانو سه بار عباس سرشو
گذاشت رو خاک داداش با من غریبگی
نکن من حسینم راحت باش بزار سرت رو پام باشه
این آخری گفت داداش چطور سرم رو پات باشه
ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کسی نیست سرتو رو زانو بگیره حسین…
یه دونه دیگه کار تمام شد بچه هاي هیئت
از سمت حرم عباس بـه سمت حسین رفتیم
برای وداع دیدم بچه ها هی بر میگردن
وداع میکنن گفتم بچه ها شـما راحت بر میگردین
نگاه میکنین اما خود حسین عقب و نگاه نمی کرد
چرا چون یه عده منتظر بودن حسین بلند شه
بیان بدن و پاره پاره کنن صدای شمشیر میومد
اما دیدن آقا با گوشه ي آستین هی داره اشکاشو پاک میکنه
هشام بن اسبق میگه تو دروازه ي کوفه منتظر
بودم یه وقت دیدم یکی داره میاد بـه گردن اسبم
یه چیزی بسته اومد جلوتر دیدم سر بریده اسـت
گفتم حرمله این چیه بستی صدازد هشام سر بریدست
گفت میدونم سر کیه ؟گفت سر ابوالفضله
گفت مگه بـه نیزه نزدین صدا زد
این سر هر جور میزدیم بند نمیشد آخه سر بهم ریخته بود…
حسین….
مطالب مشابه: گلچینی از بهترین مداحی های محرم از ذاکران اهل بیت (ع) + دانلود مداحی محرم
باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس
دوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس
آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخهاي پرچم
واسه تو تا همیشه طپش قلبم / میگیره دم
پیمونه بـه پیمونه می زنم غم رو بی خیالم
با تو میگذره لحظههاي هرروز و ماه و سالم
حضرت سقا / تو دستای تو زلف موجای دریا
بـه عشق تو میبارن همه یي ابرا / تویی سقا
حضرت عباس / رقیه با صدای پات میره تو خواب
بنفسی انتَ میگه زیر لب ارباب / تویی مهتاب
مردم اینو میگن یل حسین خیلی خیلی آقاست
بین شیعه و غیر شیعهها پرچم تو بالاست
شد بـه پا طوفان / یا انگاری کـه دریا میکنه طغیان
کیه این کـه میلرزه زیر پاش میدان / شده طوفان
یا علی یاهو / گره انداخته بازم میون ابرو
نمیتونه بشه باز کسی رو در رو / مدد یا هو
صد و سی و سه مرتبه صداش کن بگو اباالفضل
بچه سیدا یک صدا بگن جان عمو ابالفضل
تا پیکرت در خون نشست اي علمدارم
از داغ تو پشتم شکست اي علمدارم
بعد از تو برادر من گشتم بی یاور
در خیمه آل فاطمه منتظر هستند
طفلان لب تشنه همه ی منتظر هستند
می کنم جستوجو برادر دستت کو
من درکنار جسم تو دیده گریانم
با نالههایي آتشین روضه می خوانم
اي همه ی هستِ من رفتی از دست من
اي ساقی لب تشنگان با لب عطشان
گرمِ خسوفی زیر خون، اي مهِ تابان!
اي ماه بیقرین یل امّ البنین
با دیدن تو چارهام کم شده عباس
من کوهم اما قامتم خم شده عباس
تو رفتی من ماندم بین دشمن ماندم
داغ تو برد از یاد من داغ اکبر را
حس میکنم در نزد تو بوی مادر را
چون کـه کوفی هستند فرقت را شکستند
زمینه
مستان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند
غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنند
اي آرزوی آرزو آن پرده را پر دار از او
من کس نمی دانم جز او مستان سلامت می کنند
بسم الله اي روح البقا بسم الله اي شیرین لقا
بسم الله اي شمس و ضحی بسم الله اي عین الیقین
اي ابر خوش باران بیا اي مستی یاران بیا
اي شاه دل داران بیا مستان سلامت میکنند
آن میر غوغا را بگو مستان سلامت می کنند
آن شور و سودا را بگو مستان سلامت می کنند
آن قد رعنا را بگو مستان سلامت میکنند
آن میر مه رو را بگو و آن چشم جادو را بگو
آن شاه خوش خو را بگو مستان سلامت میکنند
این کیست این این کیست این
این ذکر طوفانیست این
این عشق طوفانیست این
این ذکر ربانیست این
این گوهر جانیست این
این دلبر مولاست این
این گوهر زهراست این
این دلبر طاهاست این
این ثانی مولاست این
بسم الله اي خون خدا بسم الله اي شهد بلا
اي ساکن کرب و بلا یابن امیر المومنین
اي بـه فدای روی ماهت شاه تویی حسین شاهت
جود نشسته سر راهت در انتظار یک نگاهت
برق سیاهی سپاهت رعد شکوه رعد و جاهت
سر سردار یا صاحب اللوا اي علمدار یا صاحب اللوا
سر سردار یا صاحب اللوا اي علمدار یا صاحب اللوا
نبوی خو یا صاحب اللوا علوی رو یا صاحب اللوا
یا ابالغوث یا صاحب اللوا یا ابالفضل یا صاحب اللوا
یا ابوفاضل یا صاحب اللوا یا ابوفاضل یا صاحب اللوا
ماه بلند آسمانیم یا صاحب اللوا ماه بلند آسمانیم یا صاحب اللوا
رشک اساطیر جهانیم یا صاحب اللوا قبله گه پیر و جوانیم یا صاحب اللوا
مستر فیض عارفانیم یا صاحب اللوا معمنیو امن و امانی یا صاحب اللوا
