درود و درود بـه همراهان عزیز و همیشگی مجله تفریحی تالاب !
در اینبخش ما برای شـما همراهان عزیز میخواهیم از جایگاه زن در ایران باستان صحبت کنیم.
زن در ایران باستان بدون شک وضع اجتماعی زن در هیچ دوره و تاریخی از وضع عمومی ان جامعه مجزا نیست.بدون تردید سرزمین ایران یکی از قدیمیترین و کهن ترین مراکز زندگی بشر بوده اسـت .
زنان در ایران در طول تاریخ نقشهاي زیادی داشته و از بسیاری جهات در جامعه ایران نقش داشتهاند. از نظر تاریخی، این سنت ادامه داشت کـه زنان در خانههاي خود باشند تا بتوانند خانه را اداره کنند و فرزندان خودرا تربیت کنند. در دوران پهلوی، تغییر شدیدی در تفکیک زنان ایجاد شد: کشف حجاب، حق رأی، حق تحصیل، حقوق برابر برای زن و مرد و حق داشتن مناصب عمومی. زنان از شرکت کنندگان فعال در انقلاب اسلامی بودند.
بدون شک وضع اجتماعی زن در هیچ دوره و تاریخی از وضع عمومی ان جامعه مجزا نیست. بدون تردید سرزمین ایران یکی از قدیمیترین و کهن ترین مراکز زندگی بشر بوده اسـت و اسناد و مدارک در مورد شناسایی وضع زن و همچنین مرد چه در ایران و چه در جاهای دیگر بسیار نارسا و ناچیز اسـت
بـه طور کلی بررسی اولین جوامع بشر و ملت ها و اقوام گوناگون فقط بـه وسیله آثار و وسایل مکشوفه و آنچه از زندگی بشر این دوره بـه جا مانده امکانپذیر و قابل بررسی و تجزیه و تحلیل اسـت.در دورانی کـه شاید بیش از ده هزار سال قبل از میلاد باشد٬ تغییراتی در وضع اقلیمی ایران بـه وجود آمد. و انسان غارنشین رفته رفته برای خود خانه ساخت. دراین دوران کانون خانواده مرکز قدرت قبیله بود.
چون زن هم در خانه و هم در بیرون از خانه با مرد در کار تولید و رفع حوایج زندگی همکاری داشت٬ و از طرفی تولید مثل و بچه زاییدن و استمرار نسل بـه طور طبیعی بر عهده او بود لذا ارزش و اهمیت زن نسبت بـه مرد فزونی یافت و تعادل قدرت را بـه سود زن متمایل ساخت.ویل دورانت درباره این دوران می نویسد: « دراین دوران؛ یعنی دوره مادرشاهی؛
حق فرمانروایی؛ حق قضاوت ؛ حق اداره امور خانواده ؛ و توزیع خورد و خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته بـه ان بود ؛ همه ی در دست زن بوده اسـت؛ مرد بـه شکار حیوانات می پرداخت؛ و از جنگل ها و مزارع مواد خوراکی بـه دست می آورد کـه ان را در اختیار مادرشاه می گذاشت تا بین افراد قبیله توزیع نماید.
اختلاف نیروی بدنی کـه امروز بین زن و مرد مشهود اسـت در ان رزوگار قابل ملاحظه نبود. این اختلاف نیروی جسمانی بعد ها از لحاظ شرایط زندگی و محیط زیست پیدا شد. زن دراین دوران از حیث بلندی قامت و نیروی جسمانی نه تنها دست کمی از مرد نداشت؛
بلکه بـه مقتضای طبیعت موجود کاملا قدرتمند بود کـه می توانست ساعتهای درازی را بـه کارهای دشوار بپردازد؛ و بـه هنگام حمله دشمن بـه خاطر فرزندان و عشیره و قبیله تا سر حد مرگ مبارزه کند.»
پزشک گیرشمن ضمن بحث پیرامون انسانهای ماقبل تاریخ در ایران؛ از نقش زنان در پیدایش تمدن بدوی و ابتدایی ان روزگارسخن می گوید و می نویسد: « دراین جامعه ابتدایی وظایف سنگین بـه عهده زن گذاشته شده بود. در نتیجه عدم تعادلی بین وظایف مرد و زن ایجاد شد و زن دارای مقامی برتر نسبت بـه مرد گشت و ارزش و اهمیت زن نسبت بـه مرد فزونی یافت»
نگهبانی خانه ؛ تهیه و پخت غذا ؛ ساختن ظروف سفالی ؛ نگهداری فرزندان باعث اولویت زن نسبت بـه مرد شد و اداره کارهای قبیله بـه دست او افتاد.
در عین حال سلسله انساب خانواده بـه نام زن خوانده می شد. این نحوه اولویت و تفوق زن بر مرد بـه صورت عصر مادر شاهی در فلات ایران شروع شد و همین سیستم کـه یکی از خصایص ساکنان ایران بود کـه بعد ها در آداب آریاهایی فاتح٬ وارد شد.
علاوه بر رهبری اقتصادی و اجتماعی مقام روحانیت نیز از امتیازات زن بودو ایرانیان مانند همسایگان خود مذهب مادرخدایی داشته اند ودر نواحی مختلف ایران عبادت الهه مادر رواج داشت. در بین ابزار و اشیا فراوانی کـه در لرستان کشف شده مجسمه اي پیدا شده کـه سر زنی را تمام رخ نشان می دهد. گیرشمن احتمال می دهد کـه این زن رب النوع اقوام آسیایی بوده اسـت کـه از آسیای صغیر تا شوش مورد عبادت بوده و احتمال دارد عبادت ایزد بانوی آناهیتا کـه بعداً در ایران رواج یافت از این جا سرچشمه گرفته باشد.
چون یکی از کهن ترین تمدن هاي اولیه بشری تمدن ایلام در غرب فلات ایران اسـت بی مناسبت نیست کـه از تمدن ایلام نیز سخنی بـه میان آید. تا قبل از حفریات شوش اطلاعات در مورد تمدن و سوابق تاریخی ایلام بسیار کم بود. مساعی دیولافوآ و دمورگان و سایر مستشرقین موجب کشف و احیای تاریخ و تمدن ایلام گردید.درحدود چهار هزار سال قبل از میلاد در سرزمینی کـه شامل خوزستان؛ لرستان؛ پشتکوه؛ و کوه هاي بختیاری اسـت٬ حکومت ایلام رشد و تکامل یافت و روی کار آمد.
