مجموعه : اشعار زیبا
بروزرسانی : 31 اردیبهشت 1403

شعرهای ویژه محرم (1)

شعرهای ویژه محرم (1)

اشعاری ویژه ماه محرم 

در ماه محرم هستیم و ضمن عرض تسلیت اشعاری را گرده آوری کرده ایم در ادامه می توانید تالاب را دنبال نمایید .

 آمد محرّم نبض عالم ایستاده

از حرکتش حتّي زمین هم ایستاده

ما پیرو دستور «فابک للحسین» یم

بر آفتاب دیده شبنم ایستاده

وقتی که پا در این حسینیّه نهادم

بر تو درود از دور دادم ایستاده

جارو کش فرش عزایت جبرئیل هست

فرشی که رویش عرش اعظم ایستاده

دم: «یا حسین» و بازدم: «جانم حسین» هست

نامت میان نوحه و دم ایستاده

پیش خدا روز قیامت سربلند هست

هر کس که پای تو مصمّم ایستاده

باید یزیدی هاي این امّت بدانند!

که شیعه در خط مقدّم ایستاده

وَ الله که از هر عذابی در امان هست

سینه زنی که زیر پرچم ایستاده

از بس «أنا العطشان» تو خورده به گوشش

از جوشش خود چاه زمزم ایستاده

ده روز دیگر خواهری در میان گودال

پهلوی جسم نامنظّم ایستاده

شعرهای ویژه محرم (1)

نوحه و اشعار محرم

ریزد از چشمم ستاره، در جگر دارم شراره

می چکد خون شهیدان از هلال خون دوباره

شد محرم ماه ماتم

واحسینا، واحسینا

خون هفتاد و دو عاشق، می دمد از دشت و صحرا

می‌شود یک روزه پرپر، لاله هاي باغ زهرا

از دم تیر زیر شمشیر

واحسینا، واحسینا

ماه قتل سیدالناس، ماه اکبر، ماه عباس

دست سقا افتد از تن، برزمین چون شاخه ي یاس

چهره گلگون دیده پر خون

واحسینا، واحسینا

ماه سربازیّ اصغر، ماه لبخند شهادت

بر فراز دست بابا می‌کند اصغر عبادت

می‌خورد شیر از دم تیر

واحسینا، واحسینا

ماه قتلِ ماه لیلا، ماه جان بازی اکبر

با تن پاشیده از هم می‌شود در خون شناور

اِرباً اِربا مانند بابا

واحسینا، واحسینا

ماه جنگ حق و باطل، ماه سرهای بریده

می‌شود از دیده جاری اشک زهرای شهیده

ماه انصار ماه ایثار

واحسینا، واحسینا

ماه عاشورا رسیده، خون بود جاری زدیده

زینب مظلومه گیرد بوسه از حلق بریده

سینه سوزان دیده گریان

واحسینا، واحسینا

شعرهای ویژه محرم (1)

شعرهای ویژه ماه محرم

 عالم به ماتم تو حسینیۀ غم هست

یعنی که فصل سوک و عزا، فصل ماتم هست

از عرش تابه فرش تمام فرشتگان

فریاد میزنند که ماه محّرم هست

هفت آسمـان پُر هست ز گرد عزای تو

چشمـان مهر و ماه ز داغ تو پُر نم هست

کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز

شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم هست

بعد از گذشت این همه ی سال از شهادتت

گلزار دین هنوز ز خون تو خُـّرم هست

تا با خبر شوند همه ی عالم از غمت

یادآور غم تو رسول مکّرم هست

تا فیضی از فضیلت غم هاي تو برند

خلوت نشیـن سوک تو موسی و آدم هست

هرجا به پاست محفل سوکت، به پیش چشم

عکس کربلای تو آنجا مجسّم هست

از هر غمی که بر دل ما خیمه میزند

فرموده اند گریۀ بر تو مقّدم هست

ازحُرمت غمت چه بگویم که تا به حشر

زهرا سیاهپــوش عزایت دمادم هست

چون محتشم «وفائی »غمگین به گریه گفت

«باز این شورش هست که در خلق عالم هست»

برچسب‌ها:
جستجو در تالاب
جدیدترین مطالب سایت