جنگی که با دستور هیتلر آغاز شد و کشتار بی رحمانه اي که هرروز مردم بیگناه زیادی را دچارش می کرد. جنگ و خون ریزی تمام اروپا را فرا گرفته بود.
انگلیسی ها در جنگ جهانی دوم یکی از خونین ترین شب هاي جنگ جهانی دوم را رقم زدند.
به گزارش تالاب یکی از مهمترین جنایاتی که وینستون چرچیل در دوران زندگیاش کرد را میتوان به بمباران شهر درسدن کشور آلمان نسبت داد. این حمله در چهار یورش بین ۱۳ تا ۱۵ فوریه ۱۹۴۵؛ ۷۲۲ بمبافکن نیرویهوایی سلطنتی بریتانیا و ۵۲۷ بمبافکن نیروهایهوایی ایالاتمتحده بیش از ۳۹۰۰ تن بمب انفجاری قوی و بمبهاي آتشزا «بمبهاي بشکهاي و فسفری» را بر این شهر فرو ریختند.
طوفان آتش ناشی از ان؛ پانزده مایل مربع «۳۹ کیلومتر مربع» از مرکز شهر را نابود کرد و بین ۲۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر کشته شدند.جنایاتی که هرگز از ذهن تاریخ فراموش نمی شود
البته این نخستین شهری نبود که به این شیوه بمباران شد؛ بلکه قبل از ان؛ شهر های دیگری از جمله هامبورگ و چندین شهر دیگر به اینگونه مورد بمباران قرار گرفتند. دراین بمباران، هدف این بود که با بمبهاي فسفری شهر رابه آتش بکشند و مردم را زندهزنده بسوزانند.
روزنامه آلمانی دیولت در گزارشی درباره حمله به شهر درسدن، مینویسد: «انها در درسدن، تنها در عرض یک شب جهنمی، صدها هزار نفر را نابود کردند و گنجینههاي فرهنگی بیشماری را تخریب نمودند.
زنهایي که در بیمارستانها در حال وضع حمل بودند، از پنجرهها به بیرون میپریدند تا در آتش نسوزند. اما در عرض چند دقیقه این زنان و کودکانشان که هنوز چشمانشان رابهروی جهان باز نکرده بودند، به تلی از خاکستر تبدیل شدند.
هزاران نفر که بمبهاي آتشزا انها را تبدیل به مشعلهاي متحرک کرده بود، به درون حوضهاي آب میپریدند اما فسفر حتی درون آب نیز انها را میسوزاند. حتی حیوانات باغوحش نیز با بیچارگی به همراه انسانها بهسوی آب میدویدند. اما تمام این انسانها و حیوانات به نام آزادی نابود شدند.»
نیروهای جبهه مخالف هیتلر که سعی در از بین بردن مردم کشور آلمان داشتند، تنها به واقعه درسدن اکتفا نکردند و روزبعد بمباران، چرچیل دستور داد تمام بازماندگان بمباران را در ساحل رودخانه الب «River Elbe» بهرگبار ببندند.
45 سال بعد از ویرانی درسدن، دیوید ایروینگ، در کاخ فرهنگ درسدن به سخنرانی پرداخت. ایروینگ در سخنرانی خود به جملهاي معروف از چرچیل اشاره کرد؛ «نمیخواهم در مورد چگونگی نابود کردن اهداف با اهمیت اطراف درسدن به من پیشنهاد دهید.
من پیشنهادهایي می خواهم در مورد چگونگی کباب کردن ششصدهزار پناهندهاي که از برسلاو به درسدن آمدهاند.»در مورد میزان تلفات بمباران شهر درسدن، آمارهای مختلفی از بیستهزار تا پانصدهزار تن اعلام می شود.
بمبارانها حداقل دوازدههزار خانه را ویران کرد و هزاران تن از کسانی که در پناهگاهها بودند هم کشته شدند. نکته مهم این بود که هزاران تن از قربانیان، نه بر اثر ترکش بمبها که بر اثر خفگی مردند. انچنان روی درسدن بمب ریخته می شد که بمبها اکسیژن شهر را مصرف کرده بودند ودر همان چند دقیقهاي که طول کشید تا باد اکسیژن تازه بیاورد، همه ی خفه شدند.
نخستوزیر جنجالی بریتانیا در بین عامهٔ مردم مظهر زیرکی و نیرنگ است.
به گزارش تالاب ؛ وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل «۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ – ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۶۵» سیاستمدار و نویسندهٔ بریتانیایی بود که بین سالهاي ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵؛ یعنی در طول جنگ جهانی دوم و بار دیگر بین سالهاي ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا بود. او افسر ارتش بریتانیا نیز بود. چرچیل جایزهٔ نوبل ادبیات سال ۱۹۵۳ رابه خاطر نوشتههایش دریافت کرد.
مجلهٔ تایم درسال ۱۹۴۹ وینستون چرچیل رابه عنوان «مرد نیمهٔ اول قرن بیستم» انتخاب کرد. چرچیل در بین عامهٔ مردم مظهر زیرکی و نیرنگ است. چرچیل سال ۱۹۴۰ نیز به عنوان مرد سال مجله تایم انتخاب شده بود.
محمود سریعالقلم در وب سایت خود ۳۰ ویژگی نخستوزیر سابق انگلیس را – که در تاریخ معاصر ایران بسیار مناقشهبرانگیز و گهگاه منفور بوده است – برشمرده که باهم میخوانیم.
1- در هر لحظه برای مسایل دور از انتظار آمادگی داشت.
2- برای سخنرانیهاي خود بسیار وقت میگذاشت.
3- در ۲۱سالگی، متون فلاسفه و اقتصاددانان بزرگ را خوانده بود.
4- از نظر او، مدیریت جز حل و فصل بحران نیست.
5- اعتقاد داشت برای موفق شدن باید اول ناکامیها را قبول کرد.
6- با افراد قوی کار میکرد؛ حتی اگر بحث برانگیز باشند.
7- در سخنرانی همیشه یک تقاضای مهم از مخاطبان خود داشت.
8- از منظر او توانایی افراد را باید در سطح درک انها از جزئیات سراغ گرفت.
9- معتقد بود افراد قوی عموماً آمادگی کنار آمدن را دارند. ضعیفها بیشتر دعوا میکنند.
10- مسایل سخت با مخالفان داخلی و خارجی خودرا سر میز ناهار یا شام مطرح میکرد.
11- در سخنرانیها با ارزیابی قبلی، چند بار مکث میکرد.
12- بهترین فرصت برای نمایش شجاعت را زمانی میدانست که شرایط بد است.
13- از ۹ صبح تا ۲ بامداد روزبعد کار میکرد «۱۷ ساعت کار در روز!».
14- بهترین واکنش به توهین را سکوت میدانست.
15- معتقد بود زندگی ذاتاً بهم ریخته است ولی باید یک هدف والا داشت.
16- عاشق زندگی کردن بود.
17- با دستان خود نیز کار میکرد: ۲۰۰ آجر در روز را برای ساختن خانه روستایی پیشخدمت خود آجرچینی میکرد.
18- وقتی مسایل بر خلاف میل او بود، میگفت: زمان یادگیری و تغییر است.
19- از چالشهاي زندگی نمیترسید.
20- معتقد بود برای پیروزی در هر امری باید شریک داشت.
21- در جنگ جهانی دوم بارها بر فراز آسمان کشور آلمان پرواز کرد.
22- سخنرانیهاي او یک مجموعه ۱۸ جلدی است.
23- با Fact تصمیم میگرفت.
24- قدرت خارقالعاده در تمرکز داشت.
25- وقتی اشتباه میکرد از زیردستان خود عذرخواهی میکرد.
26- از مخالفان خود انتقام نمیگرفت.
27- معنای استراتژی را آمادگی برای جابهجایی اولویت ها میدانست.
28- ۹۰درصد مدیریت را در هماهنگی امور با دیگران میدانست.
29- از هیچ کس متنفر نبود.
30- در دو دوره نخستوزیری «مجموعاً ۹ سال» حدود یازده هزار یادداشت دستنویس کاری برای زیرمجموعه خود نوشت.