بـه مناسبت بزرگداشت استیون هاوکینگ در وبسایت تالاب پستی از زندگینامه او تهیه شده اسـت کـه از بیوگرافی اش تا زمینه هاي تحقیقاتی اش و همچنین جملات ناب و خواندنی اش قرار داده شده اسـت . همراه سایت تالاب باشید .
روز ۱۴ مارس بـهخاطر شباهت شکل نوشتاریاش 3/14 بـه شماره پی ۳٫۱۴؛ روز شماره پی نام گرفته اسـت. شماره پی، یکی از مهمترین نسبتهاي ریاضی اسـت و از تقسیم محیط دایره بر قطر ان بـه دست می آید.
شاید با خودتان فکر کنید کـه «عجب تصادف جالبی کـه روز درگذشت استیون هاوکینگ کـه از توانمندی بالایی در فیزیک نظری و ریاضیات برخوردار بود، با یکی از معدود مناسبتهاي علمی تقویم همزمان شده اسـت»؛ اما ماجرا جذابتر هم میشود. ۱۴ مارس، زادروز آلبرت اینشتین، شناختهشده ترین فیزیکدان قرن بیستم و تدوینکننده نظریه نسبیت هم هست. اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ بـه دنیا آمد و اگر امروز زنده بود، ۱۳۹ ساله می شد.
هاوکینگ سالهاي زیادی تلاش کرد تا بتواند کارهای ناتمام اینشتین را بـه سرانجام برساند و بـه «نظریه همه یچیز» کـه همه ی پدیدههاي عالم را توضیح میدهد، دست پیدا کند. البته او نه اولین فرد دراین مسیر بودو نه آخرین انها و مانند دیگر دانشمندانی کـه دراین مسیر تلاش کردند، بـه نتیجه دلخواه نرسید.
و اگر هنوز از این تقارنهاي تاریخی شگفتزده نشدهاید؛ توجه شـما را بـه تاریخ تولد استیون هاوکینگ درسال ۱۹۴۲ «۱۳۲۱» جلب میکنیم؛ روز ۸ ژانویه کـه مقارن اسـت با روز درگذشت گالیلئو گالیله، دانشمند ایتالیایی کـه دقیقا ۳۰۰ سال قبل از تولد هاوکینگ «سال ۱۶۴۲ میلادی» در سن ۷۷ سالگی چشم از جهان فرو بست.
استیون هاوکینگ در ۸ ژانویه سال ۱۹۴۲ در شهر آکسفورد انگلستان متولد شد. او از اولین سالهاي نوجوانی اشتیاقش بـه علوم فضایی و نجوم را نشان داد. در سن ۲۱ سالگی هنگامیکـه دانشجوی فلسفه کیهانشناسی بود، علائم بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک در او بروز کرد. باوجود این بیماری فلجکننده، او اقداماتی پیشگام در علوم فیزیک و کیهانشناسی بـه نام خود ثبت کرده اسـت و چندین کتاب نوشته کـه علم را برای عامه مردم قابل فهم و دسترسی کند. درسال ۲۰۱۴ بخشی از زندگی او در فیلمی بـه نام «تئوری همه یچیز» بـه تصویر کشیده شد.
استیون ویلیام هاوکینگ؛ بزرگترین فرزند ایزابل و فرانک هاوکینگ، درست ۳۰۰ سال پس از مرگ گالیله در تاریخ ۸ ژانویه سال ۱۹۴۲ بـه دنیا آمد. او در شهر آکسفورد انگلیس درخانوادهاي روشنفکر چشم بـه جهان گشود. تولد او برای خانوادهاش زمان مناسبی نبود، چون وضعیت اقتصادی مناسبی نداشتند. اوضاع سیاسی کشور هم ناگوار و پر از تنش بود؛ انگلیس با جنگ جهانی دوم دستوپنجه نرم میکرد و زیر بمباران شدید هواپیماهای آلمانی بود. در جستجوی مکانی امن برای زندگی، ایزابل بـه آکسفورد برگشته بود کـه اولین فرزند خودرا بـه دنیا آورد. درسالهاي بعد، دو فرزند دختر خانواده بـه دنیا آمدند: ماری درسال ۱۹۴۳ و فیلیپا درسال ۱۹۴۷. انها درسال ۱۹۵۶ دومین پسر خود ادوارد را بـه فرزندخواندگی پذیرفتند.
