در دنیای امروز، همه به دنبال زندگی سالم تر و طول عمر بیشتر هستند. اما گاهی در مسیر این تلاش، راه را اشتباه میرویم. بعضی رفتارها آنقدر ظاهر فریبندهای دارند که نامشان را “سالم” گذاشتهایم، بیآنکه از پشت پردهشان خبر داشته باشیم. رفتارهایی که نیتشان خوب است، اما اثرشان بر بدن و روان ما، دقیقاً برعکس! بیایید باهم این رفتارهای پنهان اما خطرناک را مرور کنیم.
تحرک خوب است، اما وقتی ورزش تبدیل به وسواس شود، ماهیچهها تحلیل میروند، قلب آسیب میبیند و سیستم ایمنی ضعیف میشود. بدن نیاز به استراحت دارد، همانقدر که به حرکت نیازمند است.
داشتن رژیم سالم مهم است، اما اگر هر لقمه را با وسواس بررسی کنیم و از ترس مواد افزودنی، لذت خوردن را از خود بگیریم، به سلامت روان آسیب میزنیم. تعادل، کلید نجات است.
مولتیویتامینها و مکملهای غذایی برای کمبودها مفیدند؛ اما مصرف بیرویه آنها میتواند کلیهها، کبد و حتی قلب را تحت فشار بگذارد. هیچ قرصی جای غذای طبیعی را نمیگیرد.
برخلاف خواب کم، خواب بیش از اندازه هم برای بدن مضر است. خواب زیاد میتواند به افسردگی، چاقی و حتی بیماری های قلبی منجر شود.
بدن ما برای عملکرد طبیعی به چربیهای خوب و قند نیاز دارد. حذف کامل آنها ممکن است باعث خستگی، ضعف حافظه و اختلال در هورمونها شود.
بدن نیاز به آب دارد، اما نوشیدن بیش از حد آب در زمان کوتاه میتواند الکترولیتهای بدن را به هم بریزد و حتی منجر به مسمومیت آبی شود.
گاهی اوقات، فاصله گرفتن از جمع خوب است. اما تنهایی طولانی، مغز را به سمت افسردگی و فراموشی میکشاند. انسان برای بقا نیاز به ارتباط دارد.
نور آفتاب منبع ویتامین D است. اگر همیشه از خورشید فرار کنیم، استخوانها، سیستم ایمنی و حتی خلقوخویمان آسیب میبیند. آفتاب ملایم صبحگاهی دوای دل و جان است.
مراجعه بیش از حد به پزشک بدون علامت خاص، بدن و ذهن را در حالت اضطراب و ترس نگه میدارد. گاهی این نگرانیها بیشتر از بیماری آسیب میزنند.
شستن دستها مهم است، اما وسواس به تمیزی میتواند سیستم ایمنی را ضعیف کند، چرا که بدن باید در معرض میکروبها باشد تا قوی بماند.
مثبتاندیشی ایدهآل است، اما اگر احساسات منفی را سرکوب کنیم، این انرژیهای ناخوشایند در ناخودآگاه ما انباشته میشوند و به بیماریهای روانتنی منجر خواهند شد.
گاهی یک تکه کیک یا یک غذای خوشطعم، غذای دل است. حذف کامل غذاهای دلخواه میتواند به روان آسیب بزند و میل به زندگی را کاهش دهد.
زندگی با احتیاط خوب است، اما اگر همیشه مراقب باشیم که مبادا خطا کنیم، ذهن در حالت ترس و اضطراب قرار میگیرد و لذت از زندگی ناپدید میشود.
کارکردن خوب است، اما بیتفریحی، روان را خسته و جسم را فرسوده میکند. بازی، خنده، تفریح و شوخی بخشی از داروی طول عمر است.
رفتارهای به ظاهر سالم، اگر از حد تعادل خارج شوند، دیگر سالم نیستند. افراط در هر چیزی—even خوبیها—میتواند مخرب باشد. راز زندگی سالم، در تعادل، آگاهی و شنیدن صدای بدن و دل است.
زندگی صحنهای از هنر توازن است؛ بین لذت و پرهیز، بین سکوت و ارتباط، بین حرکت و آرامش. گاهی به جای سالم بودن، باید عاقلانه زیست. گاهی مهمتر از طول عمر، کیفیت آن است…