آموزش های اخلاقی

مشخصات خودروهای ایرانی و خارجی
گالری عکس

آموزش های اخلاقی

حکایت های خواندنی و آموزنده فارسی دزدی

حکایت های خواندنی و آموزنده فارسی دزدی

حکایت های خواندنی و آموزنده فارسی دزدی 

با حکایت های خواندنی و آموزنده فارسی دزدی تالاب را دنبال کنید .

 

درویشی را ضرورتی پیش آمد، گلیمى از خانة یاری بدزدید. حاکم فرمود تا دستش بدر کنند. صاحب گلیم شفاعت کرد که من او را بحل کردم. گفتا : به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم. گفت: آنچه فرمودی راست گفتی ولیکن هر که از مال وقف چیزی بدزدد قطعش لازم نیاید والفقیر لایملک هر چه درویشانراست وقف محتاجانست.

 

حاکم دست ازو بداشت و ملامت کردن گرفت که جهان برتو تنگ آمده بود که دزدی نکردی الا از خانه چنین یاری. گفت: اى خداوند نشنیده‌اى که گویند: خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب.

 

چون به سختى در بمانى تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست بر کن، دوستان را پوستین

 

منبع: گلستان سعدی

برچسب‌ها:

حکایت های جالب

بیشتر بخوانید
زاهد وحاکم زاهدی از کویی می گذشت.حاکمی با خدم و حشم و قراولان بسیار از مسیر مخالف می آمد و مردم نیز کنار ایستاده و به او تعظیم می کردند و زاهد ...

تفریحی و سرگرمی

جدیدترین مطالب سایت

مهیب ترین بمب اتمی جهان در روسیه (+عکس)
مهیب ترین بمب اتمی جهان در روسیه (+عکس)
مشاهده بیشتر