خانواده هاوکینگ، چنانکه دوستان نزدیکشان انها را توصیف میکردند، «دار و دستهاي عجیب» بودند. شام طبق معمولً در سکوت صرف می شد؛ چراکه هر یک از اعضای خانواده مشتاقانه در حال مطالعه یک کتاب بود. خودرو خانواده یک تاکسی قدیمی لندن بودو در خانهاي کلنگی در خیابان سنت آلبانز زندگی می کردند کـه هیچگاه بازسازی و تعمیر نشد. انها در زیرزمین ساختمان زنبور عسل پرورش میدادند ودر گلخانه آتشبازی بـه راه میانداختند.
درسال ۱۹۵۰؛ پدر خانواده، مدیریت بخش انگلشناسی موسسه ملی تحقیقات دکتری را بـه عهده گرفت و سه ماه زمستان را برای انجام تحقیقات بـه آفریقا سفر کرد. او دلش می خواست پسر بزرگش دکتری بخواند، ولی استیون در همان سالهاي کودکی اشتیاقش را بـه علوم کیهانی ابراز کرد. مادرش بیش از همه ی متوجه این امر بودو در شبهاي تابستانی با فرزندانش در حیاط دراز میکشید و ستارهها را تماشا میکرد. او بعد ها اظهار کرد: « استیون همیشه پر از حس کنجکاوی بودو من می دیدم ستارهها چطور وی را بـه خود جذب می کنند.»
در اوایل زندگی تحصیلی، استیون دانشآموزی زرنگ بود؛ اما استثنایی نبود. هنگامیکـه دانشآموز سال اول ابتدایی مدرسه سنت آلبانز بود، جزو سه نفر آخر کلاس بود. او علایقش را خارج از مدرسه دنبال می کرد، عاشق شطرنج و بازیهاي فکری بودو با دوستان صمیمیاش بازیهاي جدیدی اختراع می کرد. در دوران نوجوانی همراه با چند تن از دوستانش یکی از قطعات کامپیوتر را طوری بازسازی کردند کـه معادلات ابتدایی ریاضی را حل کند.
هاوکینگ همیشه در حال فعالیت و مشغله بود. با خواهرش ماری کـه عاشق کوهنوردی و پیادهروی بود، مسیرهای مختلفی برای رسیدن بـه خانه کشف میکرد. او این اخلاقش را حتی وقتی در سن ۱۷ سالگی وارد دانشکده آکسفورد شد، حفظ کرد و همان گونه فعال و کنجکاو باقی ماند. او عاشق رقص بودو از پاروزنی لذت میبرد تا جایی کـه سرپرست گروه قایقرانی دانشکده شد.
او آرزو داشت در رشته ریاضیات تحصیل کند؛ ولی ازآنجاکه دانشکده علوم دانشگاه آکسفورد چنین رشتهاي نداشت، او بـه رشته فیزیک و بـهطور خاص بـه کیهانشناسی جذب شد.
بـهحساب خودش، او وقت زیادی روی مطالعاتش نگذاشت. انطور کـه بعد ها ارزیابی کرد، بـهطور متوسط یک ساعت در روز صرف درسهاي مدرسه می کرد. البته نیازی نداشت بیشتر از این تلاش کند تا از پس تکالیف مدرسه برآید. درسال ۱۹۶۲ درجه ممتاز در رشته علوم طبیعی فارغالتحصیل شد و برای اخذ مدرک دکترای کیهانشناسی و فلسفه نظام هستی وارد ترینیتی هال دانشگاه کمبریج شد.
