در دل هر سرزمینی، در کنار بادهای آرام و آفتاب داغ، داستانهایی پنهان شدهاند؛ داستانهایی که نه در کتابها، که در بخار گرم غذاها و عطر دلنشینشان فریاد میزنند. غذاها فقط مزه نیستند؛ آنها زبان خاموش یک ملتاند، قصهی سالها سختی، شادی، امید و سفرند. بیایید با هم، سفر کنیم به دنیای غذاهایی که بوی سرزمینشان را تا عمق جانت میبرند…
تاکو، نان ذرتی کوچکی که با گوشت، سبزیجات و پنیر پر میشود، قلب تپندهی مکزیک است. هر گاز از تاکو، مثل نواختن موسیقی شادی در خیابانهای شلوغ مکزیکوسیتی است.
سوشی، این لقمهی کوچک، نشان از نظم، ظرافت و احترام ژاپنیها به طبیعت دارد. در یک تکهی ساده، فلسفهی زندگی شرقیها جاریست.
پاستا یعنی ایتالیا؛ کشوری که طعم گوجهی تازه، ریحان معطر و پنیر پارمزان را در رگهایش دارد. هر بشقاب پاستا، قصهی خانواده و دورهمیهای گرم است.
کوسکوس، غذای سنتی مراکش، دانههای طلاییای است که مثل شنهای صحرا در دهان پخش میشوند. عطری تند و وسوسهانگیز دارد؛ ترکیبی از دارچین، زعفران و راز صحرا.
دال، خوراک عدس هندی، فقط یک غذا نیست؛ نمایشگاهی از ادویههای رنگارنگ است. هر قاشقش، مثل پرچمی از رنگ و طعم در قلب آدم به اهتزاز درمیآید.
فلافل با پوستهای طلایی و دلی نرم، قصهی کوچ عشایر و شبهای گرم بیابان های خاورمیانه را روایت میکند. سادگیاش همان رمز فریبندگیاش است.
پای سیب با بوی دارچین و خمیر کرهای گرم، مثل نامهای از آمریکای قدیم است؛ پر از حسرت، امید و رویاهای شیرین.
پائلا، غذای دریایی اسپانیا، رنگ طلایی آفتاب و بوی دریا را با هم درون یک قابلمه جمع کرده است؛ آوایی خوش از زندگی شورانگیز مدیترانه.
بیبیمباپ، با ترکیبی از برنج، سبزیجات، تخم مرغ و گوشت، یادآور جشنها و وحدت است. هر رنگ در این کاسه، روایتگر فصلی از زندگیست.
پوتین، ترکیبی از سیبزمینی سرخکرده، پنیر و سس گوشت، مثل پتوئی گرم در سرمای سخت کانادا است؛ سادگیاش، جذابترین بخش داستانش است.
گامبو، خوراک تند و تیز اهل لوییزیانا، مثل طوفانیست که طعم میبخشد؛ قصهی بردگان، بومیان و مهاجران در یک بشقاب.
مول، سسی غلیظ با طعم شکلات تلخ و ادویههای پیچیده، تاریخ کهن مکزیک را در خود دارد؛ شیرین، تلخ، تند و پر از خاطرات.
لحم بعجین، نانی نازک با گوشت و ادویههای خوشبو، مثل آواز مادربزرگهای سوری در کوچههای باریک و پر از عطر است.
غذاها چیزی فراتر از سیر شدناند. آنها آینهی زندگی مردم، سرگذشت سرزمینها، و حافظهی روزهای تلخ و شیرین هستند. هر لقمه، یک سفر کوتاه به دنیایی ناشناخته است، پر از فرهنگ، سنت و عشق.
اگر روزی دلت هوای سفری دور کرد، کافیست بشقابی از غذای سرزمینی دیگر را جلوی خود بگذاری، چشمانت را ببندی و بگذاری طعمها تو را با خود ببرند…جهان، در یک لقمه، برایت دست تکان خواهد داد.