هر که بشنیده صداى مجتبى / تا ابد شد مبتلاى مجتبى
سالها بهر حسین باید گریست / تا کنى درک عزاى مجتبى . . .
در این مطلب با زندگی امام حسن مجتبی بیشتر آشنا شوید و در مورد نحوه شهادت و نکاتی که درباره این امام بزرگ بهتر است بدانید توضیحات مختصری را خواهید خواند.
«شيخ كليني» از دانشمندان بزرگ شيعي كه كتابهايي در باب معرفي امامان دوازدهگانه شيعه دارد، از «ابوبكر حضرمي» نقل ميكند كه؛ «جعده» دختر «اشعثبن قيس كندي»؛ امام حسن«ع» رابا سم مسموم كرد. و نيز يكي از كنيزان ان حضرت را سم داد و مسموم كرد، سم را برگردانيد، ولي ان سم در درون جان امام حسن«ع» جاي گرفت و زخمی كرد و ان حضرت بر اثر ان؛ شهيد شد.»
هنگامي كه امام حسن «ع» به شهادت رسيد، امام حسين«ع» وی را غسل داد و كفن كرد و جنازه وی را درون تابوت گذاشت و به محلي كه رسول خدا«ص» در آنجا بر جنازهها نماز ميخواند، حركت داد، و بر جنازه نماز خواند.
اما اين اقدامها همراه با فشارهاي افراد منسوب به بنياميه بود، به نحوي كه آن ها اجازه ندادند تا امام حسن«ع» در خانه حضرت رسول«ص» دفن شود و جسم پاك وی را در آرامستان بقيع به خاك سپردند.
اما اين كار نيز بدون حاشيهها نبود و ايادي دنياطلب معاويه، با شقاوت و بيرحمي اقدام به تيرباران پيکر فرزند رسول خدا«ص» كردند؛ در حاليكه خودرا مسلمانان واقعي ميناميدند.
با اين حال، تاريخ اسلام گواه است كه يكي از جنايات هولناك معاويه در طول حكومت خود، به شهادت رساندن امام حسن مجتبي«ع» بودو ردپاي اين جنايت هولناك در تاريخ، بطور آشكار ديده ميشود. جنايت به اين صورت شكل گرفت كه معاويه ضمن توطئهای خائنانه و با بهرهگيري از دختر «اشعثبن قيس» «همسر امامحسن» وی را مسموم و به شهادت رسانيد.
چهره شيطاني و پيمانشكن، و دورويي و نفاق معاويه كه در طول حيات سياسياش فراوان خودرا نشان ميداد درضمن اين جنايت نيز روشنتر از هميشه در دسترس ديد همگان قرار گرفت.
تاريخ، اين مطلب رابا قوت هرچه بيشتر به اثبات رسانده است. با اين حال افراد متعصبي چون «ابنخلدون» كه از آبشخور آلوده بنياميه سيراب ميشد، جريان را بيپايه و ضعيف قلمداد كرده مينويسد:
«انچه درباره مسموم شدن حسنبن علي«ع» به وسيله معاويه نقل شده، روايتي است كه شيعه ان را ساخته و پرداخته است.» البته اين نظر خاص، ناشي از گرايشات خاص ديني «ابنخلدون» است كه او براي دفاع از چهرهای مرموز و نامطلوب هم چون معاويه مفاد تاريخ اسلام را عوض كرده است.
مظلوميت امام در جريان دفن ان حضرت بيشتر جلب توجه ميكند. هنگامي كه اهل بيت«ع» ميخواستند طبق وصيت ان حضرت، وی را كنار قبر پيامبر«ص» دفن كنند، قدارهداران بنياميه به مخالفت برخاستند.
دراين ميان «مروانبن حكم» از ميان آشوبگران فرياد برآورد: «در حالي كه عثمان در دورترين نقطه بقيع به خاك سپرده شد، گمان ميكنيد كه اجازه ميدهم حسنبن علي «ع» در خانه رسول خدا«ص» دفن شود؟!»
پيشتاز آشوب، سوار بر مركبي، ادعاي مالكيت خانه را از طريق ارث كرده و ممانعت خودرا تا پاي جان از دفن امام در مقبره رسول خدا«ص» اعلان داشت.