اولین باری کـه استیون متوجه شد مشکلی در سلامتی فیزیولوژی او وجوددارد، دانشجوی کمبریج بود؛ او هنگام گردش بـه زمین میخورد و زمان حرف زدن دچار لکنت زبان میشد. تا سال ۱۹۶۳ یعنی پس از اولین سال حضورش در دانشگاه کمبریج کسی متوجه بیماری او نشده بود. بیشتر مواقع او علائم بیماری را پنهان میکرد؛ اما وقتی پدرش وضعیت وی را دید، مجبورش کرد با او بـه یک دکتر متخصص مراجعه کند. این دانشجوی ۲۱ ساله بـه مدت دوهفته بعد در بیمارستان بستری شد تا آزمایشهاي دکتری لازم روی او انجام شود.
انها از عضله بازوی من نمونه گرفتند، بـه بدنم الکترود وصل کردند، یکسری مایعات رادیواکتیو بـه ستون فقراتم تزریق کردند و با اشعه ایکس حرکت ان را مطالعه کردند. بعد از همه یي آزمایشها، انها بـه من نگفتند چه مشکلی دارم. بعد گزارش دادند کـه مبتلابه بیماری MS هستم با این تفاوت کـه اینبار با نوعی نادر و غیر معمول از MS سروکار داریم.
البته پس از مدتی دکترها بـه خانواده هاوکینگ گفتند بیماری پسرشان چیست: او در مراحل اولیه اسکلروزیس آمیوتروفیک جانبی یا ALS بود. این حرف مفهومی روشن داشت؛ اعصابی کـه عضلات بدن وی را بازرسی میکردند، بـهمرور از کار میافتادند. پزشکان بـه او گفتند تنها دو سال و نیم دیگر زنده می ماند.
این اخبار روحیه استیون و خانوادهاش را ویران کرد. اما یکسری حوادث مانع از این شد کـه او امید خودرا کاملا از دست بدهد. اولین اتفاق وقتی روی داد کـه او هنوز در بیمارستان بستری بود. هماتاقی او پسری بود کـه سرطان خون داشت. استیون با خود گفت لااقل شرایطش نسبت بـه این دوست هماتاقی خیلی بهتر و قابلتحملتر اسـت. زمان زیادی از مرخصی او نگذشته بود کـه خواب دید دارند وی را بـه جوخه اعدام می برند. این کابوس باعث شد متوجه شود هنوز کارهایی دارد کـه در زندگیاش باید انجام دهد.
اما مهم ترین تغییر زندگی او این بود کـه عاشق شده بود. در مهمانی سال نو، درست پیش از اینکه بیماری او تشخیص داده شود، استیون با جین وایلد، دختری جوان و دانشجوی دوره کارشناسی رشته زبان آشنا شده بود. انها درسال ۱۹۶۵ با هم ازدواج کردند.
بیماری استیون هاوکینگ بـهنوعی کمک کرد او تبدیل بـه دانشمندی شود کـه امروز می بینیم. قبل از تشخیص بیماری، هاوکینگ بـهندرت روی مطالعاتش متمرکز میشد. او میگوید: «قبل از بیماری زندگی حسابی حوصله مرا سر می برد. بـه نظرم میآمد هیچچیز ارزش تلاش و کار کردن ندارد.» پسازاینکه فهمید ممکن اسـت حتی تا گرفتن مدرک دکترا زنده نماند، همه یي وجودش را روی مطالعات و پژوهشهایش گذاشت.
یافتههاي یک محقق جوان دیگر بـه نام راجر پنروز در مورد سرنوشت نهایی ستارگان و تبدیلشدن انها بـه گودالهایي عظیم و سیاه، نظر استیون را بـه خود جلب کرد و باعث شد او شیفتهي چگونگی خلق هستی شود. او دوران حرفهاي کارش رابا همین موضوع آغاز کرد و باعث شد نگرش جهانیان بـه سیاهچالهها و آغاز آفرینش تغییر کند.
