دراین قسمت از مجله تالاب برای شـما همراهان عزیز گلچینی از جملات ادبی و زیبا از نویسنده مشهور ترکی، الیف شافاک منتشر کرده ایم. شافاک مشهور ترین نویسنده ي زن در ترکیه اسـت و پس از «اورهان پاموک» نویسنده ي برنده ي جایزه ي نوبل ادبیات، جایگاه مهمی در ادبیات معاصر ترکیه دارد.
الیف شافاک در استراسبورگ فرانسه از والدینی ترک و بریتانیایی بـه دنیا آمد و پس از جدایی والدین بـه همراه مادرش بـه ترکیه بازگشت. او از دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و پزشکی علوم سیاسی گرفت.
او در هنگام تحصیل در دوره فوقلیسانس، نخستین کتاب داستانش را درسال 1994 ودر سال 1997 هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا بـه استانبول آمد و آینههاي شهر را نوشت.
******
با هر جریانی همراه نشو… خودت جریان باش
******
آنچه ما احتیاج داریم خودآزمایی صادقانه اسـت؛ نه اینکه بـه دنبال تقصیر دیگران باشیم
******
برخی از مردم «تسلیم شدن» رابا «ضعف» اشتباه میگیرند، در حالی کـه این کاملا غلط اسـت. تسلیم شدن نوعی پذیرش مسالمت آمیز نسبت بـه شرایط جهان اسـت، از جمله چیزهایی کـه در حال حاضر قادر بـه تغییر یا درک ان نیستیم
******
من در هرکجا در پی شکار جایی کـه ارزش زیستن دارد و دانشی کـه ارزش دانستن دارد، هستم. من ریشه در هیچ کجا ندارم، و از این رو بـه هر کجا بخواهم میروم
مطالب مشابه: جملات خواندنی و شنیدنی از بزرگان
******
قابله می داند کـه زایمان بیدرد نمیشود. برای انکـه «تو»يي نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختیها و دردها آماده باشی.
******
شهرها بـه آدمها می مانند؛ بـه دنیا می آیند، بزرگ میشوند؛ اول بچهاند، بعد بالغ می شوند، بعد پیر میشوند و سرانجام میمیرند.
******
عشق سفر اسـت. مسافر این سفر، چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض می شود. کسی نیست کـه رهرو این راه شود و تغییر نکند.
******
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست بـه هر جا پا گذاشتهام ان صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و بـه گفتههایش گوش سپردهام.
******
کـه هر زنی را در درونت پرورش دهی، باز آرزو داری زن دیگری باشی. در واقع هیچ چیز، درون ما را اقناع نمی کند. هرچه باشی، آرزوی دیگری داری
******
من نویسنده هستم. خانه بـه دوش ام. شخصیتی جهانیام. عاشق عرفان و صلح طلبام. گیاهخوارم. ودر آخر، من یک زن هستم. کم و بیش اینگونهام. این شناختی اسـت کـه از خودم تا بـه امروز کـه بـه سیوپنجسالگی رسیدهام، پیدا کردهام.
******
می خواهم کـه اینقدر فکر نکنی، اینقدر بررسی نکنی، اینقدر تجزیه و تحلیل نکنی و زندگی رابا تجربهکردن شروع کنی. بـهجای اینهمه ی تفکر عمیق و ژرف اما بیفایده، کمی تجربه کن. تنها زمانی ماهیت زندگی را میفهمیکـه ان را تجربه کرده باشی. تنها زمانی قادر بـه درک موقعیتها و شرایط می شوی کـه در ان شرایط قرار بگیری. تنها زمانی کـه تجربه کرده و میان وظایف و کارهایت تعادل و توازن برقرار کرده و از این تعادل احساس رضایت و شادی کرده باشی، زندگی کردهاي
******
زنانی کـه بدون وجود و حضور یک مرد در زندگی می ایستند و مبارزه و زندگی می کنند، شایستهٔ احترام و تکریم بیشتری هستند. باید انها را برای جرئت و شهامت و ایستادگی و فداکاری و زندگی بدون وجود یک مرد ستایش کرد.