عموی صاحب الزمانی یا صاحب اللوا
دل و دلبر یا صاحب اللوا سر و سرور یا صاحب اللوا
سر لشکر یا صاحب اللوا یل حیدر یا صاحب اللوا
ابوفاضل یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا
شورش در ارض و سمایی یا صاحب اللوا شیر امیر کبریایی یا صاحب اللوا
اصل رضایت و رضایی یا صاحب اللوا رمز رهایی و بقایی یا صاحب اللوا
معاون خون خدایی یا صاحب اللوا معادل عدل و علایی یا صاحب اللوا
ساحل امن و خیمه هایي یا صاحب اللوا علم بـه دوش کربلایی یا صاحب اللوا
ملکاتی یا صاحب اللوا نفهاتی یا صاحب اللوا
عرفاتی یا صاحب اللوا حسناتی یا صاحب اللوا
برکاتی یا صاحب اللوا صلواتی یا صاحب اللوا
یا ابالغوث یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا
ابوفاضل یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا
سیر صعود کائناتی یا صاحب اللوا باب حوائج نجاتی یا صاحب اللوا
مقصد میل ممکناتی یا صاحب اللوا چشمه فضل و معجزاتی یا صاحب اللوا
معلم صوم و صلاتی یا صاحب اللوا اسوه میزان و صراطی یا صاحب اللوا
تلالو آب حیاتی یا صاحب اللوا اوج بلند درجاتی یا صاحب اللوا
محافظ مخدراتی یا صاحب اللوا جان قتیل العبراتی یا صاحب اللوا
ملکوتی یا صاحب اللوا جبروتی یا صاحب اللوا
چه امیری یا صاحب اللوا چه وزیری یا صاحب اللوا
ابوفاضل یا صاحب اللوا ابوفاضل یا صاحب اللوا
تو قرار بود واسۀ اصغر آب بیاری
نه کـه تازه دستاتم این جا جا بذاری
نبینم کـه اشکت، مثه آب مشکت، میشه جاری
تو قرار حرم بودی واسه چی بی قراری
تو عزیز دل منی حتی آبم نیاری
توو، دلِ خیمه جاتو داری
شد، خیمه، بی تاب، برگرد
آه، بی دست، بی آب، برگرد
اي سقا، سقا، سقا……….
اگه این جا موندی می ریزن توی حرم
با چه رویی دستاتو تا خیمه ببرم؟
تاکه افتاد دستات، انگار از من افتاد، بال و پرم
با تیری کـه توو چشمته پاره میشه جیگرم
یه جماعتی داره می خنده بـه چشم ترم
آه، پاشو کـه تا شد کمرم
تا، اصغر، زنده ست، برگرد
آه، بی آب، بی دست، برگرد
اي سقا، سقا، سقا……….
دیگه توو خیمه کسی از تو آب نمیخواد
همه ی خواهش اهل حرم اینه ساقی بیاد
پاشو کـه افتادم، پا نشی بنیادم، میره بـه باد
نبینم غمتو پاشو گریه بهت نمیاد
میبینی کـه چه خوشحاله لشکر ابن زیاد
تو، بری میشم دشمن شاد
تا، حُرمت، نشکست، برگرد
آه، بی آب، بی دست، برگرد
اي سقا، سقا، سقا……….
بلند شو عملدار، علم رو بلند کن
بازم پرچم این حرم رو بلند کن
واسه بچههایي کـه چشمانتظارن
میخوان مثل من سر رو شونهت بذارن
واسم تکیهگاهی ؛ بـه تو تکیه کردم
تا از خیمه رفتی ؛ چقدر گریه کردم
نبینم کـه داری بـه هقهق میفتی
بـه من تا بـه امروز برادر نگفتی
یه دل سیر بهم بگو برادر
میخوام صدات بپیچه توی لشکر
شاید فقط زینب کنه گلایه
بگه چرا بهش نگفتی خواهر
اي نور عین، داداش کوچیکهي حسین
شهید مقطوع الیَدین
صداتو بلند کن بفهمن کـه هستی
هنوز زندهاي و چشاتو نبستی
واسه اون نگاهی کـه مونده بـه راهت
امیدواره همین حالا دم خیمهگاهت
سکینه سراغ عموشو میگیره
یه شیشماهه دارم کـه داره میمیره
جواب ربابو چی میدی اباالفضل
مگه گریههاشو ندیدی اباالفضل
رباب هم اکنون ایستاده زیر آفتاب
از پشت ابر چرا نمیره آفتاب
پاشو بریم دیگه دارم میترسم
جون رقیهمو بگیره آفتاب
برادرم، تو رو بـه جون دخترم
پاشو بیا بریم حرم
“اي باوفا، سقای دشت کربلا”
بلند شو علمدار، بـه این آه جانسوز
بـه کوری چشم اونایی کـه امروز-
-توی فکر خلخال ؛ بـه فکر کنیزن
میخوان آبروی حسینو بریزن
میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار
توی شام و کوفه ؛ توی کوچه بازار
تو جمع یه عده زنای یهودی
تو بزم شرابی کـه میرم بـه زودی
زینب همین حالا دلشوره داره عباس
حق داره کـه طاقت نیاره عباس
گفتم بهش میبرنت اسارت
بهم می گفت مگه میذاره عباس
برادرم، پاشو پناه خواهرم
تو رو بـه خیمه میبرم
“اي باوفا، سقای دشت کربلا”
زدم سر بر صحرا میگردم رو خاکا
تنت میشه پیدا اي بـه قربونت
چشام تو چشماته علم تو دستاته
هنوزم همراته اي بـه قربونت
اي بـه قربونت هنوزم تو یل لشکرمی اي جانم
پناه همه ی اهل حرمی اي جانم
اي بـه قربونت تقلا می کني پاشی زجا اي جانم
چرا بستی چشاتو از حیا اي جانم
علم برپاست هنوز بالاست
پاشو داداش حسین تنهاست
«گره خورده بـه کارم علمدار ندارم»2
سرت رو زانومه تو باشی معلومه
سکینه آرومه اي بـه قربونت
نخور غصه اصلا تورو خوب میشناسم