مردم ایلام دولت خودرا آنشان یا انزان می خواندند و خط میخی را کـه دارای سیصد علامت بودو با خط سومری ها شباهت داشت بـه کار می بردند.
مجسمه ملکه ایلام معرف وضع اجتماعی زن در ان روزگار اسـت. این مجسمه اکنون در موزه لوور پاریس اسـت. بـه نظر باستان شناسان این ملکه بر اقوام آریایی کـه در نواحی ایلام و کوه هاي زاگرس تا حدود کرمانشاه می زیسته اند٬ فرمانروایی داشته اسـت و یکیدیگر از کهن ترین محله هاي زندگی مردم و تمدن هاي کشف شده درحدود « سیالک » کاشان اسـت کـه در حفریات و کشفیات نیز آثار متعددی از تمدن دوران مادرشاهی بـه دست آمده اسـت.
با بـه دست آمدن مقدار زیادی دوک نخ ریسی در ناحیه سیالک کاشان معلوم میشود کـه زنان ایران درحدود چهار هزار سال قبل از میلاد بـه کار نساجی می پرداخته اند. همچنین با پیدا شدن مقدار زیادی آلات زینتی از قبیل گردن بند و دست بند و انگشتر کـه از صدف یا گل یا سنگ میباشد محقق شده حس زیباشناسی نیز در زنان ان زمان بـه شدت رایج بوده .
دراین دوران کـه یکی از دوره هاي درخشان مادرشاهی در ایران اسـت خانه سازی با خشت خام رواج داشت و نقش و نگار روی دیوار بـه دست زنان انجام میگرفت. در حفاری هاي باستانی مجسمه هایي از زنان بـه صورت شاهزاده ؛ ملکه و الهه کشف شده کـه معرف وضع اجتماعی زن در ان روزگاران اسـت.در دوران مادها؛ زن بـه ریاست قبیله و نیز قضاوت میرسید.
بـه عقیده پزشک گیرشمن؛ در آغاز هزاره اول قبل از میلاد ؛ دو واقعه مهم و غیر مرتبط روی داد کـه در حیات اجتماعی ملل آسیای غربی تاثیر فراوان داشت. اول مهاجرت اقوام هندواروپایی بـه هند و ایران و اروپاست و دیگر کشف و استعمال آهن کوهستان هاي شمالی و شرقی آسیای میانه کـه شمال و مشرق و مغرب ایران را در بر میگیرد؛ در دوران ما قبل تاریخ گذرگاه اقوام آریایی بـه سایر نقاط دنیا بود.
دراین ناحیه نژاد آریایی بـه سر میبرد کـه قدرت فکری و معنوی خودرا بارها نشان داده بود. آریایی هاي ایران بـه طوایف و قبایل متعددی تقسیم میشدند کـه مهم ترین انها مادها در غرب و فارسی ها در جنوب بودند.همچنین پارتها در خاور ایران نیز از نژاد آریایی بودند.
قوم ماد روابط نزدیکی با تمدن پیش رفته بین النهرین داشت و فرهنگ و تمدن انها تا جنوب روسیه و ترکمنستان میرسید.
تا صد سال پیش برای نوشتن تاریخ ماد٬ جز نوشته هاي مورخین یونانی چیزی در دست نبود. ولی از یک قرن در نتیجه تلاش باستان شناسان هزاران سند کتبی و آثار ارزنده تاریخی از زیر خاک بـه دست آمده اسـت. با این کـه این آثار مستقیما مربوط بـه تاریخ ماد نیست و از تاریخ بابل و آشور و دیگر کشور های شرق نزدیک حکایت میکند اما بازهم کم و بیش در روشن کردن تاریخ ماد تاثیر داشت؛ زیرا مادها تنها قبیله آریایی بودند کـه در سایه اتحاد٬ امپراتوری بزرگ آشور را برای همیشه شکست دادند و از صفحه روزگار محو کردند و اقوام و قبایل بسیاری را از قید اسارت آنان رهایی بخشیدند.
پس از استقرار سلسله ماد در مغرب ایران اندک اندک رژیم مادر شاهی جای خودرا بـه رژیم پدرشاهی داد. معذلک فعالیت کشاورزی با زنان بود؛ و مردان برای زنان اهمیت ویژه اي قایل بودند. پس از مادها نوبت بـه سلسله هخامنشی و پارس ها میرسد کـه بنیانگزار ان کورش بزرگ اسـت.
بـه طوری کـه میدانیم؛ ملکه ماندانا مادر کوروش و دختر آستیاک؛ آخرین سلطان ماد تاثیر انکارناپذیری در انتقال قدرت بـه پسرش کوروش داشت.
در دوران مادها؛ زن بـه ریاست قبیله و نیز قضاوت میرسید؛ هنوز بقایای از سیستم مادر شاهی وجود داشت.دیاگونف در تاریخ ماد می نویسد دوران مادرشاهی با انقراض سلسله ماد بـه اتمام رسید ودر حکومت هخامنشی زن و مرد از حقوقی برابر و یکسان برخوردار بودند.
بنا بـه گفته دیاگونف؛ کـه او باز از قول کتزیاس؛ مورخ یونانی نقل میکند؛ دختر و داماد سلطان در حکومت ماد میتوانستند قانونا مانند پسر وارث سلطنت او باشند. در جامعه مادها هنگامی کـه سیستم پدرشاهی جانشین مادرشاهی گشت؛ مقام اجتماعی زن و حقوق او درخانواده همان گونه محفوظ ماند؛ فقط تا حدی از اختیارات فوق العاده زن کاسته شد.
طبق تحقیقات باستان شناسان لباس زن مادی با اختلاف اندکی شبیه پوشاک مردان بوده اسـت و حجاب نداشتند. همانگونه کـه در بالا گفته شد؛ دختر و داماد سلطان می توانستند وارث تاج و تخت او باشند.
چون آستیاک فرزند پسر نداشت؛ قانونا سلطنت ماد حق شاهزاده ماندانا بود؛ و این امر همانگونه کـه گفته شد؛ در انتقال قدرت بـه کوروش تاثیرگذار بود. ماندانا مدرسه و گروه هاي پارس را بنیان نهاد کـه در ان عده زیادی از پسران فارسی همسن و سال کوروش ؛ تیراندازی ؛ اسب سواری و فنون نبرد را یا می گرفتند.