******
نگران این نباش کـه زندگی ات زیر و رو شود ؛ از کجا معلوم زیرِ زندگی ات بهتر از رویش نباشد ؟…
******
خودِ معمولیت را پیدا کن
خودِ معمولیت را نشان بده!
بـه دنبال بهترین و برترین نباش
تا از زندگیت و از هر ان چه داری لذت ببری
از خودِ معمولیت لذت ببر و بـه ان عشق بِورز ….
******
خودِ معمولیت را پیدا کن
خودِ معمولیت را نشان بده!
بـه دنبال بهترین و برترین نباش
تا از زندگیت و از هر ان چه داری لذت ببری
از خودِ معمولیت لذت ببر و بـه ان عشق بِورز ….
******
تمام کائنات با همه ی لایه ها و با همه ی بغرنجى اش در درون انسان پنهان اسـت ؛ شیطان مخلوقى وحشتناک نیست کـه بیرون از ما بـه دنبال فریب دادنمان باشد ؛ بلکه صدایی اسـت درون خودمان ؛ در خودت دنبال شیطان بگرد ؛ نه در بیرون ودر دیگران !
و فراموش نکن هر کـه نفسش را بشناسد ؛ پروردگارش را شناخته اسـت. انسانى کـه نه بـه دیگران بلکه بـه خود بپردازد ؛ سرانجام پاداشش شناخت آفریدگار اسـت ……
******
سنگی را اگر بـه رودخانه اي بیندازی، چندان تاثیری ندارد. سطح آب اندکی می شکافد و کمی موج بر میدارد. صدای نامحسوس “تاپ” می آید، اما همین صدا هم در هیاهوی آب و موج هایش گم میشود. همین و بس. اما اگر همان سنگ را بـه برکه اي بیندازی… تاثیرش بسیار ماندگارتر و عمیقتر اسـت. همان سنگ، همان سنگ کوچک، آبهاي راکد را بـه تلاطم در میآورد. در جایی کـه سنگ بـه سطح آب خورده ابتدا حلقه اي پدیدار میشود؛ حلقه جوانه میدهد، جوانه شکوفه میدهد، باز می شود و باز میشود، لایه بـه لایه. سنگی کوچک در چشم بـه هم زدنی چهها کـه نمیکند. در تمام سطح آب پخش میشود ودر لحظه اي می بیني کـه همه ی جا را فرا گرفته. دایرهها دایرهها را میزایند تا زمانی کـه آخرین دایره بـه ساحل بخورد و محو شود.
******
کلماتی کـه برای توصیف پروردگار بـه کار می بریم، هم چون آینهاي اسـت کـه خودرا در ان می بینیم. هنگامی کـه نام خدا را می شنوي ابتدا اگر موجودی وحشتناک و شرمآور بـه ذهنت بیاید، بـه این معناست کـه تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم بـه سر می بري. اگر هنگامی کـه نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی بـه یادت بیاید، بـه این معناست کـه این صفات در وجود تو نیز فراوان اسـت.
******
قاعده بیست و دوم: عاشق حقیقی خدا وارد میخانه کـه بشود،آنجا برایش نمازخانه میشود،اما آدم داۓم الخمر وارد نمازخانه هم کـه بشود،آنجا برایش میخانه میشود. دراین دنیا هرکاری کـه بکنیم،مهم نیمان ایت نه صورتمان!
******
بـه هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق
خود بـه تنهایی دنیاست عشق
یا درست در میانش هستی،در اتشش
یا بیرونش هستی در حسرتش
همه ی مقتولها در وجود قاتلان بـه زندگی ادامه می دهند. از هنگامی کـه قابیل هابیل را کشت، هیچ قاتلی نتوانسته از کشیدنِ بارِ امانت قربانیاش رها شود.
******
برای همه ی، بدون استثنا، لحظهاي می رسد کـه میتوانند یکی را بکشند، اما این را اکثر آدمها نمی دانند. نمی خواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهاي غیرمنتظره باعث شود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند کـه دستشان هیچوقت بـه خون آلوده نمی شود و جان کسی را نمیگیرند. حال انکـه همه ی چیز بـه تصادفی بند اسـت. گاهی یک حرکت چشم و ابرو کافی اسـت تا خون کسی بـه جوش بیاید. از کاه کوهی بسازد و سر هیچ و پوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد.
