آموزش های اخلاقی

مشخصات خودروهای ایرانی و خارجی
گالری عکس

آموزش های اخلاقی

3 حکایت زیبا از گلستان سعدی

3 حکایت زیبا از گلستان سعدی

حکایت اول:

 

دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد . پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی . گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـه الانبیاء
من آن مورم که در پایَم بمالند — نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم — که زور مردم آزاری ندارم ؟

 

حکایت دوم:

 

یکی از حکما را شنیدم که می گفت : هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آ«کسی که چون دیگری در سخن باشد همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند .

سخن را سر است اى خداوند و بن

 میاور سخن در میان سخن

 خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش

 نگوید سخن تا نبیند خموش

 

حکایت سوم:

 

منجّمی به خانه درآمد ، یکی مرد غریبه را دید که با زن او  نشسته است . فریاد و فغان کرد و دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب به پا خاست . حکیمی که در حال گذر بود گفت :

تو بر اوج فلک چه دانی چیست — که ندانی که در سرایت کیست ؟

 

 

 

  تهیه و تنظیم : تفریح و سرگرمی تالاب

 

 

برچسب‌ها:

حکایت های جالب

بیشتر بخوانید
حکایت مرد مومن و زن زیبا و ناسازگار حکایت های آموزنده و جالب در مجله تالاب . زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.   روزی ...

تفریحی و سرگرمی

جدیدترین مطالب سایت

دستگیری متجاوزان به زن شوهر دار !+ فیلم
دستگیری متجاوزان به زن شوهر دار !+ فیلم
مشاهده بیشتر