درحالیکـه او بـه خاطر بیماری، نظارت فیزیکی بر اعضای بدنش را از دست میداد، «درسال ۱۹۶۲ او ناچار شد از ویلچر استفاده کند» ناگهان پیشرفت بیماری کمتر شد. درسال ۱۹۶۸؛ یکسال پس از تولد پسرش رابرت، او بـه عضویت موسسه نجوم دانشگاه کمبریج درآمد.
چند سال پیش رو، دوران پرباری برای هاوکینگ بود. درسال ۱۹۶۹ دخترش لوسی بـه دنیا آمد و او تحقیقات علمی خودرا ادامه داد. «فرزند سومش تیموتی ۱۰ سال بعد متولد شد». درسال ۱۹۷۳ همراه با جورج الیس اولین کتاب خودرا بـه نام ساختار مقیاس بزرگ از فضا-زمان منتشر کرد. او همچنین همکاری با دوست قدیمیاش پنروز را ادامه داد.
درسال ۱۹۷۴ تحقیقات استیون وی را تبدیل بـه دانشمندی مشهور در دنیای علم کرد. او نشان داد کـه سیاهچالهها ان فضای تهی و خلأ بیانتهایی کـه دانشمندان پیشازاین باور داشتند، نیستند. بـه عبارت ساده، هاوکینگ ثابت کرد ماده، اگر بـهصورت انرژی تابشی درآید، میتواند از نیروی گرانش یک ستارهي خاموش شده بگریزد. «تابش هاوکینگ» متولد شده بود.
این نظریات، موجی از هیجان در دنیای دانشمندان بـه وجود آورد و باعث شد هاوکینگ جوایز متعدد علمی، نامهاي افتخاری و عناوین برجستهاي بـه دست آورد. در سن ۳۲ سالگی او بـه عضویت انجمن سلطنتی انگلستان درآمد و کمی بعد جایزه معتبر آلبرت اینشتین را از ان خود کرد.
او بـه تدریس در دانشگاهها نیز ادامه داد. ابتدا بـهعنوان استاد مدعو از دانشگاه کلتک پاسادنا در ایالت کالیفرنیا بازدید کرد کـه پیشزمینه دیدارهای بعدی و خدمات او دراین دانشگاه شد. او همچنین بـه دانشکدههاي Gonville و Caius در دانشگاه کمبریج سر زد. درسال ۱۹۷۹ هاوکینگ دوباره خودرا در دانشگاه کمبریج یافت و بـه مقام یکی از معروف ترین استادان تاریخ این دانشگاه یعنی پروفسور لوساسیان نائل شد.
اگرچه استیون هاوکینگ بـه لحاظ علمی در حال پیشرفت بود، ولی وضعیت فیزیکی او بـهتدریج بدتر میشد. در اواسط دهه ۸۰؛ خانواده هاوکینگ یکی از دانشجویان فارغالتحصیل شده وی را بـه کمک گرفته بود تا وی را در تحقیقات، کارها و سایر امور روزمره یاری کند. او هنوز میتوانست خودش غذا بخورد و از تخت خواب بیرون بیاید؛ ولی تقریبا برای هر کار دیگری نیاز بـه کمک داشت. بعلاوه سخنرانیهاي او مدام دچار اختلال میشد و فقط کسانی کـه بـهخوبی وی را میشناختند میتوانستند منظور وی را درک کنند. درسال ۱۹۸۵ او برای همیشه صدای خودرا از دست داد.
نتیجه این بود کـه فیزیکدان ما حالا بـه پرستاری ۲۴ ساعته نیاز داشت. این شرایط توانایی کار کردن حرفهاي وی را بـه خطر انداخته بود. همزمان، یک برنامهنویس کامپیوتری در کالیفرنیا، برنامهاي ابداع کرده بود کـه بـه فرد این قابلیت را میداد تا با استفاده از حرکات چشم، بـه کمک کامپیوتر حرف بزند. این برنامه بـه هاوکینگ اجازه میداد کلمات سخنرانی رابا نگاه کردن بـه صفحه کامپیوتر انتخاب کند. در ان زمان هاوکینگ هنوز میتوانست از انگشتان خود استفاده کند و کلمات رابا کلیک دستی انتخاب میکرد. امروزه کـه او نظارت کلیه اعضای بدن خودرا ازدست داده و برنامههایش را از طریق سنسوری کـه بـه گونهاش متصل اسـت، نظارت میکند.