حتي كار از اين بالاتر گرفت ودر نهايت شقاوت و سبعيت، جنازه امام را تيرباران كردند، تا جايي كه كفن آلوده به خون شد و مشايعتكنندگان وادار به تعويض كفن شدند. سرانجام پس از اين كشمكشها، شهيد ستمدیده را در بقيع به خاك سپردند.
در سوگ اين ريحانه رسول خدا«ص» طبق رواياتي كه رسيده، مردم مدينه ـ كه بيشتر آن ها از فرزندان انصار بودند ـ به ماتم نشسته و بازارهاي مدينه را بستند. عمربن بشير همداني ميگويد:
«از اسحاق پرسيدم: متي ذل الناس؟ چه موقع مردم ذليل شدند؟ پاسخ داد: حين مات الحسن و ادّعي زياد و قتل حجربن عدي؛ پس از شهادت امام حسن «ع» و استلحاق زياد و قتل حجربن عدي.»
در نيمه ماه رمضان سوم هجري، اولين فرزند علي عليهالسلام و فاطمه درود الله عليها به دنيا آمد. پس از ولادت، نامگذاري از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و ان حضرت هم منتظر نامگذاري پروردگار ماند.
تا اينکه جبرئيل ،امين وحي، فرود آمد و گفت: « خدايت درود ميرساند و ميگويد چون علي براي تو همانند هارون براي موسي است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون عليه السلام يعني شبّر قرار ده!»
رسول خدا فرمود:
« زبان من عربي است و شبّر، عبري است.»
جبرئيل گفت:
« شبّر در زبان عرب به معناي« حسن» است.»
به اين ترتيب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنيهی ان حضرت « ابو محمد» و مشهورترين القابش« سيد» و «سبط» و «تقي» است.
نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفته اند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله عليه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن رابه« ««ام فضل «لبابه»|ام الفضل»»» ،همسر عمويشان، سپردند تا وی را از شيري که به خاطر زايمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شير دهد. بعد ها نيز رسول خدا براي امام حسن، ادعيهی عافيت و حرزهاي مخصوص چشمزخم را خواندند.
ذکر امام حسن عليه السلام در قرآن :
قرآن مجيد مشتمل است بر يادکردي از شخصيتها، از خوبان يا از بدان، ليکن اين يادکرد گاهي همراه با ذکر نام است «همانند انچه درباره موسي و فرعون ذکر شده است» و گاه فقط با توصيف، و بدون ذکر نام.« همانند انچه درباره امام علي عليهالسلام نازل شده است.» درباره امام حسن عليه السلام نيز آياتي به صورت توصيف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آيه تطهير ؛ آيه ذوي القربي و آيه اولي الامر.
رابطه امام حسن عليه السلام و رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم
امام حسن عليه السلام بيشتر از هفت سال با رسول خدا زندگي نکرد، ولي در همين مدت به شدت مورد عنايت ان حضرت بودو استفاده های علمي و تربيتي فراواني برد.
محبت رسول خدا به امام حسن بسيار فراوان بوده و ان حضرت، گاهي نوهاش را در کارهاي بزرگي همانند بيعت رضوان و مباهله با نصاراي نجران هم شرکت ميداده است.
رسول خدا دربارهی او تعريف و تمجيدهاي فراواني نموده است که امام بعد ها به مناسبتهای مختلف، از انها براي معرفي شخصيت الهي خويش سود جست.
امام حسن و فاطمه زهرا درود الله عليها امام حسن عليه السلام با مادر خود، فاطمهی اطهر، رابطه ای عميق و متعالي داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازيهای کودکانه ميکرد و گاه با ملاطفت مادرانه وی را به عبادات مستحب تشويق مينمود.
حسن نيز گزارش سخنان رسول خدا را پيش از هر کس، از مسجد به مادر ميرساند و گاه در پرستش مادر دقت ميکرد و از ان درسها ميگرفت.
اين ارتباط صميمي در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که اين دو به همراه هم و با تن و قلبي آزرده به زيارت قبر رسول الله و بقيع ميرفتند و شگفت ان که اين رابطه پس از ارتحال مادر نيز باقي ماند؛ به طوري که فاطمه پس از وفات دستهای زخمی خويش را از کفن بيرون آورد و حسنش را در آغوش کشيد. امام حسن نيز سالها بعد در حضور دشمناني همانند معاويه و مغيره بن شعبه مصيبت مضروب شدن مادر را يادآور شد.
