هفته قبل خانوادهاي با حضوردر شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی کرج از مردی به تهمت ربودن و آزار و اذیت دختر دانشآموز هفت سالهشان شکایت کردند.پدر این کودک به بازپرس ایوب ابراهیمیان گفت: چند هفتهاي بود که دخترم گوشهگیر شده بود و چندان حرف نمیزد. وقتی درمورد دلیل تغییر رفتارش پرسیدم، پاسخ درستی نداد و فقط گریه کرد.
چند روز پیش مادر یکی از همکلاسیهایش به منزلمان آمد و به ما اطلاع داد دخترم از سوی مردی جوان تهدید شده و احتمال میدهد او بلایی بر سر دخترمان آورده باشد. زمانی که با این زن حرف زدم، متوجه شدم دخترم به او گفته مردی حوالی مدرسه پرسه می زند و تهدید می کند او را دوباره میرباید.
وی ادامه داد: پس از شنیدن گفتههاي این زن، خیلی نگران شدیم. با دخترم حرف زدیم که او گفت؛ یک روز در مسیر مدرسه به منزل، مردی او را ربوده و با انتقال به منزلاي مورد آزار و اذیت قرار داده هست. بعد هم تهدیدش کرده اگر ماجرا را برای ما تعریف کند، دوباره او را میرباید و حتی ممکن هست از سوی خانواده طرد شود و باید بیرون از منزل زندگی کند.
شاکی افزود: با شنیدن این حرفها و بلایی که مرد شیطان صفت بر سر دختر خردسالم آورده بود، شوکه شده بودیم. بنابراین به دادسرا آمدیم و برای دستگیری متهم فراری کمک می خواهیم.در ادامه بازپرس پرونده به تحقیق از دختر خردسال پرداخت که او آن چه راکه والدینش برای قاضی تعریف کرده بودند، تائید کرد. دخترک میترسید و سایه وحشت همچنان بر زندگیاش بود. قاضی به او قول داد هر طور شده متهم را بازداشت می کند و او را بسزای عملش میرساند.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی و با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات پلیس جنایی اداره آگاهی استان البرز برای بازداشت متهم آغاز شد.جستوجوها در این باره ادامه داشت تا اینکه روزهای پایانی هفته قبل متهم شناسایی و در مخفیگاهش در یکی از محلههاي شهر کرج شناسایی و بازداشت شد.متهم که مردی جوان و متاهل بود با انتقال به پلیس آگاهی استان البرز، بازجویی شد و اظهاراتی ضد و نقیض بیان کرد، اما زمانی که او در بین چند متهم در بازداشتگاه پلیس آگاهی قرار گرفت از سوی دختر خردسال شناسایی شد.
متهم پس از شناسایی توسط دختر خردسال در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت: یک روز به طور اتفاقی این دختر خردسال را دیدم که از مدرسه به منزلاش می رفت. وسوسه شدم و تصمیم گرفتم او را ربوده و نقشه شیطانیام را عملی کنم. او ر ا تعقیب کردم و در میانه مسیر راهش را سد کرده و ربودم و به منزلام بردم. او ترسیده بود و التماس می کرد رهایش کنم تا به منزل برود.
وی افزود: دخترک التماس میکرد که مادرش چشم انتظار اوست و اجازه دهم برود، اما من به گریه و التماسهاي او توجهی نکردم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم.بعد هم تهدیدش کردم هر روز در مقابل مدرسهاش می آیم، اگر ماجرا را برای کسی تعریف کند دوباره بلا سرش میآورم. حتی تهدیدش کردم اگر خانوادهاش از ماجرا باخبر شوند، او را از منزل بیرون می اندازند.
متهم با صدور قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات برای مشخص شدن دیگر جرایم احتمالی او ادامه دارد.بازپرس پرونده با هشدار به خانوادهها از آن ها خواست هنگام رفتن کودکان خردسال به مدرسه آن ها را از مسیر منزل تا مدرسه یا برعکس همراهی کنند تا چنین حوادث تلخی برای انها رخ ندهد.همینطور مسئولان مدرسه نیز با مشاهده افراد مشکوک و غریبه که در حال پرسه زدن در اطراف مدرسه میباشند موضوع را به پلیس اطلاع دهند.به امید روزیکه دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخ نباشیم.