******
در زمان و مکانِ اشتباه بودن کافی اسـت برای انکـه حیوانِ درون آدمهاي پاک و تمیز و باشرف یکدفعه آشکار شود.
******
راستش این دنیا چندان هم محل عدالت نیست، مگر نه؟
******
سعی کنید در برابر تغییراتی کـه برایتان پیش می آید مقاومت نکنید. در عوض اجازه دهید زندگی از طریق شـما جریان یابد. و نگران نباشید کـه زندگی شـما زیر و رو می شود. از کجا میدانید کسی کـه بـه او عادت کردهاید، بهتر از ان کسی اسـت کـه می آید؟
******
بالاخره فهمیدم کـه هر وقت مردم چیزی غیرعادی میشنوند، ان را رویا مینامند!
******
نگران این نباشید کـه جاده شـما را بـه کجا خواهد برد. در عوض روی نخستین قدم تمرکز کنید. این سخت ترین قسمت اسـت و چیزی اسـت کـه شـما مسئول ان هستید
******
مهم نیست مقصد شـما کجاست، فقط مطمئن شوید کـه هر سفری را بـه یک سفر درونی تبدیل میکنید
مطالب مشابه: 100 جمله زیبا و حکیمانه از بزرگان + سخنان زیبای بزرگان درباره زندگی
******
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست بـه هر جا پا گذاشتهام ان صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و بـه گفتههایش گوش سپردهام.
******
راستی، خاموشی را میشود شنید؟
******
دراین راهها چنان حقایقی هست کـه حتی هنگام روایتشان هم نباید از پرده راز درآیند.
******
وقتی کسی را بکشی، حتم بدان کـه چیزهایی از او بـه تو سرایت می کند: تصویری، بویی، نفسی… آهی، لعنتی، صدایی. من بهش میگویم «نفرین مقتول». بـه بدنت میچسبد و می ماند. شروع میکند بـه کندن، انگار کـه بخواهد بدنت را سوراخ کند و رد شود. تا وقتی کـه بـه اعماق قلبت نفوذ کند. انجا کـه رسید جا خوش می کند و دوباره در تو زنده میشود. بـه خوابت می آید و رؤیاهایت را تکهپاره میکند.
******
خدا بندگانی را کـه دوست دارد، در صحرا آواره میکند تا وقتی آب پیدا کردند قدر ان را بدانند…
******
شریعت میگوید: “انچه برای توست، برای تو باشد و انچه برای من اسـت، برای من باشد. ”
طریقت میگوید: ”انچه برای توست، برای تو باشد و انچه هم برای من اسـت، برای تو باشد. “
معرفت میگوید: «نه من چیزی دارم و نه تو چیزی داری.»
و حقیقت می گوید: «نه من وجود دارم و نه تو.»
******
خدای من خدایست کـه دوست دارد و دوست داشته میشود. او «ودود» اسـت ؛ پس من چطور غیبت کنم، اگر بـه این اعتقاد دارم کـه خداوند در هر لحظه، همه ی چیز را می شنود. او «حریف» اسـت، تا زمانی کـه در پاهایم توان داشته باشم و قلبم بتپد، برای شکرگذاری از او می خوانم و میرقصم و می چرخم و حلقه میزنم. مگر او از روحش درمن ندمیده، پس من در هر نفسم از او یاد خواهم کرد، تا زمانی کـه بـه ذرهاي در ابدیت و بـه دانهاي در عشق تبدیل شوم. هر نفسم بـهخاطر او خواهد بود. با شیفتگی و استقامت بـه سمت او خواهم رفت. نه تنها بـه خاطر انچه بـه من ارزانی داشته، بلکه بخاطر تمام ان چیزهایی کـه از من دریغ کرده، شاکرش خواهم بود. چون فقط اوست کـه می داند چه چیز صلاح من اسـت.
