شهید حججی یکی از ستمدیده ترین شهدای مدافع حرم است در ادامه میتوانید با گفتگو ي خواندنی با پدر شهید حججی در مورد وی تالاب را دنبال نمایید.
امید سلیمیبنی: پدر شهید محسن حججی که به دعوت نشریات استانی به نمایشگاه مطبوعات آمد و از غرفه هاي رسانه ها بازدید کرد. او با حضور در غرفه گروه رسانهاي خبر در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات، میهمان خبرآنلاین شد و درمورد وقایع پس از شهادت شهید محسن حججی نجف آبادی توضیح داد که در ادامه میخوانید:
این را میدانیم جوان از دست دادن با هیچ غم دیگری قابل مقایسه نیست. ولی احساس شما را از این واقعه تلخ که باعث شد شور و شوق ملی در سطح جامعه به وجود بیاید و همبستگی همه ی گروه ها از چپ و راست را شاهد بودیم، چیست؟
همان طور که گفتید، غم از دست دادن فرزند سخت است. زمانی که فرزند حضرت رسول اکرم از جهان رفت، آن حضرت گریستند. حتی امام حسین هم گریه کردند. اما ازآن جاییکه به لطف خداوند، شهید ما اینطور جریان ساز در مملکت شد و طبق فرمایشات حضرت آقا، این جریان بسیار به هنگام انجام شد و باعث شد همبستگی و همدلی بین مردم و مسئولان ایجاد شود و جریان خون شهید باعث شد مردم و مملکت از دهه 90 به باورها ابتدای انقلاب، در راستای خط امام حسین برگردند و از آنجایی که خود هم دراین کشور به رهبری، نظام و همبستگی ملی معتقدم، طبیعی است احساس غرور میکنم و خوشحالم خداوند به همه ی ما این لطف را کرد و منتی است که بر گردن من گذاشت.
ما فیلمهاي هنگام اعزام، وصیت نامه و خدمات شهید شما راکه میبینیم پیداست شهید محسن حججی، آینده را میدید و میدانست به شهادت خواهد رسید. شما بعنوان خانواده او، چنین عاقبت به خیری را برای او پیشبینی میکردید؟
وقتی ایشان دفعه اول از سوریه آمد، من وی را شهید دیدم. شهادت در چهره ایشان پیدا بود. چون در دفاع مقدس دوستان زیادی داشتم که شهید شدند و این چهره ها برایم آشناست ولی تا این حد خلوص و بندگی را تصور نمیکردم داشته باشد. حقیقت این است خودرا مسئول میدانم و افسوس میخورم فرزندم را نشناختم. البته به مخفی کاری ایشان هم برمی گردد که قابل ستودن است.
البته تاثیر شخصیت و تربیت خانوادگی در پدیدآمدن این شهدا، غیر قابل انکار است. چه روشی درخانواده باعث میشود یک جوان به این مرتبه برسد؟
اگر خانواده از ابتدا، راه راست و عمل به گفتار داشته باشد، خوب است. این مهم است که خانواده به عمل درست رفتار کند. متاسفانه بعضی خانواده ها فقط دوست دارند بچه هایشان کار خوب کنند و خیلی خودشان اهمیت به عمل نمیدهند. دوست دارند راه رابه فرزندان خود نشان دهند ولی خود در حاشیه حرکت کنند. وقتی خانواده به فرزند حرفی را زد و قبل ازآن، خود عمل کرد، فرزند هم به آن سخن عمل میکند. چون نخستین الگوی فرزندان پدر و مادر هستند. راه درست، رزق حلال و عمل به گفتار، مهمترین بخش زندگی افراد است که برای فرزندان میماند. اگر توصیه اي به فرزند کردی و خود عمل نکردی، نتیجه برعکس میشود.
حالا که چند ماهی از شهادت ایشان می گذرد، اگر به مردادماه برگردیم که برای اولین خبر اسارت فرزندتان را دادند، احساس شما چه بود؟ چطور با شهادت ایشان روبهرو شدید؟
ما خبر اسارت را نشنیدیم. ما تصویری راکه گروه تروریستی داعش در شبکه هاي اجتماعی پخش کرده بود را دیدیم. به پادگان لشکر نجف اشرف رفتیم و پرسیدیم چه اتفاقی افتاده. اول نمیخواستند به ما بگویند و بعد که قانع شدند، ما مطمئن شدیم فرزندانمان در اسارت گروه تروریستی داعش است. از دوران رسیدن تصویر اسارت تا زمانی که خبر شهادت وی را دادند، بدترین لحظات زندگی من بود. نگرانی داشتیم و پریشان بودیم، وقتی همه ی میگفتند دعا کنید آزاد شود، ما دعا میکردیم شهید شود. هیچ پدر و مادری راضی به مرگ فرزندشان نیست، ولی ما آن هنگام راضی بودیم، به حدی که مادرش گوسفند نذر کرد بچه اش شهید شود.
چرا؟
چون میدانستیم فرزندمان دیگر زنده برنمی گردد. میدانستیم دارند وی را شکنجه میکنند. تا آن موقعی که ساعت 2 و نیم صبح خبر شهادت آمد ناگهان ناله مادر و خواهرش بالا رفت، آرامش خاصی به من دست داد. دیگر مطمئن شدم, محسن رفت، ولی از ته دل شاد شدم, که آزاد شد، رها شد. بعد ازآن که بحث شهادت پیش آمد و عظمتی که خداوند به ایشان داد اصلا غمش را فراموش کردیم. ما وی را به حضرت زهرا سپردیم و حتی نگران هم نشدیم.