گذشته از این ماندانا بـه کوروش آموخت کـه حق چیست و نا حق کدام اسـت. شاید احترام فوق العاده اي را کـه کوروش نسبت بـه مادرش ماندانا رعایت میکرد؛ بـه پاس داد و عدالتخواهی بود کـه از او آموخته بود. بـه طوری کـه پلوتارک می نویسد مهم ترین عامل پیروزی کوروش بر آستیاک زنان بودند.
مسلما تعالیم مزدایی کـه زنان و مردان را یکسان می نگرد؛ و فرقی بین آنان قائل نیست. در ارتقا مقام و شخصیت زن در ایران باستان اثری انکار ناپذیر داشته اسـت. در دین زرتشت؛ هر انسانی کـه از دانش و نیکی برخوردار باشد؛ ارجمند اسـت.
بنا بـه معتقدات زرتشتی؛ در آغاز آفرینش بـه خواست اهورامزدا؛ در مهر روز مهر ماه دو ساقه ریواس بـه هم پیچیده از زمین سر براوردند و گیاه کم کم از صورت گیاهی بـه صورت دو انسان درآمدند کـه در قامت و صورت شبیه هم بودند؛ یکی مذکر بـه نام « مشیه» و دیگری مونث بـه نام «مشیانه».درکتاب « بندهش » فصل ۱۵ آمده اسـت: « آنگاه اهورامزدا روان را کـه پیش از پیکر آفریده بود در کالبد مشیه و مشیانه بدمید و آنان جاندار گشتند.پس بـه آنان گفت شـما پدر و مادر مردم جهان هستید.
شـما را پاک و کامل بیافریدم. هردو اندیشه و گفتار و کردار نیک بـه کار بندید؛ و دیوان را عبادت مکنید. پس مشیه و مشیانه از جای خود بـه حرکت آمدند٬ و خودرا شستشو کردند٬ و اولین سخنی کـه بر زبان راندند این بود اهورامزدا یگانه اسـت. او آفریننده ماه و خورشید و ستارگان و آسمان و آب و خاک وگیاهان جاندارنست»
چنانچه ملاحظه میشود؛ در دین مزدیسنی کـه معتقدات زرتشتیان بر ان نهاده شده اسـت زن و مرد هردو از یک ریشه تکوین مییابند باهم از زمین سربر می دارند و یکسان رشد میکنند و اهورامزدا با آنان بیکسان و با یک زبان سخن میراند و دستور واحدی برایشان مقرر می فرماید. ان دو پس از اقرار بـه یگانگی اهورامزدا اولین سخنی کـه بـه زبان میرانند این اسـت « هر یک از ما باید خشنودی و دلگرمی و محبت و دوستی دیگری را فراهم کند.»
از این گفتار برمی آید کـه در دین زرتشت هیچ یک از زن و مرد را بـه یک دیگر تفوق و امتیازی نیست٬ و ان دو از نظر آفرینش و خلقت یکسان و برابرند. شخصیت زن در دین زرتشت نه تنها در آغاز جهان با مرد برابر اسـت بلکه در پایان نیز با مرد یکسان و برابر اسـت.
بنا بـه معتقدات دینی زرتشتیان هنگامی کـه « سوشیانت» موعود نجات بخش آخرالزمان از شرق ایران و حوالی دریاچه هامون ظهور میکند از هر گوشه ایران پاکان و دینداران بـه او می پیوندند.
تعداد آنان سی هزار نفر اسـت کـه نیمی از ان مرد و نیمی دیگر زن خواهد بود.عظمت مقام زن را در آیین زرتشت از این جا میتوان دانست کـه بنا بـه معتقدات زرتشتی از شش امشاسپند دین زرتشت٬ سه امشاسپند ضمیر مذکر و سه امشاسپند ضمیر مونث دارند. سه امشاسپند مذکر عبارتند از۱» بهمن یا وهمن یا وهومن کـه بـه معنای خرد کامل اسـت.۲»
اردیبهشت یا اشاوهیشتا کـه بـه معنی نظم و بهترین راستی و هنجار و قانون و سامان آفرینش اسـت.۳» شهریور یا خشترویی ریه کـه بـه معنی حکومت بر خویش٬ خویشتن داری٬ و شهریاری آسمانی اسـت.۴» اسفند یا سپندارمزد کـه مظهر مهر و محبت و عشق و باوری و موکل بر زمین اسـت.
۵» خرداد یا اروتات کـه نمودار کمال٬ رسایی؛ شادی و خرمی و موکل بر آبهاست۶» امرداد یا امرتات کـه مظهر جاودانگی و بی مرگی اسـت؛ همچنین تعدای از ایزدان مذاهب زرتشت کـه در مرتبه پایین تری از امشاسپندان هستند«امشاسپند ملک؛ و ایزد فرشته» ضمیر مونث دارند. مثلاً پس از درگذشت انسان در سپیده صبح چهارم؛ در سر پل چینوت؛ مهر و سروش و رشن از روان درگذشته درباره اعمال و کارهای او پرسش میکنند. مهر ایزد و سروش ایزد از ایزدان مذکر؛ و رشن ایزد از ایزدان مونث اسـت.
همچنین ایزد دینا کـه بـه معنی وجدان و دین اسـت؛ با رشن ایزد همکاری دارد. ایزد چیستا کـه بـه معنی دانش و خرد اسـت نیز مونث اسـت. زرتشت از این ایزد بارها کمک طلبیده اسـت. دیگر از ایزدان مونث اشی اسـت کـه فرشته دهش و بخشایش و آسایش اسـت. و زرتشت در گاتها او را چنین ستوده اسـت: « جهان از او راه رسم خداپرستی گرفت و اهریمن راه عزیمت گزید». در ایران باستان زرتشتیان زناشویی را تنها بـه منظور رفع حوایج جسمانی و جنسی انجام نمی دادند. بلکه برای ان هدف و آرمانی بسیار عالی و مترقی داشتند. این هدف فراهم کردن وسایل پیشرفت معنوی و غلبه نهایی نیکی بر بدی بود. تعالیم زرتشت بشر را در راه رسیدن بـه عالیترین مدارج روحانی یعنی فراهم نمودن و تسریع ظهور سوشیانت و غلبه نیکی بر بدی هدایت میکند.
