فرشته زير خاك! اين باورم نيست
كه ديگر سايهي او بر سرم نيست
نميبينم به غير از غصّه و غم
به دنيايي كه در آن، مادرم نيست
برايم سايهي سر بود، مادر
نه گويا چيز ديگر بود، مادر
به دنيايم اگر چيزي نميماند
فقط اي كاش مادر بود، مادر
تبریک غمگین عید به کسی که مادرش فوت شده
برايم يار و ياور كاش ميماند
كنارم روز ديگر كاش ميماند
فغان و درد و آه و اشك و افسوس
نگاه گرم مادر كاش ميماند
ز سر شد سايهات كوتاه، مادر!
جهانم شد مصيبتگاه، مادر!
سخن آموختي، رفتي، نمانده ست
مرا جز واي مادر! آه مادر!
مادر
اي عاشق و عاشق ترین
در پیش من هستی ترین
دادی به من عشقی دگر
تو پیش من صادق ترین
بودم در آن تاریک وخون
تو که تولد داده اي،اي عشق من، زیباترین
هدیه کنی دنیا به من بادردو رنج منتها
بودی با خندیدنم ،خندان ترین،زیباترین
آغوش تو دنیای من، گرمای خوبی می دهد
شهدی به کامم ریخته اي ازهر شهد شیرین ترین
عاشق کلامش عشق تو،تو خود کلامم بوده اي
در هر شب تاریک من،تو بوده اي روشن ترین
مهتاب من در آسمان،بودی و هستی با صفا
اي مظهر عشق وصفا،هستی برام عاشق ترین
از خوبید هر چه بگم،کم بوده است در دفترم
دفتر به اتمام میبرم،اي خوب من، اي بهترین
تمام بود و نبودم وجود مادر بود
کسی که مظهر عشق بود، مادر بود
برای من به جهان هزار رنگ و فریب
کسی که مونس وغمخوار بود مادر بود
برای راحتی من چه رنج ها نکشید
کسی که موی سفید روی سفید بود مادر بود
به وقت بیماری بی قرار او به برم
کسی که دست بر سرم میکشید مادر بود
به نیمه های شب و با صدای گریه من
کسی که با هراس ز جا می پرید مادر بود
به کوچه و برزن یا به وقت خطر
کسی که با شتاب در پیام می دوید مادر بود
چو پای من به زمین گاه می لغزید
کسی که از ته دل آه میکشید مادر بود
حتماً بخوانید: اس ام اس غمگین تبریک عید به کسی که مادرش فوت شده
اگر چه دیگر مادرم نیست
دلم تنگ میشود برای او
برای رزهایی که خشکیده خواهند شد
و باغچه اي که دیگر یاران دست را نخواهد دید
دلم تنگ میشود
برای کوچه اي که دیگر آب را نخواهد فهمید
و گدایی که دستانش همیشه ازین کوچه خالی خواهند ماند
اي مادر بی مثال خوبم
خورشید امید بی غروبم
اي نام تو بهترین ترانه
ورد همه ی ي کس به هر زمانه
اي شعر قدیم نو سروده
درعرش، خدا تو را ستوده
بوی خوش توست ره گشایم
تا کوی بهشت رهنمایم
زآن روز که چشم بسته بودی
آرام و قرار دل ربودی
تا چشم ازاین جهان ببستی
سر رشته الفتم گسستی
در مکتب سینه ام به گوهر
بر لوح دلم نوشته مادر
یک چند گذشت از فراقت
هرگز نشده است کهنه داغت
شب بیمادری را همچو یلدا میکنی یا نه
در عالم بهتر از مادر تو پیدا می کني یا نه
به موی مادری دنیا تو سودا می کني یا نه
بگو مادر هنوزم یادی از ما میکنی یا نه
درون خاک تیره واعزیزا میکنی یا نه
خجالت دارم اي مادر که گل بودم شدم خارت
از آنم خون به دل باشد که خون کردم دل زارت
تو حق داری که روگردانی از فرزند بدکارت
اگر رنجیدهاي مادر ز اولاد گنه کارت
گناهان مرا در حشر حاشا میکنی یا نه
چه شبها تا سحر بودی تو اي مادر سر راهم
درون آن سکوت شب شمردی تو قدمهایم
چه زحمتها که می دیدي ز خواهشهای بیجایم
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم
غم بیمادری را هم مداوا میکنی یا نه
چه شبها تا سحر بستر نمودم من در آغوشت
اگر یک ناله میکردم جهان میشد فراموشت
در اینجا که گل شده بستر و خاک روپوشت
نمیدانم در این وحشتسرا با لعل خاموشت
دعا در حق این اولاد رسوا می کني یا نه
نمیدانم که میدانی شدم آواره و تنها
دگر اندر کجا جویم عزیزی چون تو بیهمتا
همه ی ي شب میکنم روشن به فانوسی اتاقت را
نهان گشتی ز دید من تو در قلبم گرفتی جا
نمیدانم ز احوالم تماشا میکنی یا نه
مزارت آمدم دل ریش و با چشمان تر مادر
نبودی عمر دنیا کاشکی زین بیشتر مادر
تو با من همنشین بودی و چون جانم عزیز اما
بگو از من چه بد دیدی؟ که خود رفتی سفر مادر
سراپای وجودت ماه من پر مهر بود اما
کنون بی مهرت اي ماهم ندارم پا و سر مادر
ازآن روزی که صید دام عشقت گشته ام دانم
که آب و دانه خوش دادن ترا باشد هنر مادر
به گیسوی پریشانت چو این دل مبتلا بودست
در اندوه و غم هجرت شدم شوریده سر مادر
مرا بر بالهای خود به اوج آسمان بردی
کنون در آسمانی و شدم بی بال و پر مادر
به شوق دیدنت هر شب روم در خواب تا شاید
که آن رخسار زیبا را ببینم تا سحر مادر
بیا امشب به بالینم مرا دریاب غمگینم
به آن چشمان پرمهرت مرا یکدم نگر مادر
روح همه ی مادران از دنیا رفته شاد.
