بروزرسانی : 9 خرداد 1403

حکایت آموزنده پند دزد

حکایت آموزنده پند دزد

 حکایت آموزنده پند دزد

گويند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با كاروانى در سفر بود و نوشته ها را يك جا بسته با خود برداشت … در راه گرفتار راهزنان شدند.

غزالى رو به آنان كرد و به التماس گفت:اين بسته را از من نگيريد، ديگر هر چه دارم از آن شما.دزدان را طمع زيادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشته چيزى نيافتند.دزدى پرسيد كه اين ها چيست؟

چون غزالى وى را به آن ها آگاهى داد، دزد راهزن گفت:علمى را كه دزد ببرد، به چه كار آيد!اين سخن دزد، در غزالى اثرى عميق گذاشت و گفت:پندى به از اين از كسى نشنيدم و ديگر در پى آن شد كه علم را در دفتر جان بنگارد.

اگر علاقه مند به خواندن حکایت های بیشتر

هستید سری به مقاله 20 حکایت زیبا و جالب پند آموز بزنید.

مطالب مرتبط با حکایت :

برچسب‌ها:
جستجو در تالاب
جدیدترین مطالب سایت