******
دراین دنیا، آدم هایي کـه بیشتر بدانند، آرامتر و ساکت ترند.
بـه هر سمتی کـه می خواهی برو
شرق یا غرب ؛ شمال یا جنوب ؛ ولی این را بدان
آنکه بـه درونش سفر کند
عاقبت همه ی ي زمین را میگردد…
******
عشق نیاز بـه هیچ تعریف و توصیفی ندارد
عشق بـه خودی خود یک دنیاست
یا درست در مرکزش هستی ؛ یا خارج از ان
در حسرتش……
******
زیبایی و سادگی زندگی معمولی را دستکم
نگیر. نمیدانی چه شوقی دارد جست و جوی
لذت هاي ساده….
******
زیبایی و سادگی زندگی معمولی را
دستکم نگیر ؛ نمیدانی چه شوقی دارد
جست و جوی لذت هاي ساده…..
******
از هنگامی کـه خواندن و نوشتن را آموخته بودم، کتابها بهترین دوستانم، همدم تنهاییها و مونس شبهاي بیستارهام بودند.
******
سخن شکسپیر شروع کرد: «بـه همه ی عشق بورز، اما بـه تعداد کمی اعتماد کن.»
******
«این از مارک تواین اسـت: “وقتی در پی عشق هستی، هم چون صیادی کـه در پی صید ماهی اسـت، قلبت را بـه قلاب آویزان کن، نه مغزت را.”»
******
اما من صلحجو و مخالف جنگ و درگیریام، هر زمان کـه با مخالفت و دشمنی مواجه شدي، با عشق بر ان پیروز شو. این آموزهٔ من را هیچوقت فراموش نکن.
******
صبر کردن بـه معنای ماندن و انتظار کشیدن نیست، بـه معنای آیندهنگر بودن اسـت. صبر چیست؟ بـه تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن اسـت، بـه شب نگریستن و روز را در خیال دیدن اسـت. عاشقان خدا صبر را هم چون شهد شیرین بـه کام میکشند و هضم میکنند. و می دانند زمان لازم اسـت تا هلال ماه بـه بدر کامل بدل شود.
******
جایی کـه صحبت کم می شود، نوشته کافی اسـت.
******
بـه هر سو کـه می خواهي شرق، غرب، شمال یا جنوب برو، اما هر سفری کـه آغاز می کني سیاحتی بـه سوی درون خود بدان! انکـه بـه درون خود سفر میکند، سرانجام ارض را طی می کند.
******
برای همه ی، بدون استثنا، لحظهاي میرسد کـه می توانند یکی را بکشند، اما این را اکثر آدمها نمی دانند. نمی خواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهاي غیرمنتظره باعث شود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند کـه دستشان هیچوقت بـه خون آلوده نمیشود و جان کسی را نمیگیرند. حال انکـه همه ی چیز بـه تصادفی بند اسـت. گاهی یک حرکت چشم و ابرو کافی اسـت تا خون کسی بـه جوش بیاید. از کاه کوهی بسازد و سر هیچ و پوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد.
******
در هر عشق و دوستی واقعی، داستان یک دگرگونی غیرمنتظره وجوددارد. اگر بعد از عاشق شدن، همان آدمی باشیم کـه قبلا بودیم، بـه این معنی اسـت کـه بـه اندازه کافی عاشق نشده ایم
******
هر اتفاقی کـه در زندگی تان افتاد، فارغ از اینکه اوضاع چقدر نگران کننده بـه نظر می رسد، هرگز وارد محله نا امیدی نشوید. حتی زمانی کـه همه ی درها بسته ماندند، خداوند خودش راه جدیدی را برای شـما باز خواهد کرد. شکرگزار باشید!
******
جایی کـه عشق هست، حتماً دلشکستگی هم هست
******
کلماتی کـه از دهان ما بیرون می آیند ناپدید نمی شوند، بلکه همیشه در فضایی بی نهایت ذخیره می شوند و بـه موقع بـه ما باز می گردند
******
بـه رغم انکـه بعضیها خلافش را ادعا می کنند، عشق حس خوشایندی نیست کـه امروز هست و فردا نیست.
