مجموعه : اشعار زیبا
بروزرسانی : 27 اردیبهشت 1397

 شعر دوستی بخوانید

 شعر دوستی بخوانید
من گمان میکردم
دوستی همچو سروی سرسبز
چهار فصلش همه آزادگی است
من چه میدانستم …
هیبت باده زمستانی هست
من چه میدانستم …

سبزه میپژمرد از بی آبی
سبزه یخ میزند از سردی دی
من چه میدانستم ، دل هر کس دل نیست …
قلبها صیقلی از آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
سخن از مهر من و جور تو نیست ، سخن از

متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پنداره سرور آور مهر…..
شاعر حمید مصدق
برچسب‌ها:
جستجو در تالاب
جدیدترین مطالب سایت