هدف از زناشویی مشارکت در نهضت بزرگ روحی اسـت کـه در بیشتر ادیان الهی بـه بشر وعده داده شده اسـت.بنابر این؛ زناشویی در دین زرتشت عملی مقدس و ستایش انگیز اسـت کـه از هر گونه تحقیر و تبعیض و نابرابری بـه دور اسـت. بـه قول گیگر از خصوصیات موقعیت حقوقی زن و برابری او با مرد در دین زرتشت ان اسـت کـه همانطوری کـه مرد پس از زناشویی بـه لقب « نمان پیتی » یعنی سرور و کدخدای خانه ملقب می گشت؛ زن نیز از زناشویی بـه لقب « نمانوپیتی » یعنی نور و فروغ خانه ملقب می گشت بـه عبارت دیگر مرد کدخدای و زن کدبانوی خانه بود
بـه قول همین دانشمند بزرگ آلمانی؛ و نویسنده کتاب « تمدن ایرانیان خاوری» زن پس از ازدواج در صف همسری شوهر قرار میگرفت؛
نه در ردیف اموال و یا از تابعین او. بـه عبارت دیگر زن کنیز و برده مرد نبود٬ بلکه همسر و همدل و همراه مرد بودو در کلیه حقوق با مرد بربار ودر جمیع امور با او شریک بـه شمار می آمد.کریستن سن؛ خاورشناس بزرگ دانمارکی می گوید: « رفتار مردان نسبت بـه زنان در ایران باستان همراه با نزاکت بود. زن چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی از آزادی کامل برخوردار بود
در مورد آزادی در ازدواج هیچ چیزی مستندتر و موجه تر از رفتار خود زرتشت نسبت بـه دختر کوچکش پروچیستا نیست. زرتشت بـه دختر کوچکش پروچیستا می فرماید: « پروچیستا من جاماسب را کـه مرد دانشمندی اسـت« وزیر گشتاسب و منجم و ستاره شناس مشهور زمان» برای همسری تو برگزیدم؛ تو با خرد مقدس خود مشورت کن و ببین کـه آیا او را لایق همسری خود میدانی یا نه؟ در بند ۵ گاتها زرتشت خطاب بـه همه ی پسران و دختران جوان می گوید « اي دختران شوکننده و اي دامادان اینک شـما را می آموزم و آگاه میکنم٬ پندم را بـه خاطر بسپارید٬ و برابر اندرزم رفتار کنید تا در زندگی سعادتمند نائل گردید
هر یک از شـما باید در پیمودن را زناشویی و مهرورزی و پاکی و نیکی بر دیگری سبقت جویید٬ زیرا تنها بدینوسیله میتوان بـه یک زندگی سراسر شادی رسید.»بـه طوری کـه میبینیم در زندگی زنان و مردان پارسا یکسان مورد خطاب قرار میگیرند. پس از مرگ نیز بـه روان و فروهر هر دوی آن ها یکسان درود فرستاده می شود
در یشت ها آمده اسـت: « فروهر همه ی مردان و زنان نیک را می ستاییم. در فصل ۳۸ یسنا آمده اسـت: « اي اهورامزدا زنان این سرزمین را می ستاییم و زنانی کـه آیین راستی و نیکی برخوردارند.» در فروردین یشت؛ کـه طولانی ترین یشت اوستا اسـت؛ بر فروهر زنان و مردان نیک جهان یکسان درود فرستاده شده اسـت
زن زرتشتی در قرن اولیه ظهور زرتشت و نیز در زمان هخامنشیان از بیشترین حقوق متعالی برخوردار بودو یکی از درخشان ترین ادوار تاریخی خودرا می گذاراند. همان طور کـه گفته شد نمونه کامل ان ماندانا مادر کورش بود؛ کـه بارها کوروش بـه وجود او افتخار کرده اسـت و حضور زنانی از قبیل آتوسا؛ پانته آ؛ رکسانا ؛ آرتمیز؛ و غیره نمودار حضور فعال زن ایرانی دراین دوران اسـت و مشارکت همه ی جانبه زنان دراین عصر چشمگیر اسـت
از حفریات و کشفیات باستان شناسی کـه در تخت جمشید بـه عمل آمده٬ الواحی بـه دست آمد کـه نشان می دهد در ساختمان تخت جمشید عده زیادی از زنان مانند مردان مشارکت داشته و حقوق و مزایای جنسی از قبیل نان و شراب و غیره؛ مطابق مردان دریافت داشته اند. این الواح الان در موزه هاي جهان ضبط اسـت.