بـه کمک این برنامه و همیاری دستیارانش، استیون هاوکینگ همان گونه بـه نوشتن ادامه داد. کار او مقالات متعدد علمی و البته کتابها و سخنرانیهایي برای جامعه غیرعلمی را شامل می شد. درسال ۱۹۸۸ هاوکینگ با نوشتن کتاب «تاریخچه مختصر زمان»؛ مدال سلطنتی بریتانیا را از ان خود کرد و بـه شهرتی جهانی دست یافت.
این کتاب کوتاه و آموزنده تبدیل بـه یکی از منابع علمی مردم در سراسر دنیا شد. انتشار این کتاب برای او موفقیتی فوقالعاده بودو بـه مدت چهار سال در لیست پرفروشترین کتابهاي ساندی تایمز لندن قرار داشت. این کتاب بـه ۴۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و تا کنون میلیون ها نسخه از ان در دنیا بـه فروش رفته اسـت. درسال ۲۰۰۱ او ادامهي این کتاب رابا عنوان « جهان در پوست گردو» منتشر کرد کـه یک راهنمای مصور برای نظریات بزرگ کیهانشناسی اسـت. چهار سال بعد او کتاب سادهتری بـه نام «تاریخچه کوتاهتری از زمان» برای عموم مردم نوشت.
اگر کتابها، مقالات و پژوهش هاوکینگ رابا تحقیقات شخصی او در باب جام مقدس علم کنار هم قرار دهیم، می بینیم هاوکینگ بـه دنبال این بوده اسـت کـه یک نظریه واحد بیابد تا بتواند فلسفه نظام هستی رابا مکانیک کوانتوم ترکیب کند و توضیح بدهد کـه جهان چگونه آغازشده اسـت.
هاوکینگ تفکراتی بلند پروازانه دارد. او ادعا میکند می تواند در ۱۱ بعد فکر کند ؛ معتقد اسـت کـه سفر در زمان امکانپذیر اسـت و انسان ممکن اسـت در آینده بـه سیارات دیگر مهاجرت کند.
هاوکینگ میکوشد پاسخهاي بزرگی برای سؤالات بزرگ پیدا کند و این از تمایل شخصی او برای سفر بـه فضا نیز نیرو میگیرد. درسال ۲۰۰۷ ودر سن ۶۵ سالگی، هاوکینگ گام مهمی برای سفر بـه فضا برداشت. هنگامیکـه از مرکز فضایی کندی در فلوریدا بازدید می کرد، این شانس را پیدا کرد کـه فضای بدون جاذبه را تجربه کند. او با یک بوئینگ ۷۲۷ اصلاحشده بـه مدت ۲ ساعت بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرد و جدا از ویلچر، بیوزنی را احساس کرد. عکسهای این فیزیکدان بزرگ درحالیکـه در فضا شناور بود در روزنامههاي سراسر جهان منتشر شد. او گفته بود: « نقطهي جاذبهي صفر نقطهي معرکهاي اسـت، من مشکلی با ان ندارم، فضا! منتظر باش کـه من آمدم!»
اگر چیزی تحت عنوان دانشمند «فوق ستاره» وجود داشت، هاوکینگ بیشک سمبل ان بود. او همیشه در فرهنگعامه حضور خودرا نشان میدهد، مثلا در میهمانی سیمپسونها یا پیشتازان فضا شرکت میکند، با جیم کری در فیلم کمدیاش همکاری می کند و حتی روی موزیک پینک فلوید صداگذاری میکند. درسال ۱۹۹۲ ارول موریس کارگردان مستندساز کـه برندهي جایزه اسکار نیز هست، فیلم مستندی با نام تاریخچه مختصر زمان درباره زندگی استیون هاوکینگ ساخت.
