من قرع باباً و لجّ و لج (عاقبت جوینده یابنده است)
من طلب العلی سهر اللیالی (گنج خواهی در طلب رنجی ببر)
من طلب شیئاً وجدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)
من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بیخار خداست یا کجاست)
من حفر بئراً لأخیه وقع فیها (چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی)
من جدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)
من صارع الحقّ صرعه (با آل علی هر که در افتاد بر افتاد)
المعیدی تسمع به خیر من أن تراه (آواز دهل شنیدن از دور خوش است)
المحنه إذا شاعت سهلت (مرگ به انبوه، جشن باشد)
لکلّ فرعون موسی (دست بالای دست بسیار است)
لکلّ مقام مقال (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد)
ماحکّ جلدک مثل ظفرک (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)
ماهکذا تورد یا سعد الإبل (راهش این نیست) (این ره که تو میروی به ترکستان است)
کلم اللسان أنکی من کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)
کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار (از چاله به چاه افتادن) (از بیم مار در دهان اژدها رفتن)
کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد)