بهنوش بختیاری بازیکر خوش رو و مشهور کشورمون بتازگی حرف هاي جالبی در مورد شخصیت خودش می زند در ادامه دعوت میکنیم که همراه تالاب باشید .
بهنوش بختیاری , صداقت کامل را موقعی فهمیدم که دقیقا حس کردم همه ی جوابهایش از ته دل هست و هیچ جا از من نخواست که دکمه stop ضبط را فشار دهم. برخی وقتها نوشتن مقدمه برای گفتگو با برخی چهرههاسهل و ممتنع میشود.
آسان از این لحاظ که تو آن قدر با سوژه مورد نظرت همذاتپنداری می کني و دوستش داری که با خودت می گویي همین حالا برترین مقدمه را برایش می نویسم اما کار وقتی سخت میشود که می خواهی جمله اول را آغاز کنی و نمیدانی کلمهها را چطور کنار هم بگذاری تا حقیقت مقاله را ادا کنی.
سایت تالاب : برای بهنوش بختیاری هم دقیقا همین اتفاق افتاد فکر می کردم برای بازیگر دوستداشتنی سینما و تلویزیون خیلی راحت بتوانم بنویسم اما وقتی پای عمل وسط آمد تمام پیشبینیهایم به هم ریخت.
بهنوش بختیاری به تمام سؤالها با صداقت کامل جواب داد. از اول تا آخر این سؤال و جوابها را بخوانید آن وقت راحتتر میتوانید درمورد صداقت او قضاوت کنید.
مثبتم، حقهباز و منفعتطلب!
حقیقت این هست که خودم را خیلی نمیشناسم.گاهی وقتها میگویم کاش آن قدر خودم را میشناختم که تکلیفم روشن بودو خوش به حال کسانی که پی بردند چطور افرادی میباشند. اما برای این که خودم را بشناسم زحمت میکشم، مطالعه میکنم، به خودم رجوع میکنم.مشاوره میروم و معتقدم نیاز به خودشناسی فقط مشکل من نیست.
بشر از ابتدا که خلقشد، نیت داشته ماهیت خودرا کشف کند و فکر میکنم همه ی وقت هم ناموفق بوده هست. به نظرم انسان آن قدر پیچیدگیهاي گوناگون دارد که نمی شود دریک جمله خودش را تعریف کند اما روی هم رفته خودم را شخص مثبتی می بینم اگرچه حسادت و حقهبازیهاي خودم را دارم و گاهی اوقات منفعتطلب هستم.
همه ی این خصیصهها در وجود من هست اما کلاً سعی می کنم در تصویرالعملهایم این خصیصههاي منفی را بروز ندهم.مثلاً سعی می کنم اگر به کسی حسادت میکنم تا جاییکه مقدور هست این حسادت را در عملم بروز ندهم و نخواهم جایی ازآن آدم بدگویی کنم تا حسادتم را افزون کرده باشم یا خود آن شخص رابا نیش زبان آزار نمیدهم.در واقع تلاش میکنم آن حس حسادت در خودم باقی نماند.
در مرداب گل نیلوفر بمان
یک وقتهایي کاری انجام دادهام که اشتباه بوده و آن قدر جالب تاوان آنرا پس دادهام که تصمیم گرفتهام آدم خوبی باشم.وقتی کارهای مفید هم انجام می دهم صدبرابر آن به من برگردانده شده هست. اما به هرحال من هم یک انسانم و خصوصیات منفی هم دارم و سعی می کنم روی انها کار کنم، بهخصوص که در دنیایی زندگی میکنیم که مفید بودن کار اسانی نیست.
با این حال این جمله رابا خودم همه ی وقت تکرار میکنم: در مرداب تو باید گل نیلوفر بمانی.جاییکه همه ی اشکال دارند اگر تو آدم خوبی باشی حتی اگر از خیلی چیزها عقب بیفتی با این حال فکر می کنم بازهم نیلوفر ماندن بهتر هست.
خلافکار موفقی میشدم!
من در حقهبازی بهشدت حرفهاي هستم، در قضایا حقهبازی خیلی باهوشم، یعنی اگر قرار بود در مسیر غلط قرار بگیرم قطعا در آن کار پیروز می شدم,. به خصوص که در کار سینما نمی توان حقهباز نبود و باید یک سری زرنگبازیها را بدانی.اما از آنجایی که بهشدت به قضیه کارها معتقدم، از تصویرالعمل بیرونی کارهایم میترسم. در زندگی من انعکاس کارهایم بهشدت وجود داشته هست. خداوند در خوابها یا علامتهاي زندگیام این انعکاس رابه من ثابت کرده هست.
غیبت کردم و دهانم آفت زد
یادم می آید یکبار به صورت ناجوانمردانه راجع به کسی صحبت می کردم.خودم هم حس می کردم گفتگویی که میکنم پوچ هست و صرفا از روی بدجنسی آن حرفها را بازگو می کنم. در واقع خودم واقف بودم که کار انجام می دهم.