درسال ۱۹۹۰ بـه دنبال شایعات زیادی کـه پخش شد، استیون و جین از هم جدا شدند. درسال ۲۰۰۶ او از همسر دومش ایلین کـه سابقا پرستار او بود نیز جدا شد تا بـه فرزندان و خانوادهاش نزدیکتر باشد. درسال ۲۰۰۷ او با همراهی دخترش لوسی یک کتاب علمی بـه نام دریچهاي بـهسوی کیهان برای کودکان منتشر کرد.
سلامتی هاوکینگ همیشه نگرانکننده باقی می ماند. درسال ۲۰۰۹ او بـه علت عفونت سینه نتوانست سخنرانیاش را در کنفرانسی در شهر آریزونا بـه اتمام برساند ودر آوریل همان سال اعلام کرد کـه از مقام خود در دانشگاه کمبریج کنارهگیری کرده اسـت. مقامات دانشگاه وی را بـه بیمارستان منتقل کردند و گفتند بیماری او ناگوار اسـت؛ اما مدتی بعد او بهبودی کامل پیدا کرد.
استیون هاوکینگ پیشگام پژوهشها و نظریات علمی موضوعاتی چون سیاهچالهها و نسبیت و نویسنده کتاب علمی مشهور «تاریخچه مختصر زمان» اسـت.
هاوکینگ کـه برنامهاي برای سفر بـه فضا با تور فضایی گردشگری ریچارد برانسون دارد، درسال ۲۰۰۷ اظهار کرد:
خطر زندگی روی زمین هر روز بیشتر می شود. مسائلی مانند گرم شدن کره زمین، جنگهاي هستهاي، ویروسهایي کـه جهش ژنتیکی مدیریتشده دارند و هزاران خطر دیگر را نباید دست کم گرفت. من فکر میکنم اگر امکان سفر بـه فضا نباشد، نسل بشر تداوم نخواهد یافت. بـه همین دلیل مردم را تشویق میکنم روی برنامههاي فضایی سرمایهگذاری کنند.
درسال ۲۰۱۰؛ هاوکینگ درکتاب طرح عظیم درباره پیدایش جهان صحبت کرد. او در آخرین کتاب خود بـه این نتیجه رسید کـه خلق کائنات تنها با انفجار بزرگ رخ داده اسـت و قوانین فیزیک اجتنابناپذیرند. او گفت: «ازآنجاکه قانون جاذبه و گرانش امری انکار نشدنی اسـت، پس جهان میتوانسته خودش را از هیچ، بـه وجود آورد.» کتاب «طرح عظیم» بزرگترین اثر منتشرشده از او بعد از یک دهه بود.
درسال ۲۰۱۲ هاوکینگ با پروژهاي جدید خبرساز شد. او عکسهایی از خود منتشر کرد کـه در انها از دستگاه جدیدی بـه نام iBrain استفاده می کند کـه بـه هدبند متصل میشود. این دستگاه طوری طراحی شده اسـت کـه افکار کاربر رابا استفاده از امواج سیگنالهاي الکتریکی مغز او می خواند و بعد انها را توسط یک الگوریتم خاص تفسیر می کند. این دستگاه می تواند کمک انقلابی بـه هاوکینگ و سایر بیماران مبتلابه ALS باشد.
در تابستان سال ۲۰۱۵ هاوکینگ دوباره بـه تیتر اول روزنامهها بازگشت. در ماه ژوئن دریک کنفرانس خبری در لندن اعلام کرد پروژهاي با عنوان «گوش دادن بـه فضای بیرون» رابا موفقیت راهاندازی کرده اسـت. بودجه این پروژه توسط کارآفرین روسی یوری میلنر تأمین می شود و هدف ان یافتن حیات فرا زمینی اسـت.