از اين دوران اطلاع زيادي در دست نيست. فقط اين مقدار مسلم است که امام عليه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه از روي دلسوزي در تأمين رفاه پدر ميکوشيده و گاه همراه او در برخي فعاليتهای اجتماعي شرکت ميکرده است« همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعيد»؛ و گاه پارهای مأموريتهای مهم را از طرف پدر عهدهدار بوده است «همانند آبرساني به منزل عثمان در حال محاصره.»
سياستهای عملي امام حسن عليه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا همانند او در هيچيک از جنگها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام اين دورهی 25 ساله شرکت ننموده است.
امام حسن عليه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن از آغاز بيعت مردم با حضرت علي عليه السلام تا لحظه شهادت ان حضرت در مقام قويترين بازوي ان حضرت عمل کرد.
در جريان بيعت، حضوري جدي داشت؛ در سه جنگ جمل ؛ صفين و نهروان حاضر بود. پيش از جنگ جمل هم به همراه عمّار ياسر و قيس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوبکردن فتنهی ابو موسي اشعري ؛ مردم رابه جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه بجاي پدر نماز جمعه بر پا داشت.
در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهياش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربتخوردن پدر نيز تمام تلاش خودرا براي التیام و استراحت ان حضرت بکار بست ودر پايان به وصاياي او گوش سپرد.
حضرت علي عليه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصي خود تعيين کرد. رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم نيز قبل از ان به دو گونه اين وصايت را اعلام کرده بودند؛ يکي به صورت تصريح به امامت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصريح به امامت اوصياء دوازدهگانهی خود، با ذکر اسامي آن ها.
امام حسن عليه السلام پس از خلافت و قبل از صلح «دوران کوتاه خلافت ظاهري»: دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهري امام حسن عليه السلام، پر ماجرا سپري شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علي عليه السلام، امام حسن به مسجد آمد ودر سخناني شيوا تلويحاً مردم رابه بيعت با خويش فراخواندند.
پس از سخنراني و با تبليغ نافذابن عباس مردم کوفه با ان حضرتبيعت کردند. امام نيز بيعتشان را براين اساس که از او پيروي کنند و با هر کس جنگيد، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذيرفت؛ و سپس به تحکيم پايههای حکومت خويش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق راکه به دست پدرش نصب شده بودند، تثبيت نمود و برخي را تغيير داد.
جاسوسهای معاويه را پيدا کرد و گردن زد، نامهی تندي به وي نوشت و وی را تهديد به جنگ نمود. نامهنگاري ميان حضرت و معاويه ادامه يافت تا اينکه معاويه لشکري عظيم به سوي عراق گسيل داشت و حضرت نيز درصدد تهيه لشکري براي مقابله با او برآمد.
مهمترين حادثه در زندگي امام حسن عليهالسلام جريان صلح معاويه با ان حضرت است. تحليل اين حادثه ضروري بنظر مي رسد زيرا خود امام صلحش را حجتي بر آيندگان ميداند؛ يعني بر اساس عملکرد حضرت، وظيفه انسان نيز در شرايط مشابه با ان زمان، صلح و مصالحه است.
بررسي مقدمات و شرايط و عللي که صلح را ايجاب کرد و دقت در کيفيت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافي نتايج شيرين صلح براي جناح حق و ضربههای سهمگين ان بر جناح باطل بهخوبي روشن ميکند که صلح ان حضرت در حقيقت انقلاب سبزي بود که زمينه انقلاب سرخ حسيني را فراهم ساخت و اين نرمش قهرمانانه درکنار ان جنبش ستمستيزانه، پايهريز انقلاب علمي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام در عصر طلايي خلأ انتقال قدرت از بنياميه به بنيعباس گشت و به اين ترتيب، اسلام ناب محمدي که در تشيع جلوهگر بود، نهال خودرا آبياري نمود و به درخت تنومندي تبديل کرد.
تمامي تلاش امام حسن پس از قبول صلح اين بود که فوايد مورد نظرش را از صلح به نتيجه برساند و بر اين اساس در تمام اين مدت به حفظ نيروهاي کيفي و خالص ؛ بازسازي نيروهاي خسته و وازده و تفسير صحيح اسلام پرداخت.