یکی از کهن ترین تمدن هاي اولیه بشری تمدن ایلام در غرب فلات ایران اسـت
پس از شکست هخامنشیان وضع اجتماعی زن ایرانی تغییر کرد و قوس نزولی را پیمود. زیرا در زمان سلوکیدها؛ زنان و دختران زیادی از یونان در ایران زندگی میکردند؛ و چون در یونان زن از تساوی حقوق با مردان برخوردار نبود. لذا در وضعیت و سرنوشت زن ایرانی نیز تاثیر نهاد. میدانیم کـه در دیانت زرتشت ازدواج بر پایه تک همسری اسـت٬ هیچ مرد زرتشتی حق ندارد با داشتن زن؛ زن دیگر انتخاب بکند. لکن تعداد زیادی از این زنان و دختران یونانی بـه صورت معشوقه مردان ایرانی درآمدند کـه بـه طور قطع از استحکام بنیان خانواده ایرانی کاست
عده اي از این زنان بـه صورت عقد مهلت دار با مرد ایرانی بـه سر می بردند و برخی دیگر نیز با روابط آزاد با مردان ایرانی حشر و نشر داشتند. در زمان اشکانیان اگرچه زن ایرانی تا حدی موقعیتش تحکیم شد؛ ولی بـه هرحال حکومت سلوکیدها و تاثیرات ناشی از ان و نفوذ هلنیسم اثر خودرا گذاشت. از طرفی در دوران پارتها یا اشکانیان بـه علت گستردگی قلمرو پارتها طوایف و اقوام و ملل گوناگون در امپراتوری وسیع اشکانیان می زیستند کـه هر یک آداب و رسوم و سنن مخصوص بـه خود داشتند و طبیعتا این دگرگونی در وضعیت زن و خانواده ایرانی اثربخش بود
در زمان ساسانیان کـه دین زرتشت اهمیت اولیه خودرا بازیافت و سیستم حکومت نیز بـه طریق موبد شاهی اداره می شد؛ زن ایرانی تحت تعالیم مذهب زرتشت باز حقوق و امتیازاتی را بـه دست آورد. عصر ساسانیان بـه قول دارمستتر؛ نه تنها از لحاظ تاریخ ایران؛ بلکه برای تمام جهان واجد اهمیت اسـت. از کارنامه اردشیر بابکان اینطور برمی آید کـه شخصیت زن از همان آغاز کار ساسانیان ارجمند شمرده می شد؛ و هیچ کس حتی سلطان نمیتوانستبـه میل و دلخواه خود زنی را مورد اذيت قرار دهد
بـه طوری کـه از الواح و مدارک و اسناد این دوران برمی آید زن از موقعیت خاصی در دوران ساسانیان برخوردار بوده اسـت. مادر شاپور دوم نزدیک بـه بیست سال یعنی از پیش از تولد شاپور تا موقعی کـه او بـه سن رشد قانونی رسید؛ امور مملکت رابا موبدان بزرگ اداره میکرد. در پندنامه آذرباد مهر اسپند بـه پسر خود اینطور می گوید: « اگر تو را فرزندی اسـت؛ خواه دختر و خواه پسر او را بـه دبستان بفرست تا با فروغ خرد و دانش آراسته گردد و نیکو زندگی کند»
زن در مذهب زرتشت از لحاظ مذهبی می توانست تا درجه زوت برسد. این امر مسلما مستلزم فراگرفتن علوم بایسته دینی بوده اسـت. در « ماتیکان هزار دادستان» آمده اسـت کـه روزی چند زن راه را بر یکی از قضات عالیمقام میگیرند؛ و از او مسایلی را سوال میکنند. قاضی مزبور بـه همه ی سوالات بـه جز یکی پاسخ می دهد. بلافاصله یکی از زنان می گوید جواب این سوال در صفحه فلان از فلان کتاب اسـت
این موضوع میرساند کـه زن در عهد ساسانیان حتی بر مسایل مشکل حقوقی نیز احاطه داشته اسـت. بارتلمه مستشرق مشهور آلمانی کـه کتاب « حقوق زن در زمان ساسانی» را نگاشته؛ مطابق مندرجات ان؛ دختر در انتخاب همسر آزاد بودو اجباری نداشت مردی را کـه پدرش برای او درنظر گرفته بـه همسری قبول کند و پدر حق نداشت او را از ارث محروم نماید؛ و یا تنبیه دیگری درباره اش اعمال دارد
فصل ۱۹ از کتاب ماتیکان هزار دادستان در بند ۳ و ۴ می گوید: « دختران را بدون رضایت خودشان نمیتوان بـه ازدواج مردی درآورد.» در بند ۲۹ از فصل ۲۸ همین کتاب می گوید: « پسران و دختران پس از ازدواج در پرداخت قروض و دیون پدر و مادر متوفی خود سهیم و شریکند» ؛ و از این فتوا اینطور استنباط میگردد کـه دختران نه تنها در حقوق بلکه در تکالیف و مسئولیت ها نیز در ردیف پسران خانواده بوده اند. قانون خانواده حق کنترل مرد را درخانواده تعیین کرده بودو مرد وظیفه داشت کـه همسر و فرزندان خود بـه خوبی و مهربانی رفتار کند
پدر و مادر و فرزندان در برابر یک دیگر مسئولیت مشترک داشتند. اگر کسی اموال خودرا بـه اشخاص بیگانه می بخشید و وارثین قانونی خودرا محروم میکرد؛ این عمل قانونی نبود؛ و تنفیذ نمی شد. پس از درگذشت پدر خانواده حق ولایت با مادر بود؛ و ریاست خانواده بـه او تفویض می گشت. در صورتی کـه بین طرفین طلاق و جدایی صورت میگرفت؛ زن می توانست مهریه مطالبه کند؛ و مادام کـه شوهر اختیار نکرده و درآمدی از خودش نداشت؛ همسر سایق باید نفقه او را بپردازد
بارتلمه بر بنیاد کتاب ماتیکان هزار دادستان درباره حد نصاب ارث چنین می نویسد: « تقسیم ارث در حقوق ساسانی پس از درگذشت پدر خانواده بـه این ترتیب بود کـه زن و پسران هر یک سهم مساوی از ارث داشتند. دختران در صورتی کـه ازدواج کرده و از خانه پدر جهیزیه بـه خانه شوهر برده بودن نصف؛ ودر غیر این صورت مطابق برادران ارث می بردند. مطابق قوانین اوستا۱» زن حق مالکیت داشته و می توانسته دارای خودرا مستقلا اداره کند.۲» زن می توانسته ولی و یا قیم و نگهدار فرزندان خود باشد.۳» زن می توانسته مطابق قانون از طرف شوهر خود وارد محاکمه شود؛ و بـه نام او امور را اداره نماید«درصورت بیماری شوهر»۴» زن می توانسته از شوهر ظالم و بدرفتار خود بـه دادستان شکایت کند و سزای او را بخواهد.۵» شوهر حق نداشته اسـت بدون اجازه زنش دخترخود را شوهر دهد.۶» در دادگاه گواهی زن پذیرفته می شد.۷» زن می توانسته اسـت داور یا وکیل شود.۸» زن می توانسته وصی قرار گیرد و تمام اموال خودرا وصیت کند
همچنین اوستا برای دختر و پسر از حیث تعلیم و تربیت هیچ فرقی قایل نیست ودر هوسپرم نسک آمده: « رای اهورامزدا٬ بـه من فرزندی عطا کن کـه بتواند از عهده انجام وظایفش برآید و مسئولیت خودرا درباره خانه و خانواده و شهر و کشور احساس کند« دختر یا پسر مطرح نیست».آینه تمام نمای خصایص و روحیات و اعمال و نحوه زندگی و شخصیت باطنی و آرزوهای مردم ایران باستان اسـت و میتواند ما را دراین راه رهنمون باشد.