یک ماه بعد هاوکینگ در کنفرانسی در سوئد بـه بحث درباره نظریات جدید در مورد «سیاهچالهها» و « پارادوکس اطلاعات» پرداخت. او اظهار کرد:
وقتی می گوییم اگر چیزی وارد سیاهچاله شود از بین می رود، مثل این اسـت کـه از حالت فیزیکی دوبعدی یک جسم حرف بزنیم. درحالیکـه سیاهچالهها زندانهاي ابدی نیستند. این امکان وجوددارد کـه جهانی موازی با این جهان وجود داشته باشد کـه اطلاعات بـه ان منتقل شود.
هرچند او پایان این نظریه را کـه «افق رویداد» نام دارد برای پژوهشهاي بعدی باز گذاشته اسـت.
اگر فقط یک نظریه واحد برای همه یچیز وجود داشته باشد، مجموعهاي از قوانین و معادلات اسـت؛ ولی با روش معمول علم کـه ساختن یک الگوی ریاضی اسـت نمی توان بـه این سؤال پاسخ داد کـه چرا جهان هستی باید برای توصیف یک معادله بـه وجود آمده باشد. چرا تمام نظام هستی باید بـه خودشان زحمت بـه وجود آمدن داده باشند؟
∴∴∴∴∴∴
در تمام زندگیام، مجذوب پرسشهاي بزرگی بودهام کـه آدمی با انها روبهرو اسـت و تلاش کردهام پاسخی علمی برای انها پیدا کنم. اگر شـما هم مثل من بـه ستارگان نگاه می کردید و سعی میکردید مفهوم انچه میبینید، درک کنید؛ شـما هم از خود میپرسیدید کـه واقعاً دلیل هستی این دنیا چیست؟
∴∴∴∴∴∴
علم ثابت کرده اسـت کـه جهانهاي مختلفی میتوانند از «هیچ» بـه وجود آمده باشند. این بستگی بـه شانس ما دارد کـه در کدام جهان قرار گرفته باشیم!
∴∴∴∴∴∴
تمام تاریخ علم بـه تشخیص تدریجی این امر گذشته اسـت کـه اگرچه حوادث بـه شیوه دلخواه ما اتفاق نمیافتند؛ ولی همه ی انها منعکسکننده یک نظم خاص هستند.
∴∴∴∴∴∴
ما باید در جستجوی بیشترین ارزش اعمالمان باشیم.
∴∴∴∴∴∴متن هاي فلسفی از هاوکینگ∴∴∴∴∴∴
بزرگترین دشمن دانش، جهل نیست بلکه توهم دانایی اسـت.
∴∴∴∴∴∴
هوش واقعی، توانایی سازگاری با تغییرات اسـت.
∴∴∴∴∴∴
معلوم نیست کـه باهوش بودن برای همیشه یک ارزش باقی بماند.
∴∴∴∴∴∴
این تلف وقت اسـت کـه از ناتوانیم عصبانی باشم. همه ی باید با زندگی کنار بیایند و من دراین زمینه کارم را بد انجام ندادهام. مردم نمی توانند وقت خودرا بـه این اختصاص دهند کـه چرا همیشه عصبانی یا در حال گله و شکایت هستید.
∴∴∴∴∴∴
زندگی هرقدر دشوار بـه نظر برسد، باز هم کاری هست کـه شـما بتوانید در ان موفق باشید.
∴∴∴سخنان آموزنده و زیبای استیون هاوکینگ ∴∴∴
حالا همه ی ما بـه اینترنت وصل هستیم، مانند سلولهاي عصبی درون مغزی بسیار بزرگ.
∴∴∴∴∴∴
کار کردن بـه زندگی شـما معنا و هدف میدهد، زندگی بدون کار پوچ و بیمعنی اسـت.
∴∴∴∴∴∴
حتی اگر زمانی مشخص شود کـه سفر در زمان امری غیر ممکن اسـت، مهم این اسـت کـه ما دلیل ان را بفهمیم.
∴∴∴∴∴∴
مردمی کـه بـه آیکیو خود افتخار میکنند، درنهایت بازنده میشوند.