داداشم اون با من اي بـه قربونت
اي بـه قربونت اگه فکر رباب و اصغری اون با من
نشد مشکو بـه خیمه ببری اون با من
اي بـه قربونت اگه دیدی علم خورده زمین اون با من
نخور غصه یل ام البنین اون با من
قدم خم شد چی سهمم شد
تنت داداش چه درهم شد
«گره خورده بـه کارم علمدار ندارم»2
میسوزی تو آفتاب شدي خیلی بی تاب
کنار نهر آب اي بـه قربونت
اگر لشکر دارن تماشا میکنن
داداش اون بامن اي بـه قربونت
اي بـه قربونت نباش دل نگرون دخترم اون با من
تو راضی شد تنت رو ببرم اون با تو
اي بـه قربونت با این کـه بردنت دردسره اون با من
پاشو کـه آبروم در خطره اون با تو
فدا چشم پر از اشکت دلم پارست مثل مشکت
اي یوسف اُم البَنین دراین دل صحرا / اي با ادب سقا
دریا دلی و تشنه جان دادی لب دریا / اي با ادب سقا
تو معنی ایثاری و روح ادب هستی / سردار بی دستی
وقت شهادت مفتخر از دیدن زهرا / اي با ادب سقا
دیدی مه رخسار طفلانم ز بی آبی / گردیده مهتابی
آتش بـه جانت اوفتاد از تاوَلِ لب ها / اي با ادب سقا
گرچه قلم دستت شد و فَرقَت دو تا کردند / بی حد جفا کردند
پُشت تو تنها شد دو تا در محضر یکتا / اي با ادب سقا
هم پاسبان خیمه ها و هم علمداری / از بس فداکاری
پروانه جانبازی ات زهرا کند امضا / اي با ادب سقا
مطالب مشابه: نوحه های تاسوعای حسینی – محرم
تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
تا رو بـه ساحل اومدی بغضی نشت توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد نالههاي امّن یجیبم
بلند شو بنگر کـه شمشیرا رو کشیدند
آخه میدونند بدون تو من غریبم
اباالفضل
دشمن با داغ اکبرم آتیش زده بر جگرم
حالا شکسته با غمت مثل سر تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه
میدونی چه فکری میسوزونه دلم رو
تو این فکرم خواهرم بی محرم میمونه
پاشو ببین توی حرم عزاخونه بـه پا شده
تا آرزوی کوفیان با کشتنت روا شده
بدون تو توی هر خیمه پا میذارن
رد پاهاشونو تو آتیش جا میذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر میگیره
پیش چشماش داغمو رو دلها میذارن
مینه
اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها
پاشو برو عزیز برادرم
کسی نره بـه سمت خیمه ها
از غصه آب شدم خونه خراب شدم
شرمنده زینب و روی رباب شدم
مادر اومده بالا سرم
غرق خون شده پا تا سرم
محشری شده برا سرم
اي برادرم
غوغای حمله ي دشمن بـه گوش میاد
جدا شده دستم و خونم بـه جوش میاد
دوره میکنن من و تو رو
جان مادرت پاشو برو
جای من بگیر سیل لشکرو
برو داداش قد کمون من دیگه تو میمونی بدون من
داره میباره بارون از چشات
روی چشای غرق خونم
تنها هستی و من بی تاب و مظطرم
چه جوری تنها بری از میدون تا حرم
داغ غربتت رو جیگرم
تنها میمونی اگه برم
پیش من نمون برو حرم
اي برادرم
دیگه چیزی نمونده یا اخا کـه عالمی و بیقرار کنی
دیگه کسی نمونده پیش تو
یه نفری می خوای چیکار کنی
اي سرو همیشه راست قامت
وی سایۀ قامتت قیامت
عبدی و خدا خصائلی تو
عباس و ابوالفضائلی تو
اي سینۀ عشق داغدارت
وی قلب وصال بی قرارت
خون تو بـه عشق آبرو داد
خسار جهاد را وضو داد
عباس کیست کعبه دل قبله ولاست
عباس شمع جمع شهیدان کربلاست
عباس نور دیده اولاد مصطفاست
عباس شیر بیشه سر سبز نینواست
عباس اب شد ز عطش اب را نخواست
الدخیل یا کفیل الزینب
اي روی تو ماه آل هاشم
اي پشت و پناه آل هاشم
سردار سپاه آل هاشم
سردار سپاه و مشک بر دوش
تاریخ کجا کند فراموش
اي سایۀ قامتت رشادت
افتاده بـه مقدمت سیادت
بگرفته برادرت در آغوش
هنگام ولادت و شهادت
عباس گفت جام عطش آبروی ماست
عباس قد برای شهادت نموده راست
عباس مروه اي اسـت کـه ثاراللهش صفاست
عباس دوست دار امامت ز ابتداست
عباس دست و بازو و شمشیر مرتضاست
الدخیل یا کفیل الزینب
پسر شاه دین، عشقم
امیر مه جبین، عشقم
تویی رویای من، عشقم
یل ام البنین، عشقم
عشقم، عشقم، عشقم
تمام عشقی، کلام عشقی
امام زاده اي اما امام عشقی
اي علمدار، یا ابالفضل………
ساقی نشعتین، عشقم
امید زینبین، عشقم
جبروت علی، عشقم
ملکوت حسین، عشقم
عشقم، عشقم، عشقم
اي سر مستور، اي نسل منصور
تویی ماه آل الله و نور علی نور
دل همه ی بـه زلفت گرفتار
اي علمدار، یا ابالفضل………
تویی اصل جنم، عشقم
تویی لوح و قلم، عشقم
آرزوی دلم، عشقم
آبروی علم، عشقم
عشقم، عشقم، عشقم
در صدف تو، اصل شرف تو
کلید دار حرمِ شاه نجف تو
تو ماه عالمی در شب تار