همانگونه کـه در صحنه هاي پر حادثه و حماسه ساز ان مردان بزرگی چون کاوه٬ و رستم و اسفندیار و سیاوش و سهراب و کیخسرو را میبینیم٬ با زنان دانا و خردمنی چون فرانک و سیندخت و گردآفرید و رودابه و تهمینه و کتایون و فرنگیس و کردیه و پوراندخت و آزرمیدخت و ..… روبهرو میشویم کـه با کیاست و فراست و خرد و چاره گری کارهای بزرگ و خلاقه اي را انجام داده ؛ و حتی گاهی چراغی فرا راه مردان بوده اند.انچه فردوسی در شاهنامه بـه نظم آورده اسـت؛ تخیلات و رویاهای شاعرانه نیست.
بلکه تمام روایات و اخبار تاریخ کهن ایران اسـت کـه سینه بـه سینه حفظ شده و یا کتابت گردیده و سرانجام بـه دست فردوسی رسیده؛ و این حماسه سرای بزرگ علیرغم محدویت و قضاوت غلط و افکار کوته بینانه اي کـه در قرون سوم و چهارم هجری در مورد زنان معمول یا درایت و امانت داری ستایش انگیزی همان اخبار و روایت و شنیده ها را کـه درباره زن عهد باستان بـه دستش رسیده و نمودار ارج و اهمیت زن ایرانی در ان دوران اسـت؛ با زبان شعر بازگو نموده؛ و نقش اجتماعی و موقعیت زن را آن چنان کـه در ایران قبل از اسلام بوده ؛ معرفی کرده اسـت.
هنگامی كه در روم و یونان قدیم زن، جزو دارایی مرد دانستهمیشد و مرد هر گونه كه دلش میخواست میتوانست با زن رفتار كند وحتا میتوانست زن خودرا بـهعنوان برده بفروشد و یا درسال 1586 میلادی در اروپا ودر فرانسه نشست بزرگی برپاشد تا این موضوع را بررسیكنند كه آیا باید زن را بشر دانست یا نه؟!
در ایران، این سرزمین اهورایی، زن چنان جایگاه والایی داشت كه هماكنون هم در تعداد زیادی از كشورهای متمدن دیدهنمیشود. برابری دست مزد زنان با مردان، توانایی گزینش همسر، رسیدن بـه پایگاه بزرگ روحانی، سرپرستی كودك، آموختن دانشهاي گوناگون، انجام ورزشهایي چون سواری، چوگانبازی، شمشیرزنی، تیراندازی، شكار، داشتن مرخصی و حقوق زایمان برای مادران از كمترین حقوق زنان بـهشمارمیرفت و این حق تا بدانجا پیش رفتهبود كه در دوره ساسانی چندین شاهدخت ازجمله «پوراندخت» و «آذرمیدخت» و… بـه پادشاهی رسیدند.
واین همه ی از آموزشهاي اهورایی اشوزرتشت سرچشمه می گیرد چرا كه در جای جای گاتها «و اوستا» همواره از برابری زن ومرد در همه یي كارها سخن رفتهاسـت و تنها بزرگی و برتری زن و مرد را در درستی، نیكی و مهرورزی برمیشمارد.
بزرگی و شكوه هر كیش و فرهنگی را باید از ارجی كه ان كیش و فرهنگ برای زن مینهد، سنجید. دكتر «سموئیل لنگ» ایرانشناس نامی غرب ارزش و جایگاه زن در ایران باستان را ستایش میكند ودر اینباره میگوید: «بهترین نشانهي تمدن و دلیل لیاقت ملتی، حالت و مقام زن در بین آنان اسـت. در جامعهاي كه مردان ان؛ زنان خودرا پست و زبون و محكوم از حقوق مدنی دانند دلیل پستی و زبونی آنهاست. جامعهاي كه افراد ان بـه مقام حقیقی زن پینبرده باشند روح نجابت و نیكی اخلاق در آن ها خفته اسـت. احترام زن و شركت او در حقوق اجتماعی دلیل تربیت و علامت تمدن یك ملت محسوب میشود.»
پایگاهی كه اشوزرتشت پیامبر برای زن می داند بسیار درخور ستایش اسـت بـهگونهاي كه پروفسور دارمستتر بر این باوراست كه: «تصویر هیچ زنی والاتر و آبرومندتر از تصویری كه در اوستا كشیدهشده نیست.»
در جهان باستان همه یجا نسبت بـه زن چون كنیز و برده رفتارمی شد. حتا در روم و یونان كه پیشرفتهترین كشورها در ان دوران بودند، زن، جزو دارایی مرد دانسته میشد و مرد هر گونه كه دلش میخواست میتوانست با زن رفتار كند. او حتا بـهطور قانونی میتوانست زن خودرا بـهعنوان برده بفروشد.
در سدهي 16 میلادی جایگاه زن در اروپا بـهاندازهاي پایین بوده كه بـه سال 1586 میلادی در فرانسه نشست بزرگی برپاشد تا این موضوع را بررسیكند كه آیا باید زن را بشر دانست. برآوردی كه از این نشستشد ان بود كه زن انسان اسـت، ولی برای خدمت بـه مرد آفریده شدهاسـت.
«هانری هشتم» خواندن انجیل را برای زنان و مردم طبقات پست قدغن كرد و این تنها درسال 1870 میلادی بود كه در انگلستان شلاقزدن زنان در ملا عام ممنوع اعلام شد. حتا در سدهي 19 میلادی زنان انگلیس و فرانسه انقدر پست بـهشمار میرفتند كه دو زن رماننویس با نام مردانه، یعنی «جورج ایلیوت» و «جورج ساند» نوشتههاي خودرا بـه چاپ رساندند تا كسی نفهمد كه نویسندگانش زن هستند ودر همین سدهي 20 میلادی بود كه «فردریش نیچه» بـه مردها اندرز میدهد: «اگر بـه سراغ زنها می روید شلاقتان را از یاد نبرید.» این درحالیبود كه در ایران ودر هزاران سال پیش«كیانیان» زنان جایگاه والایی را دارا بوده ودر همه یي حقوق مدنی و زندگانی با مرد برابر و انباز بودهاند.