خونمون خالیه از تو، رفتی تو واسه همیشه
رفتی و نبودن تو، هنوز باورم نمی شه
این اتاق ساده کم بود، جای تو قلب بهشته
پَر زد از زمین خاکی، یه فرشته یه فرشته
اون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنیم نازنینم اون فرشته مادرم بود
من چه خوشبختم که سالها روزگاری با تو داشتم
یادمه که با چه شوقی سر رو شونههات می ذاشتم
کاش می شد بازم ببوسم اون دو دست مهربونت
اسممو یه بار دیگه می شنیدم از زبونت
اشکامو تو پاک می کردی، کاش برای بار آخر
من صدات می زدم و باز، تو میگفتی جان مادر
کاش می شد حتی یه لحظه در کنار تو بشینم
اگه تو بودی میگفتی نذار اشکاتو ببینم
اي خدای مهربونم واسه تو رسیده مهمون
از دلم هرگز نمیره گر چه هست از دیده پنهون
توی قلب من می مونه تا ابد یاد یه لبخند
نازنینم رو از این پس می سپُرم به تو خداوند
اون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنینم اون فرشته مادرم بود
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
گریه کردم مثل ابرا بی تو مادر
شد دل من جای غصهها بی تو مادر
رسول خدا گفت بهشت زیر پای توست
برای همیشه قلبم فقط جای توست
بخواب مادر
رفتی و من تنها ماندم
با غصه و غمها ماندم
گر که تو را آزردم من
مادر حلالم کن
بعد از تو من بیپناهم
اي که بودی تکیهگاهم
خیز و بنگر اشک و آهم
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
جاودان در اوج قدرت زیستن
ملک عالم را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
نرفت از سرم هرگز هوای تو مادر
هنوز می تپد این دل برای تو مادر
چه سان زبان بگشایم که خجلت آهنگم
نکرده ام دل و جان را فدای تو مادر
چه چاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
امید قلب حزینم لقای تو مادر
چو شبنم است سر و برگ رنگ این گلشن
مدام میشنوم من صدای تو مادر
درین چمن که حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عالم وفای تو مادر
مقیم منزل عزت کسی توان گشتن
که بود حاصل کارش رضای تو مادر
نشد ز کیف و کم عمر چشم ما روشن
حقیقت است به هر جا صفای تو مادر
رموز جوهر توست بایزید و بایقرا
به این مقام رسیدن عطای تو مادر
نبود لایق این گنج و این کمال رفیع
اگر نبود نصیبش دعای تو مادر
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
مادر بهشت من همه ی ي آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست
مادر حیات با تو بهشت است و خرّم است
ور بی تو بود هر دو جهانش جهنّم است
ما را عواطف این همه ی ي از شیر مادر است
این رقّتی که در دل و شوری که در سراست
اغلب کسان که پرده حرمت دریده اند
در کودکی محبّت مادر ندیده اند
امروز هستیم به امید دعای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست
دلم خواهد که مادر را ببینم
صمیمی دستِ گرمش را بگیرم
بگویم اي تمامِ هستیِ من
فروغِ دیده و سرمستیِ من
چو رفتی،روزمن شامِ سیاه است
دمادم هر دو چشمانم براه است
نمیدانم که با هجرت چه سازم
که، بامرگِ تو در سوز و گدازم
فدایِ آن لبِ پُر خندۀ تو
تو شاهِ عالمی ، من بندۀ تو
مرا مگذار با قلبی پُر از خون
زِ دنیا رفته اي من مانده ام چون
مرا مگذار با قلبی شکسته
دو چشمانِ تَر ودر خون نشسته
مرا از قیدِ این دنیا رها کن
زِچشمت یک نگاهی سویِ ماکن
مرا مگذار دیگر ناتوانم
نمیخواهم در این دنیا بمانم
تورفتی ازفراغت دل، کباب است
تمامِ روز و شبهایم خراب است
مرا مگذار می سوزم دمادم
نمی آئی چرا شبها به خوابم
جهان بعد از تو شد ماتم سرایم
الهی زودتر پیشت بیایم
سرم را رویِ دامانت گذارم
بگویم طاق شد صبر و قرارم
نثارش میکنم من این دعا را
بیامرز مادرِ ما را خدایا
خدا تمام مادران درگذشته را غرق در رحمتش فرماید.