اي علمدار، یا ابالفضل………
تویی ماه منیر، عشقم
تویی مرد مسیر، عشقم
تویی نعم الامیر، عشقم
اي امیر کبیر، عشقمعشقم، عشقم، عشقم
شیر دلاور بازوی حیدر
با این همه ی آقایی الله اکبر
مرا در آسِتانَت نگه دار
اي علمدار، یا ابالفضل………
اباالفضل ساقی طفلان حسین
اباالفضل شیرین تر از جان حسین
هر کی گرفتاری داره
ذکر اباالفضل می گیره
نداره هیچ راه چاره
ذکر اباالفضل میگیره
هر شخصی یاری نداره
ذکر اباالفضل میگیره
هر کس شد مجنون او
آخر بـه درد تنهایی میمیره
حسین منتظر بین راهشه
حسن معتکف چشاشه
علی پیدا از شونه هاشه
اباالفضل ساقی طفلان حسین
اباالفضل شیرین تر از جان حسین
ذکر اباالفضل العباس،ذکر خدای جلیله
دست اباالفضل العباس تکیه گه جبرئیله
جان بـه فدای جمالش هر کس نسازه بخیلیه
عیسی بن مریم در حرم بر کرم اباالفضل دخیله
اباالفضل ساقی طفلان حسین
اباالفضل شیرین تر از جان حسین
واویلا میر حرم نیامد
واویلا آب آورم نیامد
واویلا در خیمه قحط آب
واویلا روز مرگ ربابه
واویلا رفع عطش ثواب
واویلا دست عمو بریده
واویلا رنگ بابا پریده
واویلا رنگ زینب پریده
واویلا قد بابا خمیده
واویلا در علقمه چه دیده
تا میشود ز. چشمهي توحید جو گرفت
از دست هر شخصی کـه نباید سبو گرفت
تو آبی و بـه آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود کـه با تو وضو گرفت
کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت
شرم زیاد تو همه ی را سمت تو کشید
این آفتاب بود کـه با ماه خو گرفت
دیگر برای اهل بهشت آرزو شدي
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت
ازآن بـه بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن بـه بعد بود کـه راه گلو گرفت
زینب شده شکسته غرورش، شنیده اي؟
دست کسی بـه کنج النگوی او گرفت
در کوفه بیشتر بـه قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمیشد کـه رو گرفت
مطالب مشابه: اشعار زیبا برای محرم (2)
دا چه توفیقی بهم داده
از سرم هم خیلی زیاده
یه هفته قبل اربعین با رفقا میزنیم بـه جاده
میبینی التماس چشم این بچه ها رو
کـه اگه پر میکنن آقا بزم عزا رو
خدا رحمت کنه پدر و مادرا رو
منمو یه دل دیونه کـه از حرمت دوره
اگه منو نبری حرم تا حرم از کرمت دوره
«یا سید الشهدا اي حسین جانم»4
لباس مشکی مو میپوشم
من زندگیمو میفروشم
فقط برام تو مسیری کـه
چای موکب و بنوشم
چمدونم رو بر میدارم و دیگه میرم
خدانگهدار پدر مادر بی تاب و پیرم
الهی دستت بلند شه ضریح و میگیرم
منمو دلمو علم و حرم کربلا میخواد
میدونی چقد دوستت دارم کربلا میخوام
«یا سید الشهدا اي حسین جانم»4
یه نوکر از دهات داره
اهل و عیالشو میاره
گندم و شالی شو فروخته
تا خرجی راهو دراره
یه دله ساده داره کـه اونم واست آورده
تا یه ذره تربت دوره قبره تو رو خورده
آرزو کرد بگن تو کربلا آخرش مرد
میگه بـه رفیقاش شب اول قبرم بمونن
روضه خونا همه ی بیان و براش روضه بخونن
«یا سید الشهدا اي حسین جانم»4
تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
تا رو بـه ساحل اومدی بغضی نشت توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد نالههاي امّن یجیبم
بلند شو بنگر کـه شمشیرا رو کشیدند
آخه میدونند بدون تو من غریبم
اباالفضل
دشمن با داغ اکبرم آتیش زده بر جگرم
حالا شکسته با غمت مثل سر تو کمرم
روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه
کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه
میدونی چه فکری میسوزونه دلم رو
تو این فکرم خواهرم بی محرم میمونه
پاشو ببین توی حرم عزاخونه بـه پا شده
تا آرزوی کوفیان با کشتنت روا شده
بدون تو توی هر خیمه پا میذارن
رد پاهاشونو تو آتیش جا میذارن
دیگه زینب دستاشو روی سر میگیره
پیش چشماش داغمو رو دلها میذارن
اي ذکر رایج والا مدارج
هرکی مریض داره بگه باب الحوائج
یا باب الحوائج
رو قله ي دل علمت ابوالفضل
منو ببر بـه حرمت ابوالفضل
کلید حل مشکلات ابوالفضل
همون دو دست قلمت ابوالفضل
«اي شه مشکل گشا یا ابوالفضل
بی دست کربلا یا ابوالفضل»2
اي سفره ي بزم پر برکت و فضل
اي ساقی لب تشنگان جانم ابوالفضل
اي جانم ابوالفضل
صاحب روز تاسوعا ابوالفضل
ذکر لب علم کشا ابوالفضل
آب میاره ساقی برات ابوالفضل
اگه بگی واعطشا ابوالفضل
«اي شه مشکل گشا یا ابوالفضل
بی دست کربلا یا ابوالفضل»
مولانا عباس کارم با عباس
ناله ي اهل حرم جیب الماء عباس
لسکینه یا عباس
میگم عموم پهلوونه ابوالفضل
بـه خیمه آب می رسونه ابوالفضل
مشک و بگیر و زود بیا ابوالفضل
رباب دیگه نمی تونه ابوالفضل
«اي شه مشکل گشا یا ابوالفضل
بی دست کربلا یا ابوالفضل»2
ز جا خیز و بین اى امید و پناهم
کـه دست تو افتاده بر سر راهم
فداى لب خشک و عطشان تو
چه خاکى شد از ماتمت بـه سر من
شکسته شد از داغ تو کمر من
ببین گشتهام من پریشان تو
بـه آه دل زینب کبرى شنو التماس غریبى را
بیا از وفا بهر خدا سوى حرم ماه مدینه
بیا ماه من همراه من مانده بـه ره چشم سکینه
ببین سوز آه دل پر دردم
کـه از دیدنت یاد فاطمه کردم
کـه گل زخم و خون نقش پیرهنت
نه چشمى نه دستى نه مشکى نه آبى
تو خود گو بـه خیمه برم چه جوابى
ز تیر و سنان پاره پاره تنت
سرت از زمین برنمىدارى ندارم به جز تو دگر یارى
بیا از وفا بهر خدا سوى حرم ماه مدینه
بیا ماه من همراه من مانده بـه ره چشم سکینه
اي یوسف اُم البَنین دراین دل صحرا / اي با ادب سقا
دریا دلی و تشنه جان دادی لب دریا / اي با ادب سقا
تو معنی ایثاری و روح ادب هستی / سردار بی دستی
وقت شهادت مفتخر از دیدن زهرا / اي با ادب سقا
دیدی مه رخسار طفلانم ز بی آبی / گردیده مهتابی
آتش بـه جانت اوفتاد از تاوَلِ لب ها / اي با ادب سقا
گرچه قلم دستت شد و فَرقَت دو تا کردند / بی حد جفا کردند
پُشت تو تنها شد دو تا در محضر یکتا / اي با ادب سقا
هم پاسبان خیمه ها و هم علمداری / از بس فداکاری
پروانه جانبازی ات زهرا کند امضا / اي با ادب سقا
زمینه
العطش خیمه ها
ناله و اشک رباب
ساقی لب تشنه رفت
در پی یک قطره اب
زاده ام البنین رفت ولی بر نگشت
سوخت دل مادری اب میسر نگشت
امید زینب شد نا امید
جی بالمای لسکینه اي شهید
موج دریا مشک سقا اشک زهرا
یا ابالفضل
مشک و علم یک طرف
دست قلم یک طرف
العطش کودکان
بین حرم یک طرف
ناله ادرک اخاک میرسد از علقمه
زاده ام البنین شد پسر فاطمه
ابروی پیوسته شد جدا
کربلا تازه شد کربلا
اي تشنه لب عشق زینب کاشف الکرب
یا ابلفضل
زائر کوی حسین
گشته دل و جان ما
بسته بـه موی حسین
حال پریشان ما
دل خوشی عاشقان روضه خون خدا
جنت ما هیئتت مقصد ما کربلاست
مولایم اربابم یا حسین
از عشقت بی تابم یا حسین
فریاد هل من ناصرت در یاد ماست
یا لیتنا کنا معک فریاد ماست
در پی روح خدا
سوی خدا میرویم
همچو شهیدان سوی
کرب و بلا میرویم
جان و دل عاشقان نذر رضای ولی
نذر علم دار عشق حضرت سید علی
همراز گل هاي پرپرم
سرباز گمنام رهبرم
اخر شهیدم میکند عشق ولی
چشم من و فرمان تو سید علی
یا ابالفضل
یل ام البنین مولی اباالفضل
گل روی زمین مولی اباالفضل
کرم شرمنده ي تو
سخاوت بنده ي تو
ابوفاضل اباالفضل۲
تمام خلق عالم عاشق تو
بود باب الحوائج لایق تو
همه ی دیوانه ي تو
گدای خانه ي تو
ابوفاضل اباالفضل۲
عزیز و هستی زهرای اطهر
تو کردی جان فدای آل حیدر
بـه زینب نور عینی
علمدار حسینی
ابوفاضل اباالفضل۲
تویی امید آن غمدیده خواهر
تویی سقای طفلان برادر
حسین را تکیه گاهی
علمدار سپاهی
ابوفاضل اباالفضل۲
کسی هم چون تو سقایی ندیده
عدو با تیغ دستانت بریده
رسد بر جان صدایت
نوای یا اخایت
ابوفاضل اباالفضل۲
بمیرم بر تو و فرق شکسته
بـه تیر کین عدو چشم تو بسته
کجایی قمر من
شده خم کمر من
ابوفاضل اباالفضل۲
زمینه
گلا همه ی رفتن غنچه هام تشنن
یه کاری کن داداش
بچه هام تشنن
ببین سکینه بر سر میزنه ببین رقیه پرپر میزنه
برو یه کاری کن اروم بگیره
ببین علی اصغر بی تاب شده ببین تن شیر خوارم اب شده
برو نذار از بی ابی بمیره
ببین اشکام و دریا دریا ابالفضل
ببین داداششت مونده تنها ابالفضل
برو همراهت دست زهرا ابالفضل
دلم مدیون چشماته یا ابالفضل لبم مهمون دریاته یا ابالفضل
علم تو عباس خیلی زود افتاد
یل بنی هاشم
با عمود افتاد
ببین چه خون میریزه از تنت ببین شده تیر بارون پیکرت
پاشو کـه دیگه هیچکس اب نمی خواد
پاشو شکستم پشتم رو ببین همین کـه تو افتادی رو زمین
داداش میون خیمه زینب افتاد
داری از چشمات خون می باری ابالفضل
من و این جا تنها میذاری ابالفضل
بـه کی خیمه ها رو می سپاری ابالفضل
دلم مدیون چشماته یا ابالفضل لبم مهمون دریاته یا ابالفضل
نشسته تو خیمه الدخیل عباس
پاشو بریم داداش
کـه حرم تنهاست
ببین من و با چشم بسته تو بگو کجا افتاده دست تو
اخه برا من دستت تکیه گاهه
نرو بـه غارت میره این حرم نذار جسارت شه بـه خواهرم
بدون روزای تنهاییش تو راهه
بـه اشک من می خنده لشکر ابالفضل
تو کـه رو خاک افتادی با سر ابالفضل
صدا زد زهرا جان مادر ابالفضل
دلم مدیون چشماته یا ابالفضل لبم مهمون دریاته یا ابالفضل
عشقت آبرومه لطفت ارزومه
جز عشق تو تو مولا عشقا بی دوومه
یابن فاطمه یا ابالفضل شاه علقمه یا ابالفضل
سایه سرم یا ابالفضل ساقی حرم یا ابالفضل
مجنون تو بودن کار دله اقام
این سر بـه تن من نا قابل اقا
اسوه ادب یا ابالفضل فارس العرب یا ابالفضل
اي عماد یا ابالفضل من اعتقاد من یا ابالفضل
دامان تو هر کس با گریه بگیر
چون زنده بـه عشقه هرگز نمیمره
مهر و ماه من یا ابالفضل پادشاه من یا ابالفضل
عشق منجلی یا ابالفضل جلوه علی یا ابالفضل
پرچم روز محشر دست خوده زهراست
راهی بهشتیم با رایت العباس
حضرت وفا یا ابالفضل شیر کربلا یا ابالفضل
عشق عالمین یا ابالفضل دلبر حسین یا ابالفضل
بـه سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته
نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد
گهی با شیهه میآید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را بـه خاک افتاد پژمرده
بـه درب خیمه هردم خواهری از یار میگوید
دو چشمش گشته گریان و عزیزش را همی جوید
بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده اي با شیهه هایت ناله و زاری
چرابرگشتهاي بیکس بـه منگو پس سوارت کو
نمیبینم کسی با تو سوار بی قرارت کو
سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و میبینم دل افکاری
ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟
برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
کـه در شب هاي تارم بود هم چون ماه تابنده
زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آن ها کار هر روزم
تمام فکر من اینست کـه سر آید شب تارم
سیهگشته شب و روزم از این خاموشی بیزارم
مرا با خود بـه میدان بر کـه شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه اي چینم
مرا با خود ببر نزدش کـه گویم درد دل هایم
کـه شاید لحظه اي بیند کـه من تنهای تنهایم
بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
دراینصحرا بریزم من بـه کامشاشک عینم را
بـه زینب ذوالجناح گفتا کـه خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم کـه آتش کرده برجانم
چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی کـه کند آشفته خوابت را
ابوالفضلت دو دستش را چنین از تن جدا دارد
کـه قاسم لخته خونی بـه سر جای حنا دارد
علی اکبرت عطشان دراین دشت بلا جان داد
تنش صد پاره وجان را بـه دست پاک یزدان داد
بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی اي گل خوشبو
بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس از این روشنی بخش شب تارم تویی زینب
مبادا دشمن بی دین بـه شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند
از این رنج و غم و محنت هدف آداب و آئین اسـت
اگر سر میدهم بهر بقای مکتب و دین اسـت
بگفت اینک «سعیدی» نوحه ام رابا غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوروم
اي یار اي یار اي یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری
قمر بنی هاشم وه چه علمداری
اي یار اي یار اي یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری
قمر بنی هاشم وه چه علمداری
شهیدامون مریداتن دم آخر رو دستاتن
شهیدامون مریداتن دم آخر رو دستاتن
بیاد اي کاش همون دم کـه سر ما رم تو برداری
اي یار اي یار اي یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری
قمر بنی هاشم وَه چه علمداری
عاشق و مواجم عشق تو شد تاجم
عاشق و مواجم عشق تو شد تاجم
اي همه ی خوبی من بـه تو محتاجم
همه ی دردا دوا میشن، همه ی حاجت روا میشن
با دست تو تو اون دنیا حسینی ها سوا میشن
اي یار اي یار اي یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری
قمر بنی هاشم وه چه علمداری
زلف محنّایی قوس اغثنایی زلف محنّایی
قوس اغثنایی اوج معانی عالم معنایی
اباالفضلی دلش دریاس اباالفضلی سرش بالاس
صدای قلب ما اینه سلام الله علی العباس
اي یار اي یار اي یار عباس یا بن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری
قمر بنی هاشم وه چه علمداری
اي یار اي یار اي یار عباس یابن الکرار عباس یابن الکرار
سید و سرداری میر و سپه داری قمر بنی هاشم وه چه علمداری
دو برادر دو برادر دو شجاع بی نظیر
این علمدار سپاه او امیر
این حسین او ابالفضل جوان