خیلی عجیب بود که وقتی به خانهام برگشتم احساس کردم در دهانم سوزش حس میکنم. به پزشک مراجعه کردم و متوجه شدم, دهانم پر از آفت شده هست.منظورم این هست که آن غیبت کردن به سرعت روی زندگی و بدن من نشان داد، طوریكه واقعا از قضیه کار می ترسم.
صفات مفید من؛ میبخشم، مادی هم نیستم
هرچه از بیارادگیام بگویم کم گفتهام. مثلاً وقتی کسی میگوید تصمیم گرفتیم و شد را درک نمیکنم. اصلا نمیدانم تصمیم گرفتن چه هست. برخی مواقع بهشدت تنبلی میکنم که نباید بکنم اما در عین حال بیش از اندازه دلرحم هستم، یعنی زمانی که بدترین کار را در حقم می کنند اصلا نمیتوانم آن فرد را نبخشم. خدا را شکر میکنم که این بخشش در وجودم هست.
یکیدیگر از اخلاقهاي خوبم سخاوت من هست. بخشیدن و از پول گذشتن که کمتر کسی آنرا دارد در وجود من هست. من به قضایا مادی جهان دل نمیبندم. بداخلاقی هم ندارم و همه ی وقت آدم خوشرو و بانشاط و سرحالی هستم.
روی روی رو!
من بیانتها موجود احساساتی هستم. احساساتی نه فقط به معنای رمانتیک، بیشتر آدم دلی هستم.همه ی خصوصیاتم روست و هیچ مخفیکاریاي ندارم تا جاییکه همسرم به من میگوید بهنوش آدم تکلیفش با کاراکتر تو مشخص هست. هیچ مخفیکاری و راز درونیاي ندارم.عصبانیتم را همه ی متوجه می شوند، حسادتام را متوجه میشوند، بدجنسیام را میفهمند. اما خدا را شکر میکنم که آدمها متوجه میشوند تا چه اندازه میتوانند به من نزدیک شوند اما دریک جاهایی متوجه نمی شوی یک آدم چطور میتواند به تو ضربه بزند.
حسود بودم، اما مفید شدم,
صفتهاي کارساز من چندان هست و به آن افتخار می کنم به این علت که صفتهاي ذاتیام را تربیت کردهام.وقتی بچه بودم خیلی موجود عصبی و پررویی بودم و بعد ها سعی کردم این خصیصهها را برطرف کنم. من حسادت وحشتناکی داشتم، چشم نداشتم کسیکه از من زیباتر بود را ببینم.اما هم اکنون آن قدر تمرین ذهنی کردم که کارساز شدم, چون متوجه شدم, که اگر اخلاق خوبی نداشته باشم نه در دل مردم جایی دارم و نه در دل خدا.
خدایا وزنم را کم کن!
اگر بخواهی یکی از خصوصیات خودت را پاک کنی کدام خصوصیات را پاک می کنی؟بیارادگیام را. مثلاً 4-3 سال هست فکر میکنم باید وزن کم کنم اما نمی توانم. اصلا چیزی به اسم غذا نخوردن در زندگی من جا ندارد تا حدی که فکر می کنم غریزه سیری ندارم «میخندد».یا این که اهداف کوچک خودم را مینویسم اما هیچوقت قدمی برای آن برنمیدارم.
صد سال هست که میخواهم صبح زود بروم ورزش کنم اما نمیدانم چرا نمی توانم. شاید هم علت این اتفاقها به مودی بودن من برمیگردد.وقتی میخواهم به یک مهمانی بروم برایم عجیب هست که از سهشنبه میگویند پنجشنبه شب خانه ما تشریف بیاورید.
من نمی توانم کسی را از قبل دعوت کنم چون مقدور هست پنجشنبه صبحش حالم مفید نباشد و حلم آن مهمانی را نداشته باشم، طوریكه برنامهریزی در زندگی من جایی ندارد و این مسئله اتفاق بسیار بد زندگی من هست.
مهمترین خصیصهاي که در جامعه رنجت میدهد، چیست؟
رفتار منفی آدمها با یک دیگر واقعا برایم عذابآور هست.فروشندهها بهاسانی با تو بد برخورد می کنند.داروخانه می روي زورش می آید درست رفتار کند. انگار بابت کاری که برای تو انجام می دهند پولی نمی گیرند.این رفتار غلط و انرژی منفی که مردم به هم میدهند غیر قابل تحمل هست. وقتی وارد یک مجلس می شوی، میخواهند تو را تخریب کنند چه با نگاه چه با رفتارشان.اگرچه به مردم حق میدهم چون اخلاق ما اخلاق خود ما نیست، به علت کمبودهای جامعه این خصیصههاي منفی بروز میکند.