∴∴∴∴∴∴
گذشته نیز مانند آینده، پدیدهاي نامتناهی اسـت و فقط میتواند بـهعنوان طیفی از احتمالات شناخته شود.
∴∴∴∴∴∴روز بزرگداشت استیون هاوکینگ∴∴∴∴∴∴
افراد ساکت پر سرو صدا ترین افکار را دارند.
∴∴∴∴∴∴
زنان… آن ها اسراری کامل هستند.
∴∴∴∴∴∴
بزرگ ترین دشمن دانش جهل نیست، بلکه توهم دانش اسـت.
∴∴∴∴∴∴
گذشته نیز، هم چون آینده، نامحدود اسـت و فقط بـه عنوان گستره اي از احتمالات وجوددارد.
∴∴∴∴∴∴
هدف من ساده اسـت و ان درک کامل جهان اسـت،
اینکه چرا این طور اسـت و اصلا چرا وجوددارد
∴∴∴∴∴∴
عطش انسان برای دانستن توجیه کننده تلاش بی وقفه ما اسـت
و هدف ما چیزی کمتر از توضیح کامل جهانی کـه در ان زندگی می کنیم نیست.
∴∴∴∴∴∴
عطش انسان برای دانستن توجیه کننده تلاش بی وقفه ما اسـت و هدف ما چیزی کمتر از توضیح کامل جهانی کـه در ان زندگی می کنیم نیست.
∴∴سخنان آموزنده و زیبای فیزیکدان مشهور ∴∴
من دیده ام کـه حتی افرادی کـه ادعا می کنند
همه ی چیز از قبل تعیین شده و ما نمیتوانیم کاری برای تغییر ان انجام دهیم
قبل از عبور کردن از خیابان بـه جاده نگاه می کنند
∴∴∴∴∴∴
کار و تلاش بـه شـما معنا و هدف می دهد و زندگی بدون ان پوچ اسـت
∴∴∴∴∴∴
هیچ نظری ندارم. آدم هایي کـه بـه بهره هوشی شان می بالند بازنده ها هستند. در نیویورک تایمز، دسامبر ۲۰۰۴
دفعه بعدی کـه فردی از اشتباهات شـما گلایه کرد بـه او بگویید کـه این مساله شاید اتفاق خوبی باشد چون بدون نقص نه شـما وجود داشتید نه من.
از مروری بر عالم هستی با هاوکینگ، سال ۲۰۱۰
∴∴∴∴∴∴
اگر میتوانستم بـه سال ۱۹۶۷ میلادی و زمان تولد اولین فرزندم باز می گشتم. سه فرزند من لحظات شیرینی را برایم ساختند.
در نیویورک تایمز، ۲۰۱۱
∴∴سخنان آموزنده و زیبای فیزیکدان مشهور ∴∴
در انجام تکالیف چندان منظم نبودم و دبیرانم از دست خطم ناامید شده بودند. اما همکلاسی هایم اسم اینشتین را روی من گذاشته بودند ودر نتیجه این حس درمن ایجاد شده بود کـه نشانه هاي موفقیت و پیشرفت را درمن میبینند. وقتی تنها دوازده سال داشتم یکی از دوستانم بـه دیگری گفت کـه اگر در آینده من بـه جایی رسیدم یک بسته شکلات رایگان بـه او می دهد. نمیدانم آیا این شرط هنوز بـه قوت خود باقیست یا خیر و اگر اینطور اسـت کدامیک بازنده بوده اند.
از سخنرانی هاوکینگ، داستان کوتاه من، سال ۲۰۱۰
∴∴∴∴∴∴
زندگی روی کره زمین بـه طور فزاینده اي در دسترس نابودی فاجعه آمیز قرار دارد.
مانند جنگ هسته اي ناگهانی، انتشار ویروس مهندسی ژنتیک شده یا
خطرات دیگری کـه هنوز بـه فکرمان نرسیده اسـت
بـه امید نابودی و کاهش جهل امیدواریم از مطالب لذت برده باشید وبسایت تالاب.