دختران از كودكی مانند برادران خود بـه آموختن دانشهاي گوناگون و حتا ورزشهاي بدنی و تیراندازی میپرداختند و نیز بـه هنگام جوانی همسر خویش را خود برمیگزیدند چرا كه برابر آیین دینی دختر را نمیتوانستند ناخواسته مجبور بـه پیوندزناشویی كنند. همانگونه كه اشوزرتشت پیامبر در سخن بـه دختر خود میفرماید:
«تو اي پوروچیستا – اي جوان ترین دختر زرتشت از خاندان هیچتاسپ، من كه پدر تو هستم جاماسپ را كه یاور دین یزدان اسـت از روی راستی و منش پاك بـه همسری تو برگزیدهام. اینك برو و با خودت كنكاش كن ودر صورت پسندیدن او، با دلباختگی در انجام وظیفهي مقدس زناشویی بكوش.»
زنان دانشمند برابر خواستهي اوستا میباید، انچه را كه نیك و راست دانسته یا آموختهاند بـه دیگران بیاموزانند و بـهوسیلهي سخنرانی در نشستهاي گوناگون و جشنها، دیگران را بـه پیروی از اندیشه و گفتار و كردارنیك راهنمایی نموده ودر رستگاری و خوشی جهانیان بكوشند. در یسنای 25 بند 6 آمدهاسـت: «انچه را كه زن یا مردی دانست كه درست و نیك اسـت، باید بكار بندد و دیگران را نیز بیاگاهاند تا ان را بكار بندد. ما میستاییم مردان و زنان نیكاندیش را كه در هر كشور با وجدان نیك خود بر ضد بدی پیكار نموده یا مینمایند.»
زنان حق داشتند بـهعنوان وصی و قیم سرپرستی كودكی را بـهعهده بگیرند و نیز، بـه هنگام نبود شوهر كارهای او را پیگیری نموده و انها را انجام دهند.
گواهی و شهادت زن در جایگاه عدالت پذیرفته میشد و بـه گفته و شهادت او اعتبار كلی دادهمی شد.
زنان در دربار شهریاران و دستگاه دولتی دارای نفوذ شایانی بوده ودر موارد سخت در سرنوشت كشور خود نقش بزرگی ایفا مینمودند بـهطوری که آتوسا همسر شاه گشتاسب با پذیرفتن آیین زرتشت توانست خدمات بزرگی در گسترش آیین راستی نماید و جایگاه سپندینهي وی در اوستا ارجدادهمی شود و نیز در فروردین یشت بـه روان وی درود فرستاده میشود.
در زمان كیانیان و سامانیان زنان در آیینهاي دینی سهم بـهسزایی داشته و میتوانستند خود انرا بـهجایآورند و حتا بـه پایگاه بزرگ روحانی رسیده و راهنمای دین گردند.
در زمان هخامنشیان زن در هازمان«جامعه» نفوذ شایانی داشت. در پژوهشهاي نوشتههاي دیوانی تختجمشید، زنان از حقوق مدنی برخوردار بوده و علاوه بر برابری حقوق و دست مزد زنان و مردان كارگر، مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق فرزندان بهرهمیبردند و برای زنان این امكان وجود داشت كار نیمهوقت برگزینند.
در زمان ساسانیان زنان میتوانستند شهریاری كنند بـهطوریکه چندین شاهدخت از جمله «پوراندخت» و «آذرمیدخت» و… بـه پادشاهی رسیدند. تندرستی و ورزشهاي بدنی از دیگر سفارشهاي اوستاست، كه در دورهي كیانی، هخامنشی و اشكانی از تربیت همگانی ایرانیان بـهشمارمیرفته و دختران پیوسته در ورزشهاي گوناگون مانند سواری، چوگانبازی، شمشیرزنی و شكار و نمایشهاي پهلوانی و پیكار شركتمیجستند.
در كارنامهي ایرانزمین نام عده اي از زنان شیرافكن آمدهاسـت كه بیشتر با یلان و پهلوانان دستوپنچه نرم میكردهاند. هم چون «بانوگشسب» دختر «رستم زال» كه با برادر خود «فرامرز» بـه نخجیر حیوانات و نبرد دشمنان میپرداخت و بانو«گردآفرید» زن هجیر كه با سهراب یل زورآزمایی كرد و بانو«گردیه» خواهر«بهرام چوبین» كه در نبردهایی شركت جسته و پهلوانانی را از دم تیغ گذراندهاسـت. گزارش این دلاوریها در شاهنامهي فردوسی، فرامرزنامه و نیز داستان چوگان بازی و شكار شیرین و خسرو در چامههاي نظامی بسیارآمدهاسـت.
زنان كشاورز و دامپرور با مردان خود در كاشت و برداشت خرمن و شیردوشی و چوپانی همراهبوده ودر روشننگهداشتن اجاق خانه همانند مردان خویشكاری مینمودند. دكتر «گیگر» دانشمند پرآوازهي آلمانی در كتاب تمدن ایران خاوری دراینباره می نویسد: «بنابر این زن در صف همسری شوهر قرار میگیرد نه از تابعین. او كنیزش نیست بلكه رفیق و همسر ودر همه یي حقوق با وی شریك و برابر اسـت. او در همه یي كارها با مردان دمساز و همراز ودر راه انداختن امور خانوادگی و بـهسامانكردن ان موافق و همآواز اسـت» و بنا بـه گفتهي آقای «بالسارا»: «فرمانروایی درخانواده بـهطورمشترك میان مرد یا كدخدای خانه و زن یا كدبانوی خانه بخش شده بود.»
زنان نه تنها در امور خانوادگی بلكه در پیشرفت و تربیت اجتماع پیشگام بوده و برابر گفتهي آقای «كاتراك»: «وظیفهي زن در ایران باستان منحصر بـه امور اقتصادی خانوادهي خود او نبوده بلكه در پیشرفت تربیت اخلاقی و روحی همه یي كشور سهم بـهسزایی داشته اسـت و مانند یك آموزگار اخلاق رفتار مینمودهاسـت.»
در سراسر «فرودین یشت» بـه روان پاك زنان پارسا و پاكدامن همراه با مردان پارسا درود فرستاده شدهاسـت و تنها بزرگی و برتری زن و مرد را در درستی و نیكی دانستهاسـت، بـهگونهاي كه در «خردهاوستا» می خوانیم: «از بین زنان و مردان كسی كه برابر آیین راستی ستایشاش بهتر اسـت پروردگار از ان آگاه میباشد. اینگونه زنان و مردان را میستاییم.» ودر گاتها«یسنای 28 بند 1» اشوزرتشت میفرماید: «ما زنانی را میستاییم كه از پرتو راستی ممتازند.»