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
مادرم مرغ دلم پر می کشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
به پاس آن همه ی ي مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایت
ندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه ی ي بادا فدایت
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
حتماً بخوانید: متن و عکس پروفایل غمناک برای تسلیت مادران فوت شده
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادر
چراغ خانهي ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
اي دیده ببار چو مادر نیست دگر
آن سایهي مهربان به سر نیست دگر
زآن چهرهي پرتبسمش صد افسوس
جز عكس و ماتمی اثر نیست دگر
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
روان مادرم شادان كه عمری
مرا در راه ایزد رهبری كرد
به گوشم نغمه توحید سر داد
به جای مادری پیغمبری كرد
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
این مرقد عشق و آرزوهاست
این تربت پاک مادر ماست
اي خاک تو حرمتش نگه دار
این رنجکشیده مادر ماست
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
مادرم در غم هجر تو بسی خونبارم
گریهها كردهام از زندگیم بیزارم
تا دم محشر اگر عمر شود مینالم
نام آن مادر پرمهر بود تكرارم
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
وﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
رفتی از من مهر گسستی مادر
با رفتن خود دلم شکستی مادر
افسوس که بودی و ندانستم من
اي دُرّ گرانمایه چه هستی مادر
شعر فوت مادر ؛ شعر از دست دادن مادر
افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست
آن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیست
آن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخر
افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست
عرش می لرزد ، از مقام والای مادر
زمین جان گیرد از ،نام زیبای مادر
تو روح عشق خویش را در زن دمیدی
بهشت را هدیه دادی بر پای مادر
سرا پا شور و شوق است از بهر کودک
چنین عشقی ! این عشق بی ریای مادر
دلش در یایی از مهر ولبخندش صمیمی
نگاهش گرم و پر امید ، دنیای مادر
کلامی بس شیرین و صوت دلنشین اش
نمی یا بی بجز، نام پر معنای مادر
همه ی شوق و همه ی روح و همه ی جان
همه ی هست در مقام ولای مادر
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
شعله اي خاموش گشت و خانه اي بی نور شد
گوهر ارزنده اي پنهان به خاک گور شد
مادر شایسته اي زین عالم ناپایدار
روشن آن دیده که رویش می دید
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
دگر آغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیست
ازآن روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم آوای ما نیست
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
مادرم اي رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
اگر چه گل هایت همه ی ي تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
لالایی مادر خوبم لالایی
یه دور از رنج و غم پیش خدایی
همیشه با خدا بودی به دنیا
یقین تا حشر هم پیش خدایی
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
كه دیگر سایه او بر سرم نیست
نمی بینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی كه در آن، مادرم نیست
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
برایم سایهي سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمی ماند
فقط اي كاش مادر بود، مادر
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
برایم یار و یاور كاش میماند
كنارم روز دیگر كاش میماند
فغان و درد و آه و اشك و افسوس
نگاه گرم مادر كاش میماند
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
شعر زیبا برای مادر ؛ شعر برای مادری که فوت کرده , متن برای تسلیت فوت مادر
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
اشعار فوت مادر
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
اشعار فوت مادر ؛ اشعار یاد مادر دم عید
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم
این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
اشعار فوت مادر ؛ اشعار یاد مادر دم عید
می بافم آن مو های چون ابریشمت را
بردوش خود میگیرم این کوه غمت را
دستان لرزان تو در دستم چه گرم است
بی پاسخی مهر تورا در دیده شرم است
وقتی خطوط چهره ات را می شمارم
درصدهزاران خاطره من سهم دارم
وقتی نگاهم میکنی بامهر مادر
انگار دنیا میشود از من فراتر
وقتی که شبها تاسحر بیدار بودی
در ذهن من بانو نه، تو سرداربودی
من تکیه می دادم به بازوی چو سنگت
دلبسته بودم من به آن روح بلندت
سر روی زانو با نوازش خواب بودم
از فکر بی تو بودنم بی تاب بودم
*** شادي روح مادران درگذشته و از جمله مادر حقير، فاتحهاي بخوانيد***