این امام او امیر کائنان
این یکی از نسل پیغمبر بود
اون یکی نور دل حیدر بود
این یکی از سوی یمین او یسار
کرده جنگ با گروه نابکار
دو برادر دو برادر دو ابرمرد دلیر
در بین روبهان مانند شیر
لشکر از هر سو بـه هم پیچیده شد
جنگجویان را بـه هر بگریز شد
هرکه می آمد بـه جنگ این دو مرد
بانگ تکبیر ابالفضل رشید
روح در جان حسینش می دمید
گفت این فرزند پیغمبر منم
گفت آن از زاده حیدر منم
گفت آن بابم علی مرتضاست
گفت این مادر مرا خیرالنساست
گفت این عباس نام آور منم
گفت آن از زاده حیدر منم
مظلوم حسین جان، سقا ابالفضل
داری میری پریشون اي علمداردلم از غصه شد خون اي علمداریه بار دیگه بـه خیمه یه نگاه کنیه لحظه سر برگردون اي علمدارتو کـه مشکو گرفتی از سکینهیه داغی اومد و چنگ زد بـه سینهنگاه میکردمو همش میگفتمالهی داغتو حسین نبینهمی دونم کـه خداحافظی کردیخدا پشت و پناهت کـه خیلی مردیکاش مادر توام ام البنین بودمیدید چطور داری دورم میگردیوای اي ابوالفضل»4»تا کـه تو علقمه غبار بلند شددم خیمه داد و هوار بلند شددویدم و دیدم کـه رو رکاب اسبشنامرده نیزه دار بلند شدعمود نیزه رو روی سرت زدیکی هم با لگد تو کمرت زدشنیدم حرمله قبلش کمین کردیه تیری زد بـه مشک نه بـه جیگرت زدمی بیني روزگار چجوری بد شدهمین حالا حرمله بود خندید و رد شدیه تیری زد بـه مشک یه تیر بـه چشمتنمی دونم چرا کـه هر چی زد شدوای اي ابوالفضل»4»یه دونه یا علی بگو بلند شوبـه کوریه چشم عدو بلند شوبزار کمک کنم دستی نداریبگم بزار روی زانوم بلند شونبینم پهلوون افتادی از پارو خاک ساحله بی رحم دریامیبینی کـه شکسته کمر مندارم میرم بـه خیمه تک و تنهاحالا میگن حسین یاری ندارهعلم افتاد علمداری ندارهحالا کـه نیست ابوالفضل حمله کردنبـه دور خیمه گاه کاری ندارهحسین و قتلگاه کاری نداره«وای اي ابوالفضل»4»
مکن از خار هراس باغ ما دارد یاس
یک بیابان دشمن منم و یک عباس
آسمانم من و عباس علی ماه من اسـت
چه غم از روبهیان شیر بـه همراه من اسـت
مرحبا عباسم
بنگر اي ماهِ تمام، کف زنان لشگر شام
کـه شده کار حسین، بعد عباس – تمام
تو نه امیّد منی بلکه امید همه یاي
هم گل امّ بنین، هم پسر فاطمهاي
مرحبا عباسم
ساقی سرمستم، بَعد تو بشکستم
افتخارم بـه تو بود، میروی از دستم
چشم بر راه بود دخترک غم زدهام
چه بگویم اگر او گفت چرا خم شدهام
مرحبا عباسم
مرغ دل ما زند، پر بـه هوایت حسین
قبله عالم شده، کرب و بلایت حسین
منم گدایت حسین، منم گدایت حسین
کن نظری از کرم، بـه این گدایت حسین
حسین حسین جان حسین «۲»
چرا فتادی چنین، بـه خاک صحرا حسین
غرق بـه خون بی کفن، ز جور اعدا حسین
سوخته از تشنگی، تمام جانت حسین
تشنه چنین ندیده، در لب دریا حسین
حسین حسین جان حسین «۲»
اي پسر فاطمه، چرا تو بی یاوری
تو حجت کردگار، وصی پیغمبری
تو شاه بی نوایی، خدای را مظهری
در ره حق داده اي، هستی خودرا حسین
حسین حسین جان حسین «۲»
گریه بـه مظلومی ات، پیمبران کرده اند
ناله ز داغ غمت، پیر و جوان کرده اند
اشک ز داغت روان، ز دیدگان کرده اند
جن و ملک از غمت، در همه ی دنیا حسین
حسین حسین جان حسین «۲»
زمینه
حیف شد چشم من نه مشک پر آب
حیف شد جون من نه طفل رباب
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
مشک آب پاره شد خیلی بد شد خیمه بیچاره شد خیلی بد شد
زینب آواره شد خیلی بد شد
حیف شد بـه خیمه نرسیدم
حیف شد رقیه رو ندیدم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
نا امید شد رباب خیلی بد شد آرزوش شد خراب خیلی بد شد
رفتنم شد عذاب خیلی بد شد
حیف شد کـه قد خمیده شدي
حیف شد کـه اینجوری اومدی
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
حیف شد دستم افتاد افتاد علم
حیف شد آرزوی اهل حرم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
افتادم رو زمین خیلی بد شد برا ام البنین خیلی بد شد
روی خاکم همین خیلی بد شد
حیف شد نشد با تو بمونم
حیف شد کـه مشک و برسونم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
حیف شد قد رعنای تو خمید
حیف شد کارمون بـه این جا کشید
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد
آسمون چرا نمیباره خیمه ها شده بی ستاره
تا حرم کی آب و ببره من برم حسین کی و داره
هر کی تو خیمه برای برگشتن من من و صدا میکنه
برای یک جرعه ي آب خدا خدا میکنه
دلخوشن نمیدونن کـه امید حرم بـه خاک افتاده