عملکرد دشمنشکن حضرت پس از صلح چنان نیرومند بود که معاويه رابه فکر شهادت ان حضرت انداخت.
امام حسن عليه السلام به رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم از همه ی شبيهتر بود. زيبايي بينظيري داشت.رنگش سفيد بودو اندکي متمايل به سرخ، چشمانش درشت و سياه، و محاسنش انبوه. جثهای قوي، تنومند و چهارشانه داشت. مويش مجعد «فردار» و قامتش متوسط بود.
شمارش مناقب هيچيک از اهل بيت عصمت عليهم السلام ممکن نيست. در زيارت جامعه خطاب به آنان ميگوييم: « سروران من! ستايش شما را شماره نتوانم کرد و به انچه در شأن شماست نتوانم رسيد و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.»
امام حسن عليه السلام نه تنها از اين خطاب مستثني نيست بلکه به خصائصي از قبيل« سبط اکبر» بودن نيز برخوردار است. حلم بيپايان، علم فراوان، جود و پرستش، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت ان حضرت، نه دوست بلکه دشمن رابه اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضيلت و افتخار، ان است که دشمن به ان گواهي دهد.
بررسي موضوع زنان امام حسن عليه السلام بسيار لازم است زيرا زشتترين تهمتي که به حضرت از طرف دشمنان و دوستان نادان زده شده است، کثرت اغراقآميز ازدواجها و طلاقهای اوست؛ تا جايي که برخي، تعداد همسران ان حضرت را 400 نفر گفتهاند.
مجموعه زناني که نام خود و پدرشان در تاريخ ثبت است و بعنوان همسر حضرت ذکر شدهاند، صحيح يا ناصحيح، به ده نفر نميرسد؛ ودر حقيقت بنياميه خواستهاند با تهمت لذتطلبي مفرط به ان حضرت، صلح وی را به صورتي تحريفيافته تفسير کنند.
کمترين عددي که درباره فرزندان حضرت نوشتهاند 7 نفر و بيشترين شماره 23 نفر است. شيخ مفيد ؛ فرزندان حضرت را 15 نفر ميداند« هشت پسر و هفت دختر.»
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نيز 4 نفر صاحب فرزند شده اند.
البته دو تن از پسران، فرزند پسر نياوردند و به همين جهت نسل تمامي سادات حسني به ان دو پسر ديگر که فرزند پسر آورده اند زيد و حسن مثنّی» منتهي ميگردد. در سلسله سادات حسني، دانشمندان، سلاطين، محدّثان و انقلابيون متعددي وجوددارد.
از معجزات ان حضرت جز اندکي در تاريخ نقل نشده است« همانند اينکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهي نشان داد.» و نيز نمونههايي از استجابت دعا و نفرينهای ان حضرت «همانند رطب دادن نخلي خشکيده به دعاي او.» ولي اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غيب و پيشگوييها تجلّی کرده است.
تلاش موفق امام حسن براي بهکرسي نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاويه طرح قتل حضرت را پيگيري نمايد تا بتواند به خواسته ديرين خود يعني تبديل خلافت اسلامي به سلطنت موروثي، جامهی عمل بپوشاند.
به اين ترتيب سمي مهلک تهيه کرد و ان را توسط همسر ان حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتي درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجري به لقاء الله شتافت. برادرش امام حسين عليه السلام، جنازهی وی را پس از تغسيل و نماز براي دفن به سوي مسجد و روضه پيامبر برد ولي سرانجام بر اثر ممانعت بنياميه در بقيع به خاک سپرد.
رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم سالها پيش از شهادت امام حسن فرموده بود : « هر کس بر حسن گريه کند، چشمش روزي که ديدهها کور مي شوند «روزقيامت»؛ کور نمي شود و هرکس در مصيبت او اندوهگين شود، روزي که همه ی دلها اندوهگين است، غم و اندوهي ندارد. زيارت حسن مايهی استواري قدمها در قيامت است.»
نام بيش از 30 نفر از شاگردان و ياران ان حضرت در تاريخ ثبت شده است.
من مشتری عشق حسن بودم از ازل
اما چرا حسن دل من را خریده است
نقاش ذهن من به سر قبر خاکیش
یک گنبد و ضریح و مناره کشیده است
شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد