زندگی گاهی با ما شوخیهای تلخی میکند که هیچوقت یادمان نمیرود. آدمها میآیند، میروند، ولی چیزهایی میماند که هیچ وقت با زمان فراموش نمیشود. بعضی وقتها به جای اشک، قلبت سنگین میشود. شاید خیلی وقتها چیزی به اسم “درد” به وجود نمیآید، ولی یه جای دلت میسوزد که انگار چیزی از دست رفته… چیزی که هیچ وقت برنمیگردد. اینجاست که احساس میکنی همه چیز از دست رفته است، حتی خودت!
هیچ چیزی به اندازهی دردِ
از دست دادن کسی که همهچیز بود،
سنگین نیست. احساس میکنی
زمین از زیر پایت کشیده شده و در فضا معلقی.
گاهی وقتها بهترین خاطراتتان،
بیشترین درد را به همراه دارند؛
چون میدانید هیچ وقت نمیتوانید
دوباره آن لحظات را تجربه کنید.
دلتنگی حس عجیبی است؛
گاهی نمیدانی برای چه چیزی دلتنگی،
فقط احساس میکنی چیزی از دست رفته است
که هیچگاه برنمیگردد.
برخی روزها، حتی وقتی همه در کنار تو هستند،
احساس میکنی کاملاً تنها هستی.
هیچ چیزی نمیتواند آن خلأ را پر کند.
بعضی چیزها را نمیتوان
با کلمات توضیح داد،
چون کلمات از درک دردهایی
که در دل داری، عاجزند.
خالی بودن درونت بیشتر از هر چیزی دردناک است.
وقتی احساس میکنی
هیچ چیزی نمیتواند این خلا را پر کند،
میفهمی چقدر تنها هستی.
برای هر چیزی که از دست میدهی،
یک قسمتی از خودت را میکشی.
زندگی، یک سلسله از
خداحافظیهای دردناک است.
گاهی در دل شب،
وقتی همه خواباند، دردهای گذشته سراغت میآیند
و مثل کابوسهایی زنده، تورا اذیت میکنند.
دلی که برای کسی تنگ شده، هیچوقت آرام نمیگیرد.
حتی وقتی که میدانی باید به جلو حرکت کنی،
یاد آن لحظات همیشه قلبت را فشرده میکند.
لحظات خداحافظی همیشه بیصدا میگذرند،
اما تاثیری که در دل میگذارند،
همیشه باقی میماند.
درد از دست دادن کسی که به او وابسته بودی،
مثل زخمی است که هیچ وقت خوب نمیشود.
روزها میگذرد،ولی آن درد همیشه همراهت خواهد بود.
گاهی احساس میکنی که باید در دل شب بایستی
و تمام خاطراتت را مرور کنی،
حتی اگر این خاطرات قلبت را بشکنند.
آدمها میآیند و میروند،
اما چیزی که از آنها باقی میماند،
زخمهایی است که شاید هیچگاه شفا نیابند.
چه دردناک است که وقتی با کسی میخندی،
نمیدانی آن لحظه آخرین
لحظهای است که در کنار او خواهی بود.
دنیا پر از فرصتهای از دست رفته است؛
چیزی که همیشه در ذهنم است،
این است که آیا میتوانستم بیشتر تلاش کنم؟
یاد کسی که دیگر نیستی،
مثل باری سنگین بر دوش انسان میماند.
هرچقدر هم که زندگی ادامه پیدا کند،
آن خالی بودن همیشه احساس میشود.
بیصدایی از دست دادن،
همیشه دردناکتر از هر حرفی است.
هیچ چیزی نمیتواند آن لحظات نابود شده را بازسازی کند.
دلتنگی در لحظاتی پیش میآید
که به دنبال کسی میگردی
که دیگر در کنارت نیست.
یادش همیشه در ذهن و قلبت باقی خواهد ماند.
برخی اشکها، هیچوقت خشک نمیشوند.
حتی وقتی که زمان میگذرد،
درد از دست دادن همچنان احساس میشود.
خالی بودن لحظات،
زمانی بیشتر احساس میشود
که کسی که در کنار تو بود، دیگر نیست.
و آنوقت میفهمی چقدر به او نیاز داشتی.
زندگی مثل یک فیلم سینمایی است که هیچوقت پایان خوشی ندارد. گاهی باید با دست خود، صفحات غمانگیز آن را ورق بزنیم و به جلو حرکت کنیم، حتی وقتی که قلبمان هنوز درگیر خاطرات تلخ گذشته است. اما این را بدانیم که هر پایان، آغاز جدیدی را به دنبال دارد. شاید هیچچیز نتواند آن دردهای قدیمی را از بین ببرد، اما همیشه یک راه برای آرامش پیدا میشود. شاید فردا، در کنار لبخندی جدید، همه آنچه که امروز از دست دادهایم، به فراموشی سپرده شود.