دو تا دست و تن و مشک و علم بـه خاک افتاده
لحظه ي آخر بـه روی لب ذکر اخا
تو رو صدا میکنم برای دیدن تو خدا خدا میکنم
مشک آب شده پاره من و شرم از تو حرم چه کنم
منه بی آب منه بی دست با این علم چه کنم
لحظه ي شهادت منه تو بیای سعادت منه
چشم من دیگه نمیبینه مشک آب خجالت منه
مطالب مشابه: متن و اشعار آغاز ماه محرم + اشعار زیبای محرم
روضه خون مشکت شده بارونه نگاهم
افتاد علم از دست کـه علمدار سپاهم
مدیون لب خشک تو دریا شده عباس
از داغ غم تو کمرم تا شده عباس
با پَرِ تو انگاری پَرم شکست
مثل سرت پشت لشکرم شکست
تو خیمه ها بغض دخترم شکست
اگه بهت داره میرسه صدام
پاشو بازم سقایی بکن برام
پاشو ببین میخندن بـه گریه هام
برادرم عباس دلاورم
با این دل خون و با همین قد خمیده
دستات و می بوسم میذارم روی دو دیده
اي کاش نمیدیدم رو سرت جای عموده
راستی یا ابالفضل مادرم این جا نبوده
حس میکنم بوی یاس پرپر و
کنار تو بوده گویا مادر و
راحت بکش نفس هاي آخر و
گرچه کـه داغت روی قلبمه
قبول باشه اي آقای علقمه
بوسیدن خاک پای فاطمه
برادرم عباس دلاورم
بعد تو دیگه سیرم از این دور و زمونه
بعد تو دیگه جای منم مقتل خونه
بعد تو چقدر معجر و خلخال میشه غارت
میری و تن من توی گودال میشه غارت
بی من و تو زینب چه بی طاقته
بی من و تو رو قلبش مصیبته
غمم برا روزای اسارته
روزایی کـه داره رنج بی حساب
روزایی کـه نالش میشه بی جواب
روزایی کـه دور دستش طناب
برادرم عباس دلاورم
من گلِ گلزارِ علّيِ مرتضایم
حافِظِ پرچم خونین کربلایم
منم یا ایها الناس باب الحوائج عباس
برادر حسین جان بیا سوی علقمه
آمده از جنان مادرمان فاطمه
من عاشق تو هستم جدا شده دو دستم
کجایی بـه بینی مادرم ام البنین
عباست افتاده از صدر زین بر زمین
راه و بر من بستند فرق مرا شکستند
برادر حسین جان چی آمده بر سرم
اشک و خون ریزد ز دیده گانم
اي باغبان برایت گل با گلاب آوردند
با قطره قطره اشکم دریای آب آوردم
جانم فدای زینب ؛ من خاک پای زینب
چقد از دل تورو صدا کردم صورتم رو بـه کربلا کردم
یه سلام دادم از ته قلبم خودمو جزو زائرات کردم
«یه سلام و یه زیارت برو اي دل بـه سلامت»2
«آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله»2
در خونت کرم یه چیز دیگست سایتون رو سرم یه چیز دیگست
تو شبای هفته همه ی میگن شب جمعه حرم یه چیز دیگست
«کم ما و کرم تو من فدای حرم تو»2
«آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله»2
زیر بارون دلم رو دریا کن لای پرونده ي منو وا کن
منی کـه بت ندیده دل بستم تو هم آقا ندیده امضا کن
«آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله
من کـه از اهل حَرَم، آب رودارترم
تیر کین آمد و گفت، آب رویت ببرم
نه همین چشم زِرِه قامت من تر کرده
اشک مشک آمده و گریه بـه من سر کرده
یا اَخا کن نظری، در خیامم مَبَری
پرچم از دست جدا، جام از مست جدا
پشت تو با سر من هردو بشکست جدا
مادرت آمده نتوان بـه برش برخیزم
خون چشمم عوض گل بـه رهش میریزم
کُن بـه علقم گذری، در خیامم مَبَری
مستم و می زدهام، پیش پیر آمدهام
پیر من هست حُسین، علقمه میکدهام
آنکه از روز ازل باده بـه من داده تویی
می تو و میکده تو جام تو و باده تویی
تو ز من با خبری، در خیامم مَبَری
آب شرمنده ي لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مرد و مردانگی برای ابد
رفت زیر بلیط غیرت تو
بـه ازاین باش با بَدان؛انگار
باب حاجات بهتر از مایی
جمله ام از حسادت اسـت آقا
بیشتر مال ارمنی هایي
آبرودار آسمان هایي
مهربان ِعشیره ي احساس
در شکوه مقامت آوردند :
رَحِم الله عَمی العباس
عشق مدیون جان فشانی هات
معرفت از ازل گرفتارت
شیر ام البنین حلالت باد
تا قیامت ادب بدهکارت
پدر مشک هاي دلواپس
ساقی بی شراب و پیمانه
دختری منتظر نشسته؛ بیا
حُرمت قول هاي مردانه
کوری چشم حرمله برخیز
یاعلی! شاه لشگرش پاشید
غیرت الله! خواهرت زینب
خاک غم روی معجرش پاشید
یا علی! شاه بی علمداراست
چند متری شیب گودال اسـت
پای دشمن بـه خیمه ها وا شد
این صداها؛ فغان خلخال اسـت
من بمیرم کـه هرکس و ناکس
روی تو تیغ میکشد عباس
دست هایت چه نعمتی بودند
چادری جیغ میکشد عباس
مطالب مشابه: دانلود نوحه و مداحی های محرم
در پایان
این مطلب اختصاص دارد بـه عزاداری بزرک شیعیان امام حسین «ع» ودر این جا گلچینی از متن هاي نوحه مربوط بـه ایام محرم و عاشورا و تاسوعای حسینی فراهم آورده ایم.