در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و میتوانست دارای مال و خواسته باشد و نیز بـهاندازهي برابر با برادران خود از ارث برخوردار گردد. زنان علاوه بر برابری حق ارث مورد احترام و توجه بیاندازهي مردان نیز بودند، چرا كه در اوستا كوچكشمردن زن، كرداری زشت و از روینادانی دانستهشده و از جمله گناهان بزرگ بـهشمارمیرفت.
در دورهي هخامنشیان پسران با دیدنِ مادر خود با احترامی ویژه بـهپامیایستادند و تا مادر با نوازش مادری بـه انها اجازهي نشستن نمیداد نمینشستند. حتا شاهان بزرگ پارس، احترام ملكهي مادر را بـهطوركامل بـهجا آورده و بر سر سفره زیر دست او مینشستند.
آقای «كریستینسن» در كتاب خود با عنوان شاهنشاهی ساسانی می نویسد: «دوشیزگان در ان دوران نه تنها بـه وظایف خانوادگی آشنا میشدند بلكه اصول اخلاقی و قانونهاي مذهبی اوستا را نیز فرامیگرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی پس از رسیدن بـه سن بلوغ از آزادی عمل برخوردار بودند.» آقای «بالسارا» با آوردن شواهدی از تاریخ پیشدادیان، كیانیان، هخامنشیان ؛ پارتها و ساسانیان دراینباره میگوید: «علاوه بر این موجب شادمانی اسـت كه ببینیم رفتار مردان نسبت بـه زنان بـهاندازهي یك قوم بزرگ و متمدن شایستهبوده و همچنین، برخورد برادران نسبت بـه خواهران بـه همان اندازه مهربان و سزاوار ستایشبودهاسـت.»
در درازنای تاریخ ایران زمین، ایرانیان بـه هنگام برخورد با باورهای دینهاي دیگر همیشه مخالف با این باور بودند كه زن پس از مرد و ان هم از دندهي چپ مرد آفریده شدهاسـت و راندهشدن مرد از بهشت و گمراهی او بـهوسیلهي زن را از جهل و نادانی قومهاي دیگر می دانستند و نه تنها از دیدگاه آنان زن ضعیفه دانسته نشده، بلكه تا جایگاه برتر الهی بالا بردهشدهاسـت. «بانو» در اصل «رتیا باگیانو» كه پرتو الهی معنی میدهد بوده اسـت و «پوروچیستا» كه در ایران باستان نام دختر بوده در دین یشت بـه معنای «دانش والا» آمدهاسـت.
از لحاظ پوشش و حجاب، زن و مرد ایرانی برپایهي شخصیت و پاكدامنی ذاتی خود، هرگز مانند رومیان و یونانیان همدورهي خود، در مجلسهاي عیش و نوش ظاهر نمیشدند. پاكدامنی در نزد زنان ایرانی اهمیت زیادی داشت و همیشه خودرا با زیور پاكدامنی، پارسایی، راستی و دانشدوستی میآراستند. در« ویسپرد» آمدهاسـت: «زنان و دوشیزگان باید از صمیم قلب از اندیشه و گفتار و كردارنیك پیروی نموده و این سه گوهر گرانبها را مانند بهترین و گرانبهاترین زیور و زینت با خود بـههمراه داشته تا شایستگی، دوستی همسرِخود و خشنودی اهورامزدا گردند.»
اشوزرتشت مهر و دوستی و وفاداری را هم بـه زن و هم بـه مرد سفارش نموده و روبه دختران و پسران جوان میفرماید: «اي نوعروسان و نودامادان، روی سخن با شماست بـه اندرزم گوش دهید و گفتارم را بـهخاطر بسپارید و با غیرت در پی زندگانی پاك برآیید. هریك از شـما باید در كردار نیك و مهرورزی بر دیگری پیشدستی جوید تا این زندگانی مقدس زناشویی رابا شادمانی و خرمی بـه اتمام رسانید.»« یسنای53- بند5»
در نوشتههاي پهلوی دورهي ساسانی خوشاخلاقی، پاكدامنی و شركت زن با شوهر در كارهای اجتماعی از تكلیفهاي ملی و مذهبی دانستهشدهاسـت، بـهویژهاینكه كه در دینكرد آمدهاسـت: «زن باید مایهي جلال و سرافرازی شوهر و خانواده باشد.»
در ایران باستان مرد بدكار و زن بدكاره بسیار پست و منفور بوده و حتا در مجلسهاي عمومی و آیینهاي دینی حق ورود و حضور نداشته ودر «اردیبهشتیشت» و «تیریشت» بـه این مردان و زنان لعنت شده و از كارهای آنان بـهنام «كارهای اهریمنی» یاد نموده و «زنا» را از جمله گناهانِ بزرگ دانسته و چنانچه مردی بـه زن خود خیانت مینمود زن میتوانست، شكایت خود را نسبت بـه شوهر بـه دادگاهببرد.
در آیین زرتشت امربه وه یعنی اختیار یك همسر شدهاسـت. مردان ایران باستان برپایهي دستور دین بـه تعدد همسران قایل نبوده و بیش از یك زن اختیار نمیكردند. در «مینویخرد» فصل 35 یكی از گناهان بزرگی كه برمیشمارد این اسـت كه مردی با زن دیگر بسر برد.
این روش نه تنها در دورهي اوستایی بلكه در دورهي زبان پهلوی نیز از آموزشهاي دین و آیین مردم ایران بـهشمار میآمد و حتا پس از چیرهگی قومهاي مهاجم بـه ایران كه تعدد همسران در بین آنان آیینی مذهبی بود، مانعی برای ایشان بـهوجود نیاورد و تا چندین سده وضع بـه همین روش ادامه داشت و امروزه نیز در بین زرتشتیان این آیین ادامه دارد.
همانگونه کـه دیدیم طلاعات ما در مورد زنان در پیش از اسلام در ایران بسیار اندک اسـت با این حال درباره وضع اجتماعی و موقعیت آنان کـه بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده بودند اطلاعات پراکنده اي در منابع تاریخی بـه چشم میخورد. امیدواریم از این مطالب لذت برده باشید.