******
عشق جوهره و هدف اصلی زندگی اسـت. چنانکـه مولانا بـه ما یادآوری کرده، روزی میرسد کـه عشق بـه چابکی گریبان همه ی را میگیرد، حتی گریبان انهایي را کـه از او فراریاند، و حتی گریبان کسانی را کـه از کلمه «رمانتیک» مثل نوعی گناه استفاده می کنند.
******
در اصل قرن بیست و یکم چندان فرقی با قرن سیزدهم ندارد. هر دوی این قرنها را درکتابهاي تاریخ اینطور ثبت خواهند کرد: قرن اختلافهاي دینی کـه مثل و مانندش دیده نشده، مبارزههاي فرهنگی، پیشداوریها و سوءتفاهمها؛ بیاعتمادی، بیثباتی و خشونتی کـه همه ی جا پخش میشود؛ و نیز نگرانیاي کـه «دیگری» منشأ ان اسـت. روزگار هرج و مرج. در چنین روزگاری عشق صرفا کلمهاي لطیف نیست، خود بـه تنهایی قطبنماست.
******
مگر نیروی ادبیات نتیجه این نیست کـه میان سرزمینهاي دور، بین فرهنگهاي متفاوت پل می زند؟ مگر ادبیات آدمها را بـه هم پیوند نمیزند؟
تا بـه حال برایت پیش آمده، وقتی کـه قطره اي آب بـه دهانت رسید، تازه متوجه شوی چهقدر تشنه بودهاي؟
******
“تورا کـه میبینم بـه یاد شمس تبریزی میافتم.
بعضیها در مورد او حرفهاي ناروا و ناشایستی می زنند؛ اما اگر از مولانا بپرسی، خواهد گفت کـه شمس برای او، هم خورشید بودو هم ماه. “
******
در اینجا زندگیِ اشتراکی حاکم بود، همه ی با هم غذا می خوردند، با هم دعا میکردند، در ساعتی مشخص میخواببدند؛ ولی منتظر بودند تا تنها شوند و با خودشان خلوت کنند.
کسی کـه می خواست صوفی شود باید یاد می گرفت درمیان جمع، تنها باشد و آشوب درونش را آرام کند.
اول میگویی: «دردنیا فقط من هستم.»
بعد میگویی: «درمن، فقط یک دنیا هست.»
در نهایت میگویی: «نه من هستم و نه دنیا هست.»
******
تا بـه ان روز اعتیاد خودم را قبول نکرده بودم. فکر می کردم کـه من افیون را اسیر خود کرده ام و می توانم ان را نظارت کنم.
باباصمد گفت: «اگر زخمی داری کـه فکر می کنم داری، باید بدانی تسکینش با ترمیم ان فرق دارد. وقتی تاثیر افیون از میان برود، مثل ان اسـت کـه تاثیر اِتر از میان رفته اسـت. هرجایی کـه درد داشته اسـت، دردش چند برابر خواهد شد.»
سنجیدن صحت ایمان دیگران،
وظیفه ي ما انسانها نیست!
بنده نمیتواند
ایمان بنده ي دیگری را بسنجد!…
******
عشق نیاز بـه هیچ تعریف و توصیفی ندارد
عشق بـه خودیِ خود یک دنیاست
یا درست در مرکزش هستی
یا خارج از ان ؛ در حسرتش..؛
******
تک تک انسانها ، بـه تو آرامش داده اند
یکی با آمدنش، یکی با رفتنش
…
******
راهنمایت همیشه دلت باشد
نه سرى کـه بالاى شانه هایت اسـت.
از کسانى باش کـه بـه نفس خود آگاهند
نه از کسانى کـه
نفس خودرا نادیده مى گیرند..!…
مطالب مشابه: گلچینی از جملات زیبا در مورد تعهد و وفاداری
در پایان
شـما میتوانید این جملات طلایی و زیبا را کـه دراین مطلب از مجله تالاب منتشر شده را در صفحات مجازی خود با دوستان و آشنایانتان بـه اشتراک بگذارید.