نداشتن تفریح و خوشحال نبودن باعث می شود سموم در بدن ما باقی بماند و این سموم رابه شکل برخورد منفی و رفتار زشت و زننده بروز میدهی.قبلا از برخورد غلط مردم رنجیده می شدم, اما می گویم طفلکیها حق دارند.
آخرین باری که دروغ گفتی رابه ذکر داری؟
همین 10 دقیقه پیش بود، راستش وادار شدم, دروغ بگویم «میخندد».همه ی وقت فکر میکنم شخصیت آدم قشنگ می شد اگر صداقت وجود داشت.چند وقت پیش با خودم گفتم بهنوش! تحت هر شرایطی راستش را بگو؛ من با همسرم همه ی وقت روراستم. اگر دروغ گفتم دروغ خیلی کوچکی بوده، مثلاً یک روز خانهام بههم ریخته بود هرچه فکر کردم دیدم حلم ندارم ظرف بشورم، زنگ زدم کارگر آمد و همه ی کارها را کرد و شب برای خودشیرینی به همسرم گفتم خودم همه ی نظافتها را انجام دادهام ولی 2 روزبعد راستش رابه همسرم گفتم چون علتی نداشت با احساس بد دروغگویی کنار میآمدم.
همسر من ظرفیت بسیار بالایی دارد و چون از شعور بالایی برخوردار هست رابطه خیلی صادقانهاي باهم داریم.اما وقتی یک دستیار کارگردانی که تو را درک نمیکند و فقط بکار خودش فکر میکند و شرایط تو برایش مهم نیست مجبوری به او دروغ بگویی.بیشترین دروغها رابه دستیار کارگردانها گفتهام «میخندد».
دلم میخواست آن نقش را من بازی کنم
در صحبتهایت گفتی در وجود همه ی ما حسادت هست. تا به حال نسبت به یک بازیگر حسادت کردهاي؟بله. خیلی فراوان حسادت را حس کردهام. از ذهنم قبل هست که زیرآب طرف را بزنم و نقش مورد علاقهام را خودم بازی کنم.
اما هیچوقت برای آن طرف نزدهام و حسم رابه زبان نیاوردهام. یک مدت روزنامه بانیفیلم را نمیخریدم، اعصابم خورد می شد بهخصوص زمانی که منشی صحنه بودم لجم می گرفت که فلانی در فلان کار مشغول بکار هست اما من نیستم.
دوست داشتم نقش فرشته صدر عرفایی در کافه ترانزیت را من نقش بازی کرده باشم یا نقش خانم طناز طباطبایی را در کار آقای مهرجویی را من بازی کنم یا نقش هدیه تهرانی در قرمز را خیلی دوست داشتم اما هیچوقت نمیگویم کاش من جای او بودم چون قطعا او از من خیلی بهتر بوده هست. دلم می خواست در قهوه تلخ بازی میکردم اما دعوت به بازی در آن کار نشدم.
به لباسهاي بازیگرهای قهوه تلخ خیلی حسادت کردم. فکر می کردم لباس سنتی آن مدلی به من می آید.
سیخ کباب دزدیدم!
دست کجی یکی از خصلتهایي هست که در قانون زندگیام هست که آن کار را انجام ندهم، مانند قتل که خیلیها می گویند و اصلا امکان ندارد. دزدی و دستکجی را در آن رده می بینم، اما چند وقت پیش با رفقا و همسرم به رستورانی رفتیم که یک فاکتور خیلی هنگفتی جلوی ما گذاشتند.لجم گرفت و سیخهاي کبابی که نظرم را جلب کرده بود را برداشتم و با خودم به خانه آوردم. دلم میخواست صاحب غذاخوری 260 هزار تومان پول غذای 4 نفر انصاف نیست.در قضایا حقهبازی خیلی باهوشم، یعنی اگر قرار بود یک آدم خلافکار شوم قطعا آدم موفقی میشدم,.
بختیاری باج نمیدهد
شما اصالتا کجایی هستی؟ خصوصیات مردم آن منطقه چیست؟
من بختیاری هستم.از طایفه هشت لنگ راجع به بختیاریها همیّشه کارساز شنیدهام.مردم آن آدمهاي رفیقدوست، مهربان ولی در عین حال گاهی تندخو و تلخ میشوند و گاهی پر از دافعه.
به این علت که روحیه برتریطلب و سلطهجویی دارند.اما در مهربانی انها شکی وجود ندارد.بختیاریها به هیچ وجه اهل باج دادن به آدمها نیستند و همینطور اهل بغض و کینه نیستند اما حرف حرف خودشان هست.
درواقع بختیاری به کسی باج نمیدهد و تحت سلطه کسی نمی رود برای این که منفعتش پیش برود. اگرچه مادر من اهل قم هست.من برخی از ویژگیهاي قمیها را هم دارم. مثلاً قمیها کارهایشان رابا شیرینی پیش می برند. من هم این ویژگی را دارم و سعی می کنم قضایا رابا نرمش حل کنم.